کد خبر: 4297318
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵
مهدی دقیقی در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریکِ بلند! + فیلم

نویسنده کتاب «امام حسین(ع) و عاشورا به روایت طبقات ابن‌سعد» گفت:‌ استفاده از طبقات ابن‌سعد برای پی بردن به حقایق واقعه عاشورا مانند حرکت بر دیوار بلند باریک است که افتادن از روی آن خطرناک است و راه گریز از این سقوط خواندن و تحلیل منابع دیگر و تاریخ شیعه و آگاهی از منابع شیعی است.

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریک بلند! + فیلمدستیابی به حقایق وقایع تاریخی به تنهایی می‌تواند از اهداف والایی باشد که یک انسان مخصوصا انسان محقق در طول زندگی خود به آن می‌پردازد، در این میان تاریخ زندگی و فعالیت اشخاص تأثیرگذار و به خصوص دارای قداست دینی و مذهبی از اهمیت بیشتری برخوردار است، به ویژه برای باورمندان به آن مذهب که حائز اهمیت و جایگاه والایی است. راه دستیابی به حقایق این وقایع مهم تاریخی رجوع به منابع متقدم است، منابعی که نویسنده آن فاصله کمتری نسبت به واقعه داشته‌اند و با واسطه کمتری آن را نقل می‌کنند که البته استفاده از این منابع نیز بی‌قید و شرط نبوده و ما نمی‌توانیم با اتکای به روایات یک منبع تصور کنیم به حقیقت این وقایع دست پیدا کرده‌ایم بلکه باید با بررسی منابع مختلف، سنجش و مقایسه روایات هر کدام در مسیر کشف این حقایق قدم برداریم.

تاریخ زندگی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و واقعه شهادت ایشان در عاشورای سال 61 هجری در زمره مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام بوده که همواره وقایع‌نگاران و تایخ‌نویسان مسلمان به آن پرداخته‌اند. یکی از تأثیرگذارترین این تاریخ‌نویسان که به مسئله عاشورا پرداخته‌ است، «محمدبن‌سعد» مشهور به «کاتب واقدی» است که در کتاب «طبقات‌الکبری» پس از بیان خصائل و توضیح ویژگی‌های امام حسین(ع) و وقایع زمان حیات ایشان در بخشی مفصل با عنوان «مقتل‌الحسین(ع)» به نقل وقایع روز عاشورا می‌پردازد. 

گروه اندیشه ایکنا به انگیزه بررسی کتاب «طبقات‌الکبری» و نگاه نویسنده آن به زندگی و قیام امام حسین(ع) به گفت‌وگو با یکی از پژوهشگران کوشای ایران نشسته است. مهدی دقیقی، استاد دانشگاه و محقق تاریخ اسلام در کتاب «امام حسین(ع) و عاشورا به روایت طبقات ابن سعد» به این موضوع پرداخته است. دقیقی در این گفت‌وگو ضمن معرفی کتاب مذکور به توضیحاتی درباره شخصیت «محمدبن‌سعد» و بیان زمانه، عقاید، روش کاری او و معرفی کتاب «طبقات‌الکبری» می‌پردازد.

مشروح این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم: 

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریک بلند!

 

ایکنا - در آغاز سخن و برای ورود مطلوب‌تر به بحث، لطفا کتاب خود را به طور مختصر معرفی کرده و بفرمایید دغدغه و مسئله محوری کتاب چیست؟

