«پیير دورتيگيه»، استاد بازنشسته دانشگاه «تولوز» و تحليلگر مسائل بينالملل، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) با بيان اين مطلب گفت: در قرن هفدهم ميلادی، «گوتفريد ويلهلم فون لايبنيتس»، فيلسوف آلمانی، تلاش كرد تا كليسای كاتوليك و پروتستان را باهم متحد كند و در اين زمينه پيشنهاداتی نيز ارائه كرد ولی با مشاهده اختلافات سياسی بين سردمداران كشورهای اروپايی، اين كار را بینتيجه ديد و از ادامه فعاليتش دست كشيد.
وی افزود: حال در قرن بيست و يكم نيز تلاشهای زيادی از سوی نهادها و مراكز بينالمللی اسلامی صورت میگيرد تا مذاهب مختلف، متحد و از تفرقه جلوگيری شود، اما مسلمانان بايد هشيار باشند كه تنها راه برای دستيابی به وحدت اسلامی گذر از اختلافات سياسی بهعنوان مهمترين آفت در اين راه و در كنار آن، گفتوگو درباره راههای تقويت همكاریها است.
دورتيگيه تصريح كرد: وحدت اسلامی امری مختص علمای مسلمان نيست؛ بلكه وظيفهای اخلاقی و شرعی برای هر فردی در جامعه است كه میخواهد به نوعی با دشمنان و توطئههای آنها مبارزه كند؛ اگر مسلمانان به جای بحث درباره مشكلات سياسی، بحث درباره اخلاقمداری، لزوم وحدت بين مذاهب و تمسك به قرآن به عنوان كتاب واحد را انتخاب كنند، بهطور قطع حس برادری ميان آنان تقويت شده و همين حس، به از ميان رفتن اختلافات سياسی منتهی خواهد شد.
اين تحليلگر مسائل بينالملل در پاسخ به اين سؤال كه «مهمترين عامل برای دستيابی به وحدت ميان مسلمانان چيست؟» بيان كرد: مهمترين مسئله در جهان اسلام وحدت ميان اهل تسنن و تشيع است. اگر پيروان اين دو مذهب اسلامی، دين اسلام را به عنوان يك «بدن زنده» در نظر بگيرند، متوجه خواهند شد كه كاستن يا افزودن هر چيزی به اين جاندار، حياتش را به خطر خواهد انداخت. يعنی اينكه مسلمانان بايد بهجای تلاش برای تصاحب بخش بيشتری از اين «بدن زنده»، سعی كنند كه ديپلماسی وحدت را به اجرا بگذارند تا اين بدن آسيب نبيند. اجرايی كردن ديپلماسی وحدت فقط با سخنرانی علمای مسلمان يا برگزاری نشستهای مختلف به نتيجه نمیرسد؛ بلكه همه افراد يك جامعه موظف هستند كه برای تقويت اين سياست مثبت دست به دست هم دهند و به علما كمك كنند تا ريشه اختلافات از ميان برود.
استاد بازنشسته دانشگاه «تولوز» فرانسه در بخش ديگری از سخنانش با اشاره به اينكه ديپلماسی وحدت با توطئههای دشمنان مواجه است، تاكيد كرد: اتحاد نيازمند يك ديپلماسی قوی است و بهطور قطع مخالفانی در بيرون از مرزهای اسلامی دارد كه از هر روشی برای شكست دادن اين سياست استفاده میكنند. رسيدن به وحدت به منزله گذر از پيچ و خمهای تاريك و عبور از يك دريای طوفانی است كه در آن، مسافران كشتی ـ كه در اينجا مسلمانان با هر مذهبی هستند ـ با خطرات جديدی مواجهند و تنها راه برای رسيدن به خشكی، انسجام و همكاری كل شهروندان امت اسلامی است.
