کد خبر: 4316553
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۴
در گفت‌وگوی ایکنا با سیدمحمد الهی طباطبایی مطرح شد

بزرگ‌ترین توصیه علامه طباطبایی چه بود + فیلم

برادرزاده علامه طباطبایی درباره والاترین درسی که از ایشان آموخت می‌گوید؛ بارها توصیه می‌کردند: «مراقب خودتان باشید»، وقتی انسان مراقب خود باشد، تکلیفش را هم می‌شناسد و به آن عمل می‌کند.

علم، اخلاق و عرفان؛ مسیر علامه طباطبایی در روشنگری بشر + فیلم۲۴ آبان، سالروز رحلت مفسر فرزانه قرآن، حکیم الهی و عارف ربانی، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) است؛ دانشمندی که عمر خویش را در راه روشنگری در مسیر معارف قرآن، تعمیق اندیشه اسلامی و تربیت نسلی از اندیشمندان بزرگ صرف کرد.

علامه طباطبایی با نگارش تفسیر شریف المیزان، دریچه‌ای نو به فهم قرآن گشود و با روش «تفسیر قرآن به قرآن»، میراثی ماندگار بر جای گذاشت که هنوز پس از دهه‌ها، سرچشمه نور، معرفت و الهام برای حوزه‌های علمیه و پژوهشگران جهان اسلام است.

او تنها یک مفسر نبود؛ فیلسوفی ژرف‌اندیش، عارفی فروتن، عالمی کم‌ادعا و انسانی سراسر اخلاق بود. در عین عظمت علمی، چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گام‌های آرامش در کوچه‌های قم، برای بسیاری ناشناس بود؛ گویی «علم» در لباس خاکسارانه‌ خود، در میان مردم قدم می‌زد.

علامه طباطبایی با سلوکی سراسر تواضع و تقوا، همواره یادآور می‌شد که علم بدون تهذیب نفس ثمری ندارد و فهم قرآن جز با پاکی نیت و صفای دل ممکن نیست.
شاگردان برجسته‌ای چون آیت‌الله جوادی آملی و علامه حسن‌زاده آملی، هر کدام گواهی روشن بر عمق، وسعت و نورانیت مکتب فکری او هستند.

امروز، بیش از هر زمان دیگر، جامعه ما به بازخوانی آثار، اندیشه‌ها و روش معرفتی علامه نیازمند است؛ چرا که او راهی را نشان می‌دهد که در آن قرآن، عقل، معنویت و اخلاق در کنار یکدیگر، بنیان حیات انسان را می‌سازند.

یاد، نام و راه علامه طباطبایی گرامی باد؛ استادی که چراغ فهم قرآن را در عصر ما فروزان کرد و با قلم و سلوک خویش، میراثی جاوید برای امت اسلامی به‌جا گذاشت.

گروه اندیشه ایکنا به مناسبت این روز پای سخنان سیدمحمد الهی طباطبایی، فرزند استاد محمدحسین الهی طباطبایی و برادرزاده علامه نشسته است. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم:

ایکنا _ در آغاز گفت‌وگو بفرمایید به‌ عنوان فردی که در فضای معنوی، قرآنی و اخلاقی خاندان الهی طباطبایی رشد یافته‌اید، بزرگ‌ترین ویژگی اخلاقی پدر گرامی‌تان که کمتر درباره آن سخن گفته شده، از نگاه شما چه بود؟ 

سیدمحمد الهی طباطبایی، فرزند آیت‌الله سیدحسن الهی طباطبایی هستم. سال ۱۳۱۷ در شهر تبریز متولد شدم و همانجا نیز زندگی و تحصیل کردم. آموزش رسمی حوزوی و دانشگاهی ندیدم، اما 30 سال در کنار پدر بزرگوارم، مرحوم آقای الهی، زندگی کردم و به تعبیر سعدی «کمال همنشین در من اثر کرد».

علم، اخلاق و عرفان؛ مسیر علامه طباطبایی در روشنگری بشر + فیلم

مرحوم آقای الهی و علامه طباطبایی مکتوباً اعتراف کرده‌اند که هرچه دارند از استادشان آقا سیدعلی قاضی(ره) است. تفسیر قرآن به قرآن که علامه طباطبایی مبتکر آن بودند، از همان مکتب آقا سیدعلی قاضی نشأت گرفته است. ایشان معتقد بودند که کلام خدا را باید خود خدا تفسیر کند و دانش بشری به‌تنهایی قادر به تفسیر آن نیست. تفاسیر گذشته غالباً بر پایه نظرات شخصی مفسر است، اما در تفسیر «المیزان» هیچ نظر شخصی به کار نرفته و این خود ابتکاری بزرگ بود که مرحوم طباطبایی بنیان گذاشتند. امروز نیز این تفسیر از منابع درسی حوزه‌های علمیه به‌شمار می‌رود.

زنده‌یاد آقای الهی باور داشتند که قرآن کتاب هدایت و دستورالعملی الهی برای همه مراحل زندگی انسان، از تولد تا مرگ است و پاسخ تمام پرسش‌ها در آن وجود دارد؛ اما برای درک آن، باید قابلیت لازم را از طریق خودسازی به‌دست آورد. ایشان همواره تأکید می‌کردند: «قرآن می‌فرماید سبلنا... یعنی هرکس عزم فهم قرآن کند، خودِ قرآن راهنمای او خواهد شد.» بارها به من و دیگران توصیه می‌کردند، اگر حاجتی دارید، قرآن را بگشایید و نیاز خود را با آن در میان بگذارید؛ همان‌گونه که خودشان چنین می‌کردند.

ایشان معتقد بودند فهم درست قرآن نیازمند آمادگی روحی است. برای مثال می‌گفتند: خداوند می‌فرماید حاجات خود را با بسم‌الله آغاز کنید. بسم‌الله یعنی چه؟ قرآن نقل می‌کند: «إنه من سلیمان وإنه بسم‌الله الرحمن الرحیم ألا تعلوا علیّ...»؛ یعنی حضرت سلیمان به اذن خدا این عبارت را آغاز کرد تا بگوید در برابر رحمانیت الهی سر تسلیم فرود آورید. پس بسم‌الله نشانه‌ تسلیم در برابر رحمانیت الهی است و روش «رحمانیت» اساس همه‌ فتوحات عالم است.

به باور پدرم، باید در پرتو قرآن شیوه‌ زندگی و عمل روزانه را اصلاح کرد. مثلاً درباره‌ عبارت «إن‌شاءالله» می‌فرمودند باید معنا و کاربرد حقیقی آن را بشناسیم و به‌درستی در زندگی به کار ببریم. اکنون ما در حال گردآوری و تنظیم اندیشه‌های ایشان هستیم تا به‌ صورت مجموعه‌ای مکتوب در اختیار مردم و حوزه‌های علمیه قرار گیرد. 

ایکنا _ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مؤسسات قرآنی متعددی تأسیس شدند و در حوزه‌های ترجمه، تفسیر و فعالیت‌های قرآنی گوناگون کار کردند. اما با گذشت این سال‌ها، تفسیر گران‌سنگ «المیزان» همچنان مورد توجه و رجوع قرار دارد. از دید شما که سال‌ها هم‌نفس و هم‌سفره‌ علامه بودید، دلیل ماندگاری «المیزان» چیست؟

تفسیر المیزان با وجود تفاوت اساسی با تفاسیر پیشین، هنوز آن‌گونه که شایسته است شناخته و تبیین نشده است. علامه طباطبایی آن را با نهایت احتیاط و محافظه‌کاری نگاشتند، زیرا در زمان نگارش، جامعه از برخی شایعات و رفتارهای ناصواب رنج می‌برد و ایشان نمی‌خواستند مورد سوءبرداشت قرار گیرد.

پس از انقلاب اسلامی، انتظار می‌رفت که این محدودیت‌ها برطرف شود و مفاهیم قرآنی المیزان در زندگی روزمره مردم جاری شود؛ اما متأسفانه چنین نشد. سرمایه‌گذاری‌های فراوانی در حوزه‌ قرائت و مسابقات قرآنی انجام شد که ارزشمند است، اما در زمینه‌ مفاهیم و آموزه‌های قرآنی کمتر کار صورت گرفت.

