سینمای دفاع مقدس در چهار دهه گذشته همواره فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است؛ از اوج خلاقیت و ارتباط عمیق با مخاطب در دهه ۶۰ تا دورههایی که این سینما دچار رکود و کمتوجهی شده است. هرچند در سالهای اخیر تلاشهایی برای افزایش تولیدات این گونه سینمایی صورت گرفته، اما مسئله تنها به تعداد آثار محدود نمیشود و کیفیت و توانایی جذب مخاطب همواره شاخص مهمی در ارزیابی سینمای دفاع مقدس بوده است. واقعیت این است که بدون ایجاد پیوند با نیازها و ذائقه مخاطب، حتی بهترین تولیدات نیز نمیتوانند اثرگذاری لازم را داشته باشند.
یکی از مهمترین چالشهای این سینما، تغییر ذائقه مخاطب در دهههای اخیر است. نسل جوان امروزی با رسانههای متنوع و سبکهای بصری تازه آشنا شده و در بسیاری موارد به سرگرمی و تفریح سریعتر گرایش پیدا کرده است. در چنین فضایی، سینمای دفاع مقدس که بهطور طبیعی در دسته آثار فرهنگی و آموزنده قرار میگیرد، با مشکل جذب مخاطب روبروست. اهمیت ذائقهسازی مخاطب در این میان بهعنوان یک ابزار کلیدی برای ارتقاء ارزشهای فرهنگی و انتقال پیامهای اخلاقی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر قابل تأمل است.
نسل امروز فیلمسازان دفاع مقدس نیز با شرایط متفاوتی نسبت به پیشینیان خود مواجه است. تجربه مستقیم جنگ و دفاع مقدس که برای نسل دهه ۶۰ ملموس بود، برای هنرمندان جوان امروز عمدتاً از طریق روایتها و خاطرات منتقل شده و کمتر از آن حس و عمق درک شده است. به همین دلیل، نگرش و فرم آثار تولیدی این نسل تحت تأثیر جریانهای فرهنگی و رسانهای نوین قرار گرفته و میتواند تفاوتهای آشکاری با فیلمهای دهههای گذشته داشته باشد. این موضوع ضرورت پژوهش، خلاقیت و بازنگری در روایتها را بیش از پیش نشان میدهد.
نقش مردم در دفاع مقدس یکی دیگر از محورهای اساسی این سینما است که همواره مورد توجه بوده اما هنوز بهطور کامل و گسترده در آثار تصویری تبلور نیافته است. دفاع مقدس یک پدیده مردمی بود و حضور فعال اقشار مختلف جامعه، از رزمندگان خط مقدم تا کسانی که از راه دور به پشتیبانی میپرداختند، باعث شد روند جنگ به پیروزی برسد. پرداختن عمیق به این نقش و تنوع سوژهها میتواند فیلمهای دفاع مقدس را از تکرار مکررات نجات دهد و تجربهای ملموس و انسانی برای مخاطب فراهم کند.
نهایتاً، حمایت نهادهای دولتی و فرهنگی و ایجاد ساختارهای منسجم و پایدار برای تولید، پخش و معرفی آثار، نقش تعیینکنندهای در آینده این سینما دارد. بدون مدیریت آگاهانه و برنامهریزی مناسب، حتی آثار با کیفیت نیز نمیتوانند جایگاه واقعی خود را پیدا کنند. سینمای دفاع مقدس نه تنها حافظه تاریخی و فرهنگی ملت است، بلکه میتواند به عنوان یک ابزار اثرگذار برای انتقال ارزشها و پیامهای انقلاب اسلامی به نسلهای جدید و حتی مخاطبان جهانی ایفای نقش کند.
ایکنا پیرامون این موضوع با حبیبالله بهمنی، کارگردان سینمای دفاع مقدس، گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – با توجه به اینکه سینمای دفاع مقدس طی چهار دهه گذشته فراز و نشیبهای مختلفی را پشت سر گذاشته است، ارزیابی شما از این مسیر طولانی چیست؟ به ویژه امروز که برخی معتقدند این سینما در دورهای از رکود قرار گرفته، نگاه شما نسبت به وضعیت فعلی چگونه است؟
وقتی به تاریخ چهار دهه سینمای دفاع مقدس نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این سینما هیچگاه مسیری یکنواخت را طی نکرده است. در دورههایی به اوج شکوفایی رسیده و توانسته است مخاطبان فراوانی را جذب کند و در دورههایی نیز دچار افول و رکود شده است. امروز به نظرم در مقطعی هستیم که باید آن را دوران رکود و رخوت نامید. درست است که طی یکی دو سال اخیر تولیداتی در این حوزه انجام شده و برخی تلاش کردهاند کمیت فیلمهای دفاع مقدس را افزایش دهند، اما باید توجه داشت که اصل و بنیان سینما تنها در تعداد تولیدات خلاصه نمیشود.
