علی معروفی آرانی، پژوهشگر صهیونیسم و یهودیت در یادداشتی که با عنوان «جادوی سیاه سینما: غزه، مظلومِ پرده نقرهای اسرائیل» در اختیار ایکنا قرار داده است تصریح میکند: استراتژی مظلومنمایی صهیونیسم بینالملل بسیار پیچیده و درازمدت است. این استراتژی تنها به تولید فیلمهای صهیونیستی محدود نمیشود، بلکه بهگونهای است که امکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این حرکت شوم(مظلومنمایی) فراهم میسازد.
متن یادداشت از این قرار است:
سینما، قویترین ابزار قصهگویی دوران ما، همواره نقشی کلیدی در شکلدهی به افکار عمومی و ایجاد همدلی ایفا کرده است. اما چه میشود اگر این ابزار قدرتمند، به جای روایت حقیقت، به ابزاری برای تحریف واقعیت و ساختن روایتهای کاذب تبدیل شود؟ در این میان، سینمای اسرائیل، با ظرافتی مثالزدنی، تصویری از خود به عنوان قربانی ارائه میدهد، تصویری که در آن غزه، نه مهد رنجی انسانی، که صرفاً پسزمینهای برای نمایش مظلومیت رژیم صهیونیستی است. این در حالی است که مظلومیت تاریخی و جاری مردم فلسطین و غزه، در بسیاری از این روایتهای سینمایی، به شکلی سیستماتیک نادیده گرفته میشود.
بیشتر بخوانید
سالهاست که شاهد تولید آثار سینمایی متعددی هستیم که در آنها، ارتش اسرائیل در قامت مدافعانی شجاع در برابر تهدیداتی دائمی تصویر میشوند. فیلمهایی که با بهرهگیری از تکنیکهای سینمایی ماهرانه، از موسیقی متن حماسی گرفته تا قاببندیهایی که بر رنج و استقامت قهرمانان اسرائیلی تأکید دارند، سعی در جلب همدردی مخاطب جهانی دارند.
این آثار اغلب، ابعاد انسانی و اجتماعی زندگی در سرزمینهای اشغالی یا پیامدهای اقدامات نظامی اسرائیل را نادیده گرفته و به جای آن، بر ترس، تهدید و نیاز به «دفاع مشروع» تمرکز میکنند. شخصیتپردازیها، چهره سربازان اسرائیلی را با هالهای از قهرمانی و ایثار میآرایند، در حالی که طرف مقابل، اغلب در کلیشههایی از خشونت و وحشت خلاصه میشود.
تمرکز بر مظلومیت غزه و فلسطین؛ در حالی که سینمای حامی رژیم صهیونیستی بر رنج سربازان و شهروندان خود تمرکز دارد، تصویری عمیقتر از مظلومیت مردم غزه و فلسطین، در این آثار گم میشود. زندگی روزمره زیر بمباران، از دست دادن عزیزان، آوارگی، محاصره و محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی، در این قابها جایی ندارد یا به شکلی سطحی و گذرا نمایش داده میشود.
نادیده گرفتن تاریخچه اشغال و سلب مالکیت؛ بسیاری از این فیلمها، تاریخچه طولانی اشغال، سلب مالکیت و تبعیض علیه فلسطینیان را نادیده گرفته و مسئله را صرفاً به یک درگیری متقابل تقلیل میدهند، در حالی که ریشه بسیاری از تنشها در بیعدالتی تاریخی نهفته است.
در این میان، غزه و مردمانش، در بسیاری از این آثار سینمایی، نقشی کمرنگ و غالباً منفی ایفا میکنند. ویرانیها، فقر و رنجی که بر مردم غزه تحمیل میشود، نه به عنوان نتیجه مستقیم سیاستها و اقدامات اسرائیل، بلکه به عنوان پیامد اجتنابناپذیر درگیریها و «واکنشهای دفاعی» این کشور به تصویر کشیده میشود. ابعاد انسانی زندگی در غزه، امیدها، آرزوها و مقاومت مسالمتآمیز مردم آن، اغلب در سایه این روایتِ به اصطلاح قربانی، نادیده گرفته میشوند.
آمارهای تکاندهنده از تلفات غیرنظامیان، کودکان و زنان در غزه، در مقابل قابهای سینمایی که اشکهای سربازان اسرائیلی را به نمایش میگذارند، رنگ میبازند. این تقابل، شکاف عمیقی میان واقعیت میدانی و تصویر سینمایی ایجاد میکند.