به‌ عنوان نمونه، مرحوم الهی می‌فرمودند: ما روزی 10 بار جمله‌ «الحمدلله رب‌ العالمین» را در نماز تکرار می‌کنیم. معنای حقیقی آن چیست؟ یعنی: خدایا! این آفرینش و نظامی که پدید آوردی، بسیار نیکو و کامل است و وقتی با «سبحان‌ الله» همراه می‌شود، اعلام رضایت بنده از نظام الهی است. اما آیا ما واقعاً به این معنا آگاهیم؟ آیا از جهانی که ظلم، جنگ و ناعدالتی در آن موج می‌زند، راضی‌ هستیم؟ امام حسین(ع) در اوج مصیبت فرمود: رضاً برضائک و تسلیماً لأمرک. این رضایت از سر درک هدف الهی بود، نه تسلیم در برابر ظلم. ما باید بیندیشیم به چه چیز رضایت می‌دهیم و معنای حقیقی «الحمدلله» چیست.

متأسفانه چنین مفاهیمی تحلیل و تبیین نشد. اگر اهداف الهی و اهداف جمهوری اسلامی منطبق می‌شد، جامعه ما به آرامش و رشد واقعی می‌رسید، سردرگمی‌های روحی مردم به این دلیل است که مفاهیم بنیادین قرآن در زندگی جاری نشده است.

وقتی می‌گوییم «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، یعنی: خدایا مرا به محمد و آل محمد پیوند ده. این همان «فرج» است؛ یعنی جایی که اراده‌ بنده با اراده‌ پروردگار منطبق می‌شود. اما تا وقتی این مفاهیم در جامعه نشر پیدا نکند، رستگاری حاصل نخواهد شد.

ایکنا _ پیشتر در نقل خاطراتی از پدرتان، اشاره کرده‌اید که ایشان بر علوم غریبه تسلط داشتند. از دید شما، این مفاهیم و معارف را چگونه می‌توان از طریق رسانه‌ها به جامعه منتقل کرد تا مورد پذیرش قرار گیرد و همچنین فهم نامطلوب از آن ایجاد نشود؟

پیش از هر چیز باید گفت که این مباحث در «میراث شیعه» ریشه دارند. ما آیات و روایاتی داریم که بخشی از آن‌ها به‌ صورت خصوصی بیان شده و لازم است از سوی حوزه‌های علمیه مورد بررسی و تدوین قرار گیرد، یعنی متولی این موضوع مردم یا رسانه‌ها نیستند بلکه به دلیل حساسیت آن، علمای حوزه هستند. 

ما در نماز روزی 10 بار می‌خوانیم: «اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین أنعمت علیهم»...؛ یعنی از خدا می‌خواهیم ما را در مسیر کسانی قرار دهد که مورد نعمت الهی‌اند؛ راهی که در آن عزت، پیروزی و توسعه نهفته است. همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: إنا أعطیناک الکوثر، یعنی ما سرچشمه‌ توسعه و خیر فراوان را در آیین رسول‌الله(ص) قرار دادیم و این مفاهیم برای بسط و فهم عمومی نیازمند همت اساتید حوزه است.

متأسفانه امروز جای نقش حوزه و رسانه عوض شده است. من معتقدم در قم بزرگان بسیاری حضور دارند که به این مسائل آگاه‌ هستند و باید از وجود این عالمان استفاده شود.

علم، اخلاق و عرفان؛ مسیر علامه طباطبایی در روشنگری بشر + فیلم

مرحوم علامه طباطبایی از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۶۰ در حوزه علمیه قم فعالیت داشتند و شاگردان برجسته و هم‌فکران متعددی پرورش دادند. اکنون باید شرایطی فراهم شود تا این معارف و حقایق علنی و برای جامعه بیان شود. باید از تحجر و جمود فکری که در گذشته مانع رشد معارف قرآنی بوده، عبور کنیم. امروز دنیای علم و دانش است، نه دوران تعصب و جهل.

خداوند ان‌شاءالله طول عمر با برکت به آیت‌الله جوادی آملی عطا فرماید؛ وجود ایشان برکتی بزرگ برای کشور است، ایشان از شاگردان برجسته‌ علامه طباطبایی به شمار می‌روند. این استاد بزرگ معارف فراوانی می‌دانند، اما هنوز شرایط لازم برای بیان همه‌ آن‌ علوم در جامعه فراهم نشده است و در این خصوص جامعه‌ علمی وظیفه دارند که زمینه‌ آن را مهیا کنند.

ایکنا - بزرگ‌ترین درسی که از مرحوم پدر و علامه طباطبایی به یاد دارید را برایمان بفرمایید. 

