فیلم «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر روایتی عاشقانه و انسانی را در دل جنگ روایت میکند. قصه فیلم درباره جوانی به نام رضا کرامت (با بازی مجتبی پیرزاده) است؛ جوانی عاشق سینما که در زمان حصر آبادان، تصویربردار جبهههاست و حتی برای زندانیها فیلم نمایش میدهد. رؤیای بزرگ او در میانه آن روزهای تلخ و پرآشوب، راهاندازی دوباره سینما متروپل آبادان است؛ سالنی که خاطرات کودکیاش را با آن پیوند داده و در ذهنش نمادی از امید و حیات دوباره است.
کارگردانی باشهآهنگر در این اثر تحسینبرانگیز است. او توانسته با میزانسنهای دقیق، قاببندیهای چشمنواز و فضاسازی هنرمندانه، مخاطب را در دل آبادان محاصره شده بنشاند. جلوههای ویژه میدانی فیلم بسیار حرفهای طراحی شده و تجربهای واقعی از روزهای جنگ را در ذهن بیننده زنده میکند. طراحی صحنه نیز بهگونهای است که با بازسازی دقیق خیابانها، ساختمانها و حال و هوای آبادان دهه شصت، باورپذیری روایت را افزایش میدهد. مجموع این عناصر باعث شده «سینما متروپل» نه تنها در کارگردانی، بلکه در جنبههای فنی نیز اثری درخشان به شمار آید.
فیلم در جشنواره فیلم فجر نیز مورد توجه قرار گرفت و توانست جوایزی را در بخشهای فنی و هنری به خود اختصاص دهد. این موفقیتها نشان میدهد که سینمای دفاع مقدس همچنان ظرفیتهای تازهای برای ارائه روایتهای نو دارد و میتواند از کلیشههای تکراری فاصله گیرد. دریافت جایزه برای جلوههای ویژه و طراحی صحنه بیانگر آن است که سازندگان فیلم با نگاهی حرفهای و دقیق، توانستهاند اثری قابل رقابت در سطح ملی و حتی بینالمللی خلق کنند.
با این حال پرسش مهمی مطرح است: چرا فیلمی که میخواهد حرفی تازه در سینمای دفاع مقدس داشته باشد و با این کیفیت ساخته شده، باید سه سال در انتظار اکران بماند؟ این تعلل نه تنها به زیان فیلمسازان است بلکه به جریان سینمای دفاع مقدس نیز آسیب میزند. تماشاگران نیازمند دیدن چنین آثار متفاوت و اندیشمندانهای هستند تا ارتباطشان با این ژانر حفظ شود. تأخیر در اکران، فرصتی را از سینما میگیرد که میتواند پیوندی دوباره میان هنر و مخاطب برقرار کند.
«سینما متروپل» از جنبه محتوایی نیز غنی است. فیلم در دل جنگ، روایتی عاشقانه و پرامید را به تصویر میکشد و در تلاش است تا تصویری از یک «سینما پارادیزوی ایرانی» ارائه دهد؛ جایی که عشق، امید و سینما در برابر ویرانی و خشونت قد علم میکنند. برخی سکانسها با لحن طنز و شخصیتهایی که شوخطبعی میکنند، بر شیرینی اثر افزوده و فضای نفسگیر جنگ را تعدیل کردهاند. همچنین فیلم بر صلح و انساندوستی تأکید میکند؛ پیامی که فراتر از جغرافیا و زمانه خاص خود، میتواند برای همه نسلها الهامبخش باشد.
امید میرود مردم با استقبال از چنین تولیدات باکیفیتی، هم به رشد کمی و هم به ارتقای کیفی سینمای دفاع مقدس کمک کنند. زیرا آثاری از این دست میتوانند پلی میان تاریخ پررنج ایران و نسل امروز باشند که به دنبال روایتهای تازه و انسانیتر از جنگ است. اگر سینمای دفاع مقدس در مسیر چنین تجربههایی حرکت کند، قطعاً آینده روشنتری در انتظار آن خواهد بود و میتواند بار دیگر جایگاه خود را در میان ژانرهای محبوب بازیابد.
با نگاهی دقیقتر، میتوان دریافت که باشهآهنگر با این اثر به نوعی بازخوانی تاریخ سینما در آبادان پرداخته است. سینما متروپل، نمادی از فرهنگ و هویت شهری است که در روزهای حصر، به ویرانهای بدل شده بود. بازسازی این سینما توسط شخصیت اصلی فیلم، تنها یک رویا نیست بلکه تلاشی برای احیای حافظه جمعی مردم آبادان است. همین نگاه فرهنگی و هویتی است که فیلم را از یک اثر صرفاً جنگی جدا میکند و آن را به فیلمی چندلایه بدل میسازد.
در بسیاری از لحظات فیلم، با ترکیبی از حماسه و لطافت مواجه هستیم. باشهآهنگر کوشیده تا در کنار نمایش سختیها و تلخیهای جنگ، لحظههای عاشقانه و انسانی را پررنگ کند. شخصیت رضا کرامت نمادی از نسلی است که حتی در میانه خون و آتش، به رؤیاهای خود وفادار ماند و نخواست امید را کنار بگذارد. این عاشقانه در بستر جنگ، وجه تمایز «سینما متروپل» با بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس است.
طنز ظریف و موقعیتهای شیرین در برخی سکانسها، نقطه قوت دیگری است که باعث میشود مخاطب با اثر همراهتر شود. این لحظات طنز، نه تنها فضا را از سنگینی و تلخی مطلق خارج میکنند، بلکه به شخصیتها بُعدی واقعیتر میبخشند. شخصیتهای فرعی با شوخطبعیهایشان در حقیقت بخشی از واقعیت زندگی مردم در روزهای جنگ را بازتاب میدهند؛ مردمی که حتی در دل مصائب، لبخند را فراموش نکردند.
یکی دیگر از نکات برجسته فیلم، تأکید بر صلح و انساندوستی است. باشهآهنگر از خلال داستان رضا کرامت، تصویری از جهانی انسانیتر ترسیم میکند. رؤیای او برای بازگشایی سینما در روزهای جنگ، نمادی است از مقاومت فرهنگی و اعتقاد به اینکه صلح و هنر میتوانند انسانها را گرد هم آورند. این نگاه صلحطلبانه، «سینما متروپل» را فراتر از یک فیلم جنگی و در زمره آثاری با پیام جهانی قرار میدهد.
البته فیلم خالی از ضعف هم نیست. یکی از نقدهایی که میتوان مطرح کرد، زمان طولانی فیلم است که در برخی لحظات ضرباهنگ روایت را کند کرده و ممکن است باعث خستگی مخاطب شود. در عین حال برخی از شخصیتهای فرعی میتوانستند پرداختی عمیقتر داشته باشند تا نقششان در پیشبرد روایت پررنگتر شود. با این همه، این کاستیها در برابر قوتهای فیلم چندان پررنگ نیست و «سینما متروپل» همچنان اثری ارزشمند و ماندگار در کارنامه سینمای دفاع مقدس باقی خواهد ماند.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام