بررسی امپراطوری غور و تمدن اسلامی در اين دوره
کد خبر: 1768551
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۱۴:۴۸

بررسی امپراطوری غور و تمدن اسلامی در اين دوره

گروه انديشه و علم: سلسله غوريان يكی از سلسله‌های پادشاهی در افغانستان است و بر اساس منابع تاريخی غوريان اولين قومی هستند كه در حمايت از خلافت اميرالمومنين (ع) بعد از رحلت پيامبر اسلام (ص) قيام كردند و ادامه قيام آن‌ها باعث ايجاد نهضت‌های اسلامی زيادی در سطح جهان اسلام در عصر خود شد، در اين مقاله امپراطوری غور و نقش آن در تمدن اسلامی مورد بررسی قرارمی‌گيرد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه جمهوری اسلامی افغانستان، غور يا غورستان كه ناحيه كوهستانی واقع در مركز افغانستان است و به همين جهت در زبان محلی به آن غور يا غُر گويند، گوشه‌ای از سرزمين بزرگ آرياييان و صاحب تمدنی است كه به ايران و افغانستان امروزی تعلق دارد و مركز آنان فيروزكوه در استان غور بوده است.
بزرگان دين و علم و ادب از زبان فارسی گرفته تا زبان پشتو، در دوره حكومت غوريان از 543 تا 612 هجری قمری با داشتن مدارس و آموزشگاه‌های دينی و علمی، پايگاه عظيمی را برای نشر اسلام و پايندگی و بالندگی آن ايجاد كردند.
با صرف نظر از برخوردهای نظامی بين حاكمان مسلمان در غور و غزنی كه به ريختن خون مسلمانان بی‌گناه منجر شده و تاريخ آن را در سينه دارد، يكی از سرچشمه‌های زلال حركت فرهنگ اسلامی، از اين بخش از جهانِ آن روز اسلام، آغاز شده است كه امروز نه تنها از مغرب عربی، كه در آن سوی اقيانوس اطلس نيز، بانگ اسلام و شهادت بر يگانگی حق تعالی و رسالت پيامبر اعظم حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) به گوش می‌‌رسد.
غوريان سلسله حاكمانی هستند كه در سرزمين غور فرمانروايی می كرده‌اند بنا به «روايت طبری در وقايع سال 36 هجری، اسلام مردم اين سرزمين به زمان خلافت امام علی(ع) برمی‌گردد».
اگر حاكمان غور، خود اهل فرهنگ وادب نبودند، پرچمداران و بيرق داران علمی اسلام در دربار آنان حضور نمی داشتند، بزرگانی همچون:
امام فخر رازی شافعی مذهب و اشعری كلامی كه در ری زاده شده به امام المُشَكِّكين شهرت دارد و صاحب تفسير كم‌نظيری به نام «تفسير كبير» يا «مفاتيح الغيب» و همچنين كتاب‌های ديگری در علوم مختلف كلامی و فلسفی و نيز شرح نهج‌البلاغه است.
همچنين بزرگان ديگری چون «ابوالحسن نظام‌الدين يا نجم‌الدين احمدبن عمربن علی سمرقندی» معروف به نظامی عروضی. از شعرا و نويسندگان دوره غوريان و مصنف كتاب «چهارمقاله» است كه در تمام دانشگاه‌های افغانستان از كتاب‌های مورد توجه است.
و صاحب نام ديگری در علوم قرآنی «محمد‌بن ابی‌يزيد طيفور» ملقب به شمس‌الدين و مكنی به «ابوالفضل السجاوندی القاری» مفسر و نحوى؛ متوفای(560هـ..ق) كه نخستين‌بار نشانه‌های وقف را به كار برد و از اين رو، اين نشانه‌ها، سجاوندی خوانده شده و قرآن‌هايی را كه اين نشانه‌ها در آن به كار رود «قرآن سجاوندی» می‌خوانند.
