سه اصل حکومتداری خطاب به مالک اشتر/ «خواص» اشتباه معنا شده است
کد خبر: 4015849
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۰
محمدرضا یوسفی تشریح کرد:

سه اصل حکومتداری خطاب به مالک اشتر/ «خواص» اشتباه معنا شده است

محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: از نظر امیرالمؤمنین(ع)، سه اصلی که باید هر حکومت آنها را در رفتار با مردم مد نظر قرار دهد این است که تصمیمات باید حق‌مدار، بر اساس عدل و در راستای رضایت جامعه باشد.

محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید

به گزارش خبرنگار ایکنا، جلسه «بازخوانی عهدنامه مالک اشتر» امروز چهار‌شنبه 3 آذر با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، برگزار شد. در ادامه سخنان وی را می‌خوانید؛
 
به این بخش از نهج‌البلاغه رسیدیم که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «وَلْيَکُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَيْکَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ  وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ؛ بايد كه محبوبترين كارها در نزد تو، كارهايى باشد كه با ميانه‌‏روى سازگارتر بوده و با عدالت دمسازتر و خشنودى رعيت را در پى داشته باشد زيرا خشم توده‌‏هاى مردم، خشنودى نزديكان را زير پاى بسپرد و حال آنكه، خشم نزديكان اگر توده‏‌هاى مردم از تو خشنود باشند، ناچيز گردد.» این سخنان یکی از اصولی‌ترین راهبردهای حاکم بر مدیریت یک کشور را بیان می‌کند. در جلسه قبل به سخنان امیرالمؤمنین(ع) درباره تبعیض پرداختیم و اینکه حکومت نباید تبعیض قائل شود و در مواردی که به جای رعایت حقوق عمومی، فامیل و دوستان را مقدم می‌دارد، در اینجا سعی می‌کند یک قاعده کلی به ما بدهد تا وقتی می‌خواهد مصالح جامعه را رعایت کند به آنها توجه نشان دهد.

دو معنای «أَوْسَط»

اگر این اتفاق رخ دهد و حکومت این سه اصل را رعایت کند، هم رضایت خداوند و هم رضایت مردم را در پی دارد. «أَوْسَط» از ماده وسط گرفته شده و معمولاً در دو جا به کار برده می‌شود. گفته شده «خیر الامور اوسطها»، یعنی نباید افراط و تفریط در کارها وجود داشته باشد. پس در رفتارها تعادل اهمیت پیدا می‌کند. معنای دوم آن بهترین حالت است. یعنی تصمیم حکومت باید براساس حق‌مداری باشد. گاه تصمیمات حکومت در تقابل با حق‌مداری است و این امر به زیان حکومت تمام می‌شود.
 
گاهی مشخص می‌شود که فلان شخص که از مقامات حکومتی است اختلاس کرده اما عده‌ای معتقدند اگر ماجرا عمومی شود ممکن است آبروی حکومت برود. در اینجا حق این است که با آن شخص برخورد شود، اما مصلحت‌اندیشی باعث می‌شود که به دلیل حفظ آبروی حکومت این مسئله برملا نشود و گاهی اوقات صرفاً به خاطر اینکه قضیه را بی‌سر و صدا ختم کنیم، به آن کسی که حق وی محاکمه و زندان است، به صورت پنهانی گفته می‌شود که استعفا بدهد و برود. 
 
دومین اصلی که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «وَأَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ» یعنی شما به عنوان حکومت باید سیاستی را در پیش بگیرید که در آن عمومیت عدل وجود دارد و منافع عمومی تأمین ‌شود. در اینجا سیاست‌ها باید برای عموم مردم باشد و همه مردم احساس عدالت کنند. سومین مورد «وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ» است؛ یعنی بیشترین رضایت عمومی در سیاستگذاری‌ها وجود داشته باشد. بسیار مهم است که حکومت به دنبال رضایت مردم باشد. بنابراین از نظر امیرالمؤمنین(ع) سه اصلی که هر حکومت باید در نظر داشته باشد این است که تصمیماتش حق‌مدار و بر اساس عدل و در راستای رضایت جامعه باشد.

چرا حکومت باید به فکر منافع عمومی باشد؟

حال چرا حکومت باید چنین سیاست‌هایی را در نظر بگیرد. امیرالمؤمنین(ع) ما را از نکته مهمی آگاه می‌‌کنند. در هر جامعه‌ای یک گروه عمومی و یک اقلیت وجود دارند که اقلیت به دلیل ثروت، در حکومت نفوذ دارند و ممکن است در نظام تصمیم‌گیری حکومت تأثیرگذار باشد یا گاهی ممکن است به دلیل ارتباط دوستی و فامیلی در حکومت نفوذ داشته باشند. این اقلیت خواص محسوب می‌شوند و خواص بودن آنها به این دلیل است که می‌توانند در حکومت نقش‌آفرینی کنند و منافعی را برای خود به دست بیاورند. عموم مردم چنین دسترسی‌هایی به حکومت ندارند و نمی‌توانند منافعی از حکومت را از آن خود کنند.
 