سینمای دفاع مقدس زمانی میتواند بالنده باشد که بتواند ارتباط واقعی و عمیق با مخاطب برقرار کند. در حال حاضر متأسفانه فضای عمومی سینمای کشور ما به گونهای نیست که مخاطب را به سمت این ژانر مهم سوق دهد. جریانهای دیگری در سینمای ایران شکل گرفته که بخشی از آنها در تقابل با سینمای دفاع مقدس قرار گرفتهاند و سبب شدهاند این گونه سینمایی به حاشیه رانده شود. این وضعیت باعث شده است که سینمای دفاع مقدس نه در اولویت اول و دوم، بلکه در لایههای بعدی استقبال مخاطبان جای گیرد.
امید من این است که دستکم به دلیل شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موجود، یک خیزش دوباره در سینمای دفاع مقدس شکل گیرد. اگر چنین تحولی به وجود آید، میتواند زمینه بازگشت این سینما به بالندگی گذشته را فراهم کند. جامعه امروز ما به شدت نیازمند آثاری است که در کنار جذابیتهای هنری، پیامهای اخلاقی، فرهنگی و هویتی دوران دفاع مقدس را منتقل کند.
ایکنا – شما اشاره کردید که سینمای دفاع مقدس تنها با افزایش تولیدات تقویت نمیشود، بلکه نیازمند مخاطبسازی و ذائقهپروری است. در شرایط فعلی که ذائقه مخاطب به سمت سرگرمیهای سطحی و تفریحی سوق یافته، این مسئله چه تأثیری بر استقبال از آثار دفاع مقدس گذاشته است؟
یکی از مهمترین مسائل در وضعیت امروز سینمای ایران، تغییر ذائقه مخاطب است. مخاطب بهطور طبیعی تحت تأثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی و محیطی قرار دارد و علاوه بر این، رسانهها و جریانهای فرهنگی ذائقهساز نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به سلیقه او ایفا میکنند. در دهه اخیر شاهد بودهایم که استقبال عمومی از سینمای مفرح و سرگرمکننده بهمراتب بیشتر از سینمای متفکر و اخلاقمدار بوده است. این مسئله محدود به سینمای دفاع مقدس نیست، بلکه کل سینمای فرهنگی ما درگیر چنین بحرانی است.
سینمای دفاع مقدس زمانی میتواند بالنده باشد که بتواند ارتباط واقعی و عمیق با مخاطب برقرار کند. در حال حاضر متأسفانه فضای عمومی سینمای کشور ما به گونهای نیست که مخاطب را به سمت این ژانر مهم سوق دهد
سینمای دفاع مقدس بخشی از سینمای فرهنگی کشور به شمار میرود و به دلیل اینکه حرفهای جدی برای گفتن دارد، طبیعتاً نیازمند مخاطبانی است که به دنبال اندیشه، ارزش و پیام باشند اما در حال حاضر نیازهای تفریحی و سطحی مخاطب بر نیازهای جدی فرهنگی، اجتماعی و عقلانی او غلبه کرده است. این غلبه به گونهای است که حتی خود سینمای فرهنگی نیز در حاشیه قرار گرفته و سینمای تفریحمحور بر فضای کلی سینمای ایران سلطه پیدا کرده است. بنابراین آثار دفاع مقدس نیز بهطور مستقیم تحت تأثیر این شرایط قرار میگیرند. اگر ذائقه مخاطب در مسیر دیگری شکل گرفته باشد، طبیعی است که آثار اندیشمندانه کمتر مورد توجه قرار گیرند. به همین دلیل باید در دهههای آینده برای بازسازی این ذائقه و سوق دادن جامعه به سمت نیازهای واقعی و اصیل فرهنگی تلاش کرد. فشارهای سیاسی، اجتماعی و بینالمللی امروز میتواند فرصتی باشد تا جامعه ما به بازنگری در نیازهایش بپردازد و در این میان، سینمای دفاع مقدس میتواند نقشی جدی در پاسخ به این نیازها ایفا کند.
