معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره ریاست حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا حشمتی، سیاستگذاریهای متفاوتی را در عرصه برنامههای خود دارد. هرچند مدت زمان زیادی از حضور حجتالاسلام حشمتی در این مسئولیت نمیگذرد، اما همین تغییرات کم در برپایی برنامههای کلانی مانند نمایشگاه بینالمللی قرآن، انجمن خادمان قرآن کریم و ... حکایت از رویکرد جدید میدهد. متن ذیل مشروح گفتوگوی خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
*لطفا از خود و فعالیتهایی که پیش از این در عرصه قرآنی انجام دادهاید، بفرمایید.
من براساس شناسنامه، متولد اول فروردین 1337 هستم. در مشهد و در محلهای نزدیک حرم رضوی در خیابان طبرسی و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. دوره دبستان را تا سال 1355 که از دبیرستان در رشته ریاضی فارغالتحصیل شدم در مشهد گذراندم، سپس در دانشگاه پهلوی آن زمان و دانشگاه شیراز فعلی، در رشته آمار قبول شدم.
پدربزرگم، اولین معلم قرآن من بود
پدربزرگم «حاج ملاابراهیم قدمیاری» ملا و معلم قرآن روستای خود بود و مادربزرگم نیز به زنان روستا قرآن یاد میداد. هنوز که هنوزه وقتی من به آن روستا میروم بزرگان و قدیمیهای آنجا از این جهت که من نوه معلم قرآن آنها هستم به من احترام میگذارند. روستای ما بین مشهد و نیشابور بود. زمستانها که در روستا برف سنگین میبارید، پدربزرگم به منزل ما در مشهد میآمد. از وقتی که به یاد دارم، پدر بزرگم این اهتمام را داشت که ما قرآن را به درستی بخوانیم.
به یاد دارم که وقتی مدرسه رفتم به درستی میتوانستم قرآن را تلاوت کنم و گاهی با صوت میخواندم. در آن روز من مدرسه اسلامی میرفتم و روز اول مدرسه قرار شد که شخصی از دانشآموزان قرآن بخواند و من داوطلب شدم و این در اولین روز ورود به مدرسه، باعث پیشرفت من شد. به طور کلی کودکی که به قرائت قرآن مسلط باشد، برایش یادگیری حروف الفبای فارسی راحتتر است.
به برکت قرآن کریم من تا چند سال شاگرد اول مدرسه میشدم. پدرم کار معلمی میکرد اما اهتمام پدربزرگم در آموزش قرآن و اهتمام مادربزرگم در تکرار آموختههایم، نقش ویژهای داشت.
پدربزرگم غیر از قرآن، برای ما کتابهای دیگری همچون گلستان سعدی، داستان انبیاء و قصص قرآنی و ... را تعریف میکرد. در دوره دبیرستان، جلسات قرآنی در مشهد مرسوم بود که افراد در خانهها جمع میشدند و استاد با صوت تلاوت میکرد و یا بقیه افراد به قرائت سایرین گوش میدادند. این جلسات در ماه رمضان هر شب برگزار و در طول هفته به صورت هفتگی برگزار میشد.
این اساتید در کلاسها، درس اخلاق میدادند و در مناسبتهای مذهبی روضه یا ذکر مصیبت داشتند. یکی از اساتید از من خواست که من مقالهای درباره روزه نوشتم. این جلسات سنتی قرآن در تربیت قرآنی من خیلی نقش داشت. اواخر دبیرستان من با یک استاد خوب با نام «اشرف» در مشهد آشنا شدم که بعدها استاد دانشگاه شد و حق بزرگی بر من دارد زیرا کتابهای دینی را در اختیار من قرار میداد.
دستگیری به خاطر پخش کتابهای مذهبی
برخی از این کتابها در آن زمان ممنوع بود و جرم داشت. من این کتابها را در اختیار علاقهمندان قرارمیدادم و یک بار هم ساواک من را به جرم پخش این کتابها گرفت و مدتی بعد آزادم کرد و این در حالی بود که من اوایل دبیرستان بودم. کتابهای دکتر شریعتی، شهید هاشمینژاد، شهیدمطهری و ... را میخواندم.
همزمان با قبولی من در دانشگاه شیراز، دوره مبارزاتی من علیه رژیم طاغوت و تکامل فکری من آغاز شد و علت آن این بود که با بچههای مذهبی دانشگاه شیراز به عناوین مختلف مانند روزه گرفتن، دعا، همفکری، کوه و ورزش و ... دور هم جمع میشدیم.