وی ادامه داد: در اين شرايط، علما وظيفه سنگينتری بر عهده دارند و بايد هدايت اين كشتی را بر منافع مسافران ترجيح دهند يعنی اينكه در سخنان خود، بهجای دامن زدن به اختلافات نظری و عرفانی، منافع كل امت مسلمان را در نظر بگيرند و سعی كنند كه اشتراكات ميان مذاهب اسلامی را برجستهتر نمايند. هيچكس منكر اين مسئله نيست كه ميان مذاهب اسلامی تفاوتهايی وجود دارد كه بايد گفته شوند، مورد بررسی قرار گيرند و درباره آنها كتابهايی نوشته شود، بلكه مسئله اينجاست كه عنوان كردن تفاوتهای موجود نبايد بهگونهای باشد كه بهانه به دست دشمنان اسلام بدهد؛ دشمنانی كه از طرق مستقيم و غيرمستقيم آتش فتنه را در ميان مسلمانان برافروختهاند.
پیير دورتيگه با بيان اينكه اختلافات ميان مسلمانان بيش از همه به نفع صهيونيسم جهانی است، گفت: صهيونيسم برای پنهان كردن جنايات خود نياز به اين دارد كه اذهان عمومی را متوجه مسائلی غير از اشغال فلسطين، بمباران غزه و كشتار مردم بیگناه كند، بنابراين بهترين دستاويز برای اين رژيم، وجود اختلاف ميان مسلمانان است. ايجاد گروههای بهظاهر اسلامی كه با عنوان «تندروهای مسلمان» شناخته میشوند يكی از اين روشها برای تحريف افكار عمومی است.
وی عنوان كرد: آنچه در سوريه مشاهده میكنيم و يا كشتارهايی كه در افغانستان و عراق و آفريقا اتفاق میافتد، همگی توطئههايی برای پنهان كردن جنايات استكبار جهانی است چراكه در همه اين كشورها، با توطئههای مختلف، مسلمانان با يكديگر درگير شدهاند و اين جز برای صهيونيسم برای چه گروه ديگری منفعتساز خواهد بود؟!! مگر مسلمانان به ياد ندارند كه رژيم صهيونيستی در سال 1917 به دليل اختلاف ميان اعراب و تركها [فلسـطـیـن در آن زمان كـشـورى عربنشين و تحت حاكميت امپراتورى عثمانى بود] تاسيس شد؟!
اين استاد دانشگاه در پاسخ به سؤالی درباره نقش رسانههای اسلامی در دستيابی به وحدت ميان مسلمانان، تاكيد كرد: رسانههای موجود در كشورهای اسلامی بهويژه كشورهای حوزه خليجفارس را بايد «رسانههای بهظاهر اسلامی» خواند؛ چراكه آنها به صورت مستقيم از طرف آمريكا هدايت میشوند. دليل اين ضعف را بايد از اساتيد دانشگاهی پرسيد چراكه گويی هنوز نتوانستهاند سياست غرب را برای هموطنان مسلمانانشان تشريح كنند! رسانههای بهظاهر اسلامی كشورهای حوزه خليج فارس منافع خود را در اين میبينند كه گاهی به منافع برخی كشورهای دوست و همسايه مسلمان خود حمله كنند مثلا سرنوشت مسلمانان بحرين را ناديده بگيرند يا در قبال تحريمها عليه ايران سكوت كرده يا از آن حمايت كنند! و اينها به دليل غفلت آنها از آيندهای است كه استكبار جهانی برايشان خواهد ساخت.
دورتيگيه در پايان سخنانش گفت: توطئههای دشمنان عليه جهان اسلام بسيار زياد است، ولی همانطور كه قبلا اشاره كردم، اگر اين «بدن زنده» به جای اينكه از چند «مغز» هدايت شود، دارای يك مغز باشد، نقشههای دشمنان تاثيری بر جامعه اسلامی نخواهد داشت و مغز متفكر امت اسلامی اين توطئهها را به خوبی به شكست واخواهد داشت.