ایکنا – یکی از مسائل مهم در تحلیل سینمای دفاع مقدس، تفاوت نگاه فیلمسازان دهه ۶۰ با فیلمسازان جوان امروز است. به نظر شما این تفاوت در چه ابعادی بروز پیدا کرده و چگونه بر کیفیت آثار تأثیر گذاشته است؟
بیتردید تفاوتهای جدی میان نسلهای مختلف فیلمسازان دفاع مقدس وجود دارد. نسل جوانی که امروز وارد این عرصه شده است، تحت تأثیر جریانهای جدید فرهنگی قرار دارد و بیش از گذشته به فرم و تکنیک توجه میکند. این مسئله الزاماً منفی نیست، اما نشان میدهد که فاصله قابلتوجهی میان تجربه زیسته نسل قدیم و نسل جدید وجود دارد. نسل ما بهطور مستقیم در متن دوران دفاع مقدس حضور داشت و با تمام وجود آن را لمس کرد، در حالی که نسل امروز چنین تجربهای ندارد و تنها از طریق روایتها و بازنماییها با آن آشنا شده است.
جنگ ۱۲ روزه که اخیراً تجربه شد، بهنوعی یک تلنگر برای نسل جدید بود. در این جنگ، هنرمندان و فیلمسازان جوان ما برای نخستین بار درک کردند که فرهنگ ملی و دینی ما عمقی بسیار بیشتر از آن چیزی دارد که تاکنون در سینما بازنمایی شده است. این تجربه کوتاه به آنها نشان داد که انسجام ملی چگونه میتواند در برابر دشمن شکل بگیرد. با این حال، این تجربه کوتاه به هیچ وجه قابل مقایسه با تجربه عمیق، گسترده و طولانیمدت دفاع مقدس در دهه ۶۰ نیست.
به همین دلیل است که آثار امروز گاهی فاصله زیادی با واقعیتهای عمیق دفاع مقدس پیدا میکنند. هنرمند جوان ما بیش از آنکه از فطرت دینی و انسانی خود الهام بگیرد، تحت تأثیر جریانهای رسانهای و فضای مجازی قرار دارد. این مسئله در نگاه، بینش و محتوای آثار او اثر میگذارد. بنابراین میتوان گفت که سینمای امروز ما با دو چالش عمده روبروست: از یک سو مخاطبی که از فرهنگ فاصله گرفته و از سوی دیگر فیلمسازی که تجربه مستقیم و عمیق از دوران دفاع مقدس ندارد.
ایکنا – یکی از مباحث مهم در زمینه سینمای دفاع مقدس، مسئله شخصیتپردازی قهرمانان و فرماندهان جنگ است. برخی معتقدند قهرمانسازی در سینمای ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و این موضوع باعث کمرنگ شدن نقش الگوها برای نسل امروز شده است. شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید سینمای دفاع مقدس در قهرمانپردازی چه ضعفها و چه فرصتهایی داشته است؟
مسئله قهرمانپردازی از همان ابتدای شکلگیری سینمای دفاع مقدس یکی از نقاط چالشبرانگیز بوده است. در دهه شصت، سینماگران ما تلاش کردند تا شخصیتهای واقعی جنگ، اعم از فرماندهان و رزمندگان، را با همان سادگی و صداقت ذاتیشان بازنمایی کنند. بسیاری از این تلاشها با موفقیت همراه بود و مخاطب توانست ارتباط عمیقی با این شخصیتها برقرار کند اما از سوی دیگر، به دلیل برخی محدودیتها، فیلمسازان نتوانستند به طور کامل و جامع شخصیتهای تاریخی و فرماندهان بزرگ جنگ را در آثار خود بپرورانند.
در سالهای بعد، بهویژه در دهه هفتاد و هشتاد، این کمبود بیشتر احساس شد. سینمای ما در مقایسه با سینمای جهان، در خلق قهرمانان ملی و ماندگار ضعیف عمل کرده است. در حالی که بسیاری از کشورها حتی از یک شخصیت تخیلی قهرمان میسازند و آن را به نسلهای مختلف معرفی میکنند، ما نتوانستهایم آنطور که باید از شخصیتهای واقعی خود بهره ببریم. در حقیقت، گنجینهای از فرماندهان، شهدا و رزمندگان داریم که هرکدام ظرفیت تبدیل شدن به یک الگوی سینمایی ماندگار را دارند، اما هنوز نتوانستهایم این ظرفیت را به درستی به کار بگیریم.