بزرگ‌ترین درسی که از پدرم آموختم، «مراقبت از خود» بود؛ مراقبت از قوانینی که انسان براساس آن‌ها آفریده شده است. انسان برای دروغ‌گویی یا گناه خلق نشده، بلکه برای راستی، تقوا و پاکی آفریده شده است.
 
پدرم می‌فرمودند: باید همواره مراقب خود باشیم و مرزهای الهی را پاس بداریم. تقوا یعنی همین؛ نوعی ترمز درونی که انسان را در حرکت‌های نادرست متوقف می‌کند. این مراقبت و خودکنترلی، انسان را به مراتب بالای معنویت می‌رساند.
علامه طباطبایی و برادرشان آقای الهی بارها توصیه می‌کردند: «مراقب خودتان باشید». وقتی انسان مراقب خود باشد، تکلیفش را هم می‌شناسد و به آن عمل می‌کند. همین آموزش بنیادین پدرم بود که در تمام زندگی‌ راهنما و چراغ راه من باقی ماند.
 

ایکنا _ همان‌طور که می‌دانیم، خاندان طباطبایی و الهی طباطبایی به تواضع، مناعت و لطافت اخلاقی شهرت دارند؛ ویژگی‌هایی که در روزگار ما کمتر دیده می‌شود. از نظر شما، برای احیای این آداب انسانی و اخلاقی چه باید کرد؟

این بزرگان پیرو سنت رسول‌الله(ص) بودند و تمام رفتار و سبک زندگی خود را براساس سیره‌ نبوی تنظیم کرده بودند. علامه طباطبایی کتابی دارند به نام «سنن‌ النبی» که در آن تمام جزئیات رفتار پیامبر اکرم(ص)؛ از اخلاق، خوردن و آشامیدن تا معاشرت، محبت و عبادت، گردآوری شده است. رسول اکرم(ص) معیار انسانیت در زمان خود بودند و قرآن نیز او را میزان سنجش معرفی کرده است. بنابراین، هر انسانی باید خود را با آن میزان بسنجد.

علامه طباطبایی بیش از ۳۵ سال در قم زندگی کردند. هر پنجشنبه، پیاده از منزل تا حرم حضرت معصومه(س) می‌رفتند و کمتر کسی ایشان را می‌شناخت. روزی یکی از طلاب که ایشان را شناخت، گفت: «تا امروز گمان می‌کردم شما روضه‌خوان هستید.» علامه در پاسخ فرمود: «ای‌ کاش من روضه‌خوان بودم!» این میزان تواضع در رفتار ایشان مثال‌زدنی بود.

روزی در مکاشفه‌ای، پدر مرحوم علامه از آقای الهی در تبریز گلایه کرده بود که چرا در ثواب تفسیر المیزان او را شریک نکرده است. آقای الهی نامه‌ای به برادرش نوشت و این موضوع را بیان کرد. علامه در پاسخ نوشت: «من در تفسیر المیزان ثوابی برای خود نمی‌بینم؛ این کار، تکلیفی بود که انجام دادم. اگر ثوابی در آن هست، پدر را شریک کردم.» پیش از آنکه این نامه به تبریز برسد، دوباره پدرشان در مکاشفه‌ای دیگر فرمود: «سهم ما رسید».

علامه طباطبایی تفسیر المیزان را نه برای شهرت و نه برای ثواب، بلکه از سر احساس تکلیف نوشت. ایشان می‌گفتند: سال‌ها در نجف و قم درس خواندم، وظیفه‌ام این است دانسته‌هایم را در اختیار مردم بگذارم. در تبریز نیز مرحوم آقای الهی چنان گمنام بود که حتی بسیاری از علما او را نمی‌شناختند. انسانی منزوی، اهل خلوت و خودسازی بودند. این تواضع و بی‌ادعایی، ویژگی مشترک خاندان الهی و طباطبایی است که باید آن را در جامعه امروز زنده کرد.

ایکنا _ بزرگ‌ترین میراث علامه طباطبایی پس از تفسیر المیزان که می‌توان آن را گنجینه‌ای برای جامعه قرآنی دانست، چیست؟

مرحوم علامه طباطبایی در کنار تفسیر قرآن، آثار مهمی در فلسفه، عرفان، روایات و تاریخ اسلام بر جای گذاشته‌اند. یکی از آثار ارزشمند ایشان کتاب «سنن‌ النبی» است که به زندگی و سیره‌ رسول خدا(ص) پیش و پس از بعثت می‌پردازد تا مسلمانان بتوانند خود را با زندگی پیامبر(ص) تطبیق دهند.

