کد خبر: 4313694
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۰
مبتهل کشورمان در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت

تواشیح و ابتهال؛ قربانی بخشنامه‌ها

حسن خانچی با اشاره به تغییراتی که طی سال‌های اخیر در رشته تواشیح مسابقات قرآن روی داده است، چنین نوشت: «فرم‌ها پیچیده‌تر شده‌اند، آیین‌نامه‌ها ضخیم‌تر، اما نتیجه؟ آثار کم‌جان، انگیزه‌های فرسوده و فاصله‌ای عمیق میان مردم و هنر قرآنی.»

حسن خانچیبه گزارش ایکنا، حسن خانچی، آهنگساز، مبتهل و خواننده انشاد دینی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی hassankhanchi.official@ با انتشار متنی، نگاهی به کیفیت رشته تواشیح در مسابقات قرآن داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛

«دهه‌ هفتاد و بخشی از دهه‌ هشتاد، دوران طلایی تواشیح و ابتهال در ایران بود.

زمانی که گروه‌هایی همچون ثقلین اهواز، کوثر اصفهان، ذوالفقار یزد، الغدیر قم، قدر و اُسوه تهران باشکوه و انگیزه‌ای مثال‌زدنی، فضای قرآنی کشور را روشن کردند. در آن روزگار، تواشیح تنها یک اجرای آیینی نبود، بلکه جریانی اجتماعی بود که در کوچه و مسجد و محفل و اداره حضور داشت.

اما امروز، پس از گذشت چند دهه، همان مسابقات پرشور به صحنه‌ای کم‌رمق بدل شده‌اند.

فرم‌ها پیچیده‌تر شده‌اند، آیین‌نامه‌ها ضخیم‌تر، اما نتیجه؟ آثار کم‌جان، انگیزه‌های فرسوده و فاصله‌ای عمیق میان مردم و هنر قرآنی.

از شور جمعی تا اجرای چهار دقیقه‌ای

در سال‌هایی نه‌چندان دور، گروه‌هایی چون ثقلین اهواز با اجرای دوازده‌دقیقه‌ای و ابتهال‌های چندصدایی سالن‌ها را به وجد می‌آوردند.

امروز اما گروه‌ها تنها چهار دقیقه فرصت دارند.

چهار دقیقه برای ابراز ایمان، احساس، تکنیک و خلاقیت!

پرسش روشن است:

«چه کسی و بر چه مبنایی تصمیم گرفت، زمان اجرای یک گروه تواشیح حرفه‌ای به چهار دقیقه کاهش یابد؟»

در این محدودیت، نه مجال ارائه‌ حس باقی می‌ماند و نه فرصت درک ساختار هنری.

نتیجه، اجراهایی است که بیشتر به گزارش شبانه می‌مانند تا اثری روح‌افزا.

وقتی آیین‌نامه‌ها جای الهام را می‌گیرند

بارها پیش آمده که گروه‌ها در فرآیند آماده‌سازی اثر می‌گویند: «فلان داور در هیئت داوری هست، برای گرفتن نمره باید این‌طور شعر بگوییم یا از آن سبک پرهیز کنیم!»

اینجاست که هنر از مسیر داوری عبور می‌کند، نه از مسیر الهام.

رعایت قواعد ادبی و صرف‌ونحو در شعر عربی البته ضروری است، اما وقتی آیین‌نامه به گونه‌ای نوشته می‌شود که استعدادهای درخشان به دلیل سلیقه‌ داور حذف می‌شوند، دیگر آنچه می‌ماند، تنها رقابتی فرسایشی است، میان کسانی که می‌دانند چگونه «مطابق فرم» بخوانند، نه چگونه «زیبا» بخوانند.

شعرهای بی‌ارتباط با مردم

در بسیاری از اجراهای امروز، اشعار انتخابی از متون کهن و دشوارند، واژه‌هایی که مردم امروز دیگر درکشان نمی‌کنند. شنونده باید شعر را تفسیر کند تا معنایش را بفهمد! اما در کشورهای عربی، که تواشیح و ابتهال هنوز زنده است، شعرها ساده، صمیمی و مستقیم‌اند.

نمونه‌های جاودانی چون: «أحمد یا حبیبی»، «یا إمام الرسل»، «حبّ الحسین»، آثاری‌اند که همه‌ مردم آن‌ها را می‌خوانند و با آن زندگی می‌کنند.

سادگی، راز ماندگاری است؛ نه پیچیدگی.

در حالی‌که در کشور ما، بسیاری از تواشیح‌های جدید حتی از حافظه‌ جمعی جامعه عبور نمی‌کنند، چون با زبان مردم سخن نمی‌گویند.

جوایزی که انگیزه را می‌کشند

مسابقات امروز اوقاف، با وجود زحمات بی‌دریغ عوامل اجرایی، فاقد نظام تشویقی مؤثر برای تداوم مسیر هنرمندان است.

پاداش‌ها ناچیز، برنامه‌ریزی پس از مسابقه نامشخص و حمایت‌ها پراکنده‌اند.

در نتیجه، گروه‌های جدی یکی‌یکی کنار می‌روند و میدان برای اجراهای متوسط باز می‌ماند.

نیاز به بازتعریف مسابقات

اکنون زمان بازنگری است.

نهادهای متولی باید بپذیرند که هنر دینی با بخشنامه زنده نمی‌ماند.

آیین‌نامه‌ها باید برای ارتقای کیفیت تدوین شوند، نه برای حذف استعداد.

داوری‌ها باید از مدار سلیقه‌های محدود خارج شوند و معیارها بر پایه‌ «تأثیرگذاری، خلاقیت و هویت هنری» بازتعریف شود.

تواشیح و ابتهال از دل ایمان می‌جوشند، اما دوامشان در گرو آزادی معنا و پیوند با مردم است.

اگر قرار باشد تواشیح در چهار دقیقه محصور شود،

اگر شعر در قید آیین‌نامه خشک بماند،

و اگر صدای هنرمند در سایه‌ امتیاز داور گم شود،

دیگر چیزی از آن شور دهه‌ هفتاد باقی نخواهد ماند.»

 

انتهای پیام
captcha