این نوع مظلومنمایی سینمایی، نه تنها حقیقت را تحریف میکند، بلکه با ایجاد دیدگاهی یکطرفه، مانع از درک عمیقتر و همدلی واقعی نسبت به رنج انسانی در هر دو طرف میشود. سینما، به عنوان یک رسانه قدرتمند، مسئولیت اخلاقی بزرگی در قبال روایت حقیقت دارد. تشویق به نگاهی متعادلتر، شنیدن صدای همه طرفها و پرهیز از کلیشهسازی، گامهایی اساسی در جهت استفاده مسئولانه از این هنر است.
«جادوی سیاه سینما» میتواند تصویری وارونه از واقعیت بسازد، تصویری که در آن غزه و فلسطین، تنها بهانهای برای نمایش مظلومیت اسرائیل است. اما وظیفه ماست که با نگاهی نقادانه، ورای این اشکهای دروغین پرده نقرهای، حقیقت را جستجو کنیم و سینما را نه ابزاری برای تحریف، که رسانهای برای درک و همدلی واقعی به کار گیریم.
در جریان نبرد نیروهای حماس و رژیم صهیونیستی(عملیات طوفانالاقصی) و همچنین گرسنگی دادن مردم غزه اسرائیلیها باز هم سراغ تکنیک قدیمی خود یعنی مظلومنمایی رفتهاند؛ اما اینبار آن را نه فقط در فیلمها بلکه در کلیپهای روزمره فضای مجازی به کار گرفتهاند.
رسانههای صهیونیستی و حامیانشان، با انتخاب گزینشی تصاویر و ویدئوهای خبری، تلاش دارند که گرسنه و تشنه نگه داشتن مردم غزه را این طور توجیه کنند که ما داریم حماس را در تنگنا قرار میدهیم نه مردم غزه را. از طرف دیگر، این رسانهها از صهیونیستها تصویری همچون قربانیان بیگناه میسازند که تاکنون در بخشی از آن نیز موفق بوده است چرا که علیرغم مدارک انکارناپذیر از جنایات اسرائیلیها و نژادپرستخواندن صهیونیستها حتی از طرف سازمان ملل، عدهای در جهان شعار «نه به خشونت علیه اسرائیلیها» سر میدهند، در حالی که در برابر تاریخ جنایات هفتاد ساله صهیونیستها، سکوت اختیار کردهاند.
اتفاقاتی که صهونیستها در این سالها در جهان و مخصوصا در نوار غزه و فلسطین با بیرحمی رقم زدند، تبدیل به یک نسلکشی شده است. در همین ماههای اخیر هم این موضوع شدت بیشتری گرفته و اسراییلیها امروز با ساختِ سریالها و فیلمهایی توسط کمپانیهای معروف، میکوشند تا حقیقتِ ظلمِ اسرائیلیها با دروغپردازیهای خوش رنگ و لعاب، پوشیده بماند.
در سینما و بهویژه در آثار تولید شده توسط صهیونیستها، مظلومنمایی و توجیه تجاوز به حقوق فلسطینیها از طریق روایتهای احساسی از هولوکاست دیده میشود. این رویکرد با هدف عادیسازی تجاوز و غصب سرزمین فلسطینیان، انکار جنایات اسرائیلیها و توجیه تجاوز آنها به حقوق فلسطینیها انجام میشود.
به طور خاص، از سال ۱۹۴۸، زمانی که رژیم اسرائیل اعلام موجودیت کرد، فیلمها و سریالهای متعددی در این راستا تولید شدهاند. این آثار تلاش میکنند با استفاده از احساسات و روایتهای مرتبط با هولوکاست، تصویر مظلومنمایی و قربانی را از خود نشان دهند و در عین حال، اقدامات تجاوزکارانه خود را توجیه کنند.
این رویکرد مظلومنمایی، به عنوان یک ابزار تبلیغاتی و سیاسی در سینما مورد استفاده قرار میگیرد تا افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و از اقدامات اسرائیل حمایت کند.
سینمای اسرائیل از جمله بخشهایی است که تاریخچهای بسیار کوتاه و ناهمگون با سینمای روز جهان دارد و در ژرفای آن میتوان به وضوح کینه و نفرت نسبت به اعراب و مسلمانان را مشاهده کرد. اما با این وجود صهیونیستها به مانند اختاپوسی عظیمالجثه بر صنعت سینما در گوشه گوشه این کره خاکی چنگ انداخته و تمام ارزشها و اصول اخلاقی و فرهنگی ملل را در معرض تهدید قرار دادهاند.(1)
استراتژی مظلومنمایی صهیونیسم بینالملل بسیار پیچیده و درازمدت است. این استراتژی تنها به تولید فیلمهای صهیونیستی محدود نمیشود، بلکه بهگونهای است که امکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این حرکت شوم(مظلومنمایی) فراهم میسازد.