اما اگر بخواهم مهم‌ترین میراث ایشان پس از المیزان را نام ببرم، باید از کتاب «شیعه در اسلام» یاد کنم. علامه در این اثر نشان دادند که تشیع یک مذهب ساختگی یا انشعابی نیست، بلکه همان راه و روش پیامبر(ص) است. در طول تاریخ، حکومت‌های اموی، عباسی و مستبدان جاهل تلاش کردند نام و حقیقت شیعه را از بین ببرند، اما علمای بزرگ شیعه با تلاش فراوان این مسیر اصیل را حفظ کردند.

علامه طباطبایی این اثر را نخست به زبان انگلیسی نوشتند تا جهانیان حقیقت مکتب اهل‌ بیت(ع) را بشناسند، سپس آن را به فارسی ترجمه کردند. به باور من، پس از تفسیر المیزان، کتاب شیعه در اسلام بزرگ‌ترین و ماندگارترین میراث علامه است؛ اثری که هویت و اصالت مکتب تشیع را برای جهان روشن ساخت.

ایکنا _ از مرحوم آیت‌الله الهی طباطبایی (پدرتان) و نیز از علامه طباطبایی، اگر کرامتی یا واقعه‌ای شنیدنی وجود دارد که تاکنون کمتر نقل شده، برای ما بیان کنید.

خدا علامه حسن‌زاده آملی را رحمت کند، ایشان تعبیر جالبی درباره‌ دو برادر داشت و می‌فرمود: «یکی کتوم است و دیگری بذول»؛ یعنی یکی بسیار رازدار و دیگری آشکارگو. مقصودشان این بود که علامه طباطبایی در زمینه‌ علوم غریبه و معارف باطنی، به‌ سبب شرایط زمانه، بسیار محتاط و رازدار بود و هیچ نشانه‌ای از آن علوم بر جای نگذاشتند، اما مرحوم آقای الهی طباطبایی چنین نبودند و یادداشت‌هایی از خود به‌ جا گذاشتند.

از جمله آثار ایشان دفترچه‌ای است که در آن مکاشفات خود را ثبت کرده‌اند. بسیاری از بزرگان حوزه، از جمله آیت‌الله جوادی آملی، علامه حسن‌زاده آملی و دیگران، این دفترچه را دیده‌اند. در آن آمده است که مرحوم آقای الهی پس از رحلت استادشان، آقا سیدعلی قاضی، در عالم مکاشفه با ایشان ارتباط داشتند و پرسش‌هایی را مطرح می‌کردند و پاسخ می‌گرفتند.
 
علم، اخلاق و عرفان؛ مسیر علامه طباطبایی در روشنگری بشر + فیلم

این گفت‌وگوها تنها به آقای قاضی محدود نبود؛ بلکه ایشان در مکاشفات خود از شخصیت‌هایی همچون ابن‌ سینا، ملاصدرا و دیگران نیز پرسش‌هایی درباره‌ برخی مباحث دشوار فلسفی و عرفانی مطرح و پاسخ دریافت کرده‌اند. بسیاری از این مکاشفات توسط حجت‌الاسلام قربانی در مجموعه‌ «میراث شیعه» مستندسازی شده و به‌زودی در اختیار حوزه‌های علمیه قرار خواهد گرفت. همچنین آقای کریم فیضی، پژوهشگر فلسفه نیز این آثار را دیده و در حال آماده‌سازی آن‌ها برای چاپ است. به‌ زودی این مجموعه‌ گران‌سنگ برای پژوهشگران و طلاب منتشر خواهد شد.
 

ایکنا _ از نظر شما، علامه طباطبایی از نظر اخلاقی و عرفانی بیش از همه تحت تأثیر کدام‌ یک از استادان خود بودند و در زندگی علمی و سلوکی از چه کسی بیش از باقی اساتید، یاد می‌کردند؟

من در جایگاهی نیستم که بخواهم درباره‌ بزرگی مانند علامه طباطبایی اظهارنظر و تحلیلی ارائه کنم، اما خودِ ایشان بارها فرموده‌اند: «هرچه داریم از آقای قاضی داریم» این سخن را نیز مکتوب کرده‌اند.

