دلایل و ضرورت قیام جهانی امام زمان(عج) چیست
کد خبر: 3575238
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۰:۲۱

دلایل و ضرورت قیام جهانی امام زمان(عج) چیست

با بررسی آیات قرآن و روایات اسلامی در می‌یابیم كه بعضی وعده‌های خداوند به مؤمنان، مانند تداوم ثقلین تا پایان تاریخ، حاكمیت جهانی دین خدا، حاكمیت مؤمنان و مستضعفان و صالحان، پیروزی حق بر باطل و نیز برخی وعده‌های رسول خدا به امت اسلامی، همچون به قدرت رسیدن دوازدهمین جانشین او و قیام جهانی حضرت مهدی و فراگیر شدن عدالت در همة جهان هنوز تحقق نیافته است.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ابنا نوشت: ظهور منجی موعود یک اعتقاد عمومی در تمامی ادیان است. کتاب های مقدس آسمانی، چه آنها که بخشی یا تمام آنها وجود دارد و چه آنها که منقولاتی از آنان در کتاب های دیگر آمده است، بشارت داده اند که جهان در سیطره ظلم و فساد نمی ماند؛ بلکه جماعت صالحان به امامت "رهبر موعود" عدل و داد را در گیتی حاکم خواهند کرد.
ریشه دار بودن اعتقاد به مهدی و منجی، موجب آماده بودن مردم اعصار گوناگون برای پذیرش و تبعیت وی شده و می شود. از همین رو، این مفهوم موجب سوءاستفاده فریبکاران و شیادانی شده است که در طول تاریخ با ادعاهای دروغین، خود را مهدی یا از یاران او معرفی کردند تا از رهگذر عقیده پاک مردم به نیات آلوده خویش دست یابند. اتفاقاً بسیاری از این مدعیان، در نقشه خود موفق شده و به مقصود خود رسیده اند؛ چه مدعیان کوچکی که اهداف مالی و رمالی داشته اند، و چه مدعیان بزرگی که توانستند با این ادعا حکومت های عریض و طویل یا مذاهب منحرف دیرپا و گسترده ای برای خویش دست و پا کنند.

همچنین دشمنان اسلام و انسانیت که همواره در ترس از حاکمیت عدل و انسان کامل به سر می برند، از یک سو با ساخته و پرداخته کردن سؤالات و شبهات، تلاش دارند که یا اعتقاد به ظهور منجی را در دل آدمیان سست کنند؛ و از سوی دیگر با تحمیق رسانه ای و ساختن فیلم های سینمایی، چهره ای هولناک از آن مرد الهی بیافرینند!

در واکنش به اینگونه اقدامات، خبرگزاری اهل‌بيت(ع) ـ ابنا ـ در پایان هفته سلسله مطالبی متقن و مستدل در باب مهدویت ــ با عنوان "در انتظار منجی" ــ تولید و منتشر می کند؛ تا هم عرض ارادتی باشد به محضر امام زمان حضرت حجة بن الحسن المهدی(عج) و هم گامی باشد برای روشنگری درباره مسأله مهدویت در عصر هجوم غبارها و فتنه ها.

