کد خبر: 4304153
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۴
نویسنده کتاب «فرار از شب» در گفت‌وگو با ایکنا:

جذابیت ادبیات دینی اجازه جدایی نویسنده از این حوزه را نمی‌دهد + صوت

اکرم صادقی با تاکید بر آنکه اثر داستانی و رمان‌های دینی با وجود اصل الزام‌آور پژوهش در مسیر خلق، اگر تنها روایت خود را بر بیان تاریخ استوار کنند به جای جاذب بودن باعث دفع مخاطب می‌شوند تصریح کرد: جهان خلق آثار ادبیات دینی و به ویژه ادبیات نبوی آنقدر جذاب است که جدایی نویسنده از این حوزه به هیچ‌وجه آسان نیست.

در سپیده دم فلق سحر، آنگاه که نخستین پرتوهای مِهر بر گنبد نیلگون آسمان نقش می‌بندد و ممهور می‌شود، جهان اسلام خود را برای پذیرایی شکوهمندانه از عزیزترین میهمان هستی آماده می کند. در این ایام فرخنده که به برکت «هفته وحدت» جلوۀ دیگری یافته، زمزمه‌های ملکوتی ولادت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص)، در هر گوشه‌ای طنین انداز می‌شود.

این درست همان بزنگاهی است که برای انتقال مبانی و عارف انسان‌ساز و زندگی‌بخشش رسالت ادبیات دینی به اوج خود می‌رسد؛ چرا که این گونه ادبی والا، نه تنها روایتگر تاریخ که ترجمان روح یک تمدن و بازتابنده ژرفای معارف ناب اسلامی است.

ادبیات دینی، در مقام بلندآوازه خویش، فراتر از یک گونه هنری می‌رود؛ آن، رسالتی روشنگر و چراغ راهی فروزان دارد. این قلمرو نورانی، چونان آیینه‌ای شفاف و صیقل خورده، در برابر طلوع خورشید حقیقت می‌ایستد تا شکوه و جلال معارف الهی و سیمای فرازمند اولیای خدا را، بی‌هیچ حائل وحجابی، در خود بازتاب دهد.

در این میان، تابناک‌ترین جلوه‌ای که می‌تواند در این آیینه تجلی یابد، بیان فضیلت‌ها و سیره نبوی حضرت محمد مصطفی(ص) است. ادبیات دینی، با بهره‌گیری از همه ظرائف بدیع زبانی و جلوه‌گری‌های تخیل خلاق، عهده‌دار کاری است که خطابه و تاریخ محض، به تنهایی از انجام آن ناتوانند و آن زنده کردن روح تاریخ و ملموس ساختن فضایل ملکوتی حضرت سیدالاولیاء، محمد مصطفی(ص) است.

این گونه ادبی، با نقش زدن صحنه‌های باشکوه از زندگی رسول رحمت، از «شق‌القمر» تا «جود و کرم»ی که زبانزد عام و خاص بود، آن وجود نازنین را نه به عنوان پدیده‌ای دور از دسترس در طاقچه تاریخ، که به عنوان الگویی زنده و قابل اقتدا در برابر دیدگان مشتاق می‌نشاند.

در ایام میلاد آن حضرت و در طول «هفته وحدت»، این رسالت اهمیتی دوچندان می‌یابد؛ چرا که ادبیات دینی می‌تواند با زبان هنر و زیبایی، پیام وحدت و برادری را که از آموزه‌های اساسی پیامبر اعظم(ص) است، به شیواترین شکل ممکن به تصویر کشد.

جایگاه این ادبیات در آشناسازی عموم مخاطبان با تاریخ صدر اسلام و سیره نبوی بی‌بدیل است. تاریخ، گاه می‌تواند خشک و انباشته از نام‌ها و تاریخ‌ها باشد، اما ادبیات داستانی دینی، با دمیدن روح زندگی در کالبد این وقایع، خواننده را به دل حادثه می‌برد؛ او را همراه کاروان مسلمانان در «شعب ابی‌طالب» حاضر می‌کند، شور و شعور «غزوه بدر» را به او می‌چشاند، و لطافت و عمق «صلح حدیبیه» را برای او قابل درک می‌سازد.