مشرب عرفانی علامه طباطبایی همان مشرب استادشان، آقا سیدعلی قاضی بود. سلسله‌ این مشرب عرفانی از آقا سیداحمد کربلایی و سپس آخوند ملا حسینقلی همدانی آغاز می‌شود و به آقا سیدعلی شوشتری می‌رسد؛ و ایشان نیز شاگرد عارفی ناشناخته به نام «جولا» بوده که کسی دقیق نمی‌داند از کجا آمده و چگونه این پیوند معنوی شکل گرفته است.

آقا سیدعلی شوشتری پس از آشنایی با آن عارف الهی از شوشتر به نجف رفت و ریاست حوزه را برعهده گرفت و مشرب عرفانی خاصی را بنیان گذاشت. شاگردان او، از جمله ملا حسینقلی همدانی، این روش سلوکی را ادامه دادند تا به آقا سیدعلی قاضی و سپس به علامه طباطبایی و آیت‌الله الهی رسید.

در یکی از نوشته‌های علامه آمده است که ایشان به استادشان آقای قاضی نوشته‌اند: «من رمزی را که میان شما و من بود، به آقای حسن‌زاده آملی سپردم» بر این اساس، آخرین فرد شناخته‌ شده در این سلسله‌ عرفانی را می‌توان علامه حسن‌زاده آملی دانست. البته اینکه وصی معنوی ایشان چه کسی است، من اطلاعی ندارم.

ایکنا - شما سالیان سال در خاندان اهل علم، ادب، فرهنگ، قرآن و عرفان پرورش یافته‌اید، به نظرتان جامعه تکنولوژیکی به چه علم و عملی بیشتر نیاز دارد؟ 

بنده در آن سطح نیستم که برای بشریت اظهارنظر کنم؛ اما آنچه می‌فهمم این است که انسان هنوز خود را نشناخته است. ما مسیر را اشتباه رفته‌ایم؛ در کره مریخ به گشت‌وگذار مشغولیم، اما از حقیقت وجود خود بی‌خبریم. این نوع توسعه و پیشرفت اشتباه است. ما هوش مصنوعی را به خدمت گرفته‌ایم، اما هنوز نتوانسته‌ایم خودِ انسان را بشناسیم.

الکسیس کارل، انسان‌شناس آمریکایی، کتابی دارد به نام «انسان موجود ناشناخته»؛ کتابی خواندنی که هدفش کمک به شناخت انسان از خودش است. در عرف معمول، اگر کسی بتواند وزن خود را از زمین بلند کند، او را قهرمان می‌دانند. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ»؛ یعنی شناخت انسان از خود، راهی به سوی شناخت پروردگار است. جالب است که دانشمندانی که مسلمان هم نبوده‌اند، به این حقیقت رسیده‌اند و کتابی با عنوان «انسان موجود ناشناخته» نوشته‌اند.

داستانی خواندم از پروفسور آمریکایی رابرت کیمز، متخصص ژنتیک و عضو سالیان طولانی مؤسسه ژنتیک آمریکا. او – که یهودی بوده – پس از سال‌ها پژوهش درباره جوامع انسانی در سراسر دنیا، مسلمان می‌شود. تحقیقات ژنتیکی او پاسخی علمی به این پرسش فراهم می‌کند که چرا مرد می‌تواند همزمان چند همسر داشته باشد، اما زن نمی‌تواند و می‌نویسد که این مسئله در اسلام به‌درستی پیش‌بینی شده است. او با این تحقیقات به حقانیت اسلام پی برد و مسلمان شد.

دکتر هانری کربن نیز سال‌ها با علامه طباطبایی جلسات علمی داشتند. او در تحقیقات جامعه‌شناسی و فلسفی خود به جایی می‌رسند که حقانیت اسلام و مذهب شیعه را از مسیر پژوهش‌های علمی درمی‌یابند. علامه طباطبایی به شخص من فرمودند که او هم مسلمان و هم شیعه شده است.

بنابراین نباید ارزش تحقیقات علمی، دانش و آموزش را دست‌کم گرفت. ما در زمینه آموزش، پژوهش‌های علمی درباره اسلام و تحلیل آیات قرآن، تقریباً هیچ نمی‌دانیم. اگر حرکت نکنیم، دیگران از ما سبقت می‌گیرند؛ همان‌طور که تاکنون پیش افتاده‌اند.

