
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ جلسه نقد و بررسی کتاب «
مکتب در فرایند تکامل» اثر سیدحسین مدرسی طباطبایی با همکاری گروه مطالعات قرآنی و ادبیات عرب خانه اندیشمندان علوم انسانی در سالن حافظ این مرکز برگزار شد.
در ابتدای این جلسه مسعود فکری، دانشیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران با بیان مقدمهای درباره این کتاب تصریح کرد: همانطور که میدانید کلام به دو نوع کلام عقلی (که با استدلالها و براهین عقلی و فلسفی تلاش به اثبات حقانیت یک مذهب دارند و دارای کاربرد دروندینی و بروندینی است) و کلام نقلی (که با استناد به قرآن و روایات سعی در اثبات یک مذهب دارند که بیشتر کاربرد دروندینی دارد) تقسیم میشود و هر کدام از این دو رویکرد در جهت تقویت مبانی خود از یکدیگر بهره بردهاند اما در باطن تفاوتهای اساسی دارند. این کتاب در میان آثار مربوط به کلام نقلی شیعی قرار میگیرد و تاریخ کلام نقلی تشیع را در برههای از تاریخ مورد بررسی قرار داده و فضای کلام شیعه پس از «خواجه نصیرالدین طوسی» با «تجرید الاعتقاد» و «علامه حلی» با «کشف المراد» دگرگون شد.
وی در ادامه گفت: نقد را به چهار نوع تقسیم میکنیم؛ نقد مبنایی، در این نوع نقد، ریشه، اساس و مبنای یک اندیشه و اثر مورد نقد واقع میشود. نقد روشی؛ شیوه کار و نتیجهگیری اثر مورد نقد قرار میگیرد. نقد نتایج؛ در این نقد نتایجی که یک اندیشه، کتاب و یا متن به همراه دارند به بوته انتقاد گذاشته میشود. نقد زبان و بیان چگونگی بیان مطلب در این نوع اثر از لحاظ رسایی و ابهام نقد میشود، اما این کتاب به دلیل اینکه ترجمه از زبان انگلیسی است و حذف و اضافههایی دارد نقد زبانی تا حدودی امکانپذیر نیست.
فکری افزود: وقتی یک اثر با نقدهای فراوان مواجه میشود، نشاندهنده ارزش محتوایی آن اثر است که توانسته توجهات را به سمت خود جلب کند.
این استاد دانشگاه درباره اینکه قصد نفی محض مطالب این کتاب را ندارد، گفت: ممکن است از این کتاب و نکات قابل دفاع آن در مقابل برخی نقدها، دفاع کنیم به عنوان مثال، چرا این کتاب برای اثبات عقاید شیعی، اصرار به استناد منابع اهل سنت دارد نقد درستی نیست، زیرا در سنت کلامی شیعه و بسیاری از موارد، استناد به کتب مخالفان جهت اثبات خود رایج بوده است.
وی در ادامه افزود: مباحث کلامی انتها ندارند، مطالب مدام نقد میشوند و نقدها نیز مجدد نقد میشوند و در نهایت ملاک قانعکنندگی برای مخاطبان است.
در ادامه این نشست رضا قربانی رزین، پژوهشگر حوزه قرآن و حدیث به عنوان یکی دیگر از سخنرانان این نشست اظهار کرد: انتشار این اثر در دهه 70 تازگی داشت و گونهای جدید از کتابها بود که تنها به سیر تطور مسئلهای میپرداخت، رویکردی کاملا تاریخی اتخاذ کرده و سعی در نفی یا اثبات هیچ مکتب کلامی نداشت و بیطرفانه نتیجهگیری میکرد و این امر باعث شد مورد استقبال و توجه عموم قرار گیرد.
سپس فکری در ادامه مباحث پیشین خود افزود: از دوران «شیخ مفید» به بعد ما به سمت عقلی شدن کلام شیعی میرویم که از دوران خواجه جریان عقلی سلطه کامل بر کلام شیعی دارد مگر در باب مسائلی که فراتر از ادراک عقل قرار داشتند.
وی ضمن پرداختن به بحث فشارهای وارد شده به اقلیت شیعه مخصوصا بعد از اتمام دوران کوتاه خلافت امام حسن مجتبی(ع) و تأثیراتی که دوران منع نقل حدیث و عدم دسترسی شیعیان به منابع اصلی حدیثی همچنین نبود مطالب مکتوب و رواج سنت شفاهی و تأثیر آن در اعتبار روایاتی که امروزه در دست ماست، بیان کرد: آیتالله خویی در مقدمه کتاب رجال خود ادعای اخباری شیعی مبنی بر صحت اخبار کتب اربعه را رد میکنند. به دلیل نفوذ غلات در نقلها که یا پس از استماع حدیث از ائمه(ع) برداشتهای غالیانه خود را به عنوان حدیث انتقال میدادند یا جزوات شاگردان ائمه(ع) را گرفته و در آنها تغییراتی ایجاد میکردند و هم به این دلیل که این روایات نمیتوانند تمام وجوه عقاید شیعه را بازتاب دهند هم به دلیلی تناقضات درونی و هم به دلیل این که روایاتی هست که با مبانی خود ائمه قابل رد کردن است.