 
«کتاب امام حسین و عاشورا به روایت طبقات ابن سعد» در اصل در جهت کشف زاویه نگاه مؤلف کتاب «طبقات» است از آن جهت که هم خود «طبقات» یعنی «طبقات الکبری ابن سعد» کتاب مهم و مشهوری است و جایگاه مهمی در بین اهل سنت و جهان اسلام دارد و همچنین نویسنده این کتاب یک نویسنده شاخص و قابل توجه است، مهم بود که زاویه نگاه این نویسنده در این کتاب کشف شود. اگر بخواهیم بگوییم که این کتاب چه رسالتی را پی‎ می‌گیرد و به چه موضوعی می‌پردازد باید گفت مسئله اصلی این کتاب کشف ردپای امام حسین(ع) و عاشورای امام(ع) در متون متقدم و متون اولیه تاریخ اسلام است و پی بردن به این مسئله که در قرون دوم و سوم مسلمانان به این واقعه چه نگاهی داشتند و ما امروز در قرن چهاردهم و پانزدهم چه نگاهی به آن داریم و این دو نگاه‎‌ چقدر با یکدیگر همگرایی و یا چقدر از یکدیگر فاصله دارند. در معرفی این کتاب می‌توان این‌طور گفت که «طبقات ابن سعد» برعکس رویه عمومی که در تمام 9 جلد خود دارد خیلی کم به مرگ افراد می‌پردازد. او در این کتاب اغلب، افراد را معرفی و نقش ایشان را در تاریخ اسلام مشخص می‌کند؛ صحابه بودن، تابعی بودن یا تابع تابعی بودن شخص را معین می‌کند، زیست آن فرد و تأثیرگذاری او در حوادث تاریخی را مورد توجه و بررسی قرار می‌دهد، اما به مرگ افراد خیلی کاری ندارد؛ حتی با وجود وابستگی فکری به جریان اهل سنت، نسبت به نوع مرگ خلفا نیز توجه خاصی نشان نداده است. اما وقتی به مسئله امام حسین(ع) می‌رسد از میان قریب به 147 تا 148 روایتی که در باب ایشان گردآوری کرده نیمی را به کیفیت شهادت امام(ع) و روز عاشورا اختصاص داده است که به عنوان متن تاریخی اهل سنت آن هم اهل سنت متقدم (منظور از متون تاریخی متقدم متونی است که متون مادر بوده و کمترین فاصله را از واقعه تاریخی داشته‌اند) حائز اهمیت است. در این کتاب بررسی نگاه ابن‌سعد نسبت به واقعه عاشورا واکاوی این موضوع را به عهده گرفتیم که نگاه جامعه امروز مسلمانان به این واقعه چقدر از نگاه این کتاب بهره برده است و می‌بینیم بسیاری از مضامینی که امروز در اشعار حماسی یا در اشعار و روضه‌های احساسی و لطیف شنیده می‌شود؛ ریشه در روایات نقل شده و گزارش‌های منقول در همین کتاب دارد که در برخی موارد، تاریخ به سبب گزارش‌های ایشان فریب خورده است. بخشی از نه جلد کتاب «طبقات ابن سعد» مربوط به کسانی است که در زمان پیامبر(ص) می‌زیستند اما هنوز دندان در نیاورده بودند که آن‌ها را در زمره صحابه به حساب نمی‌آورد و در بین ایشان اشخاصی مانند امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و عبدالله بن عباس(رض) دیده می‌شوند که جا داشت ایشان را از صحابه قلمداد کند، اما عدم قرار دادن ایشان در زمره اصحاب نشان‌گر نگاه متفاوت او به معنای «صحابه» است، که هر آنکه پیامبر(ص) را درک کرده باشد صحابی نمی‌داند، اما به جهت تأثیرگذاری ایشان در صدر اسلام و دوران حیات و پس از وفات پیامبر(ص) نمی‌توان ایشان را از آن میان حذف کرد. او این بخش را به جهت زندگی در دوران حکومت بنی‌عباس با فرزندان عباس عموی پیامبر(ص) آغاز می‌کند و به امام حسن(ع) به عنوان نفر هفتم و به امام حسین(ع) به عنوان نفر هشتم می‌پردازد که ما در کتاب خود ابتدا این بخش از کتاب «طبقات» را معرفی کردیم و سپس هرجایی در این کتاب که نامی از امام حسین(ع) برده شده را گردآوری کردیم به طور مفصل به مدخل مربوط به ایشان پرداخته و روایات آن را با سنجه‌های روایی و تاریخی مورد بررسی قرار دادیم.

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریک بلند! + فیلم


ایکنا - گرچه تاکنون نکاتی درباره کتاب «طبقات» فرمودید اما جا دارد باز از شما بخواهم این کتاب را معرفی کرده و بفرمایید این کتاب حاوی چه مطالبی است و ابن سعد با چه هدفی دست به تألیف این کتاب برده است.


