کد خبر: 4320097
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۳

«دیپلماسی دینی»؛ تأثیرگذارترین ابزار قدرت نرم پاپ در واتیکان

دعوت پاپ برای بازدید از جنوب لبنان (قانا، صور و صیدا) را نمی‌توان صرفاً از منظر مذهبی تفسیر کرد. بلکه باید در چارچوب وضعیت ناپایدار امنیتی و نظامی به آن نگاه کرد.

پاپ لئو چهاردهم، رهبر کاتولیک‌های جهان

به گزارش ایکنا، لیلی نقولا در مطلبی در وبسایت شبکه المیادین درباره سفر پاپ لئو چهاردهم، رهبر کاتولیک‌های جهان، به لبنان نوشت: در بحبوحه تغییرات ژئوپلیتیکی که خاورمیانه را فرا گرفته است، «دیپلماسی دینی» به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای قدرت نرم، به ویژه در مورد اقدامات واتیکان، ظهور می‌کند.

بازدید پاپ از شهر «نیقیه» (ایزنیک امروزی) در ترکیه، به مناسبت هزار و هفتصدمین سالگرد اولین شورای شهر ایزنیک، و به دنبال آن برنامه سفر او به لبنان که جنوب لبنان را شامل نمی‌شود، سؤالات مشروعی را در مورد اولویت‌های جغرافیای مقدس در دستور کار واتیکان مطرح می‌کند. همچنین بابی را به روی سؤالات اساسی می‌گشاید که به هسته اصلی هویت مسیحی شرقی و حق مسیحیان در لبنان و مشرق عربی برای تأیید هویت تاریخی خود و ماندن در این سرزمین اشاره دارد.

بیشتر بخوانید

شکی نیست که نیقیه از اهمیت الهیاتی و تاریخی در وحدت کلیسا و تحکیم عقیده برخوردار است و سفر پاپ به آنجا در چارچوب نزدیکی و گفت‌وگوی جهانی با کلیسای ارتدکس قرار می‌گیرد. با این حال، آیا از منظر صرفاً الهیاتی و تاریخی، بدیهی نیست که اولویت باید به سرزمینی داده شود که شاهد اولین «تجلی الهی» بوده است؟

سؤالی که ما مطرح می‌کنیم احساسی نیست؛ بلکه مبتنی بر شواهد قانع‌کننده کتاب مقدس و باستان‌شناسی است. سفر پاپ به ترکیه، هر چقدر هم که مهم باشد، همچنان بازدیدی از «تاریخ کلیسا» است، در حالی که بازدید از قانا، صور و صیدا بازدیدی از «تاریخ خود مسیح» است.

اگر نیقیه شاهد تدوین اعتقادنامه بود، پس قانای الجلیل در لبنان شاهد اولین معجزه عیسی مسیح بود، معجزه‌ای که رسالت عمومی او را به جهان آغاز کرد. به حاشیه راندن این منطقه جغرافیایی، یا رها کردن آن در معرض اختلافات تاریخی با روایت‌های اسرائیلی که سعی در محروم کردن لبنان از این میراث دارند، نوعی کوتاهی دیپلماتیک و معنوی در انجام وظیفه نسبت به مسیحیت شرقی است.

در مورد صیدا و صور، متون انجیل به وضوح و بدون ابهام بیان می‌کنند که عیسی «به منطقه صور و صیدا رفت» (متی ۱۵:۲۱). این بدان معناست که این دیدارها زودگذر نبودند، بلکه بخشی از جغرافیای انجیل بودند.

بر این اساس، پاپ باید به «منطقه صور و صیدا» سفر می‌کرد، زیرا آنها صرفاً دو شهر ساحلی نیستند؛ بلکه شهرهایی هستند که مسیح از میان آنها عبور کرده است. در این مکان‌ها، بیماران شفا می‌یافتند (مانند دختر زن کنعانی) و مسیر به غار قانا ختم می‌شود.

با این حال، مشکل اصلی در برداشت بین‌المللی از جنوب لبنان نهفته است. در محافل غربی، و اغلب در راهروهای تصمیم‌گیری بین‌المللی، جنوب لبنان به یک «منطقه عملیاتی» یا میدان نبرد تحت حاکمیت قطعنامه‌های شورای امنیت (مانند قطعنامه ۱۷۰۱) تقلیل داده می‌شود.

بر این اساس، دعوت از پاپ برای بازدید از جنوب لبنان (قانا، صور و صیدا) را نمی‌توان از منظر صرفاً مذهبی تفسیر کرد. بلکه باید در چارچوب وضعیت امنیتی و نظامی ناپایدار به آن نگاه کرد. 

این دیدگاه صرفاً امنیتی، مهمترین حقیقت تاریخی را پنهان می‌کند: اینکه این سرزمین امتداد سرزمین مقدس است. بازدید پاپ از این مناطق صرفاً یک زیارت مذهبی نخواهد بود، بلکه یک «بازتعریف ژئوپلیتیکی» از منطقه خواهد بود و آن را از یک «خط تماس» نظامی به یک «مکان بازدید جهانی» صلح تبدیل می‌کند. این امر مستلزم نوعی حمایت اخلاقی و بین‌المللی برای این سرزمین و ساکنان آن است.

از آتش‌بسی که در نوامبر 2024 به اجرا درآمد تا امروز، جنوب لبنان هنوز صلح واقعی را تجربه نکرده است. ما با یک سال کامل نقض مداوم حاکمیت لبنان توسط اسرائیل روبرو هستیم، جایی که روستاهای متبرک به حضور مسیح به صحنه‌ای برای فرسایش و تجاوز سیستماتیک تبدیل شده‌اند و آشکارا کنوانسیون‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های شورای امنیت را نادیده می‌گیرند.

اگر مسیح، این سرزمین (منطقه صور و صیدا) را به عنوان پناهگاه و مکانی برای انجام معجزات انتخاب کرد، این سرزمین امروز در معرض تلاش سیستماتیک برای ریشه‌کن کردن مردم آن و تغییر هویت آن از طریق ارعاب نظامی مداوم قرار دارد. مسیح از این مناطق برای گردشگری بازدید نکرد، بلکه برای شفای بیماران و امید دادن به حاشیه‌نشینان بود. امروز، جنوب لبنان «بیمار» است که نیاز به شفا از ماشین جنگی اسرائیل دارد. امروز جنوب لبنان «به حاشیه رانده شده» در سطح بین‌المللی است که نیاز به امید دارد.

بر اساس عقیده خود مسیحیت و مطابق با عبارت «خواشا به حال صلح‌سازان»، پاپ لئو چهاردهم فرصتی تاریخی - و شاید یک تعهد اخلاقی - برای فراتر رفتن از مرزهای دعاهای سنتی دارد. «صلح‌سازی»، به معنای ژئوپلیتیکی و مذهبی آن، صرفا از طریق اظهارات از راه دور حاصل نمی‌شود؛ بلکه باید حضوری فعال در قلب بحران‌ها داشت.

بازدید پاپ از قانای الجلیل، یا قدم زدن در خیابان‌های صور و صیدا در این برهه خاص، در بحبوحه تهدیدها و حملات اسرائیل، می‌توانست سپری اخلاقی و بین‌المللی برای منطقه باشد. حضور فیزیکی رئیس کلیسای کاتولیک در این مکان، ریتم امنیتی و سیاسی متفاوتی را تحمیل می‌کرد و متجاوز را در برابر جامعه بین‌المللی به چالش می‌کشید و توجه را از «اهداف نظامی» به «اماکن مقدس» که باید محافظت شوند، معطوف می‌ساخت.

انتهای پیام
captcha