بدینسان فرصت ساخت فیلمهای سالم و ارزشی هر روز در جهان کمتر و محدودتر و در عوض، راه برای ساخت فیلمها و آثار مغرضانه و نژادپرستانه صهیونیستی باز میشود. تبلیغات مظلومنمایی صهیونیستها هر روز به اشکال مختلف ادامه مییابد و آنها از هر فرصتی هرچند کوچک، برای تثبیت موقعیت مظلومنمایی خود در عرصه هنر هفتم بهویژه جشنوارههای بینالمللی بهره میبرند.
یکی دیگر از برنامههای سینمای صهیونیسم این است که سرمایهگذاران هدفشان دشمنسازی است، به این معنا که زمانی دوگانه نازی و یهود را مطرح میکردند و در سل های اخیر به خصوص دوگانه شیعه و یهود و یا دوگانه اسلام و یهود را دنبال میکنند.
ذات اعتقاد صهیونیستی یک گرایش تمامیتخواه، آن هم بدون زندگی مسالمتآمیز است. صهیونیستها صرفاً مشکلشان با مسلمانان نیست و میخواهند خود ارباب بلامنازع کل جهان باشند و در این راستا بخش مهمی از فیلمهای هالیوود و رسانههای صهیونیستی با هدف دشمنسازی تولید و پخش میشود و این مسئله را آن قدر جا انداختهاند که حتی نویسندگان و فیلمسازان معمولی و به ظاهر مستقل هم وقتی میخواهند کتابی نوشته یا فیلمی بسازند متأثر از این گفتمانها هستند مثل جریان هولوکاست که آن را باور کرده و به آن التزام دارند.
اما یکی از راههای اساسی و مهمی که صهیونیسم از طریق آن به دنبال اثبات خویش است، بهرهگیری از ابزار سینما و تلویزیون است. سالهاست که تسلط صهیونیسم بر کمپانیهای عظیم فیلمسازی جهان، برقرار است و این شرکتها تحت سلطه و عقاید صهیونیسمها اداره میشوند. در چنین شرایطی، مسلماً فیلمهای بسیاری تحت تأثیر این تفکرات، روانه بازار میشوند. فیلمهایی که در بسیاری از موارد به طور نامحسوس و ناخودآگاه بر ذهن مخاطب اثر میگذارند و جهانبینی او را نسبت به دنیای اطراف، دچار تغییر و تحولاتی میکنند.
سالهاست که صهیونیسم مسیحی با کمکهای بیشائبه آمریکا، با بهرهگیری از رسانههای تبلیغاتی خود و در رأس آنها هالیوود، به فریب مردم دنیا و تغییر فرهنگ ملتها و قالب کردن فرهنگ و تفکرات مورد نظر خود، پرداخته است.
سینمای اسرائیل در دهه هشتاد سیطره خود را بر سینمای هالیوود گسترش داد و توانست بسیاری از سینماگران صاحب نام جهان شامل کارگردانان، تهیه کنندگان و هنرپیشگان هالیوود را جذب و با اکثر کشورهای غربی قراردادهای سینمایی منعقد کند. اغلب فیلمهای تولید شده توسط سینمای مشترک رژیم صهیونیستی با هالیوود و کشورهای غربی، بر مظلومنمایی و حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر اعراب تأکید شده است.
رؤیای رژیم صهیونیستی برای تبدیل تلآویو به هالیوود شرق به جای قاهره جزئی از برنامه وسیع و گستردهای است که این رژیم در جهت نیل به این برنامه دست به تبلیغات در سطح جهانی زده است. این تبلیغات، اسرائیل را در میان رژیمهای دستنشانده و ملتهای عقبمانده به عنوان سرزمین آزادی، دموکراسی و مظلوم معرفی میکند.