در تاریخ‌نویسی انواع مختلفی وجود دارد مانند تاریخ محلی به عنوان مثال تاریخ قزوین یا تاریخ طبرستان؛ «طبقات‌نگاری» نیز نوعی از انواع تاریخ‌نویسی است که به اعتقاد بنده می‌توان آن را در ذیل «سیره‌نگاری» طبقه‌بندی کرد (سیره‌نگاری یکی از انواع تاریخ‌نویسی است که مسلمین در آن اطلاعاتی از سیره و سبک زندگی پیامبر(ص) را ثبت می‌کردند شامل نوع غذا خوردن، راه رفتن، غزوات و جنگ‌های پیامبر(ص)، که المغازی‌ها شامل اطلاعات مربوط به آن است) نوع تاریخ‌نویسی «طبقات‌نگاری» توسط کسانی مانند ابن خیاط و پیش از او محمد بن عمر واقدی (استاد ابن سعد) جهت صیانت از جعل روایات ایجاد شد. پس از ایجاد علم رجال جهت سنجش اسناد روایات برای بررسی اعتبار آن‌ها بحث جعل سند برای روایات ایجاد شد یعنی رجالی که خود به صورت مستقل، موثق هستند را به دروغ در اسناد یک روایت جعلی به عنوان راوی برای معتبر نشان دادن آن نام می‌بردند در صورتی که در آن میان برخی به دلایل مختلف مانند عدم هم‌زمانی یا عدم مجاورت جغرافیایی اصلا یکدیگر را ندیده‌اند که بخواهند از هم روایت نقل کنند، اینچنین بود که طبقات‌نگاری جهت ثبت راویانی که در یک بازه زمانی و یا یک محدوده جغرافیایی می‌زیستند، ایجاد شد. بنابراین کار طبقات‌نویسی بسیار کار ارزشمندی در نوع خود بوده و در میان آثار تألیف شده در این‌گونه تاریخ‌نویسی این کتاب «طبقات‌الکبری» اثر «محمد بن سعد» از مهم‌ترین‌هاست که از نظر شکل و نوع طبقه‌بندی دارای نوآوری‌های بسیاری است و از نظر محتوا بر بسیاری از کتاب‌های پس از خود تأثیر جدی گذاشته است. 


ایکنا - در ادامه درباره شخصیت محمد بن سعد، دوران حیات او، اساتید و شاگردانش کمی توضیح بفرمایید. 