این یک فرصت بزرگ است که همچنان پیش روی سینمای دفاع مقدس قرار دارد. اگر امروز فیلمسازان جوان بتوانند با مطالعه دقیق، پژوهش عمیق و استفاده از تکنیکهای روز سینما سراغ این شخصیتها بروند، میتوانند آثاری خلق کنند که نه تنها برای مخاطب ایرانی، بلکه برای مخاطب جهانی نیز جذاب و الهامبخش باشد. قهرمانپردازی درست میتواند پلی میان نسلهای گذشته و امروز ایجاد کند و نقش مهمی در انتقال ارزشها ایفا نماید.
ایکنا – برخی کارشناسان بر این باورند که سینمای دفاع مقدس در انتقال پیامهای خود به مخاطب جهانی کمتر موفق بوده است. به نظر شما چرا این سینما نتوانسته است آنگونه که باید و شاید با مخاطب بینالمللی ارتباط برقرار کند و چه راهکارهایی برای جهانیسازی این گونه سینمایی وجود دارد؟
باید بپذیریم که سینمای دفاع مقدس بیش از هر چیز برای مخاطب داخلی ساخته شده است. در طول چهار دهه گذشته، کمتر فیلمی در این حوزه تولید شده که به طور جدی نگاه بینالمللی داشته باشد. بخشی از این مسئله به دلیل محدودیتهای سیاسی و رسانهای بوده، چراکه فضای بینالمللی همیشه برای بازنمایی روایت ایرانی از جنگ تحمیلی بسته و محدود بوده است. رسانههای جهانی معمولاً روایت خودشان را از جنگ ایران و عراق ارائه دادهاند و طبیعی است که آثار سینمایی ما نتوانستهاند در چنین فضایی میداندار شوند.
اما از طرف دیگر، باید صادقانه گفت که خود فیلمسازان ما نیز کمتر به این موضوع توجه کردهاند. بسیاری از آثار دفاع مقدس با نگاه صرفاً بومی ساخته شدهاند و همین باعث شده است که برای مخاطب خارجی کمتر قابل درک باشند. برای ارتباط با مخاطب جهانی، لازم است زبان مشترک انسانی و جهانی به کار گرفته شود؛ یعنی مفاهیمی مثل ایثار، مقاومت، انساندوستی و آزادی که برای همه ملتها قابل فهم است. متأسفانه در بسیاری از آثار ما این مفاهیم به گونهای روایت نشدهاند که برای مخاطب غیرایرانی قابل لمس و همذاتپنداری باشد.
راهکار در دو سطح است: نخست، تولید آثاری که هم استانداردهای هنری و تکنیکی روز جهان را داشته باشند و هم بر مبنای مفاهیم مشترک انسانی ساخته شوند. دوم، ایجاد شبکههای توزیع و ارتباطات بینالمللی قدرتمند برای معرفی این آثار. اگر ما بتوانیم روایت انسانی از جنگ و مقاومت ارائه کنیم، قطعاً مخاطب جهانی به آن جذب خواهد شد، زیرا تجربه جنگ و رنج انسانی مختص ایران نیست، بلکه یک واقعیت جهانی است.
ایکنا – یکی از موضوعاتی که همواره درباره سینمای دفاع مقدس مطرح میشود، مسئله پرداختن به خانواده و نقش آنها در جنگ است. بسیاری از کارشناسان معتقدند بدون نمایش درست خانوادهها، روایت جنگ ناقص خواهد بود. به نظر شما جایگاه خانواده در آثار سینمای دفاع مقدس چگونه بوده و چه کمبودهایی در این زمینه وجود دارد؟
خانوادهها ستون اصلی جنگ بودند و بدون ایثار و پایداری آنها، مقاومت رزمندگان امکانپذیر نبود. در واقع، پشت هر رزمندهای یک خانواده قرار داشت که بار مسئولیتها و فشارهای اجتماعی و اقتصادی را به دوش میکشید. مادرانی که فرزندان خود را راهی جبههها کردند، همسرانی که با تنهایی و مشکلات زندگی دستوپنجه نرم کردند و فرزندانی که دوری از پدر را تجربه کردند، همه بخش جداییناپذیر از روایت جنگ هستند. با این حال، در سینمای دفاع مقدس کمتر به این جنبه پرداخته شده و تمرکز بیشتر روی میدان نبرد و صحنههای جنگی بوده است.
