سینمای دینی صرفاً یک تعریف تکساحتی ندارد و طبیعی است که اندیشمندان از زوایای مختلف به آن بنگرند. برخی بر شخصیت هنرمند تأکید میکنند و معتقدند اگر خالق اثر فردی دینمدار باشد، اثر او نیز دینی خواهد بودگاهی ممکن است فیلمی محصول یک جامعه غیرمسلمان باشد اما پیام آن با برخی گزارههای دینی همسو شود. نمونهای که خود من اشاره کردهام، فیلمی است که نشان میدهد روابط نامشروع از یک نگاه ساده آغاز میشود و در نهایت تباهی میآفریند. چنین فیلمی هرچند خاستگاه غربی دارد، اما از منظر آموزههای دینی نکتهای درست را منتقل میکند. بنابراین به جای اینکه بحث کنیم فیلم دینی است یا نیست، باید بپرسیم این فیلم چه میزان مطلوبیت دارد و کدام بخش آن با دین سازگار یا ناسازگار است. این روش مواجهه نهتنها مرزها را روشنتر میکند، بلکه به ما امکان میدهد فیلمها را با نگاهی دقیقتر تحلیل کنیم و در برابر آثار متنوع موضعی سنجیدهتر داشته باشیم.
ایده مراتبی بودن مطلوبیت دینی به ما امکان میدهد که به جای قضاوت صفر و صدی، به ارزیابی طیفی برسیم. بر این اساس میتوان شاخصهایی طراحی کرد که هر فیلم در چندین سطح از محتوا، ساختار و تأثیر اجتماعی سنجیده شود. مثلاً در بخش محتوا، میزان هماهنگی پیام فیلم با آموزههای دینی بررسی شود.
در حوزه ساختار، میتوان کیفیت روایت و زبان هنری را ارزیابی کرد؛ زیرا محتوای دینی اگر در ساختاری نادرست عرضه شود، از مطلوبیت میکاهد. همچنین باید توجه داشت که تأثیر فیلم بر مخاطب یکی از مهمترین معیارهاست؛ اینکه آیا اثر به تقویت اخلاق و معنویت کمک میکند یا زمینههای انحراف را فراهم میسازد. طراحی چنین نظامی نیازمند همکاری میان پژوهشگران دین، متخصصان رسانه و منتقدان سینماست. اگر این همکاری بهدرستی صورت گیرد، میتوان دستورالعملی تدوین کرد که هم برای جشنوارهها و مراکز حمایتی کارآمد باشد و هم به مخاطبان و فیلمسازان تصویری روشن از جایگاه اثرشان در نسبت با دین ارائه دهد.
ایکنا - یکی از مسائل مهم در جهان اسلام آن است که فیلمهای غیرمسلمانان نیز گاه حامل ارزشهایی هستند که با آموزههای دینی سازگارند. در این شرایط، آیا میتوان چنین آثاری را در چارچوب سینمای مطلوب قرار داد، حتی اگر فیلمساز نیت دینی نداشته باشد؟ این مسئله چه تأثیری بر تعاملات فرهنگی و تبادل آثار میان کشورهای اسلامی و غیراسلامی خواهد داشت؟
نیت فیلمساز شرط لازم برای مطلوب بودن یک اثر نیست. آنچه اهمیت دارد، پیام و تأثیر فیلم است. اگر اثری توسط فیلمسازی غیرمسلمان ساخته شود اما در محتوای خود ارزشهایی چون صداقت، عدالت یا پرهیز از فساد را ترویج کند، نمیتوان آن را بیرون از دایره مطلوبیت دینی دانست. به این ترتیب، میتوانیم آثار ارزشمند جهان را بدون تعصب مورد استفاده قرار دهیم و در عین حال مرزهای دینی خود را نیز حفظ کنیم. چنین دیدگاهی امکان تعامل فرهنگی گستردهتری را میان جوامع اسلامی و غیراسلامی فراهم میکند.
وقتی تعریف ما از سینمای دینی تنگ و محدود باشد، حمایتها نیز محدود میگردد و آثار ارزشمند بسیاری از شمول حمایتهای رسمی بازمیمانند
البته باید مراقب باشیم که این گشودگی موجب پذیرش بیقید و شرط نشود. معیار همچنان آموزههای دینی است و هر جا که فیلمی با آنها تعارض داشته باشد، مطلوبیت خود را از دست میدهد. اما این روش مواجهه سبب میشود بتوانیم از ظرفیتهای سینمای جهانی برای تقویت اخلاق و معنویت در جوامع اسلامی بهرهمند شویم.