می‌توان گفت این پرسش، پاسخ روشنی ندارد و شاید برای شما و بینندگان محترم و برای محققان و دانش‌پژوهانی که در موضوع رجال کار می‌کنند و با افراد سر و کار دارند این پاسخ من، پاسخ تکان دهنده‌ای باشد که: این فرد را نمی‌توان شناخت. ابن ندیم صاحب «الفهرست» که از بزرگان علم رجال محسوب می‌شود او را: «رجل مستور» معرفی می‌کند یعنی ابعاد زندگی او برای ما آشکار نیست و در الفهرست این تعریف برای کس دیگری به کار نرفته است. او متولد 168 هجری و متوفای 230 است، در اساسی‌ترین و محوری‌ترین دوره تاریخ اسلام زندگی می‌کند، عصری که هنوز ائمه شیعه(ع) حضور دارند، دورانی که به نوعی می‌توان گفت زمان آغاز اسلام نوین است، این بازه زمانی دوران اوج‌گیری مجادلات کلامی مسلمین (مانند ماجرای محنت خلق قرآن) است، در این دوره نهضت ترجمه به راه می‌افتد و عباسیان دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های بزرگی ایجاد می‌کنند و این شخص در این میان شخص مهجور و کم ارجی نیست به گونه‌ای که در جلسه‌ای که مامون پیرامون مبحث خلق قرآن با حضور علما برپا می‌کند از او به عنوان نفر اول دعوت به حضور می‌شود. با این همه این فرد بسیار از شهرت اجتناب می‌کند، او حتی زندگی‌نامه‌ای از خود به جا نمی‌گذارد و تنها بعد از وفاتش یکی از شاگردانش زندگی‌نامه‌ای مختصر از او در ابتدای نسخه‌ای که از کتاب «طبقات» فراهم کرده بود می‌نویسد. ابن سعد از پررنگ کردن خود و عقایدش به شدت دوری می‌جوید به حدی که با وجود درجات والایی که در علوم مختلف داشته اعم از علم‌الحدیث، ادبیات، نحو و غیره (آن هم در 30 سالگی که به عنوان عالمی برجسته وارد بغداد شده و مورد استقبال علما قرار می‌گیرد) از نشستن به کرسی تدریس پرهیز می‌کند تا مجبور به آشکار کردن عقاید خود نشود. بنابراین داده‌ها از زندگی و باورهای او بسیار محدود است، شاید کسی بگوید که می‌توان از آثار او به اندیشه‌هایش پی برد که در جواب باید گفت که این کار نیز به راحتی ممکن نمی‌شود و برای پی بردن به باورهای او از لابلای خطوط آثارش باید بار‌ها این آثار را مورد بررسی دقیق قرار داد، به عنوان مثال چیزی که بنده پس از دو سال تمرکز بر روی این کتاب دریافتم، ارادت او به خلیفه اول است که جایی با صراحت بیان نمی‌کند اما بنده با وارسی‌های چندباره و غور در لحن او و اینکه در چه مواضعی و چگونه از برخی افراد دفاع کرده است به این مورد پی بردم. اما اگر بخواهیم یک بیوگرافی از او به طور خلاصه ارائه بدهیم، او سال 168 هجری قمری در بصره یکی کانون‌های ناصبی‌گری در آن دوران متولد شد و در علوم بسیاری به تبحر رسیده و در 30 سالگی به بغداد مهاجرت کرده و تا پایان عمر خود در این شهر به تحقیق و تفحص و تألیف پرداخت و در نهایت در سال 230 در این شهر دار فانی را وداع می‌گوید. در اینجا می‌خواهم خطاب به مخاطبان و محققان محترم می‌‌گویم که هر اطلاعاتی که درباره زنگی «محمد بن سعد بن منیع کاتب واقدی» بخواهند ما گردآوری کرده و در مقدمه این کتاب عرضه کرده‌ایم و به جرئت می‌توانم بگویم که هیچ مطلبی راجع به زندگی او وجود ندارد که آن را در این مقدمه نیاورده باشیم. 

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریک بلند! + فیلم


ایکنا - در مقدمه کتاب به اهل حدیث بودن و اخباری نبودن «محمد بن سعد» اشاره کرده و برخی از شیوه‌های او را برخاسته از این مشرب فکری دانسته‌اید، جهت روشن شدن بیشتر موضوع، درباره تفکرات این دو گروه کمی توضیح دهید و همچنین تفاوت آن دو را بفرمایید.


زمانی که سخن از اخباری‌گری می‌شود در اغلب موارد اطاعت بی‌چون و چرا از نقل و نفی عقل به اذهان متبادر می‌شود که تعریف دقیقی نیست و ما در این مجال جهت جلوگیری از اطاله کلام مفصل بدان نمی‌پردازیم. مسئله بنیادین این دو گروه در تعریف علم است، که معتقدند علمی که مسلمان باید به آن بپردازد علم حدیث است و در مقابل ایشان «اهل رأی» قرار می‌گیرند که قائل به حجیت عقل در دستیابی به دانش هستند اما هرگز حجیت حدیث را منکر نشده‌اند. اما راجع به تفاوت اخباریون و اهل حدیث، تفاوت اصلی این دو گروه در این است که اخباریون با استفاده از نقل روایت به دنبال نتیجه‌گیری خاصی هستند به عنوان مثال با نقل یک خبر کاری را حرام، واجب یا مستحب تلقی می‌‌کنند اما اهل حدیث صرفا به نقل احادیث و منقولات پرداخته و هیچ تحلیلی از آن ارائه نمی‌دهند به همین دلیل امکان رؤیت روایات متناقض در آثار این گروه وجود دارد. 