اقلیتی که نفوذ دارند سعی می‌کنند از روش‌های مختلف همانند تملق، چاپلوسی و ... امکاناتی را برای خود به دست آورند و از رانت‌هایی بهره‌مند شوند. لذا منافع اقلیت با منافع عموم جامعه تضاد دارد. از سوی دیگر منابع اقتصادی محدود است. لذا برخی حکومت‌ها به جای اینکه این منابع را عادلانه توزیع کنند آنها را به صورت امتیازی در اختیار برخی از افراد قرار می‌دهند، در حالی‌که رفتار عادلانه این است که این امتیازات براساس شایسته‌سالاری توزیع شود.
 
امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به این سؤال که در این تعارضها باید به کدام سو برویم می‌فرمایند که اگر مردم عادی که اکثریت جامعه را تشکیل می‌‌دهند راضی باشند و اقلیت ممتاز در سیستم هم رضایت نداشته باشند، مشکلی برای حکومت پیش نمی‌آید، چراکه اکثریت جامعه در مواقع بحران از حاکمیت حمایت خواهند کرد، اما اگر شرایط برعکس باشد و گروه اقلیت راضی و عموم مردم ناراحت باشند، مردم در مواقع بحران و ناامنی کمکی به حکومت نخواهند کرد. لذا ممکن است حکومت در برابر نارضایتی و شورش انبوه مردم شکست بخورد.
 
«يُجْحِفُ» به معنای بی‌اثر کردن است. لذا نارضایتی مردم باعث می‌شود که رضایت آن گروه خاص بی‌ارزش شود، چراکه آن رضایت نمی‌تواند در مقابل نارضایتی عمومی مقاومت کند و وقتی مردم شورش کنند کاری از دست آن عده برنمی‌آید. امیرالمؤمنین(ع) تعابیر خاصی دارند و می‌فرمایند که وقتی تکیه حکومت بر مردم باشد، می‌تواند برخی نارضایتی‌ها را جبران کند. در جنگ جمل افرادی همانند طلحه و زبیر مواهب خاصی می‌خواستند، اما چون مردم با حکومت بودند، طلحه و زبیر شکست خوردند؛ هرچند آنها توانسته بودند افرادی را دور خود جمع کنند.

معنای خواص در کلام امیرالمؤمنین(ع)

لازم است به یک خلط تاریخی اشاره کنم که منظور از خواص، دانایان و فرهیختگان نیستند. امیرالمؤمنین(ع) از یک سو به خواص و از سوی دیگر به عموم مردم اشاره می‌کند که مقابل هم هستند. ایشان می‌فرمایند: «سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ»؛ در تفسیر سخن امیرالمؤمنین(ع) منظور از اقلیت ممتاز یا خواص، که رضایت آنها اهمیت ندارد، کسانی‌اند که می‌خواهند به منابع مالی و قدرت در حکومت دسترسی داشته باشند و به همین دلیل به آنها خواص گفته‌اند. لذا منظور افراد فرهیخته و دانشمند نیست، بلکه آنان از منابع حکومت استفاده نمی‌کنند و جزو علما و حکما محسوب می‌شوند و پشتوانه مردم‌اند، چراکه جزیی از عموم مردم هستند و ممکن است با سیاست حکومت هم مخالف باشند. لذا باید به چنین کسانی اعتنا کنیم، چراکه رانتخوار نیستند، بلکه راه درست حکومت کردن را به حاکمیت یادآوری و حکومت را دعوت می‌کنند تا به مسیر درستی برود. لذا بین آن خواصی که حضرت می‌‌فرمایند و خواصی که گاه امروزه به آن اشاره می‌شود تفاوت وجود دارد و حکومت باید همیشه با آنها مشورت کند.
 
حضرت علی(ع) هفت دلیل بیان می‌کند که نباید به خواص یعنی رانت‌جویان و صاحبان نفوذ توجه کنیم، زیرا حق و عدالت را زیر پا می‌گذارند و موجب نارضایتی عمومی می‌شوند. ایشان می‌فرمایند: «وَلَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَؤُونَةً فِي الرَّخَاءِ، وَأَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلاَءِ، وَأَکْرَهَ لِلاِْنْصَافِ، وَأَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ، وَأَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ، وَأَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ، وَأَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ؛ وَإِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَالْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ، الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ؛ فَلْيَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَمَيْلُکَ مَعَهُمْ؛ خواص و نزديكان كسانى هستند كه به هنگام فراخى و آسايش بر دوش والى بارى گران‏‌اند و چون حادثه‌اى پيش آيد كمتر از هر كس به ياريش برخيزند و خوش ندارند كه به انصاف در باره آنان قضاوت شود. اينان همه چيز را به اصرار از والى مى‏‌طلبند و اگر عطايى يابند، كمتر از همه سپاس مى‏‌گويند و اگر به آنان ندهند، ديرتر از ديگران پوزش مى‏‌پذيرند و در برابر سختي‌هاى روزگار، شكيبايی‌شان بس اندك است، اما ستون دين و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، عامه مردم هستند. پس بايد توجه تو به آنان بيشتر و ميل تو به ايشان افزونتر باشد.»
 
حضرت علی(ع) می‌فرمایند که این افراد بار سنگینی بر دوش حکومت می‌گذارند و به محض اینکه حکومت به سمت سقوط برود، کمکی هم نمی‌کنند. خصوصیت دیگر این است که انصاف ندارند، سپاسگزار نیستند، بر درخواست‌های خود اصرار زیادی دارند، برای رسیدن به اهداف از ابزارهای گوناگون استفاده می‌کنند و در برابر سختی‌ها شکیبایی ندارند.
 
انتهای پیام
captcha