سالهای زیادی است که رژیم صهیونیستی برای تحقق هدف مظلوم نمایی که خواب را از چشمان آن ربوده است تلاش و کوشش میکند. یکی از گزارشهای محرمانه سازمان جاسوسی اسرائیل موساد که اولین رئیس موساد به نام شیلواح آن را نوشته است اعلام میکند که نفوذ از طریق تصاحب یا سیطره بر ابزار تولیدات هنری عربی باعث میشود که سلطه بر وجدان و تفکر اجتماعی ملتهای عرب به آسانی امکانپذیر شود. به همین دلیل موساد کمیته هماهنگ هنری، سیاسی، تبلیغاتی را براساس مظلوم نمایی تشکیل میدهد.
از زمانی که رژیم صهیونیستی فعالیتهای سینمایی خود را آغاز کرد، تلاش نمود تا به منظور تبلیغ و ترویج مظلومیت ملت یهود فیلمهای سینمایی خود در سطح جهان را با کمک لابی صهیونیستی بر جشنوارههای بینالمللی فیلم نفوذ و سیطره یابد. لذا برای زدن نقاب دروغین مظلومیت یهود سیطره و تسلط بر جشنواره فیلم کن و برلین را در دستور کار خود قرار داد و پس از مدت زمانی کوتاه توانست در این دو جشنواره نفوذ پیدا کند.
به هر تقدیر طی سالهای گذشته و بهویژه پس از جنایاتی که اسراییل در جنگهای سهگانه خود علیه فلسطینیهای اهل غزه در سالهای 2009 م و 2012 م و 2014 م و 2024 میلادی مرتکب شدند مجامع فرهنگی نظیر جشنوارههای فیلم دنیا را برای ترمیم چهره جنایتکارانه و مظلومانه خود برگزیدهاند.
بزرگترین کاری که ما در جهت مبارزه با اسرائیل میتوانیم انجام دهیم این است که برای این رژیم، امکان مظلومنمایی فراهم نکنیم؛ چرا که ریشه حیات این رژیم، مظلومنمایی است. باید تلاش داشته باشیم تا هیچ عملکردی از ما در رسانه، مورد سوء استفاده در جهت تبلیغ مظلومنمایی دروغین رژیم اسرائیل، قرار نگرید.(2)
اگر بخواهم دولت مردان اسرائیلی را نصیحتی کنیم، میگویم به جای اینکه در مظلومنمایی خودتان در این دوره اغراق کنید و دست به کشتار بزنید، تاریخ دین یهودیت را دقیق تر بخوانید؛ همانطور که موسی از دست فرعونی که کودکان را میکشت، جان سالم به در برد و نیل، او را به قصر فرعون رساند، همین اتفاق برای شما که کودکان را میکشید نیز خواهد افتاد. کشتار مردم غزه، تنها باعث ایجاد گروههای مقاومت مانند حماس و جهاد اسلامی و حتی سازشناپذیرتر را از آنها میشود.
این نشان میدهد دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی هم به سرنوشتی بهتر از دیپلماسی رسمی او نرسیده است. رژیم صهیونیستی پس از جنگهای سه گانه علیه نوار غزه و ارتکاب جنایات متعدد به شدت مورد هجمه افکار عمومی غرب و سازمانهای حقوق بشری واقع شد و صدهها میتینگ و تحصن و تجمع اعتراضی علیه او و در حمایت از فلسطینیها و بهویژه مردم غزه در سراسر پنج قاره جهان برگزار شد.
به دنبال تشنگی و گرسنگی دادن مردم غزه، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، دیپلماسی عمومی را در دستور کار خود برای ترمیم چهره قبیح خود قرار داد. دعوت از چهرههای هنری و سینمای، همچنین دعوت از چهرههای ورزشی و علمی صاحب نام جهان و تیمهای ورزشی برای حضور در فلسطین اشغالی مجموعهای از فعالیتهای اخیر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی برای رفع این رسوایی و نسلکشی بود. اما آیا تلآویو در بکارگیری این دیپلماسی موفق بوده است. اخبار منتشره در رسانههای دنیا اما این موفقیت ادعایی اسراییل را تایید نمیکند.
متن پیش رو به شکلی عمیق به بررسی یکی از ظریفترین و در عین حال تأثیرگذارترین شیوههای جنگ روانی و اطلاعاتی در عصر حاضر میپردازد: استفاده از ابزار سینما برای ساختن روایتی وارونه از واقعیت، به ویژه در قبال مناقشه فلسطین و اسرائیل. محور اصلی بحث، چگونگی توانایی سینما در تبدیل مظلوم به جلاد و بالعکس، و مصداق بارز آن، تصویری است که سینمای اسرائیل از خود به عنوان قربانی ارائه میدهد، در حالی که واقعیت تاریخی و جاری، گواهی است بر رنج عمیق مردم فلسطین و غزه.