اینجاست که مخاطب امروزی، سبک زندگی پیامبر(ص) را نه به عنوان مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های محض، بلکه به عنوان الگویی پویا و سرشار از حکمت برای مواجهه با چالش‌های روزمره برای گسترش هر چه بیشتر مهرورزی‌های آن رسول مهربانی فرا می‌گیرد.

تأثیر این گونی ادبی، فراتر از انتقال اطلاعات تاریخی است؛ ادبیات دینی، نقشی بنیادین در توسعه و تعالی فرهنگ جامعه ایفا می‌کند تا ارزش‌هایی والا در تار و پود فرهنگ جامعه تزریق ‌شود.

این آثار، سرمشق‌های اخلاقی و آرمان‌های اجتماعی را - که ریشه در تعالیم ناب اسلامی دارند - به شکلی جذاب و غیرمستقیم به مخاطب القا می‌کنند و بدین ترتیب، در ساختن جامعه‌ای فضیلت‌مندتر، آگاه‌تر و معنوی‌تر سهیم می‌شوند.

در ایام فرخنده میلاد پیامبر اکرم(ص) و «هفته وحدت»، ادبیات دینی می‌تواند با خلق آثاری بدیع و تأثیرگذار، پُلی میان مذاهب مختلف اسلامی ایجاد کند و با تأکید بر مشترکات و ارزش‌های والای اسلامی، در جهت تحقق وحدت امت اسلامی گام بردارد. این ادبیات می‌تواند با روایت ابعاد مختلف شخصیت رسول خدا(ص) به عنوان پیامبر رحمت و وحدت، الگویی فراگیر و جهان شمول ارائه دهد.

ارسال برای صبح سه شنبه//// جذابیت ادبیات دینی اجازه جدایی نویسنده از این حوزه را نمی‌دهد + صوت

و در نهایت، ادبیات داستانی دینی، کلیدی است برای گشودن دَرِ معرفت به سوی بزرگان دین. این آثار، چهره‌های مقدس را از هاله‌ای از انتزاع و تجرید بیرون می‌آورند و آنان را در قاموس «انسان‌های کامل» با رنج‌ها، شادی‌ها، مبارزه‌ها و عواطف انسانی‌شان به مخاطب می‌شناسانند.

این آشنایی، مقدمه محبت است و محبت، سرآغاز پیروی. بنابراین، ادبیات دینی، با هنرمندی تمام، پُلی می‌سازد بین دل‌های مشتاق مردم و اقیانوس بی‌کران وجود اولیای الهی، تا تشنگان را سیراب کند و جویندگان را به مقصود برساند.

این، رسالت بزرگ ادبیات دینی است؛ روشن کردن چراغ معرفت در فضای گاه غبارآلود روزگار، تا هیچ کس از نور هدایت و گرمای محبت محمدی(ص) و خاندان پاکش محروم نماند. در این راه، ادبیات دینی با تکیه بر سیره نبوی و معارف اسلامی، نه تنها به بازخوانی گذشته می‌پردازد، که آینده‌ای درخشان را برای جامعه اسلامی ترسیم می‌کند و با زبانی نرم و هنرمندانه، پیام‌های جاودان اسلام را به نسل حاضر و آینده انتقال می دهد.

از همین روی و به بهانه «هفته وحدت» و میلاد پُر سور، سرور و مسرور خاتم‌النبیین، حضرت مهربانی، محمد امین(ص)؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) بر آن شد تا با اکرم صادقی، داستان‌نویس و فیلمنا‌نویس خوشنام و موفق کشورمان درباره رمان به غایت متفاوت وی با نام «فرار از شب» از مسیر یافتن نور رستگاری محمدی برای بُرون‌رفت از ظلالت و جهالت زندگی اثیری بگوید. رمانی که با بهره‌گیری از زبان هنر و ادبیات، در راه شناخت و معرفی هرچه بهتر سیره پیامبر اعظم(ص) گامی عظیم بردشته و در سایه خلق اثری فاخر و ماندگار، سهمی در انتشار معارف ناب محمدی و تحقق وحدت اسلامی داشته است. درادامه متن این گفت‌وگو از خاطرتان می‌گذرد.