ایکنا - شما در جایی به مثال سریال «زیر تیغ» اشاره کردید که موضوع قصاص را به گونهای خاص به تصویر کشیده بود. به نظر میرسد این نمونه نشان میدهد حتی در آثار داخلی نیز ممکن است با چالشهایی در بازنمایی احکام و ارزشهای دینی مواجه شویم. پرسش این است که در مواجهه با چنین آثاری چه رویکردی باید اتخاذ شود؟ آیا باید آنها را طرد کرد یا با رویکرد انتقادی مورد بررسی قرار داد؟
رویکرد طردی در اینجا نتیجهبخش نیست. وقتی سریالی مانند «زیر تیغ» حکمی فقهی همچون قصاص را به شکل انتقادی یا محل مناقشه مطرح میکند، نباید به سرعت آن را کنار گذاشت. بلکه باید وارد گفتوگو شد و با تحلیل دقیق نشان داد که کدام بخش اثر با آموزههای دینی همخوانی دارد و کدام بخش نیازمند اصلاح است. این رویکرد هم به مخاطب کمک میکند و هم به تولیدکنندگان. مخاطب درمییابد که دین در برابر پرسشها و تردیدها پاسخی دارد و لازم نیست صرفاً با نفی یا پذیرش مطلق مواجه شود. تولیدکنندگان نیز با دریافت نقد علمی میتوانند در آثار بعدی خود رویکردی دقیقتر و عمیقتر اتخاذ کنند.
از این منظر، بسیاری از آثار میتوانند فرصتی برای گفتوگو و ارتقای سواد دینی و رسانهای جامعه باشند. به شرط آنکه مواجهه ما منصفانه، تحلیلی و بهدور از برخوردهای هیجانی باشد. در این صورت، سینما به میدان تبادل اندیشه و رشد فرهنگی تبدیل خواهد شد.
ایکنا - برخی بر این باورند که تعریف شما از سینمای مطلوب با تعابیری چون «فیلم اخلاقی» یا «فیلم انسانی» همپوشانی دارد. این پرسش مطرح است که تمایز سینمای مطلوب دین با سینمای صرفاً اخلاقی یا انسانی در چیست؟ چگونه میتوان از خلط این مفاهیم جلوگیری کرد و جایگاه منحصر بهفرد سینمای دینی را حفظ کرد؟
سینمای اخلاقی و انسانی در بسیاری موارد با سینمای مطلوب از نگاه دین مشترکند، اما تفاوت اساسی در مبنا و غایت نهفته است. اخلاق انسانی ممکن است نسبی و وابسته به فرهنگها و ارزشهای متغیر باشد، اما اخلاق دینی بر پایه وحی و تعالیم الهی استوار است. این تفاوت در نهایت بر پیام و اثرگذاری فیلم تأثیر میگذارد. برای نمونه، فیلمی ممکن است وفاداری در روابط خانوادگی را ستایش کند، اما اگر این وفاداری صرفاً براساس منفعت یا قرارداد اجتماعی توجیه شود، با اخلاق دینی تفاوت خواهد داشت. در اخلاق دینی، وفاداری ریشه در تعهد الهی و مسئولیت در برابر خداوند دارد. بنابراین، هرچند موضوع مشترک است، عمق و جهتگیری متفاوت خواهد بود.
برای جلوگیری از خلط مفاهیم، باید همواره نسبت فیلم با آموزههای وحیانی را بررسی کرد. اگر فیلمی ارزش اخلاقی را صرفاً از منظر انسانی طرح کند، اخلاقی است اما لزوماً مطلوب از نگاه دین نیست. اما اگر همان ارزش را با بنیانی الهی و غایتی معنوی عرضه کند، در قلمرو سینمای مطلوب قرار میگیرد.
ایکنا - یکی از دغدغههای جدی شما، تأکید بر تحلیل فیلمها به جای برچسبگذاری سریع است. به نظر میرسد این نگاه تحلیلی میتواند الگوی تازهای در نقد فیلمهای داخلی و خارجی باشد. به نظر شما چه مراحلی باید در نقد یک فیلم طی شود تا بتوان نسبت آن را با دین به درستی ارزیابی کرد و به نتیجهای منصفانه رسید؟
مرحله نخست نقد، بررسی محتوای روایی فیلم است؛ باید دید چه گزارههایی در اثر مطرح شده و این گزارهها چه نسبتی با آموزههای دینی دارند. برخی گزارهها ممکن است کاملاً منطبق باشند، برخی بخشی منطبق و برخی نیز در تضاد آشکار قرار گیرند. این مرحله پایه تحلیل محسوب میشود. مرحله دوم، تحلیل ساختاری و هنری فیلم است. زیرا محتوای درست اگر در قالبی نادرست بیان شود، از اثرگذاری مثبت آن کاسته میشود. برای نمونه، فیلمی که ارزشهای اخلاقی را تبلیغ میکند، اما با جلوههای سطحی و شعاری همراه است، به سختی میتواند تجربهای عمیق و ماندگار برای مخاطب بسازد.
مرحله سوم، سنجش تأثیر بر مخاطب است. باید بررسی کرد که فیلم در نهایت چه تجربهای را برای بیننده رقم میزند. اگر اثر موجب رشد اخلاقی یا تقویت معنویت شود، حتی با وجود برخی کاستیها، میتواند مطلوب باشد. اما اگر به بیاعتمادی یا انحراف منجر شود، مطلوبیت آن زیر سؤال خواهد رفت.
گفتوگو از داوود کنشلو