سجاوندی وقف را به شش قسم تقسيم كرده است؛ البته اگر " لا " را نيز از نشانه‌های وقف به حساب آوريم: 1 ـ وقف لازم، با علامت (م )،2 ـ وقف مطلق، با علامت (ط)،3 ـ وقف جايز، با علامت (ج )، 4 ـ وقف مجوز لوجه، با علامت (ز)، 5 ـ وقف المرخص للضروره، با علامت (ص ) و 6 ـ وقف ممنوع، با علامت (لا).
حتی نشانه‌های امروزی كه در ويراش نوشتارها بكار می‌رود به نام ايشان شهرت يافته است.
از فلاسفه مشهور ديگر «ابوالعباس فضل بن محمد لوكری مروزی» صاحب "بيان الحق بضمان الصدق" است . در علوم رياضی و نجوم همچون «بهاء‌الدين ابوبكرمحمدبن ابی بشرالخرقی المروزی»، در ادب حكمت و علوم عقلی «ابوالحسن علی بن زيد بيهقی» مشهور به «ابن فندق» و «فريد خراسان» كه رياضيدان نيز بوده است.
از بزرگان علم و ادب پشتو زبان نيز «شيخ اسعد سوری» هم‌زمان با «امير محمد سوری» بوده و در رثای او كه به دست «سلطان محمود غزنوی» كشته شد، قصيده بلندی دارد، شاعر و عارف ربانی «برهان السالكين شيخ تيمن» در زمان «علاء الدين حسين» حاكم وقت غور بوده است، شيخ «ملكيار غرشين» در زمان «شهاب‌الدين غوری» می‌زيسته، «تايمنی» نيز از شعرای ديگری است كه در زمان «سلطان غياث‌الدين» بوده و قصيده سرای بزرگ ديگری نيز به نام «خكاروندی غوری» در زمان «محمد ساكم» و «غياث‌الدين» بوده است.
همبستگی افغانستان و ايران، آنقدر عميق و ريشه‌دار است كه هرچه در باره بزرگان علم و ادب اسلام و زبان و تاريخ يكپارچه اين مرز و بوم باستانی و جدائی‌ناپذير بگوييم، كم گفته‌ايم.
اميد است ملت بزرگ افغانستان و ايران در آستانه هزاره سوم، با پيوندی ناگسستنی، در مسير وحدت و يكدلی و راه رشد و ترقی گام بردارند و بيشتر از گذشته، رشته يگانگی با هم بودن را در تاريخ فرهنگ آبا و اجدادی، و دينی خود حفظ نموده و آرزوی بزرگان مشتركمان را جامه عمل بپوشانيم. آرزويی كه در اشعار مرحوم خليلی به چشم می‌خورد:
ز آغاز تاريخ ايران و افغان سرخوان دانش چو اَخوان نشسته
زباغی دو سرو روان بركشيده به شاخی دو مرغ خوش الحان نشسته
دو شاگرد فطرت، دو استاد مشرق دو همدرس در يك دبستان نشسته
يا در جای ديگر گويد:
غزنه با شيراز دارد ربط‌های معنوی قصد بسيار است من در اختصار آورده‌ام
ملت افغان و ايران غمگساران همند غمگساران را حديث غمگسار آورده‌ام
امروز برای حفظ اقتدار و هويت مشترك فرهنگی و انتقال دستاوردهای گرا‌ن‌سنگ آن به نسل‌های آينده، ضمير آگاه و دردمند دوپاره از يك ملت فرهيخته، ما را به طرف هم‌سويی نظام‌های سياسی و مستقل و مشاركت همه جانبه دو كشور با يكديگر فرا می‌خواند. درپايان به قطعه شعری از دانشمند ايرانی سيد «محمد محيط طباطبايی» خطاب به انديشمند افغانی دكتر «روان فرهادی» با عنوان «من و برادر من» كه گويای اين واقعيت انكارناپذير است، بسنده می‌كنيم:
ز هر چه می‌نگری می‌توان گذشت ولی از اين برادری خويشتن نمی‌گذريم
زمين و باغ و سرا بالسويه شد تقسيم كه هركدام، در آن سهم، خاص خود بريم
مفاخر پدر ما مشاع باقی ماند نمی‌توان بفروشيم و يا ز هم بخريم
نويسنده: نصرالله جمالی
captcha