کد

ایکنا- در ابتدای گفت‌وگو برای طلیعه کلام و آغاز روایت؛ معرفی ابتدایی از کتاب  «فرار از شب» به عنوان جدیدترین اثر شما در گونه ادبیات دینی با محور پرداخت به ادبیات نبوی و رسول مکرم اسلام(ص) بگویید. از شکل‌گیری ایده تا نگارش و انتشار این اثر چگونه متولد شد؟  

کتاب «فرار از شب»، داستان زندگی زن و شوهر جوانی است که سخت دل به مهر یکدیگر داده، ازدواج کرده و چند سالی است که زندگی ساده و صمیمی خود را در حال سپری کردند هستند. این زوج به رسم بخشی از قبایل بادیه‌نشین عرب -که فرزندان دختر خود را زنده‌به‌گور می‌کردند- هنگامی که متوجه می‌شوند فرزند دومشان نیز دختر است و قرار است زنده در گور شود، از قبیله فرار می‌کنند و آواره می‌شوند. داستان فرار این زوج به عنوان خطی روایی اصلی این اثر به نحوی با هجرت حضرت رسول(ص) نیز گره می‌خورد.

کد

ایکنا- هنگامی که درباره چهار ضلع «عشق»، «خرافات»، «جهل» و «ایمان» صحبت می‌کنیم و نگاه خود را به سمت تاریخ صدر اسلام می‌بریم، شاید معنای «جهل» با آنچه امروز از آن برداشت می‌کنیم، متفاوت باشد. حال، مولفه‌ای که شما درباره این زوج - که دل به مهر یکدیگر داده‌اند - بیان کردید و اینکه به سبب همان نگاه جاهلانه و کورکورانه برخی از قبایل بادیه‌نشین آن زمان برای زنده‌به‌گور کردن دختران، تا حضور مبارک پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی(ص) پیش می‌رود، جنس قلم شما را به سمت یک سفرنامه تاریخی با مستندات برده است. اگر ممکن است، کمی درباره شیوه و روش تحقیق برای رسیدن به یک روایت صادقانه و صریح بفرمایید. به هر حال، اثر شما در ساحت رمان نیز تعریف می‌شود، پس ناگزیر است که از جوش و خروش فضای تخیل نویسنده و طبع هنرمندانه او نیز بهره ببرد. این دوگانه (عدم تحریف تاریخ و بهره‌گیری از تخیل) را در قالب نگارش یک سفرنامه تاریخی چگونه کنار یکدیگر قرار دادید؟

تاریخ تکرار مکررات است. ما همین امروز نیز زندگی‌مان با زندگی اعراب و دیگر مردمان جهان وجوه اشتراک زیادی دارد. عشق از ابتدای خلقت آدم بوده و تا ابد نیز خواهد بود. من به زندگی اعراب در دوران جاهلیت بسیار علاقه‌مند بودم. قرار بود کاری درباره خادمه حضرت فاطمه (س)، حضرت فضه(س)، بنویسم. کاری که انجام دادم، حاصل تقریباً ۴ سال پژوهش بود.

سوالی که همیشه در ذهن من بود، درباره زنده‌به‌گور کردن دختران بود، زیرا این رسم در میان تمام قبایل عرب اتفاق نمی‌افتاده و تنها برخی از قبایل این کار را انجام می‌داده‌اند. برایم بسیار مهم بود که بدانم چه تفکری داشته‌اند. پژوهش‌هایی درباره سبک زندگی اعراب انجام دادم و هنگامی که اشراف پیدا کردم، توانستم به موقعیت‌های موجود در زندگی آنان به شکل کاملی مسلط شوم؛ سراغ قلمی کردن این اثر رفتم.

ارسال برای صبح سه شنبه//// جذابیت ادبیات دینی اجازه جدایی نویسنده از این حوزه را نمی‌دهد + صوت

علاوه بر این، قصه «فرار از شب»، قصه زن و شوهری است که به هجرت حضرت رسول(ص) می‌رسد. به طور ناخواسته، همسر شخصیت قهرمان داستان ما که «حارث» نام دارد، از آنجا که یکی از شمشیرزنان بسیار قهار دوران جاهلیت بوده، همراه با «ابوسفیان» می‌شود تا بتواند حضرت رسول(ص) را پیدا کند. قصه ما، قصه مسلمانی «جیحان» (همسر حارث) است که باردار است و چون متوجه می‌شود که فرزندش دختر است در می‌یابد که سران قبیله‌اش برای بار دوم می‌خواهند فرزندش را زنده‌به‌گور کنند. از سویی دیگر، همسرش (حارث) حالا همراه ابوسفیان شده است برای پیدا کردن کسی که نقش ناجی را برای جیحان ایفا کرده و به واقع فرزند آنها را نجات می‌دهد. قصه «فرار از شب»، درباره مسلمانی و مسلمان شدن و نگاه اعراب آن زمان به این موضوع است.