اگر امروز فیلمسازان جوان بتوانند با مطالعه دقیق، پژوهش عمیق و استفاده از تکنیکهای روز سینما سراغ این شخصیتها بروند، میتوانند آثاری خلق کنند که نه تنها برای مخاطب ایرانی، بلکه برای مخاطب جهانی نیز جذاب و الهامبخش باشد
در سالهای اخیر تلاشهایی برای بازنمایی نقش خانوادهها صورت گرفته است، اما این تلاشها کافی نبوده است. بسیاری از فیلمها نتوانستهاند عاطفه، صبر و استقامت خانوادهها را به تصویر بکشند و بیشتر در سطح کلیشهها باقی ماندهاند. در حالی که واقعیت زندگی این خانوادهها سرشار از لحظات دراماتیک و انسانی است که میتواند برای مخاطب بسیار اثرگذار باشد. روایت خانوادهها فقط یک موضوع جانبی نیست، بلکه بخش اصلی و بنیادین سینمای دفاع مقدس است، زیرا جنگ بدون خانوادهها قابل فهم و تصور نیست.
به باور من، توجه جدی به خانوادهها میتواند نگاه تازهای به سینمای دفاع مقدس بدهد و حتی آن را برای نسلهای بعدی جذابتر کند. نسل امروز شاید نتواند شرایط میدان جنگ را کاملاً درک کند، اما میتواند با روایت خانوادهها همذاتپنداری داشته باشد، چراکه تجربه عشق، فقدان، صبر و امید تجربهای انسانی و مشترک است. اگر فیلمسازان آینده بتوانند این موضوع را در آثار خود پررنگتر کنند، بدون شک سینمای دفاع مقدس به غنای بیشتری خواهد رسید.
ایکنا – امروز با تغییر نسل و تحولات گسترده در رسانه و سبک زندگی، بسیاری از مخاطبان جوان کمتر با مفاهیم دوران جنگ آشنا هستند. از نگاه شما سینمای دفاع مقدس چگونه میتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند و چه تغییراتی برای جذب این مخاطب ضروری است؟
یکی از مهمترین چالشهای امروز سینمای دفاع مقدس همین مسئله ارتباط با نسل جدید است. جوانان امروز در جهانی زندگی میکنند که پر از رسانههای متنوع، تکنولوژیهای جدید و سبکهای روایت تازه است. اگر سینمای دفاع مقدس همچنان بخواهد با همان زبان و ساختار دهه شصت و هفتاد پیش برود، طبیعی است که نمیتواند ارتباط مؤثری با این نسل برقرار کند. باید بپذیریم که زبان سینما نیز مانند زبان گفتار و نوشتار تغییر میکند و فیلمسازان ما باید بهروز شوند.
در این زمینه، استفاده از تکنیکهای جدید سینمایی، روایتهای خلاقانه و پرداختن به سوژههایی که برای نسل امروز قابل لمس باشد بسیار ضروری است. به جای بازنمایی صرف صحنههای نبرد، میتوانیم به سراغ موضوعاتی برویم که با دغدغههای جوانان امروز همخوانی دارد؛ مانند هویت، امید، مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی یا ایستادگی در برابر ظلم. اگر این مفاهیم با زبان تصویری جذاب و تکنیکهای مدرن ارائه شود، قطعاً مخاطب جوان به آن جذب خواهد شد.
در عین حال نباید از محتوا غافل شد. نسل جدید به شدت به صداقت در روایت حساس است. اگر احساس کند فیلمی صرفاً برای تبلیغ ساخته شده یا از واقعیت فاصله گرفته است، آن را پس میزند. بنابراین، روایتهای واقعی، مستندگونه و مبتنی بر تجربههای انسانی میتواند تأثیرگذار باشد. سینمای دفاع مقدس برای ارتباط با نسل جدید باید هم در فرم و هم در محتوا تحول ایجاد کند تا پیامهای ارزشمند آن همچنان ماندگار بماند.