مقاله ذیل با عنوان ضرورت "قیام جهانی حضرت مهدی" در پانزدهمین شماره مشرق موعود منتشر شده است. این مقاله در سی و چهارمین قسمت از سلسله مطالب در انتظار منجی به خوانندگان ابنا تقدیم می شود:
چكیده
یكی از پرسش‌هایی كه همواره ذهن بشر را به خود مشغول كرده، آیندۀ بشر یا به تعبیر دیگر، پایان تاریخ است. اندیشمندان با هر دیدگاه و گرایشی كوشیده‌اند به این سؤال پاسخ دهند. آنان آیندۀ بشر را روشن و همراه با صلح، صفا، آرامش، امنیت و گسترش عدالت می‌دانند. عده‌ای تحقق آن را خارج از اختیار بشر و نتیجة جبر تاریخی می‌شمارند و برخی آن را اختیاری دانسته، معتقد به راه‌اندازی جنگ تمدن‌ها برای تحقق آن هستند. ادیان الهی یهود، مسیحیت و اسلام نیز آیندۀ زندگی بشر را روشن و تحقق آن را در گرو ظهور منجی می‌دانند. در اندیشۀ مسلمانان این تحول جهانی به دست یكی از فرزندان رسول خدا به نام حضرت مهدی رقم خواهد خورد. اكنون پرسش اساسی این است كه در اندیشۀ دینی، چه ضرورتی برای پیدایش این قیام جهانی وجود دارد؟
نوشتار حاضر با بررسی متون دینی در پی پاسخ‌گویی به این پرسش است. با بررسی آیات قرآن و روایات اسلامی در می‌یابیم كه بعضی وعده‌های خداوند به مؤمنان، مانند تداوم ثقلین تا پایان تاریخ، حاكمیت جهانی دین خدا، حاكمیت مؤمنان و مستضعفان و صالحان، پیروزی حق بر باطل و نیز برخی وعده‌های رسول خدا به امت اسلامی، همچون به قدرت رسیدن دوازدهمین جانشین او و قیام جهانی حضرت مهدی و فراگیر شدن عدالت در همة جهان هنوز تحقق نیافته است. از این‌رو باید به ضرورت قیام جهانی توسط انسانی الهی و معصوم قائل شویم.
مقدمه
تحقق نیافتن آرزوها یا به تعبیر دیگر، تخلف مراد از اراده، عللی دارد؛ زیرا گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی از انجام آن ناتوان است؛ گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی بدون همكاری دیگران نمی‌تواند آن را انجام دهد؛ گاه انسان چیزی را می‌‌خواهد، ولی چون مالك آن نیست نمی‌تواند در آن تصرف كند؛ گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی چیزی مانع انجام آن می‌شود؛ گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی نمی‌داند چگونه باید آن را انجام دهد؛ گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی نمی‌داند انجام آن به مصلحت است یا نه و انجام نمی‌دهد؛ گاهی انسان چیزی را می‌خواهد، ولی به دلیل این‌كه از آینده خبر ندارد از انجام آن سر باز می‌زند و علل دیگری كه از تحقق ارادة انسان جلوگیری می‌كند.
در اندیشه دینی، خداوند دارای صفاتی مانند علم، قدرت و بی‌نیازی است كه تخلف مراد از اراده دربارة خداوند محال است؛ زیرا او غنی است و نیازی به دیگران ندارد: وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ. (آل عمران: 98) در انجام كارهایش نیز بی‌نیاز از دیگران است و دیگران به او نیازمندند: یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ. (فاطر: 15) او مالك همة هستی است. و می‌تواند در هر چیزی تصرف كند: وَ لِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اللّهُ عَلَىَ كُلِك شَیْءٍ قَدِیرٌ. (آل عمران: 189) تغییر هر پدیده‌ای در اختیار اوست: إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَكُمْ وَ لاَ تَضُرُّوهُ شَیْئًا وَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (توبه: 39) آفرینش هر عاملی نیز در اختیار اوست: یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (نور: 45) بر انجام هر كاری تواناست. إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (بقره: 109) او به عملكرد انسان عالم است: وَ هُوَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهرَكُمْ وَ یَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ. (انعام: 3) حتی وسوسه‌های فكری انسان نیز از او پنهان نیست: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق: 16) درون و بیرون بشر را می‌داند: أَوَلاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَ مَا یُعْلِنُونَ. (بقره: 77) عالم به همة هستی است: قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ وَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (آل عمران: 29) به آیندة هستی و انسان آگاه است: اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَ مَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ وَ كُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ. (رعد: 8) هیچ چیزی نمی‌تواند مانع تحقق ارادة او شود: وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَیْءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِیمًا قَدِیرًا. (فاطر: 44) بدین‌سان در آیات بسیاری بر این مسئله تأكید شده است كه خداوند به وعده‌اش عمل می‌كند و وعدة الهی تخلف‌ناپذیر است؛ به عنوان نمونه: وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (روم: 6) و ده‌ها آیة دیگر.

ضرورت تحقق وعده‌های الهی

بر اساس آن‌چه گفته شد، وعده‌های خداوند تخلف‌ناپذیر است و تحقق خواهد یافت. از سوی دیگر، خداوند در قرآن و كتب آسمانی پیشین وعده‌هایی داده است كه این وعده‌های الهی تا كنون محقق نشده‌اند. این وعده‌ها عبارتند از:

1. حاكمیت جهانی دین خدا

به كار بردن صفاتی همچون علیم، حکیم و... دربارة خداوند چنین تعریف شده ‌است: شناخت پدیده‌ها و آفرینش آن‌ها در نهایت استواری. (راغب اصفهانی، 1426: 249) بنابراین امكان ندارد از خداوند حكیم، كاری بیهوده سر زند. نتیجة این اصل آن است كه مجموعة نظام هستی از جمله انسان برای هدفی خاص آفریده شده است: وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ. (ص: 27) در قرآن و احادیث برای آفرینش انسان سه نوع هدف طراحی شده است:
الف) آباد كردن زمین
از آن‌جا که انسان موجودی مادی است و باید در زمین زندگی كند، هدف مقدماتی او آباد كردن زمین است: هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِیهَا. (هود: 61) و روزی او در زمین نهاده شده است: وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ. (فصلت: 10) بنابراین باید زمین را آباد كند تا زنده بماند. بر این اساس، امام علی در نامه به مالك اشتر، آباد كردن زمین را یكی از وظایف حكومت اسلامی می‌داند:
وَ اسْتِصْلاَحَ أَهْلِهَا، وَعِمَارَةَ بِلاَدِهَا. (شریف رضی، 1427: نامه53)
مقدماتی بودن این هدف نیز در مقایسه با هدف نهایی است.
ب) گسترش نسل
كی از اهداف خلقت انسان، پیدایش انسان‌های فراوان است. بنابراین تولید مثل و گسترش نسل، هدف متوسط خلقت انسان به شمار می‌رود: وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِینَ وَ حَفَدَةً. (نحل: 72) بر این اساس، تولید مثل در بسیاری از روایات مورد تأكید قرار گرفته است. برای مثال رسول خدا فرمود: تَزَوَّجوا بِكْرَاً وَلوُدَاً..... فَإنّی اُباهی بِكُمُ الْاُمَمَ یَوْمَ الْقیامَةِ. (عاملی، 1412: ج20، 54)

ج) قرب الی الله

هدف نهایی خلقت انسان، كمال اوست كه به تعبیر دیگر، قرب الی الله و تسلیم بودن در برابر خداوند و عبودیت اوست: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ. (ذاریات: 56)

هدف نهایی آفرینش در انسان آن‌گاه تحقق می‌یابد كه انسان در رفتار، گفتار و افكارش در برابر خداوند تسلیم باشد. واقعیت و روح دین یعنی تسلیم بودن در برابر خداوند: إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَكْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ. (آل عمران: 19) نماد این تسلیم بودن در پیروی از آن‌چه پیامبران آورده‌اند قرار دارد كه كامل‌ترین آن دستورات، توسط رسول خدا به عنوان دین خاتم بیان شده است: مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا. (احزاب: 40)

با توجه به این‌كه دین، دین پایانی است و كمال جامعة بشری در پیروی از این دین است خداوند اراده كرده این دین را در سراسر جهان گسترش دهد تا بر همة ادیان غلبه كند: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. (توبه: 33)

كفر و شرك، تسلیم نشدن در برابر خداوند است. كافران و مشركان تلاش گسترده‌ای را برای نابودی و محو دین به كار می‌گیرند؛ در مقابل، ارادة قطعی خداوند بر حاكمیت دین حق است: یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ. (توبه: 32)

با توجه به این‌كه تسلیم شدن در برابر خداوند ـ كه همان توحید باشد ـ كاری اختیاری است و باید انسان‌ها با انتخاب خود به آن برسند، خداوند از مؤمنان خواسته است در مبارزة گستردة حق و باطل شركت كنند تا حاكمیت دین خداوند استقرار یابد: وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ یَكُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ. (بقره: 193) در این آیه خداوند پایان این مبارزه را پایان فتنه و حاكمیت دین خدا بر همة ادیان می‌داند.
فتنه در لغت، كاربردهای متفاوتی دارد؛ برخی بر این باورند که اصل دربارة «فَتَنَ» چیزی است كه موجب اختلاف و هرج و مرج همراه با اضطراب شود و اموال، اولاد و كفر و... از مصادیق آن هستند. (مصطفوی، بی‌تا: ج9، 23)

لغت‌شناس معروف عرب می‌گوید: فتنه در گمراه كردن و گناه به كار می‌رود و فتنه‌گر به منحرف از حق گفته می‌شود. (ابن‌منظور، 1405: ج13، 318) ر مجموع می‌توان گفت فتنه به معنای غبارآلود كردن فضا با هدف تشخیص ندادن حق از باطل است.

بر این اساس، به فرمودة امام صادق مقصود از فتنه شرك است (طبرسی، 1390: ج1، 287)؛ زیرا شرك و اندیشه‌های شرك‌آلود و تلاش مشركان، فضای غبارآلودی را پدید می‌آورد كه از تشخیص حق كه توحید باشد جلوگیری می‌كند. از این‌رو قرآن كریم فتنه را هم بزرگ‌تر از قتل می‌داند: وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ (بقره: 217) و هم شدیدتر از آن معرفی می‌كند: وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ. (بقره: 191)

علامه طباطبایی در پاسخ این سؤال كه چگونه فتنه از قتل بدتر است می‌‌گوید: در قتل تنها زندگی دنیوی شخص از میان می‌رود، ولی در فتنه هم زندگی دنیوی و هم زندگی اخروی او از بین می‌رود. (طباطبایی، 1394: ج2، 61)

می‌توان میان فتنه و شرك این تفاوت را گذاشت كه شرك تلاش شخصی برای نابودی حیات معنوی شخص است؛ از این‌رو در شریعت، شرك نه مجاز است: وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان: 13) و نه قابل عفو و بخشایش: إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا (نساء: 48)، ولی فتنه تلاش جمعی برای سلب حیات معنوی مردم است و از برجسته‌ترین مصداق‌های فتنه، ترویج اندیشه‌های انحرافی، تبلیغ زشتی‌های مفاسد اخلاقی و اجتماعی است؛ از این‌رو مبارزه با فتنه بسی سخت‌تر، بایسته‌تر و مفیدتر است. بر این اساس در قرآن، مبارزه با دشمن خارجی تا هنگام آمادگی آن‌ها برای صلح مجاز دانسته شده است: وَ إِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (انفال: 61)، ولی مبارزه با شرك و فتنه تا نابودی آن باید ادامه یابد وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ یَكُونَ الدِّینُ لِلّهِ. (بقره: 193) بنابراین ارادة خداوند بر نابودی شرك، كفر و فتنه است ‌كه هنوز تحقق نیافته و باید محقق شود.

2. حاكمیت مؤمنان

حاكمیت دین جز با تلاش دین‌داران و امداد غیبی امكان ندارد. از این‌رو خداوند به مؤمنان وعده داده است كه در صورت تلاش، حاكمیت زمین را در اختیار آنان قرار خواهد داد: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ. (نور: 55) در این آیه حاكمیت مؤمنان با ویژگی‌هایی بیان شده است كه جز با حاكمیت دین در سراسر جهان انطباق‌پذیر نیست. یكی از این ویژگی‌ها تمكین دین، به معنای تسلط و اختیارات مطلق و ضمانت اجرای دستورات است. (زمخشری، 1397: ج3، 165) چنین حاكمیتی كه دین در همه جای جهان گسترش یابد و دستورات آن عملی شود جز با استقرار حكومت جهانی امكان‌پذیر نیست. امنیت جهانی مؤمنان از جملة این ویژگی‌ها به شمار می‌رود؛ زیرا تبدیل به معنای تغییر ویژه است. (فیومی، 1425: 39) ویژگی این تغییر، جهانی بودن آن است. از این‌رو امام صادق در نقد اندیشة كسانی كه مصداق آیه را صدر اسلام دانسته‌اند می‌فرماید: «كجا در زمان پیامبر و بعد از آن، چنین امنیتی برای مؤمنان به وجود آمده است؟» (صدوق، ج2، 37) بر همین اساس، مصداق آیه در قیام جهانی امام زمان تحقق پیدا خواهد كرد. بر این نكته، هم در روایات شیعه (بحرانی، 1428: ج5، 421؛ فیض كاشانی، 1393: ج2، 37؛ طبرسی، 1390: ج7، 152) و هم در روایات اهل سنت تأكید شده است. (حسكانی، 1427: ج2، 622)

3. حاكمیت مستضعفان

از جمله وعده‌های قطعی خداوند، حاكمیت مستضعفان است: وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (قصص: 5) گرچه این آیه در ضمن آیات مربوط به بنی‌اسرائیل وارد شده است (قرطبی، 1405: ج13، 249)، ولی منحصر به آنان نیست. حتی اگر دربارة آنان نیز نازل شده باشد شأن نزول مخَصِّص آیه نیست. (حجتی، 1372: 103) افزون بر آن‌كه در آیه ویژگی‌هایی یاد شده است كه بنی‌اسرائیل نمی‌تواند مصداق آن باشند. این ویژگی‌ها عبارتند از:

الف) كاربرد واژه «نُرید»

این واژه مضارع دلالت بر حال یا آینده می‌كند، نه گذشته. (طباطبایی، 1370: 25؛ شرتونی، 1368: ج1، 14)

ب) كاربرد واژة «استضعاف»

واژة استضعاف در قرآن در برابر استكبار به كار می‌رود و نتیجة كاركرد مستكبران است: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ (قصص: 4) كه با تحقیر و استهزا: ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ* إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كَانُوا قَوْمًا عَالِینَ* فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَ قَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ (مؤمنون: 45 - 47)، تهدید و تبعید: قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِینَ (اعراف: 88)، قتل و شكنجه: قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِیرُكُمُ الَّذِی عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَكُمْ وَ أَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَیُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى (طه: 71) و... جامعه را طبقاتی كرده، حقوق مردم را از آنان سلب می‌كنند. بنابراین مستضعفان كسانی هستند كه در جامعه حقوق آنان سلب شده و با تلاشی كه انجام می‌دهند نمی‌توانند حقوق خود را به دست آورند و به جایگاه اجتماعی كه شایسته آن هستند برسند. آن عملكرد و این نتیجه، منحصر به فرعون و بنی‌اسرائیل نیست، بلكه با توجه به قرینه‌های موجود در آیه باید قوم دیگری مورد نظر باشند.

ج) نجعلهم ائمه

ائمه، جمع امام و امام چیزی است كه به آن اقتدا می‌كنند؛ چه انسان و چه غیرانسان. (راغب اصفهانی، 1426: 87) با توجه به این‌كه آیه درصدد بیان موقعیت اجتماعی مستضعفان است، امامت آنان به این معناست كه رهبری جامعة بشری به عهده آنان خواهد بود و آنان با در اختیار گرفتن حاكمیت، به الگو برای جامعه تبدیل خواهند شد و نظر به این‌كه جمله با فعل مضارع آغاز شده است باید در آینده اتفاق بیفتد.

د) نجعلهم الوارثین

ارث، انتقال چیزی به دیگری بدون عقد و قرارداد است. (همو: 863) مقصود از ارث در این آیه حاكمیت است و با توجه به این‌كه جمله با فعل مضارع آغاز شده، این رویداد به آینده مربوط می‌شود.

ه‍ ) روایات

افزون بر قرینه‌های موجود در آیه كه از رخداد این پدیده در آینده حكایت می‌كند، روایاتی كه در تفسیر و توضیح آیه وارد شده است بیان‌گر این حادثه در آیندة تاریخ و در قیام جهانی مهدی است. بر اساس این روایات، مقصود از «مستضعفان»، اهل‌بیت هستند. این نوع روایات در منابع شیعه و اهل‌سنت موجود است. به عنوان نمونه، از امام صادق نقل شده است: رسول خدا نگاهی به امام علی، حسن و حسین كرد و گریست و فرمود: «مستضعفان بعداز من شما هستید.» مفضل پرسید: یعنی چه؟ امام فرمود: «یعنی رهبران جامعه بعد از من شمایید» و آن‌گاه حضرت آیة مورد بحث را قرائت كرد و فرمود: «این آیه تا قیامت دربارة ما جاری است.» (صدوق، 1418: 79)

در منابع اهل‌سنت نیز به نقل از امام علی آمده كه این آیه دربارة ما نازل شده است. (حسكانی، 1427: 645؛ ابن‌بطریق، 1406: 172)

چنین حاكمیت سراسری تا كنون روی نداده است كه باید در پایان تاریخ اتفاق بیفتد.

4. حاكمیت صالحان

وعده حاكمیت جهانی صالحان تنها در قرآن مطرح نشده است، بلكه خداوند می‌فرماید: وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ (انبیاء: 105)
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

واژه كتب به معنای قطعی كردن مسئلة مورد بحث است (ابن‌منظور، 1405: ج1، 699) و آن‌چه در زبور آمده است عبارت است:

و نهالی از تنة یسی بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد كرد و بر وفق سمع گوش‌های خویش تنبیه نخواهد نمود، بلكه مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حكم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخة لب‌های خود خواهد كشت و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند میانش امانت و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پراوری با هم، و طفل كوچك آن‌ها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه‌های آن‌ها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو كاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد كرد و طفل از شیر بازداشته شده، دست خود را بر خانة افعی خواهد گذاشت. (انجمن كتاب مقدس، 1987: كتاب اشعیاء نبی، باب11، فقره 1 - 9، 1021)

چنین عدالت جهانی و آرامش سراسری كه همة انسان‌ها و حیوانات در كنار هم در صلح و صفا زندگی كنند، تا كنون رخ نداده و این وعدة خداوند باید در آیندة تاریخ محقق گردد.

5. پیروزی حق بر باطل

در جهانی كه ما زندگی می‌كنیم حق و باطلی وجود دارد: «حَقٌّ وَبَاطِلٌ، وَلِکُلٍّ أَهْلٌ» (شریف رضی، 1427: خطبة16) و خداوند هردو را مشخص كرده است: وَ هَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ. (بلد: 10) پیروی از این دو را اختیاری قرار داده است: وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْیَكْفُرْ (كهف: 29) و درگیری حق و باطل را درگیری تاریخی می‌داند: الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطَانِ كَانَ ضَعِیفًا (نساء: 76) و زمینه‌های این درگیری را خود خداوند به وجود می‌آورد: إِن یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَ تِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ یَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَ اللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ. (آل عمران: 140) در این درگیری‌ها گاه حق پیروز می‌شده و گاه شكست می‌خورده است:  وَ لَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، نَقْتُلُ آبَاءَنا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إخْوَانَنا وَ أَعْمَامَنَا، مَا یَزِیدُنَا ذلِکَ إلاَّ إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً، وَ مُضِیّاً عَلَی اللَّقَمِ، وَ صَبْراً عَلی مَضَضِ الْأَلَمِ، وَ جِدّاً عَلی جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَ لَقَدْ کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنا یَتَصَاوَلاَنِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَیْنِ، یَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا: أیُّهُمَا یَسْقِی صَاحِبَهُ کَأْسَ المَنُونِ، فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا، و مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَی اللهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ، وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصرَ، حَتَّی اسْتَقَرَّ الْإِسْلاَمُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ، وَ لَعَمْرِی لَوْ کُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیْتُمْ، مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ، وَ لاَ اخْضَرَّ لِلْإِیمَانِ عُودٌ. وَ أَیْمُ اللهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً، وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً. (شریف رضی، 1427: خطبه55)

حكمت این درگیری‌ها نیز مشخص شدن صفوف و برملا شدن ناخالصی‌هاست: إِن یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَ تِلْكَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ یَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَ اللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ (آل عمران: 140)، ولی برآیند این مبارزه، پیروزی حق بر باطل است: بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ» (انبیاء:18) وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا (اسراء: 81)، چنان‌كه خداوند در گذشتة تاریخ، وعدة پیروزی نهایی حق را داده است: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ* وَ إِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ. (صافات: 171 - 173)

واژة «كلمه» در قرآن كاربردهای گوناگونی دارد، از جمله به معنای وعده آمده است. (تفلیسی، بی‌تا: 253؛ عضیمه، 1380: 533) بنابراین از جملة سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا درمی‌یابیم كه این وعده به پیامبران پیشین نیز داده شده است و آنان با ایمان راسخی كه به وعدة الهی داشتند مقاومتی وصف‌ناپذیر در این مبارزه از خود نشان داده‌اند: وَ كَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَمَا وَ هَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكَانُواْ وَ اللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ (آل عمران: 146) و به پیامبر اسلام نیز دستور می‌دهد در این مبارزه آنان را الگو قرار دهد: فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ. (احقاف: 35) خداوند پیروزی آنان را در این مبارزه قطعی اعلام كرده است: كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» (مجادله: 21) و پیروزی انبیا و پیامبران، پیروزی آرمان و اندیشه‌های آنان و در رأس آن‌ها توحید و یكتاپرستی است، تا آن‌جا كه رسول خدا حاضر است در راه رسالت خویش كشته شود، ولی از دعوت به توحید دست بر ندارد. او در جواب ابوطالب فرمود:

یا عَمّاهُ! لَوْ وَضَعوا الْشَمْسَ فی یَمینی وَ الْقَمَرَ فی شِمالی عَلی أنْ أتْرُكَ هذَا الأمْرْ حَتّی یَظْهَرَهُ الله أوْ اُهْلِكَ فیهِ ما تَرَكْتَهُ. (ابن‌هشام، بی‌تا: ج1، 256؛ ابن‌اثیر، 1402: ج2، 64؛ طبرسی،1390: ج2، 67؛ ابن‌كثیر، بی‌تا: ج2، 392؛ ذهبی، 1419: ج1، 121)

بنابراین اگر گسترش توحید و پیروزی آن بر شرك و كفر، هدف پیامبران است و خداوند وعدة تحقق آن را داده، این هدف هنوز تحقق پیدا نكرده است.

وعده‌های تحقق نیافتۀ رسول خدا

افزون بر وعده‌های تحقق نیافتۀ خداوند، وعده‌هایی نیز رسول خدا به امت اسلامی داده كه هنوز عملی نشده‌اند. این بحث نیز پیش‌فرض‌هایی دارد.

الف) دانش فرابشری

دانش بشری به دلیل محدودیت‌هایی كه دارد نمی‌تواند همیشه واقعیت را نشان دهد تا چه رسد به این‌كه آیندة چندهزار ساله را پیش‌بینی كند. از این‌رو پیامبران به دانش فرابشری نیاز دارند تا آنان را با واقعیت‌های جهان هستی روبه‌رو كند و بتوانند از آیندة افراد و جهان خبر دهند. بر این اساس، در قرآن ضمن تأكید بر امّی بودن و مكتب نرفتن پیامبر: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الإِنْجِیلِ (اعراف: 157) و این‌كه پیش از پیامبری قدرت نوشتن نداشته: وَ مَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ (عنكبوت: 48)، بر این نكته تأكید می‌نماید كه او آموزش الهی دیده: عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى (نجم: 5) و اطلاعاتی كه در اختیار اوست وحی خداوند است: اتَّبِعْ مَا أُوحِیَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ. (انعام: 106)

ب) عصمت

افزون بر آن‌كه دانش پیامبران فرابشری است از هرگونه خطا، نسیان و سهو نیز در امان هستند. بر این اساس، قرآن تأكید دارد وحی از مركز صدور تا رسیدن به پیامبر توسط امین آورده شده است: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ (شعرا: 193) و پیامبران نیز در انتقال این پیام امین بوده‌اند: إِنِّی لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (شعراء: 107) به‌ویژه دربارة پیامبر اسلام افزون بر تأكید بر آن‌كه آموزش او الهی است، تصریح می‌كند آن‌چه پیامبر می‌گوید وحی است: إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى. (نجم: 4)

باتوجه به پیش‌فرض‌های یاد شده پیش‌گویی‌های پیامبر دانش الهی است و تحقق آن‌ها لازم است. وعده‌هایی كه رسول خدا به امت اسلامی داده است كه هنوز تحقق نیافته، عبارتند از:

1. تداوم ثقلین تا پایان تاریخ

یكی از روایات متواتر میان مسلمانان حدیث ثقلین است. بر این اساس آن‌چه راویان حدیث نقل كرده‌اند پیامبر دست‌کم این حدیث را در چهار مورد بیان كرده است: اولین‌بار در حجة‌الوداع در عرفه (ترمذی، 1414: ج5، 432؛ طبری، بی‌تا: ج2، 402؛ ابن‌هشام، بی‌تا: ج4، 248؛ ذهبی، 1419: ج2، 709)، دومین‌بار در مراسم غدیر خم (نسایی، 1419: 119؛ قشیری نیشابوری، بی‌تا: ج3، 161 و ج4، 122؛ گنجی، بی‌تا: 53)، سومین‌بار در مسجد مدینه (ابن‌عطیه، بی‌تا: ج1، 34) و چهارمین‌بار در پنج‌شنبه پایان عمرش در منزل خود (هیثمی، بی‌تا: 126).

گرچه حدیث ثقلین با عبارات مختلف نقل شده است، ولی عبارت «لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» كه از تداوم وجود ثقلین تا پایان تاریخ حكایت دارد، در همة روایات مشترك است. یكی از این دو ثقل، قرآن است كه چون آخرین كتاب آسمانی است باید تا پایان تاریخ باشد و دیگری نیز كه اهل‌بیت آن حضرت است كه مفسر و مبیّن قرآن هستند و باید تا پایان تاریخ باشند.

2. تحقق دوازدهمین جانشین

در اندیشه شیعه، جانشینی پیامبر ادامة كار اوست. از این‌رو در جانشینان پیامبر دو ویژگی مهم آن حضرت، یعنی عصمت و علم فرابشری لازم است و چون تشخیص این دو ویژگی در توان بشر نیست، تعیین جانشینان پیامبر نیز از عهدة آن حضرت خارج است و توسط خداوند انجام می‌شود و پیامبر تنها اعلان و تبلیغ آن را بر عهده دارد. (حلّی، بی‌تا: 225؛ مفید، بی‌تا: 65؛ شریف مرتضی، 1411: 436؛ اسدآبادی، 1414: 145؛ رازی، 1404: ج2، 296)
باور به جانشینان دوازده‌گانة رسول خدا از ضروریات مذهب و مورد اتفاق همة دانشمندان شیعه است. (صدوق، 1385: ج2، 204؛ همو، 1390: ج1، 47؛ مجلسی، 1403: ج36، 226؛ طوسی، 1411: 138) در منابع اهل‌سنت نیز جانشینان دوازده‌گانه با عبارات گوناگون یاد شده‌اند. (سهمودی، 1415: ج2، 149؛ ابن‌حنبل، 1415: ج6، 119؛ ابن‌ابی‌داود، 1418: ج4، 89؛ قندوزی، بی‌تا: باب77)

با توجه به این روایات و مشخصات یاد شده برای آنان هنوز دوازدهمین جانشین به صورت علنی امامت جامعه را عهده‌دار نشده است و این وعده باید تحقق یابد.

3. وعده عدالت جهانی

عدالت به معنای رعایت استحقاق‌ها، از اهداف رسالت پیامبران است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ. (حدید: 25) از این‌رو خداوند به رعایت این‌گونه عدالت دستور می‌دهد: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسَانِ (نحل: 90) و از انسان‌ها خواسته است عدالت را در گفتار: وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى (انعام: 152)، رفتار: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَ لاَ یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده: 8)، شهادت دادن: فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَ أَقِیمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ (طلاق: 2) نوشتن اسناد: وَ لْیَكْتُب بَّیْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ (بقره: 282)، برقراری صلح: فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (حجرات: 9) و قضاوت كردن: إِذَا حَكَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ (نساء: 58) رعایت كنند.

قرآن درباره رسول خدا تأكید دارد كه یكی از وظایف او گسترش عدالت میان مردم است: فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ. (شوری: 15) افزون بر عدالت‌گستری كه در سراسر جهان هنوز رخ نداده است، یكی از وعده‌هایی كه رسول خدا به امت اسلامی داده، عدالت فراگیر است كه با قیام مهدی اتفاق خواهد افتاد، تا آن‌جا كه عبارت «یملأ الأرض عدلاً» عبارت متواتر در روایات مربوط به حضرت مهدی است. و این وعده‌ای است كه هنوز تحقق نیافته و باید محقق گردد.

4. قیام حضرت مهدی

در روایات اسلامی درباره جانشینان رسول خدا تصریح شده است كه اولین آنان علی و آخرین آنان مهدی است. (قندوزی، بی‌تا: باب77) قیام جهانی آخرین جانشین به‌ قدری قطعی است كه رسول خدا فرمود:
اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی خواهد كرد تا مردی از اهل‌بیتم را برانگیزد و زمین را از عدل آكنده كند. (ابن‌ابی‌داود، 1418: ج4، 87؛ ترمذی، 1414: ج4، 99؛ ابن‌حنبل، 1415: ج1، 622؛ بغدادی، 1414: ج4، 388؛ هندی، بی‌تا: ج14، 265)

روایات قیام مهدی به گونه‌ای است كه دانشمندان اهل‌سنت تواتر آن‌ها را پذیرفته‌اند. (صاحبان، بی‌تا: باب2، 140؛ شبلنجی، بی‌تا: 155؛ هیثمی، بی‌تا: 99؛ زینی دحلان، بی‌تا: ج2، 211؛ ناصف، بی‌تا: ج5، 362)
در منابع شیعه، ضرورت قیام مهدی از باورهای قطعی تلقی می‌شود كه به بعضی از منابع آن پیش‌تر اشاره كردیم، در حالی ‌كه این قیام تا كنون اتفاق نیفتاده و باید در پایان تاریخ تحقق یابد.

نتیجه

بر اساس اندیشه دینی، وعده‌های خداوند تخلف‌ناپذیر است. از طرفی خداوند در كتب آسمانی از جمله قرآن، وعده‌هایی مانند حاكمیت جهانی دین، حاكمیت صالحان و مستضعفان بر زمین و... داده است كه هنوز تحقق نیافته‌اند. همچنین پیامبر خدا كه دانش وحیانی دارد و از آیندة جهان بااطلاع است وعده‌هایی همچون قیام حضرت مهدی، گسترش عدالت جهانی و... داده است كه هنوز تحقق نیافته‌اند. بنابراین باید در یك قیام جهانی كه بر اساس روایات اسلامی توسط حضرت مهدی انجام خواهد گرفت وعده‌های داده شده از طرف خداوند و رسولش تحقق یابند.
 
منابع:

1.    ابن‌عطیه، ابومحمد، المحرر الوجیز فی تفسیر الكتاب العزیز، تحقیق: المجلس الاعلی بفاس مراكش، بی‌نا، بی‌تا.
2.    ابن‌ابی‌داود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، تحقیق: صدقی، بیروت، دارالفكر، 1418ق.
3.    ابن‌اثیر، علی بن ابی‌‌الكرم، الكامل فی التاریخ، بیروت، دارالفكر، 1402ق.
4.    ابن‌بطریق، یحیی بن الحسن، خصائص الوحی المبین، تحقیق: محمودی، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول،1406ق.
5.    ابن‌حنبل، احمد، المسند، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1415 ق.
6.    ابن‌كثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، مكتبة المعارف، بی‌تا.
7.    ـــــــــــــــ ، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفة، 1403ق.
8.    ابن‌منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405ق.
9.    ابن‌هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی سقا، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
10.    اسدآبادی، عبیدالله بن عبدالله، المقنعة فی الإمامة، تحقیق: استاد شاكر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1414ق.
11.    انجمن كتاب مقدس، كتاب مقدس، انجمن كتاب مقدس ایران، چاپ دوم، 1987م.
12.    بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة دار‌المجتبی، 1428ق.
13.    بغدادی، ابوبكر احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالفكر، 1414ق.
14.    بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژه‌ها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381ش.
15.    ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق: احمد شاكر، بیروت، دارالفكر، 1414ق.
16.    تفلیسی، ابوالفضل، وجوه قرآن، تحقیق: دكتر مهدی محقق، تهران، بنیاد قرآن، بی‌تا.
17.    جوینی، ابراهیم، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین، تحقیق: محمودی، بیروت، مؤسسة المحمودی، بی‌تا.
18.    حاكم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرك علی الصحیحین، بیروت، دارالكتب العلمیة، بی‌تا.
19.    حجتی، محمدباقر، اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372ش.
20.    حسكانی، عبیدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازلة فی اهل البیت، تحقیق: محمودی، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه، 1427ق.
21.    حلی، حسن‌بن‌یوسف، كشف‌المراد فی شرح تجریدالإعتقاد، مشهد، كتاب‌فروشی جعفری، بی‌تا.
22.    ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ اسلام، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1419ق.
23.    ــــــــــــــــــــ ، السیرة النبویة، بیروت، مؤسسة ‌الرسالة، 1419ق.
24.    رازی، سدید‌الدین محمد، المنقذ من التقلید، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1404ق.
25.    راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، قم، طلیعه نور، 1426ق.
26.    زمخشری، محمود بن عمر، الكشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل، بیروت، دارالفكر، 1397ق.
27.    زینی دحلان، احمد، الفتوحات الإسلامیة، قاهره، بی‌نا، بی‌تا.
28.    سهمودی، نورالدین، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، تحقیق: مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالكتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
29.    شبلنجی، مؤمن بن حسن، نور الابصار فی مناقب آل البیت النبی المختار، قم، منشورات رضی، بی‌تا.
30.    شرتونی، رشید، المبادئ العربیة، قم، انتشارات دارالعلم، چاپ سوم، 1368ش.
31.    شریف رضی، علی بن حسین، نهج‌ البلاغه، قم، انتشارات هجرت، 1427ق.
32.    شریف مرتضی، علی بن حسین، الذخیرة فی الكلام، تحقیق: احمد الحسینی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1411ق.
33.    صبان، محمد بن علی، اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، قاهره، مطبعة الجمهوریة، بی‌تا.
34.    صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، مترجم: یعقوب جعفری، قم، اندیشه هادی، 1385ش.
35.     ــــــــــــــــــــــــــــــ ، كمال الدین و تمام النعمة، مترجم: پهلوان، قم، دارالحدیث، 1382ش.
36.    ــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا، تهران، منشورات الاعلمی، 1390ق.
37.    ــــــــــــــــــــــــــــــ ، معانی الاخبار، تحقیق: غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1418ق.
38.    طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات الاعلمی، 1394ق.
39.    طباطبایی، محمدرضا، صرف ساده، قم، دارالعلم، 1370ش.
40.    طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، كتاب‌فروشی اسلامیة، 1390ق.
41.    طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، بیروت، مؤسسة الاعلمی، بی‌تا.
42.    طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1411ق.
43.    عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة فی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل‌البیت، 1412 ق.
44.    عضیمه، علی صالح، معناشناسی واژگان قرآنی، ترجمه: دكتر سیدی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1380ش.
45.    فوكویوما، فرانسیس، فرجام تاریخ و واپسین انسان، ترجمه: علی‌رضا طیب، تهران، بی‌تا.
46.    فیض كاشانی، ملامحسن، كتاب الصافی، تهران، انتشارات الاسلامیة، 1393ق.
47.    فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم، انتشارات هجرت، 1425ق.
48.    قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحكام القرآن، قم، داراحیاء التراث العربی، 1405ق.
49.    قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفكر، بی‌تا.
50.    قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، قم، كتاب‌فروشی بصیرتی، بی‌تا.
51.    كلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیة، بی‌تا.
52.    گنجی، محمد بن یوسف، كفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب، تحقیق: امینی، نجف، المطبعة الحیدریه، بی‌تا.
53.    مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
54.    مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، منشورات بصیرتی، بی‌تا.
55.    مصطفوی، حسن، التحقیق فی كلمات القرآن، تهران، دارالترجمه، بی‌تا.
56.    مفید، محمد بن نعمان، اوائل المقالات فی المذاهب المختارات، قم، مكتبة الداوری، بی‌تا.
57.    ملكی، خلیل، فرهنگ اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، تهران، انتشارات رواق، 1358ش.
58.    ناصف، منصور علی، غایة المأمول فی شرح التاج الجامع للاصول، بی‌جا، بی‌تا.
59.    نسایی، احمد بن شعیب، خصائص امیر‌المؤمنین، تحقیق: سید جعفر حسینی، قم، دارالثقلین، چاپ اول، 1419ق.
60.    هندی، علاء‌الدین، كنزالعمال فی سنین الافعال و الاقوال، بیروت، مؤسسة المعارف، بی‌تا.
61.    هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق: عبدالوهاب، قاهره، مكتبة القاهره، بی‌تا.
captcha