آمریکایی‌ها امروز به قدرت دست یافته‌اند. آیا این قدرت مورد رضایت خداست یا نه؟ ما می‌گوییم «لا حول و لا قوّة الا بالله»؛ یعنی هر قدرتی از جانب خداست. پس این قدرت چگونه پیدا شده؟ حقیقت آن است که این قدرت برای ما بود، اما چون عرضه‌اش را نداشتیم، به دیگران منتقل شد.

امام حسین(ع) می‌فرمایند: «إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکُم نِعَمٌ مِنَ اللهِ»؛ نیازهای مردم نسبت به شما، نعمتی از جانب خداست. اگر در برابر آن اخم کنیم، خدا این نعمت را از ما می‌گیرد و به دیگری می‌سپارد. قدرتی که امروز در آمریکا متمرکز شده، در اصل برای ما بود؛ اما چون شایستگی‌اش را نداشتیم، به جای دیگری حواله شد. تا زمانی که این شایستگی را پیدا نکنیم، دوباره به ما بازنخواهد گشت.

ما باید خود را بشناسیم و مراقب باشیم، باید عدالت را اجرا کنیم. خداوند در سوره انعام نیز به این امر توصیه فرموده است. همان‌گونه که شما اصطلاح «یک کلام، خَتمِ کلام» دارید، خداوند نیز در پایان این آیات می‌فرماید: صدق و عدالت؛ راستگویی، صداقت و عدالت. تا زمانی که این اصول را میان خود و خدای خود – حتی در حق خودمان – اجرا نکنیم، قدرت به ما منتقل نخواهد شد.

هر انسان، در هر مرتبه‌ای از علم، تنها زمانی به جایگاه شایسته می‌رسد که قابلیت آن را در خود ایجاد کرده باشد و اگر این قابلیت پدید نیاید، نتیجه‌ای جز عقب‌ماندگی نخواهد داشت.

ایکنا - از نگاه شما آنچه اهل قرآن باید به آن وفادار و مؤمن باشند، چیست؟ 

ما باید قرآن را دوباره بخوانیم؛ همان‌گونه که در کتاب‌ها نوشته‌اند: «محمد، پیامبری که از نو باید شناخت» و «شیعه، آیینی که از نو باید شناخت». قرآن نیز کتابی است که باید از نو به آن رجوع کرد و با نگاه تازه آن را فهمید.

وقتی قرآن با بِسمِ‌الله آغاز می‌شود، ما حق نداریم آن را به‌دلخواه خود تفسیر کنیم. همان‌گونه که اگر از طرف مقامی در جلسه‌ای حاضر شوید، حرکات، رفتار و سخنان شما به پای آن مقام نوشته می‌شود، وقتی می‌گوییم بسم‌الله یعنی: «من به نام خدا وارد می‌شوم؛ خدایی که رحمان و رحیم است.» پس لازم است در خود بیندیشیم: آیا شایستگی این نام و این پرچم را داریم؟ آیا می‌توانیم نماینده چنین آغازی باشیم؟

معنای «خدای رحمان» چیست؟ این را باید دانشمندان، اهل علم و متخصصان دین بررسی و تبیین کنند. تنها راه نجات ما همین است و غیر از این، راه‌ها نافرجام‌اند.

قرآن به ما می‌گوید: «اِنّا اَعطَیناکَ الکَوثَر» … یعنی توسعه، برکت، فزونی و گسترش در این آیین پیش‌بینی شده است و سپس می‌فرماید: «اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر» … یعنی مخالف این مسیر، بی‌ریشه و بی‌نتیجه است. در تاریخ می‌بینیم قدرت‌هایی بسیار بزرگ‌تر از آمریکا آمدند و نابود شدند؛ چون بر ریل حقیقت و واقعیت حرکت نکردند. مادامی که ما نیز بر مسیر حقیقت نباشیم، به جایی نخواهیم رسید و سرانجام ما هم «ابتر» خواهد بود.

امروز مهم‌ترین و اساسی‌ترین وظیفه مسلمانان خودشناسی و بازیابی هویت شخصی است. قرآن می‌فرماید: «لا تَحزَنوا و لا تَهِنوا وَ اَنتُمُ الأعلَون»… شما برتر هستید، اگر ایمان‌تان درست باشد. بنابراین اگر امروز زیر بار تحریم‌های دنیا هستیم، مشکل از خودِ ماست.

انتهای پیام
خبرنگار:
محسن مسجدجامعی
دبیر:
سلما آرام
captcha