قدرت سینما در روایتسازی: سینما صرفاً یک سرگرمی نیست، بلکه یک رسانه قدرتمند برای شکلدهی به ادراک، باورها و احساسات مخاطب است. با استفاده از تکنیکهای بصری، صوتی و روایی، سینما قادر است احساسات عمیقی چون همدردی، ترس، خشم یا انزجار را برانگیزد و بر این اساس، تصویری خاص از واقعیت را به مخاطب بقبولاند. در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل، سینما به ابزاری حیاتی در دست روایتگران تبدیل شده است تا روایت خود را بر روایت طرف مقابل تحمیل کنند.
مظلومنمایی سیستماتیک اسرائیل: سینمای اسرائیل، با بهرهگیری هوشمندانه از این قدرت، سالهاست که تصویری متقاعدکننده از خود به عنوان کشوری محاصره شده، مورد حمله و در معرض تهدید دائمی ارائه میدهد. این روایت، بر رنج سربازان اسرائیلی، ترس شهروندان از حملات و ضرورت دفاع از خود تأکید دارد. این رویکرد، اغلب با نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن تاریخچه اشغال، سلب مالکیت، محاصره و تلفات انسانی گسترده در میان فلسطینیان، به ویژه در غزه، همراه است.
نادیده گرفتن رنج غزه و فلسطین: در مقابل، رنج مردم غزه و فلسطین، که سالهاست درگیر اشغال، خشونت، آوارگی و محرومیت هستند، در بسیاری از این آثار سینمایی یا به کلی حذف میشود، یا به شکلی سطحی و به عنوان پیامد “درگیریهای اجتنابناپذیر” به تصویر کشیده میشود. تمرکز بر اشکهای سرباز اسرائیلی، در حالی که تصاویر واقعی از کودکان و زنان فلسطینی زیر آوار، در سایه قرار میگیرند، نمونهای از این وارونهنمایی است. این رویکرد، نه تنها حقیقت را تحریف میکند، بلکه با ایجاد یک دیدگاه یکطرفه، مانع از درک و همدلی واقعی با قربانیان اصلی این مناقشه میشود.
«جادوی سیاه» و مسئولیت اخلاقی: اصطلاح «جادوی سیاه» به خوبی بیانگر ماهیت فریبنده و گمراهکننده این شیوههای سینمایی است. این جادو، با بهرهگیری از احساسات، واقعیتهای تاریخی و انسانی را در پس پردهای از روایتهای کنترلشده پنهان میکند. اینجاست که مسئولیت اخلاقی سینماگران، منتقدان و حتی مخاطبان روشن میشود؛ مسئولیت بررسی انتقادی آثار، جستجوی حقیقت فراتر از قاب تصویر و پرهیز از پذیرش ناآگاهانه روایتهای تحمیلی.
مناقشه فلسطین و اسرائیل، یکی از پیچیدهترین و طولانیترین درگیریهای جهان است که ابعاد انسانی، سیاسی و تاریخی عمیقی دارد. در این میان، سینما به عنوان یک میدان نبرد اطلاعاتی و روایی، نقشی انکارناپذیر ایفا میکند. سینمای اسرائیل، با موفقیت نسبی در ارائه تصویری از خود به عنوان قربانی، توانسته است در بخشهایی از جامعه جهانی، همدلی ایجاد کند، اما این دستاورد، به قیمت نادیده گرفتن و کماهمیت جلوه دادن مظلومیت تاریخی و جاری مردم غزه و فلسطین به دست آمده است.
واقعیت این است که رنج، ویرانی و بیعدالتی، بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره میلیونها فلسطینی است. سینما، به جای آنکه ابزاری برای پنهان کردن این حقایق و ترویج مظلومنمایی کاذب باشد، باید رسانهای برای آشکارسازی حقیقت، ایجاد همدلی واقعی و تسهیل درک متقابل باشد. وظیفه ماست که با نگاهی انتقادی، ورای جادوی سیاه تصویرسازیهای احساسی، به جستجوی حقیقت بنشینیم و از سینما بخواهیم که روایتگر رنج و امید همه انسانها باشد، نه تنها روایتگر رنجی که به میل یک طرف خاص انتخاب شده است.
1- فائزه حسین خانی، عضو هیئت مدیره سواد رسانهای، حوزه نیوز، دوم خرداد
2- حبیب احمدزاده، نویسنده، عمار فیلم دات آی آر
انتهای پیام