وی با بیان اینکه برخی مسائل دغدغه اصلی متکلمین شیعی نبوده و صرفا در پاسخ به متکلمین دیگر مذاهب به آنها پرداخته شده است، گفت: برخی وجوه کلام شیعی در تعارض با دیگر مذاهب ایجاد شده اند. آقای طباطبایی بین این مسائل و مسائل ذاتی برخاسته از نصوص شیعی تفکیکی قائل نشدهاند.
در ادامه با اشاره به استناد دکتر مدرسی طباطبایی به روایتی منقول از امام صادق(ع) که در پاسخ به درخواست فردی به منظور اینکه خود را به عنوان امام معرفی کنند و امام از این مسئله ابا کردند برای اثبات این ادعا که امام صادق(ع) خود را معصوم و جانشین منصوص پیامبر(ص) و دارای علم غیب نمیدانستهاند، اضافه کرد: آقای طباطبایی باید به دو نکته توجه بیشتری میکردند: ۱)غالب روایات تقطیع شده هستند و راوی تنها بخشی که میخواسته روایت میکرده و چرایی این سخن و قبل و بعد کلام نقل نشده اند. ۲)روایات را باید منظومهای دید در این روایت آن فرد درخواست کننده قصد قیام داشته و از امام(ع) درخواست میکند که عنوان حاکم را بپذیرد که امام(ع) قبول نمیکنند. باید توجه داشت لفظ «امام» در قرون اولیه معنای متفاوتی نسبت به امروز داشته و معنای منصوص، معصوم و عالم کل بودن را ندارد بلکه همانگونه که غزالی و دیگران بیان میکنند صرفا به حاکم و تدبیرکننده امور دنیایی مسلمین اطلاق میشده است.
سپس قربانی با بیان توضیحاتی درباره کتاب و ترجمه آن گفت: تفاوتهایی که میان ترجمه و اصل کتاب است و مواردی که حذف شده و اضافه شدهاند کار مترجم نیست و نشان میدهد زیرنظر نویسنده ترجمه شده است.
پس از آن، او سعی در بیان اهداف نویسنده در تألیف کتاب و محتوای کتاب کرد و افزود: نویسنده در این کتاب قصد دارد با کنار هم قرار دادن قطعههایی از مرویات تاریخی به یک طرح کلی از عقاید اصیل شیعی برسد. اما سؤالی که مطرح میشود اینکه از مرویات تاریخی تنها به یک طرح و تفسیر نمیرسیم پس کدام یک از این تفسیرها درست هستند؟ چه ملاکی داریم؟ او در این کتاب میخواهد طرح و پازل اصلی مکتب تشیع را براساس نقلهای معتبر بچیند و اعتبار را نه از طریق سنتی آن که محدثین و رجالیون شیعی به آن میرسند بلکه با استناد به برخی روایات منقول از اصحاب ائمه(ع) که آنها با شناختی که از ایشان و کلامشان داشتند بنابر ذوق التفقه خویش صحیح منقولات را از سقیم تشخیص میدادند، در پی احیای این سنت و نشخیص اعتبار احادیث براساس ذوقالتفقه برآمده است و طریقه رجالیون سنتی را حاصل سادهلوحی ایشان و غلط میداند که البته کیفی بودن این شیوه پیشنهادی او سؤالات بسیاری ایجاد میکند که آیا برای تمام افراد ثابت است؟ ادراک همه از تمام روایات یکسان است یا خیر؟
وی در پایان یکی از اصلیترین انگیزهها مدرسی طباطبایی را طبق گفتههای ایشان ارائه تصویری معقول و مطلوب از تشیع به جامعه آکادمیک غرب بیان کرد.
پس از آن فکری به مسئله اصلی کتاب پرداخته و مسائلی را مطرح کرد: دو پرسش که به این کتاب میتوانی وارد کنیم، آیا باورهای شیعی تدریجا شکل گرفتهاند؟ و در طول زمان کاملا دگرگون شدهاند؟ یعنی برداشت مردم یک عصر با عصر دیگر از یک موضوع متفاوت بودهاند؟ اگر بله با این تکثر چه کنیم؟ در جواب سؤال اول باید گفت: بله، میتوانیم این تطور را مشاهده کنیم اما این به معنای واژگونگی عقیدتی نیست که به عنوان مثال شیعیان در یک زمانی مطلقا به وجود جانشینی منصوص برای پیامبر(ص) اعتقاد نداشتند چنانچه نظریه ابرار مطرح میکند که باور بر این بوده اینها(ائمه شیعه(ع)) انسانهای خوبی بودند و شایستگی زعامت مسلمین را داشتند ولی خبری از نص و عصمت و ویژگیهای فرابشری بوده و این اعتقاد در طول تاریخ به اعتقاد امروزی در زمینه امامت تبدیل شده است. این تطور غالبا در جزئیات ایجاد میشود و یا مسائلی وجود نداشته اما به دلایلی مانند برخورد با دیگران ایجاد شده است.
او در پایان با توجه به شیوه کار مدرسی طباطبایی در این کتاب گفت: عدم بیان نظریات رقیب ولو برای رد توسط آقای طباطبایی باعث ایجاد تکصدایی در این کتاب شده و باعث شده این تصور ایجاد شود که نویسنده تنها درصدد بیان و اثبات باورهای خود بوده است.
انتهای پیام