ایکنا – مسئله تکنیک و فناوریهای جدید سینمایی نیز امروزه اهمیت بسیاری یافته است. برخی معتقدند سینمای دفاع مقدس در بهرهگیری از جلوههای ویژه و امکانات فنی روز دنیا عقب مانده است. شما این موضوع را چگونه میبینید و فکر میکنید بهرهگیری از فناوری چه نقشی در ارتقای این گونه سینمایی دارد؟
واقعیت این است که بازنمایی جنگ و صحنههای درگیری بدون امکانات فنی پیشرفته دشوار است. ما در دهههای گذشته با امکانات محدود جلوههای ویژه، توانستیم برخی آثار ماندگار خلق کنیم، اما این محدودیتها باعث شد بسیاری از فیلمها نتوانند تصویر دقیقی از میدان نبرد ارائه دهند. امروز، مخاطبان با فیلمهای جنگی هالیوودی و آثار پرهزینه جهانی مقایسه میکنند و طبیعی است که توقع بالاتری داشته باشند. اگر ما از فناوریهای روز استفاده نکنیم، سینمای دفاع مقدس نمیتواند در این رقابت دیده شود. البته فناوری تنها به جلوههای ویژه محدود نمیشود. کیفیت تصویر، صدا، طراحی صحنه، جلوههای بصری و حتی روایت دیجیتال همه بخشهایی هستند که باید بهروز شوند. وقتی ما در روایت جنگ از تکنیکهای قدیمی استفاده کنیم، مخاطب امروز احساس میکند با اثری تاریخمصرفگذشته مواجه است. این در حالی است که با بهرهگیری از فناوریهای جدید میتوان تجربهای نفسگیر و واقعی از جنگ را به مخاطب منتقل کرد و تأثیرگذاری آن را چند برابر ساخت.
استفاده از فناوری میتواند ابعاد آموزشی و پژوهشی نیز داشته باشد. بازسازی واقعیتهای جنگ با کمک جلوههای ویژه میتواند به انتقال دقیقتر تاریخ کمک کند و نسلهای بعدی را با واقعیتهای آن دوران آشنا سازد. بنابراین، سرمایهگذاری در حوزه تکنیک و فناوری یک ضرورت است، نه یک انتخاب. اگر بخواهیم سینمای دفاع مقدس همچنان زنده و تأثیرگذار باقی بماند، باید همپای جهان در زمینه فنی حرکت کنیم.
ایکنا – برخی منتقدان بر این باورند که سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر دچار تکرار سوژهها و روایتهای مشابه شده و همین مسئله باعث شده است مخاطبان کمتر به این آثار جذب شوند. از نگاه شما چه ضرورتهایی برای بازنگری در سوژهها وجود دارد و چه موضوعات تازهای میتواند جان تازهای به این گونه سینمایی ببخشد؟
بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس به دلیل پرداختن مکرر به یکسری موضوعات کلیشهای نتوانستهاند تازگی داشته باشند. وقتی بارها و بارها به صحنههای مستقیم جنگ و درگیری پرداخته میشود، طبیعی است که مخاطب احساس خستگی کند. در حالی که جنگ تحمیلی هشت ساله سرشار از موضوعات متنوع و تجربههای انسانی بینظیر است که هنوز روایت نشدهاند. از روایتهای مربوط به پشت جبهه و زندگی مردم گرفته تا نقش اقلیتهای مذهبی، کودکان، پزشکان، پرستاران و حتی هنرمندانی که در آن دوران فعال بودند، همگی ظرفیتهای عظیمی برای فیلمسازی هستند.
بازنگری در سوژهها نیازمند پژوهش عمیق و نگاه تازه فیلمسازان است. نباید فقط به وقایع نظامی بسنده کرد، بلکه باید به سراغ لایههای اجتماعی، فرهنگی و انسانی جنگ رفت. مثلاً تجربه اسارت آزادگان یا نقش زنان در حفظ بنیان خانواده و پشتیبانی از جبههها موضوعاتی هستند که میتوانند به شدت تأثیرگذار باشند. همچنین، پرداختن به جنبههای اخلاقی و معنوی جنگ، مثل رفاقتها، ایثارها و لحظات ناب انسانی، میتواند برای مخاطب امروز جذابتر از نمایش مستقیم صحنههای نبرد باشد.
اگر فیلمسازان بتوانند با نگاه خلاقانه به سراغ این سوژههای ناگفته بروند، سینمای دفاع مقدس دوباره جان تازهای خواهد گرفت. جنگ فقط در خط مقدم رخ نداد، بلکه در زندگی روزمره مردم جریان داشت و همین زندگی روزمره ظرفیت خلق آثار دراماتیک و انسانی بسیاری دارد. تنوع در روایت میتواند باعث شود نسلهای بعدی نیز احساس کنند که این سینما هنوز برای آنها حرف تازهای دارد.