جذب دانشجویان جدیدالورود به فعالیتهای مذهبی
در آن زمان هر دانشجویی که وارد دانشگاه میشد، بلافاصله دو گروه سراغ او میآمدند تا او را به سمت خود بکشانند. یکی چپیهای آن زمان یعنی کمونیستها و دیگری مسلمانان. از کمونیستها دو نفر با دانشجوی تازه وارد دوست میشدند و در کنار او بودند و وقت میگذاشتند و مشکلات او را رتق و فتق میکردند تا در نهایت او را به کمونیست علاقهمند کنند.
تبلیغات آنها فقط منحصر در توصیههای کلامی نبود، بلکه از پول توجیبی خود خرج میکردند تا دل او را به دست بیاورند. این اهتمام آنها در تبلیغ که دو سال وقت میگذاشتند تا عقیده خود را تبلیغ کنند و طرف را به سمت خود بکشانند، جالب است. گروه مذهبیها نیز همین کارها را میکردند ولی در سطح محدودتر.
ما در سال 1354 این کار را به صورت منسجم آغاز کردیم و در سال 1356 این کار را با وسعت بیشتری ادامه دادیم و خوشبختانه من بیش از 100 نفر از نیروهای تازه وارد را جذب تشکیلات اسلامی کردم. در آن مقطع نمازخانه دانشگاه حدود 40 متر بود و کل محجبههای دانشگاه در آن روز 10 نفر هم نبودند.
دیدار دانشجویان با حضرت امام خمینی(ره)
مقایسه قابل توجهی است که در سال 1359 که به دیدار حضرت امام خمینی(ره) آمدیم، دو هزار نفر نیروی مذهبی از دانشگاه شیراز به همراه ما بودند. این اتفاق در طی چند سال و بدون کمکهای دولتی و اعتبارات قرآنی و قوانین دولتی و ... محقق شد. در نشر معارف قرآن و اهل بیت(ع) ما نیازمند این حرکتهای جهادی هستیم و نه نیازمند اعتبارات و ساختارها و تشکیلات.
به یاد دارم با هزینه کم برای جذب دانشجویان جدیدالورود برای آنها سحری و افطار، درست میکردیم و به اصطلاح خیلی ناز آنها را میکشیدیم و همیشه در کنار آنها بودیم. هیچ راهی جز این نیست که برای آشنایی نسل جوان، افرادی باشند که از راه خلوص نیت به آنها خدمت کنند و با آنها از نزدیک معاشرت کنند.
تبلیغ چهره به چهره
کار پیامبر اسلام(ص) و حضرات معصومین(ع) نیز بر همین روال بوده است. اینگونه نبود که با یک سخنرانی آنها، چندین هزار نفر به آنها گرایش پیدا کنند. بلکه آنها رو در رو و تک به تک تبلیغ میکردند.
پیامبر اکرم(ص) در سفر تبلیغی به طائف، مورد آزار و اذیت مردم قرار گرفتند و بر لب و دندان مبارک ایشان سنگ زدند. در مسیر برگشت پیش یک غلامی استراحت کردند و دل آن غلام با دیدن این وضعیت، اندکی به حضرت محمد(ص) متمایل شد. حضرت رسول اکرم(ص) در اثر همین علاقه آن غلام، فرمودند که سفر طائف، سفری پربرکت بود.
در دانشگاه شیراز دوره سختی را قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گذراندم. من در شیراز پیش اساتید مختلفی مانند شهید آیتالله دستغیب دروس حوزوی و قرآنی میخواندم و به فراخور مقاله مینوشتم. در سال 1360 من مسئول جهاد سازندگی استان فارس شدم. در سال 1361 به امر استادم به قم آمدم و تا هفت سال به جز اعزام به جبهه و تحصیل، مشغولیت دیگری نداشتم.
من این توفیق را داشتم که در اولین جلسات تفسیر قرآن آیتالله العظمی جوادی آملی و مرحوم آیتالله العظمی مشکینی شرکت کردم که در آموختههای تفسیری من این جلسات نقش مهمی داشت. در آن زمان وارد کارهای اجرایی در سازمان تبلیغات اسلامی نیز شده بودم و به فراخوان آیتالله جنتی، به تهران آمدم و مسئول یکی از بخشهای سازمان تبلیغات در تهران شدم.
در سازمان تبلیغات اسلامی، سمتهایی مانند مسئولیت جبهه و جنگ، مسئولیت امور استانها، معاونت پژوهشی، مسئول مساجد و ... برعهده من بود. بعد از آن در سال 1375 به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شدم و ردههای مختلف کاری را تجربه کردم که مهمترین آن ستاد کانونهای مساجد بود. من بعد از مسئولیت در این ستاد، پنج سال در خدمت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) بودم.