اگر به اصل پرسش شما باز گردیم این روایت به شکل عینی و عمیق همان چهارضلعی است که به آن اشاره داشتید. اگر دو ضلع آن را «خرافات» و «جهل» بگیریم، روی دیگر آن، «عشق» و «ایمان» است که در نهایت می‌تواند به مثابه نقطه‌ای بسیار پُرکشش و تعلیق‌برانگیز در روایت‌های داستانی مختلف برای قلمی کردن قصه و داستان به عنوانابزاری قدرتمند رد اختیار نویسنده قرار گیرد. من نیز از این ابزار برای روایت و نگارش «رمان تاریخی» بهره بردم.

کد

ایکنا- مولفه دیگری که می‌خواهم با شما مطرح کنم، برآمده از فصل نخست صحبت‌های شماست. نخست آنکه بسیار خوشحالم که شما به آن ارجاع دادید، زیرا گاه هنگامی که درباره جاهلیت عرب صحبت می‌کنیم و مولفه‌ای مانند «زنده‌به‌گور کردن دختران» را مطرح می‌کنیم، بسیاری بر این باورند که تمامی قبایل عرب در آن زمان بر این شیوه استوار بوده‌اند. این خط تمیزی که نگاه پژوهشی شما می‌تواند در ذهن مخاطبان ایجاد کند، خود مؤلفه آموزشی و آموزنده بسیار بزرگی است. اما نکته دیگر، به روایت‌ها و شکل تقابلی بازمی‌گردد که پیش از این نیز عرض کردم؛ یعنی تقابل عشق و ایمان در برابر جهل و خرافه. این یکی از مولفه‌هایی است که در آن ۳۶ وضعیت خلق آثار داستانی و دراماتیک است که بسامدی پُرتکرار است. خانم صادقی، برای تنوع بخشیدن به این اثر - به جز اینکه برشی از روایت تاریخ صدر اسلام را رقم زده‌اید - چه مولفه‌های دیگری برای جذابیت اثر در نظر گرفته‌اید؟ به عنوان نمونه  به یک نمونه اشاره کردید؛ همراهی همسر جیحان (حارث) با ابوسفیان برای پیدا کردن رسول مکرم اسلام(ص). از این دست اتفاق‌ها و برش‌های موازی، چه موارد دیگری را به کار برده‌اید که بر جذابیت اثرتان افزوده باشد؟

به گمانم نگاهی که رمان «فرار از شب» نسبت موقعیت آن سه روزی که حضرت رسول(ص) نبودند، از مکه رفتند و ابوسفیان و دارودسته او این واقعه را به چشم فرار حضرت می‌بینند؛ یکی از همین جنس اتفاق‌ها و کُنش‌ها است. چرا که طی همان سه روز آن دارودسته غافل از خداو پشت کرده به رسول اسلام تصمیم می‌گیرند که همه ۴۰ قبیله باید با هم همدست شوند تا بتوانند رسول(ص) را به قتل برسانند. روایت این اتفاق در قالب زبان داستان، خود؛ نگاهی نو به شمار می‌رود؛ چرا که با وجود ارجاعات تاریخی تا به حال در هیچ روایت داستانی و رمان به آن اشاره نشده است.

ما و اغلب مخاطبان ما نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده است! اما در داستان، ما با دنیایی مواجه می‌شویم که همه این مشرکان، ابوسفیان و همه اعضای بزرگ مکه که گرد هم جمع می‌شوند و همه افرادی که تحت تأثیر این بزرگان قرار گرفته‌اند و شخصیت حارث (شخصیت قهرمان ما) -مردی که برای نجات همسر باردارش که نخستین فرزند آنها را زنده به گور کردند به دنبال یک ناجی می‌گردد- همه اینها دارای کشش‌های داستانی فراوانی الست. به ویژه آنکه در می‌یابیم که این مرد (حارث) از قبیله قریش است و به ناچار مجبور بازگشت به مکه می‌شود.

فضای داستانی که در رمان «فرار از شب» از زندگی بزرگان عرب؛ فضای زندگی و سبک زندگی بخشی از مردمان قبایل عرب در زمان هجرت حضرت رسول (ص)، به مخاطب ارائه می‌شود از آن دست نگرش‌ها و ارائه اطلاعاتی است که تا به حال در حوزه آثار ادبیات دینی و ادبیات نبوی ما نبوده است. دلیل دسترسی من و روایت آنها نیز آنچنانکه پیشتر گفتم مدیون بیش از چهار سال کار مطالعاتی و پژوهشی است که من را به این اطلاعات رساند تا بتوانم اینبار در این رمان تاریخی از آن برای بازگویی بخشی از حقایق تاریخی درباره تاریخ صدر اسلام با مخاطبانم بهره ببرم.

ارسال برای صبح سه شنبه//// جذابیت ادبیات دینی اجازه جدایی نویسنده از این حوزه را نمی‌دهد + صوت

ایکنا- پیشتر به این مسئله اشاره کردم که یکی از نقاط ضعف ادبیات دینی ما، خاصه وقتی که رنگ و بوی روایت داستان و رمان به خود می‌گیرد، فقر پژوهش است. شما به مداقه چهارساله خود اشاره کردید. در این مسیر، آیا فردی به عنوان کارشناس یا ناظر در برگزیدن اتفاق‌ها یا روایت‌ها وجود داشته است؟ زیرا به هر حال، شما ادبیات داستانی خلق می‌کنید و گاه ممکن است این ورود تخیل به نقطه‌ای تاریخی، مجادله‌ای را میان برخی آراء و نظرات کارشناسان به همراه داشته باشد. آیا انتخاب نهایی روایت‌های تاریخی - در کنار آن جوشش خلاقانه شما به عنوان یک هنرمند - توسط خودتان و در پی آن تحقیق و پژوهش بوده، یا کارشناسان متخصص در علوم دینی و فقهی نیز در این مسیر، به شما در کارشناسی اثر کمک کرده‌اند؟

اساتید بزرگواری همراهی‌ام کردند. به قطع و یقین اگر همراهی و مساعدت آن بزرگواران نبود، آثاری مثل این اثر یا اثر پیشین من با نام «شبیه مریم» رقم نمی‌خورد. اساتیدی مانند استاد حسین اسعدی‌زاده که ایشان بسیار همراهی کردند. استاد محمدرضا انصاری که فکر می‌کنم بیش از ۲۵ جلد کتاب تاریخی درباره ائمه(ع)، درباره حضرت فاطمه(س)، درباره پیامبر(ص) و دیگر بزرگان دین دارند.

در مورد همه کتاب‌هایی که من در طول این چهار سال خواندم و هرچه پژوهش کردم، با بسیاری از این اساتید به صورت حضوری نیز صحبت کردم؛ متن را برای مطالعه به آنها دادم و از آرا و نظرهای آنها بهره بردم.

چه «فرار از شب» و چه «شبیه مریم» را پیش از این انتشار؛ بارها این بزرگواران خواندند و اگر ایرادهای تاریخی داشت، رفع کردند. بدون همراهی این بزرگواران روایت، نگارش و انتشار این آثار ممکن نبود. انتشارات جمکران، نسبت به تمام انتشاراتی‌هایی که با آنها کار کرده‌ام، یک وجه تمایز دارد و آن این که چند تن از اساتید این انتشاراتی مانند آقای سیدعلیرضا حسنی و حاج‌آقا صمدی همراهی‌ام کردند. این دو استاد بزرگوار هم خود تاریخ‌شناس هستند و هم ادبیات داستانی را می‌شناسند.

از سوی دیگر تمام تلاشم نیز در نگارش این اثر و اثر قبلی بر آن بود تا آثارم ایرادی نداشته باشد، ولی در هر حال، نظرات این بزرگواران به قطع و یقین سازنده و مفید بوده است.