ایکنا – آینده سینمای دفاع مقدس در شرایط امروز چگونه پیشبینی میشود؟ آیا با وجود تغییرات گسترده در جامعه و سینما، این گونه سینمایی میتواند همچنان جایگاه خود را حفظ کند و مخاطب را جذب نماید؟
آینده سینمای دفاع مقدس به میزان جدی گرفتن آن توسط فیلمسازان و مسئولان فرهنگی بستگی دارد. اگر این حوزه همچنان در حاشیه قرار بگیرد و فقط در مناسبتها یا با نگاه تشریفاتی به آن پرداخته شود، بدون شک جایگاه خود را از دست خواهد داد اما اگر به آن بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای حافظه تاریخی و فرهنگی ملت نگاه شود و سرمایهگذاریهای جدی صورت گیرد، میتواند همچنان پویا و تأثیرگذار باقی بماند.
نکته مهم این است که سینمای دفاع مقدس تنها به گذشته تعلق ندارد. این سینما میتواند پیوندی میان گذشته، حال و آینده برقرار کند. وقتی درباره مقاومت، ایثار و هویت ملی صحبت میکنیم، در واقع درباره ارزشهایی صحبت میکنیم که همچنان برای جامعه امروز معنا دارند. اگر فیلمسازان بتوانند این ارزشها را در قالب روایتهای تازه و با زبان امروز بیان کنند، مخاطب نه تنها از آن فاصله نمیگیرد بلکه دوباره جذب میشود.
آینده این سینما روشن خواهد بود، به شرط آنکه با برنامهریزی، پژوهش و حمایتهای همهجانبه همراه باشد. ما ظرفیتهای بیپایانی در روایت دفاع مقدس داریم که هنوز به کار گرفته نشدهاند. نسل جدید فیلمسازان اگر بتوانند با خلاقیت و شناخت دقیق وارد این حوزه شوند، میتوانند میراث ارزشمند دفاع مقدس را در قالبهای نوین بازآفرینی کنند و آن را به نسلهای بعدی منتقل نمایند.
ایکنا – یکی از مسائل مهم برای استمرار سینمای دفاع مقدس، نقش نهادها و جشنوارهها در حمایت از فیلمسازان است. شما ارزیابیتان از این حمایتها چیست و چه اقداماتی باید صورت گیرد تا این سینما بتواند به جایگاه واقعی خود برسد؟
واقعیت این است که حمایتهای موجود کافی نیست و در بسیاری از موارد نیز بهصورت مقطعی و غیرسیستماتیک انجام میشود. جشنوارههای مرتبط با دفاع مقدس معمولاً تنها در ایام خاصی برگزار میشوند و پس از پایان جشنواره، پیگیریها و حمایتهای لازم از فیلمسازان متوقف میشود. در حالی که اگر بخواهیم سینمای دفاع مقدس بهطور جدی رشد کند، باید یک نظام حمایتی پایدار وجود داشته باشد که از مرحله ایده و فیلمنامه تا تولید و پخش فیلم همراه فیلمساز باشد.
یکی دیگر از مشکلات، نگاه سلیقهای در حمایتهاست. گاهی برخی آثار صرفاً به دلیل نزدیکی به یک جریان خاص مورد حمایت قرار میگیرند و آثار خلاقانه و متفاوت نادیده گرفته میشوند. این رویکرد باعث میشود بسیاری از فیلمسازان جوان و مستعد نتوانند وارد این حوزه شوند. در حالی که اگر بخواهیم سینمای دفاع مقدس پویا و متنوع باشد، باید به همه فیلمسازان با نگاه عادلانه و حرفهای فرصت داده شود.
به نظر من جشنوارهها و نهادهای فرهنگی باید نقش فعالتری در معرفی و پخش آثار دفاع مقدس در سطح ملی و بینالمللی داشته باشند. تنها برگزاری یک جشنواره داخلی کافی نیست. باید شبکههای ارتباطی گستردهای ایجاد شود تا این آثار بتوانند در عرصه جهانی دیده شوند. حمایت واقعی یعنی فراهم کردن شرایطی که فیلمساز بتواند بدون دغدغه مالی و محدودیتهای غیرضروری به سراغ سوژههای ارزشمند برود و آنها را به بهترین شکل ممکن روایت کند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام