به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، معرفی چهرههای قرآنی و بررسی حضور قرآن در لحظه به لحظه زندگی حافظان و قاریان قرآن کریم میتواند ذرهای از تجلی قرآن در زندگی آنها را به منصه ظهور بگذارد؛ از این رو میهمان یکی از بانوان حافظ قرآن شدیم تا گفتوگویی صمیمانه با وی داشته باشیم؛ هر چند که از دوران کودکی با قرآن انس داشته و از همان سالهای خردسالی در کلاسهای تخصصی تجوید شرکت میکرده است، اما حفظ کل قرآن را از نوجوانی آغاز کرد و در مدت زمان چهار ماه و نیم کل کلامالله را به خاطر سپرد؛ این بانوی حافظ قرآن به دلیل استعداد بالای قرآنی که داشت، توانست محفوظات خود را نیز به خوبی تثبیت کرده و یک حافظ مسلط باشد.
حفظ سوره «یاسین» مقدمه حفظ کل قرآن شد
در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد؛ تا آنجا که به یاد دارد پدرش صبح به صبح قرآن میخواند و مادرش هم در جلسات قرآنی زیادی شرکت میکرد؛ آن موقع که شاگرد دبستانی بود، ارزش هزار تومان خیلی زیاد بود، اما مادرش گفته بود که اگر سوره «یاسین» را حفظ کند هزار تومان به او هدیه خواهد داد و همین هزار تومان باعث شد تا سوره «یاسین» را به سرعت و البته خوب حفظ کند.
تا آن زمان که سوره «یاسین» را هنوز حفظ نکرده بود، نمیدانست استعداد حفظ دارد. حفظ سورهای که از آن به عنوان قلب قرآن یاد میکنند، موجب شد تا این کودک دبستانی به استعداد خود در حفظ پی ببرد و پس از آن به همراه خواهر بزرگترش در کلاس حفظ قرآن که به تازگی در محلهشان تشکیل شده بود، شرکت کرده و یک جزء از قرآن را حفظ کند؛ همزمان با شرکت در کلاسهای حفظ، دست از بازیهای کودکانه خود هم نکشیده بود و علاوه بر اینکه در حیات خانهشان با بچههای فامیل بازی میکرد؛ گاهی اوقات به کوچه میرفت تا با دوستان و همبازیهای خود «وسطی» بازی کند.
«نجمه شبانیقهرودی» که حالا حافظ کل قرآن کریم است، میگوید: پس از حفظ یک جزء قرآن در کلاسهای تجوید ثبت نام کردم، اما با این حال جلسات هفتگی قرآنی که هر هفته در منزل یکی از اقوام برگزار میشد، من را در انس بیشتر با قرآن یاری کرد؛ در آن جلسات قرآنی که پنجشنبه هر هفته برگزار میشد، قرآن میخواندیم، آیات قرآن را معنی میکردیم و اشکالات را میگرفتیم، از برکات همان جلسات قرآنی بود که در حال حاضر بسیاری از اقوام ما روانخوانهای خوبی هستند؛ هر چند که ممکن است بسیاری از بزرگترهای فامیل تحصیلات دانشگاهی نداشته باشند، اما با قرآن از نظر روانخوانی، معنا و مفهوم آیات خیلی آشنا هستند، این در حالی است که بسیاری از تحصیلکردههای امروزی در روخوانی قرآن هم مشکل دارد؛ چه برسد به معنا و مفهوم آیات!
شرکت در کلاسهای تخصصی تجوید از 12 سالگی
وی ادامه میدهد: 12 سال داشتم که به همراه خواهر بزرگتر و دختر همسایهمان در کلاسهای تجوید «دارالتحفیظ القرآنالکریم» ثبت نام کردم، به این دلیل که از همان ابتدا روانخوانیام خوب بود از فصیحخوانی شروع کردم، تجوید یک و دو را گذراندم و با پایان یافتن کلاسهای تجوید به راحتی و بدون هیچ اشکالی قرائت میکردم؛ در آن سالها که همزمان در مسابقات قرآن دانشآموزی نیز شرکت میکردم، هیچگاه به حفظ قرآن فکر نکرده بودم، فکر نمیکردم که روزی حافظ کل قرآن شوم، زیرا تصورم بر این بود که حفظ کل قرآن یک کار خارقالعاده است که هرکسی نمیتواند آن را انجام دهد.
شبانیقهرودی در ادامه میگوید: تا اینکه در پایه دوم دبیرستان یک روز شنیدم نوه داییام که در زمان کودکی همبازی بودیم، در دورههای حفظ یک ساله موسسه «جامعهالقرآن» ثبت نام کرده و حالا حافظ کل قرآن است؛ از همین جا بود که حفظ یک ساله قرآن به نظرم جالب آمد؛ آن سالها خیلی با خودم فکر کردم که اگر او توانسته در یک سال قرآن را حفظ کند، حتماً من هم میتوانم، اما به این دلیل که برای شرکت در کلاسهای حفظ یک ساله، باید یک سال درسم را رها میکردم؛ تصمیمگیری برایم مشکل شده بود و پدرم نیز با برخی از معلمان که مشورت کرده بود نظرشان منفی بود و میگفتند که در دورههای مقطعی حفظ کن، به صلاح نیست که یک سال درست را رها کنی.
رها کردن مدرسه و شرکت در کلاسهای یک ساله حفظ قرآن
وی ادامه میدهد: بالاخره تصمیم قطعی خود را گرفتم تا به مدت یک سال درسم را رها کرده و به حفظ یک ساله کل قرآن بپردازم و از آنجا که دیگر تصمیمم عوض نمیشد، پدر و مادرم نیز اجازه دادند که این کار را انجام دهم؛ برای ثبت نام در کلاسهای حفظ یک ساله خواهرم که چهار سال از من کوچکتر بود را نیز با خودم بردم تا ثبت نام کند و هر دو در این کلاسها ثبت نام کردیم و پس از تعیین سطح و شرکت در یک دوره آموزشی کوتاه مدت، وارد کلاسهای یک ساله قرآن شدیم؛ اما همین موضوع که حفظ یک ساله قرآن درست است یا خیر، جای بحث دارد....
ساعت کلاسهای حفظ یک ساله قرآن همانند مدرسه بود، نجمه شبانیقهرودی هر روز از صبح تا بعد از ظهر سر کلاس حفظ بود؛ در روزهای آغازین حفظ یک ساله روزی یک یا دو صفحه از قرآن را حفظ میکرد و در منزل هم در نهایت روزی یک یا دو ساعت وقت برای حفظ میگذاشت؛ در کنار کلاسهای حفظ، باید در کلاسهای مرور حفظ، تفسیر و... نیز شرکت میکرد؛ او میگوید: هر روز بعد از کلاس تفسیر، یک ساعت کلاس حفظ داشتیم و همه در سالن مینشستیم و پس از اینکه نوار تلاوت میگذاشتند، هر کس هر چه میتوانست حفظ میکرد؛ معمولاً در طول این یک ساعت همه مشغول حفظ بودند، اما من به این دلیل که دو صفحه روزانه را خیلی زود حفظ میکردم؛ بقیه زمان کلاس حفظ را بیکار میشدم و یک زمانهایی هم جلوتر از کلاس، حفظ میکردم.
حفظ کل قرآن در چهار ماه و نیم
وی ادامه میدهد: تا اینکه یک روز خانم بیاتفر که استاد حفظ در دورههای یک ساله بود، زمانی که دید من در کلاس حفظ بیکار هستم و حفظ نمیکنم؛ من را دعوا کرد و گفت: چرا حفظ نمیکنی؟ توقع نداشتم به جای اینکه پیشرفت کنی، عقبگرد بزنی! این دعوای استاد خیلی به من برِخورد و از همان جا بود که حفظ من نسبت به کلاس جلو رفت و کمکم روزی چهار صفحه، شش صفحه، هشت صفحه و 10 صفحه حفظ میکردم، علاوه بر ساعاتی که در کلاس حفظ برای حفظ قرآن میگذاشتم، روزانه 9 ساعت نیز در منزل به حفظ قرآن مشغول بودم؛ از این رو حفظ کل قرآن را که بنا بود در مدت یک سال به اتمام برسانم، در طول چهار ماه و نیم تمام کردم.
شبانیقهرودی یادآور میشود: البته حفظ قرآن در مدت چهار ماه و نیم به این معنا نبود که حفظ بنده یک حفظ سطحی باشد و به سرعت فراموش شود، پس از حفظ کل قرآن باز هم به کلاس حفظ میرفتم تا علاوه بر لذتی که از کلاسهای حفظ میبردم، بتوانم محفوظات خود را نیز تثبیت کنم؛ زمانی که به تثبیت محفوظات خود میپرداختم، روزی 12 ساعت وقت میگذاشتم و همه تمرکزم بر روی حفظ بود؛ به این دلیل که در آن سالها مشغولیت فکری دیگری نداشتم و فکرم از هر لحاظ آماده بود، توانستم محفوظات خود را در مدت یک ماه به خوبی تثبیت کنم و حفظ خوب و پایداری داشته باشم.
وی در ادامه میگوید: فکر میکنم اینکه من ابتدا وارد موسسه «دارالتحفیظ القرآنالکریم» شدم، کلاسهای تجوید را کامل پشت سر گذاشتم و توانستم قرائت قرآن را به خوبی انجام دهم و بعد وارد عرصه حفظ شوم، کار خدا بوده است؛ خداوند این سرنوشت را برای من رقم زده بود؛ برنامهریزی کرده بود که اول تجوید خود را کامل کنم، بعد حفظ قرآن را انجام دهم؛ اگر غیر از این بود من خیلی جاها موفق نبودم و خدا این راه را برای من هموار کرد و این توفیق را به بنده داد؛ خودم این کار را نکردم.
علاقه شخصی عامل اصلی حفظ کل قرآن
«در آن سال که حفظ کل قرآن را تمام کردم، اصلاً به شرکت در مسابقات قرآن فکر نمیکردم و از برگزاری چنین مسابقاتی نیز اطلاع نداشتم؛ اگر تصمیم به حفظ قرآن گرفتم و حفظ قرآن را در مدت زمان کوتاهی به پایان رساندم، فقط به دلیل علاقه خاصی بود که به حفظ داشتم». این بخش دیگری از سخنان «نجمه شبانیقهرودی» است که در ادامه آن میگوید: در آن زمان به حافظان قرآن نه مدرک لیسانس میدادند و نه چیز دیگری.
وی ادامه میدهد: پس از آنکه از برگزاری مسابقات قرآن مختلف مطلع شدم، کمکم انگیزه پیدا کردم تا در این مسابقات نیز شرکت کنم، در ابتدا نه برای رقابت با سایر حافظان، بلکه دوست داشتم میزان توانمندی خود را در حفظ قرآن بسنجم و محفوظات خود را نیز دوره کنم، همزمان به ادامه تحصیل نیز پرداختم و پس از یک سال رهایی درس و مدرسه دوباره ثبت نام کرده و در پایه سوم دبیرستان مشغول به تحصیل شدم، در آن سال شاگرد اول مدرسه بودم؛ قرآن صبحگاهی در مدرسه را هم تلاوت میکردم، اذان مدرسه را هم میگفتم، به همین دلیل همیشه مورد تشویق مدیر و دبیران مدرسه بودم.
اولین حضور رسمی این حافظ کل قرآن در مسابقات کشوری قرآن در سال 86 بود که در آن سال به مرحله کشوری راه یافت، در مرحله اول مسابقات کشوری سال 86 مقام دوم را کسب کرد، اما در فینال این مسابقات رتبه چهارم را به دست آورد؛ در همان زمان بود که تصمیم گرفت، سال بعد در مسابقات کشوری قرآن رتبه اول را به دست آورد؛ انگیزهاش هم این بود که پس از کسب رتبه اول در مسابقات کشوری قرآن به مسابقات بینالمللی قرآن سایر کشورها اعزام شود، همین مسئله موجب شد تا در مسابقات کشوری اوقاف سال 87 با تمام توان خود شرکت کند؛ این حافظ قرآن در سال 87 موفق شد رتبه اول مسابقات کشوری سازمان اوقاف و امور خیریه را از آن خود کرده و در سال 88 به مسابقات بینالمللی قرآن لیبی که با حضور 70 کشور دنیا برگزار میشد، اعزام شود.
قسمت نشد در مسابقات قرآن لیبی اول شوم
شبانیقهرودی درباره حضور خود در مسابقات بینالمللی قرآن لیبی میگوید: در فینال مسابقات قرآن لیبی بدون غلط خواندم، همه میگفتند؛ «ایران اول میشود». حتی از من خواستند تا در اختتامیه این مسابقات نیز تلاوت کنم؛ اما در مراسم اختتامیه که همه تصور میکردند که ایران اول میشود، رتبه چهارم را به من دادند؛ هرگز فکر نمیکردم که حتی بین سه رتبه اول هم نباشم. در اختتامیه آن مسابقات آماده بودم که نام من به عنوان رتبه اول اعلام شود، اما وقتی این اتفاق نیفتاد خیلی ناراحت شدم؛ زیرا خیلی تلاش کرده بودم، اما قسمت نشد، خدا نخواست.
این بانوی حافظ قرآن ادامه میدهد: در آن مسابقات پس از اینکه نام مرا در رتبههای برتر اعلام نکردند، همه تعجب کردند؛ حتی داوران مسابقات نیز پیش سفیر ایران که در مراسم حضور داشت، رفتند و گفتند که ایران خیلی خوب بود و عالی بود؛ پس از اعلام نتایج رفتم کنار دریایی که نزدیک سالن برگزاری مسابقات بود و در تنهایی کلی گریه کردم؛ در همان زمان یکی از رقبای من پیش من آمد و گفت: «مهم نیست که در مسابقات قرآن اول باشی، مهم این است که آدم پیش خدا برنده باشد و اول باشد» که پس از آن کمی آرامتر شدم.
وی با بیان اینکه به همراه پدرم به مسابقات قرآن لیبی رفته بودم، از بازگشت خود به تهران میگوید و ضمن گلهمندی از مسئولان وقت که هیچ یک برای استقبال به فرودگاه نرفته بودند، ادامه میدهد: درست است که رتبه اول را نیاورده بودم، اما به هر حال رتبه چهارم هم در میان 70 کشور شرکتکننده، رتبه خوبی بود، اما هیچ کس به استقبال ما نیامد و پس از آن نیز در هیچ مراسم و برنامهای نیز از من دعوت نشد؛ در آن سال که در مسابقات کشوری قرآن اول شده بودم و به مسابقات بینالمللی نیز اعزام شده بودم، همزمان در چندین مسابقه دیگر قرآنی هم رتبه اول را کسب کرده بودم، به همین دلیل دیگر انگیزهای برای شرکت در مسابقات قرآن نداشتم.
کسب دو رتبه نخست کشوری مسابقات قرآن در سال 87
شبانیقهرودی درباره رتبههای خود در مسابقات مختلف قرآنی که صحبت میکند، به یاد مسابقات قرآن سپاه میافتد که در آن سال به دلیل کسب رتبه اول این مسابقات، ماشین پراید جایزه گرفت؛ این حافظ کل قرآن میگوید: سال 87 کارمند سپاه بودم و در همان سالها به فکر این بودم یک ماشین برای خودم بخرم؛ همزمان با برگزاری مسابقات کشوری اوقاف سال 87 که آن سال در قم برگزار میشد، پس از شرکت در این مسابقات به تهران بازگشتم تا در مسابقات قرآن سپاه برای نخستینبار شرکت کنم، مطمئن بودم که در مسابقات سپاه اول میشوم، هر چند که شنیده بودم جایزه رتبه اول این مسابقات یک دستگاه ماشین پراید است، اما مطمئن نبودم که پراید را بدهند تا اینکه رتبه اول این مسابقات را به دست آوردم و ماشین را در همان مراسم اختتامیه تحویل دادند.
وی پس از کسب رتبههای متعدد از مسابقات مختلف قرآنی تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث ادامه میدهد؛ همزمان با تحصیل در سال 89 در دوره داوری که از سوی سازمان دارالقرآنالکریم برگزار شده بود، شرکت میکند و گواهینامه داوری را از این سازمان دریافت میکند؛ شرکت در دوره داوری مسابقات قرآن و دریافت گواهی داوری موجب میشود تا پای این بانوی حافظ قرآن به عرصه داوری مسابقات استانی و کشوری قرآن نیز باز شود، این حافظ قرآن در حال حاضر سابقه داوری در مسابقات کشوری قرآن شکوفهها، مسابقات قرآن بزرگسالان در مرحله استانی و سایر مسابقات قرآن کشور را دارد.
وی درباره داوری مسابقات قرآن میگوید: داوری مسابقات قرآن صرفاً نیاز به تجربه ندارد، بلکه یک کار تخصصی است، کسی که رشته حفظ مسابقات قرآن را داوری میکند، در ابتدا باید یک حافظ مسلط باشد؛ دوره آموزشی داوری را نیز گذرانده باشد تا بداند که طریقه نمره دادن در مسابقات قرآن به چه صورت است؛ اگر داور رشته حفظ یک حافظ مسلط باشد، میداند که نوع پرسیدن و نمره دادن در آیات مشابه باید چگونه باشد، البته این کار نیاز به تجربه چندانی هم ندارد که به بهانه تجربه از یک سری افراد ثابت که ممکن است تخصص لازم را نیز نداشته باشند، استفاده شود.
لزوم بهکارگیری افراد متخصص برای داوری مسابقات قرآن
وی با بیان اینکه در حال حاضر به حافظان قرآن و دارندگان رتبههای برتر حفظ خیلی میدان داده نمیشوند و برای داوری مسابقات از این افراد استفاده نمیشوند، میگوید: در حال حاضر از برخی داوران قدیمی خانم که صرفا تجربه داوری دارند و هیچ تخصصی ندارند، برای داوری مسابقات استفاده میشود؛ این افراد نه رتبه خاصی در مسابقات قرآن دارند، نه تبحر خاصی؛ اما به هر دلیلی از این افراد برای داوری مسابقات قرآن بانوان استفاده میشود؛ در حالی که هماکنون افرادی را داریم که هم تخصص و هم تسلط دارند. تصور میکنم مسئولان و متولیان مسابقات قرآنی اگر میخواهند مسابقات قرآن بانوان در سطح حرفهای و تخصصی برگزار شود، باید از این افراد متخصص به جای افرادی که صرفاً تجربه دارند، استفاده کنند.
این بانوی حافظ قرآن که در کنار تحصیل، تدریس، داوری مسابقات قرآن و... به عنوان کارشناس قرآنی در برخی از برنامههای قرآنی رسانه ملی نیز حضور پیدا میکند؛ در نخستین دوره مسابقات قرآنی «اسرا» شبکه قرآن و معارف سیما رتبه نخست رشته حفظ در بخش بانوان را کسب کرد که پس از برگزاری این مسابقات از سوی شبکه قرآن و معارف سیما برای بحث کارشناسی برنامههای قرآنی دعوت شد، «برنامه قرآنی 1446»، «برنامه قرآنی 1447»، «السابقون»، «بیان جاودان»، برنامه «بهشت نور» و «صراط» رادیو قرآن و... از جمله برنامههایی بودهاند که این حافظ قرآن، کارشناسی آنها را بر عهده داشته است
فعالیتهای قرآنی بانوان از سوی مسئولان نادیده گرفته میشود
وی که در خلال صحبتهای خود از بیتوجهی مسئولان و متولیان نسبت به فعالیتهای قرآنی بانوان گله میکند، میگوید: هر چند که به هر حال بانوان از این لحاظ که نمیتوانند بین همه قرآن بخوانند، محدودیت دارند؛ اما بخشی از کمبودهایی که در حوزه فعالیتهای قرآنی بانوان دیده میشود، به دلیل نادیده گرفته شدن فعالیتهای آنها از سوی مسئولان و متولیان قرآنی است؛ هر ساله خیلی از آقایان حافظ و قاری قرآن به صورت تکراری به حج واجب و حتی حج عمره میروند و در قالب کاروانهای «نور» به سرزمین وحی اعزام میشود تا به تبلیغ و ترویج بپردازند، این در حالی است که در هیچ یک از این کاروانها تاکنون بانوان قرآنی اعزام نشدهاند؛ فکر نمیکنم محدودیت خاصی برای اعزام بانوان حافظ قرآن در قالب کاروان قرآنی نور وجود داشته باشد، اما مسئولان پیگیری نمیکنند؛ به هر حال برای توسعه فعالیتهای قرآنی بانوان این پیگیریها باید انجام شود.
شبانیقهرودی ادامه میدهد: همچنین در شرایطی که بسیاری از آقایان میتوانند برای تبلیغ به دیگر کشورها بروند و میروند، اما تاکنون جایی برای تبلیغ نرفتهام؛ بحث اعزام بانوان برای امر تبلیغ به سایر کشورها نیز مسئلهای است که باید پیگیری شود و همان گونه که آقایان برای امر تبلیغ اعزام میشوند، بانوان نیز باید به نوبت اعزام شوند، این کار به نوبه خود میتواند یک کار قشنگ و جذاب باشد.
وی ادامه میدهد: به طور مثال؛ زمانی که در مسابقات قرآن لیبی تلاوت کردم، حاضران با تعجب از من پرسیدند: تو شیعه هستی که این قدر قرآن را خوب میخوانی؟ خیلی از رقبای من فکر میکردند که شیعهها نمیتوانند قرآن بخوانند و بنده به آنها گفتم: بیشتر ایرانیها شیعه هستند و ما در کشورمان حافظان زیادی داریم؛ چرا این تبلیغات نباید از سوی بانوان حافظ و قاری قرآن در سایر کشورها نیز انجام شود؟ در این زمینه مسئولان و متولیان ما یک مقدار کمکاری میکنند.
این بانوی حافظ قرآن هر آن چه در زندگی دارد و به دست آورده را از برکات حفظ قرآن میداند و میگوید: همه چیزی که تاکنون از نظر علمی، موقعیت اجتماعی، موقعیت شغلی و... در زندگی به دست آوردهام، از برکات قرآن و خانوادهام است؛ قرآن از همان ابتدا همیشه در زندگی خانوادهام بوده که من هم به آن علاقهمند شدم؛ برکات قرآن را واقعاً در زندگی خود و خانوادهام میبینم و خدا را شکر میکنم که این اتفاق در زندگی من افتاد که بتوانم قرآن را حفظ کنم؛ خداوند لطف خیلی زیادی به من داشته که نعمت حفظ قرآن را به من داد.
خواندن قرآن و انس دائم با آیات به زندگی برکت میدهد
وی ادامه میدهد: البته فقط حفظ قرآن نیست که به زندگی برکت میدهد، خواندن معمولی قرآن هم به زندگی برکت میدهد؛ وقتی سراغ حفظ و قرائت قرآن رفتم، برکات مادی و معنوی آن را در زندگی دیدم که البته ماندن دائمی این برکت در زندگی مستلزم انس دائم با قران است، زمانی که انس با قرآن باشد، آن برکت هم هست و وقتی انس با قرآن از بین برود آن برکت هم میرود.
این حافظ کل قرآن در ادامه میگوید: حفظ قرآن روی روحیات و خلق و خوی انسانها هم تأثیر میگذارد؛ آرامشی به انسان میدهد که با چیز دیگری به دست نمیآید؛ کسی که حافظ قرآن است، باید قدر این نعمت بزرگ را بداند و انشاالله عامل به قرآن باشد و از تکتک کلمات و آیات این کتاب آسمانی درس بگیرد؛ اگر به 10 سال پیش بازگردم به طور حتم باز هم به دنبال حفظ قرآن میروم؛ زمانی که من حفظ قرآن را آغاز کردم در بهترین سن بودم، ذهنم از هر لحاظ آمادگی حفظ داشت و به این دلیل که سالهای قبل از آن کلاسهای تجوید را گذرانده بودم، هیچ مشکلی برای حفظ نداشتم؛ البته خدا این مسیر را برایم هموار کرد.
خیلی جالب و خوب بود
از این کارها بیش تر..
و با افراد مشهورتر هم مصاحبه کنید
ممنون
یاعلی