جایگاه اصلی فعالیتهای قرآنی مسجد است نه در خانهها و مؤسسات
در این ستاد کارهای قرآنی خوبی را سازمان دادیم که به برخی از آنها اشاره میکنم. من اعتقاد دارم که مسجد بدون قرآن معنا ندارد. جایگاه اصلی قرآن و جلسات قرآن در مسجد است و نه در خانهها و موسسات. شبستانهای مسجد بهترین فضا برای فعالیتهای قرآنی هستند و روحانیون، بهترین افرادی هستند که باید تحت زعامت آنها قرآن را آموخت.
البته این درست است که تمامی مساجد این آمادگی را ندارند و یا هیئت امنای آن اجازه این فعالیتها برای جوانان را نمیدهند. وظیفه ما این است که این مشکلات را حل و فصل کنیم نه اینکه جایگاه قرآن را از مسجد بیرون ببریم. نزدیکترین امر در مساجد به وقفنامههای مردمی، یاد گرفتن قرآن و تفسیر است و نه برنامههای ورزشی.
متاسفانه در برخی از مساجد برنامههای ورزشی وجود دارد، اما اجازه برنامههای قرآنی را نمیدهند. ما در کانون مساجد، پژوهشهای خوبی انجام دادیم و مدیریت برخی به عهده من بود. همچنین طرح تلاوت نور که مربوط به قرائت قرآن کریم بعد از نمازها است نیز با موفقیت انجام شد.
خوشنویسی قرآن کریم به دست خطاطان ایرانی
همچنین دیدیم که قرآن در جمهوری اسلامی ایران توسط خطاطان خوشنویسی نشده است و از این رو به همت «علی رضی»، قرآن با خط خوش نگاشته شد و بعد از من به چاپ رسید و آنقدر خط زیبایی دارد که میتواند جایگزین خط عثمان طه شود. توسعه کانونها و ... اهتمام به برگزاری نمایشگاههای قرآن و مسئولیت کمیته خادمان قرآن به مدت 10 سال از دیگر فعالیتهای من بود.
*در زمینه تحقق منویات قرآنی مقام معظم رهبری چه برنامههایی دارید؟
من پیش از این درباره برنامههای این معاونت مصاحبه نکردم و اولین بار در اینجا اعلام میکنم که ما در این راستا دو کار عمده را در پیش گرفتهایم. تکریم و احترام پیشکسوتان قرآنی و به تعبیر مقام معظم رهبری، «قهرمانان قرآنی» در این است که نظرات و ایدههای آنها را بشنویم و زمینه اجرای طرحهای آنها را فراهم کنیم. از این رو تمهیداتی را آماده کردیم که حداقل شش ماه یکبار، نشستی را برای دریافت نظرات آنها برگزار میکنیم.
سازوکار این همایش، هماندیشی پیشکسوتان و نخبگان قرآنی برعهده استاد عباس سلیمی است که نخستین گام ما محسوب میشود و تلاش ما بر این است که تمام این نظرات آنها جمعآوری و عملیاتی شود.
برنامه دوم ما، راهاندازی تشکلی برای همه جامعه قرآنی است. همه صنوف در کشور، تشکلها و صنوفی دارند که حمایت میشوند اما برای قرآنیان کشور پناهی وجود ندارد. ما از جمعیت قرآنی خادمان کشور آغاز میکنیم و در کنار آن صندوقی برای حمایت از آنها است و سازوکاری فراهم میکنیم که ارتباط آنها با جامعه قرآنی محفوظ بماند و امیدواریم این دو برنامه در سال جاری اجرا شود.
پیگیری موانع تحقق رفتارهای قرآنی در جامعه
*معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد چه برنامهای برای نهادینه کردن فرهنگ و رفتار قرآنی بین سطوح مختلف اجتماع دارد؟
سؤال خود من از نخستین روز تصدی بر این معاونت این بوده است که چگونه میتوانیم فعالیتهای قرآنی را به رفتارهای قرآنی مردم تبدیل کرد؟ رفتارهای مردم با اندیشه و رفتار قرآنی فاصله دارد و از این رو ناهنجاریهایی در جامعه وجود دارد. این اشکال را ما نیز مشاهده کردیم و از اندیشمندان برای رفع آن مشورت گرفتیم. موانع مسیر تبدیل اندیشه قرآنی به رفتار قرآنی نیز شناسایی شده است.