کد

ایکنا- حال از این گفت‌وگو حُسن استفاده را ببرم و نگاهی کلان‌تر به حوزه ادبیات دینی داشته باشیم. از آنجا که شما به انتخاب روایتی بکر و بدیع اشاره کردید، می‌خواهم به شکل آسیب‌شناسانه، حوزه ادبیات دینی را با شما مطرح کنم. به اعتقاد شما سرکار خانم صادقی، امروز اگر بخواهید به مهم‌ترین آسیب‌های حوزه ادبیات دینی ما - خاصه ادبیات داستانی و تاریخی دینی - اشاره کنید، چیست؟ و اگر پیشنهادی برای برون‌رفت از این آسیب‌ها نیز در ذهن دارید، بیان بفرمایید. سپاسگزار شما خواهم بود.

گمانم بر آن است یا حداقل تجربه سال‌های دور من این نکته را دارد که وقتی ما برای نگارش اثری داستانی به سمت پژوهش می‌رویم، اگر داستان ما تنها بر همان نگاه و منظر پژوهشی استور باشد، خوش‌نشین کام مخاطب نخواهد بود و آن را نمی‌پذیرد؛ به بیان دیگر مخاطب اثر را پس می‌زند.

اما وقتی ما اشراف کامل داشته باشیم و آن را با داستان‌هایی از جنس مردم، از جنس زندگی، از جنسی که مردم بتوانند به خوبی با آن همذات‌پنداری کنند، بیامیزیم - و نه تنها روایت تاریخی محض را به آنها ارائه کنیم- فکر می‌کنم به حِد و جهد آثار ماندگاری به جای خواهد گذاشت.

ارسال برای صبح سه شنبه//// جذابیت ادبیات دینی اجازه جدایی نویسنده از این حوزه را نمی‌دهد + صوت

ایکنا- اما پرسش پایانی من شاید بیش از آنکه یک گفت‌وگوی رسمی و رسانه‌ای را نمایندگی کند، برآمده از حس کنجکاوی باشد. به هر حال، شما قدرت قلم خود را اثبات کرده‌اید و آثار پیشین‌تان گواه این امر است. اثری که اکنون درباره آن صحبت می‌کنیم، «فرار از شب»، نیز مؤید همین موضوع است. اما به هر حال، شما حوزه‌ای را انتخاب کرده‌اید که در عین جذابیت، زوایا و بسامدهایی دارد که گاه سختی و عظمت آن باعث می‌شود نویسندگان کم‌تری جرات کنند وارد این ساحت از ادبیات دینی شوند. پرسشم این است؛ آیا اثر بعدی یا آثار بعدی شما، سرکار خانم صادقی، در حوزه ادبیات دینی خواهد ماند، یا گونه‌های دیگر را تجربه خواهید کرد؟

وقتی وارد چنین دنیایی می‌شوی، به این راحتی نمی‌توان از آن جدا شوی. فکر می‌کنم من با وجود آنکه از سال‌ها - سال‌های سال - از انتشار «شبیه مریم» گذشته و مدتی است که «فرار از شب» را نیز به مخاطبانم ارائه کرده‌ام؛ اما هنوز هم با لذت خاص و شیرینی در همین حوزه مشغول پژوهش و نگارش هستم.

فکر نمی‌کنم بتوانم از حوزه ادبیات داستانی و رمان دینی جدا شوم. اگر بزرگ دیگری هم جای من باشد، همین‌طور خواهد بود. فکر می‌کنم این دنیا آنقدر جذابیت دارد - حداقل برای من که ناشناخته بود، ممکن است برای بسیاری از بزرگواران که مخاطب شما هستند یا حتی از اساتید باشند، قطعاً شناخته‌شده باشد - ولی برای من که ناشناخته بود و من وارد این دنیا شدم، واقعاً دل کندن از این دنیا برایم کار سختی است.

همین الان نیز ترجیحم این است که در دنیایی باشم که مربوط به دوران صدر اسلام یا حتی تاریخ انبیاء باشد. ترجیح من این است که کاری غیر از این انجام ندهم، چون هم اجر دنیوی دارد و هم اجر اخروی.

امین خرمی

انتهای پیام
captcha