برای بررسی دقیقتر این مشکل، کمیتهای متشکل از اساتید قرآنی و اساتید جامعهشناسی شکل میدهیم تا جمع فرهیختهای به بررسی این موضوع بپردازند. یکی از موانع این است که رفتار خود افرادی که در حاکمیت هستند باید قرآنی باشد. تعاملات و رفتار این افراد میتواند باعث گسترش فرهنگ قرآنی یا مانع آن باشد و از این رو نیازمند تحقیق دقیقی است.
*یکی از مطالبات مقام معظم رهبری، توجه جدی به جلسات تلاوت قرآن و توجه به تلاوتهای مجلسی است. در این زمینه این معاونت چه برنامههایی در دست دارد؟
کار اصلی معاونت قرآن و عترت، سیاستگذاری، حمایت، هدایت و نظارت است و نباید خود را درگیر امور اجرایی کنیم. همچنین برونسپاری در راستای همکاریهای متقابل یکدیگر از سفارشهای دولت است.
اساسا طرح ملی «تلاوت» با همکاری مؤسسین قرآنی برای همین منظور طراحی شده است و حدود دو سال است که در حال اجرا است. سعید طوسی، قاری بینالمللی کشورمان، مسئول ارزیابی کارآمدی آن شده است. طرحهایی از این دست که به تربیت و آموزش قرآن کریم در سطح ملی اختصاص دارد، قطعا مورد حمایت ما است.
جلسات سنتی؛ بهترین شیوه آموزش قرآن
بهترین شیوه آموزش قرآن کریم را من در جلسات سنتی قرآن میدانم زیرا هم مخاطب را بر آموزش قرآن مسلط میکرد و هم تاثیرگذار بود و قاریان بینالمللی کشورمان از همین جلسات برخاستهاند. حمایت از این جلسات در برنامههای ما است.
*آیا برنامهای طراحی شده است که تشکلهای قاریان و حافظان قرآن را منسجمتر کند؟
سازوکارهایی در نظر گرفتیم که بخشی از آن با تفکیک وظایف دستگاهها در شورای عالی انقلاب فرهنگی رخ میدهد و بخشی از آن در سیاستهای حمایتی ما تعیین میشود که حمایتهای ما وقتی از تشکیلاتی قویتر میشود که دارای انسجام و ساختار مشخصی باشد. بخش دیگر هم به نبود یک بانک اطلاعاتی جامع درباره حافظان و قاریان کشور برمیگردد.
امیدواریم در سال 93 سامانه جامع قرآنی کشور راهاندازی شود و کارهای انجام شده تجمیع شود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری سایر دستگاهها متولی این کار شود. اطلاعات در این سامانه متعلق به هیچ دستگاه خاصی نیست و همه حق دسترسی به آن را دارند اما صحت اطلاعات حتما به عهده یک مرجع قرار میگیرد.
وحدت در تولیت و سیاستگذاری؛ تکثر در اجرا
*به گفته بیشتر مسئولان، در جامعه قرآنی موازیکاری زیادی وجود دارد. به نظر شما چه راهی برای اجتناب از این موضوع وجود دارد؟
در انجام فعالیتهای قرآنی تکثر، ایرادی ندارد حتی مطلوب هم هست که به عنوان مثال بخشهای زیادی از مردم و دولت کارهای قرآنی کنند اما چیزی که مشکلساز است، تکثر در حوزه تولیت و سیاستگذاری است. قانون، مسئله سیاستگذاری در حوزههای مختلف را تعیین کرده است و بخشی را برعهده ما قرار داده است و بخشی از آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین و تکلیف میشود.
اگر از یک مرجع شایسته تصمیمات خوبی گرفته شود، قطعاً با اجرای آنها به نفع همه کشور است. فکر نکنیم که فرهنگ قرآنی وقتی گسترش مییابد که متولیان قرآنی هم زیاد باشند زیرا خود این علاوه بر صرف هزینههای گزاف، باعث ایجاد مانع نیز میشود.
در سالی که موضوع اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته است، باید جامعه قرآنی حداقل به این موضوع متعهد شود که حوزههای سیاستگذاری را متمرکز کنیم و همه به آن تن دهیم و در وظایف دیگر دستگاهها دخالت نکنیم.
امیدواریم این مشکلات نیز با مشورت با نخبههای قرآنی برطرف شود. هر کسی که بخواهد مخلصانه در ساحت قرآن فعالیت کند، عرصه فعالیت آنقدر وسیع است که جایی تنگ نمیشود و بهتر است گوشهای از کارهای به زمین مانده را پیگیری کند.
مصاحبه از سیدمیلاد اوصیاء