ایکنا - در بخشی از مقدمه کتاب به مسئله‌ای پرداخته شده که احتمالا مجدد بدان خواهیم پرداخت، بحث حذفیات و کتمان‌هایی است که ابن سعد در رابطه با برخی نقل‌ها از خود نشان داده است به گونه‌ای که ما روایاتی را در دیگر کتب متقدم می‌بینیم، اما در این کتاب وجود ندارند با توجه به توضیحات شما در تفاوت اخباریون و اهل حدیث این کتمان‌ها و حذفیات چگونه امکان‌پذیر است؟ آیا مربوط به منابع در دسترس او می‌شود یا به دلایل دیگری مانند داشتن بینش کلامی خاص نخواسته این اطلاعات را منتقل کند و به هر روی دست به سانسور آن‌ها زده است؟


جا دارد در ابتدا بگویم شما اگر بدون مطالعه این کتاب مستقیم به «طبقات» مراجعه می‌کردید، ممکن بود هرگز به این نتیجه نرسید، این کشف ماست و در این کار علمی و ترویجی بدان پرداخته‌ایم. که این ادعا که می‌گویند کار اهل حدیث تاریخ از نوع اول است و صرفا به نقل تاریخ می‌پردازند چندان درست نیست. اساسا کار آن‌ها چه طبری، چه ابن‌خلیفه، چه ابن ماجه و همین محمد بن سعد و دیگران بیان تاریخ نبوده؛ ایشان کار حدیثی می‌کردند.  
اما ابن سعد قصد داشته است، نقل حدیث کند و در ضمن آن، قصد انجام کار تاریخی هدفمند نیز داشته است اما به صورت مخفی از آنجایی که سرنوشت کسانی مانند استاد خود «واقدی» را مشاهده کرده بود که به دلیل برخی نقل‌ها متهم به شیعی‌گری شد و همچنین با درکی که از شرایط زمانه خود (دوران بلواهای کلامی)‌ داشت، ممکن بود افراد به خاطر یک نظر حتی کشته شوند، بسیار در پنهان کردن برخی عقاید خود کوشا بوده است و دم به تله حکام و علمای محوری و نزدیک به آن‌ها نمی‌داده و چنانکه پیشتر گفتیم در این راستا حتی بر کرسی تدریس ننشست. علاوه بر این مسئله بی‌شک او عقاید کلامی و تمایلات شخصی خود را در کار روایت‌گری دخیل می‌کرده است و این را می‌توانیم از موضوعاتی که بیشتر به آن‌ها پرداخته و موضوعاتی که کمتر به آن‌ها پرداخته مشاهده کنیم، به عنوان مثال با بررسی کتاب و همین بیشتر یا کمتر پرداختن به برخی موضوعات به این نتیجه برسیم که او ارادتی بسیار به خلیفه اول داشته است و این مسئله هم از مسائلی است که با تمرکز و مطالعه دقیق خط به خط کتاب قابل استخراج است.


ایکنا – درباره مسئله حکام که مطرح کردید علی‌الخصوص در این زمینه مورد بحث ما یعنی امام حسین(ع) و تاریخ عاشورا، این سؤال مطرح می‌شود که چرا ابن سعد که این کتاب را در زمان بنی‌العباس تألیف می‌کند باید دست به حذف و سانسور مطالبی بزند که بنی‌امیه را محکوم می‌کند و حتی بنی‌عباس در اقدامات تبلغاتی خود علیه ایشان (که از همان آغاز دعوت عباسی به این کار مبادرت داشتند.) می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند؟ چه انگیزه دیگری در کار است؟


شاید این نخستین بار باشد که به این صورت بیان می‌شود، ابن‌سعد برای برخی افراد «طریقیت» قائل است او به عنوان یک محقق اهل حدیث یک‌سری ناموس‌ها و خطوط قرمز دارد که نمی‌خواهد از آن‌ها بگذرد، یکی از این خطوط قرمز «اصحاب» و قانون «عدالت صحابه» است و مطلقا چیزی که این دو را تحت‌الشعاع قرار دهد نقل نمی‌کند بنابراین در قضیه عاشورا سعی تام و تمام در تبرئه یزید دارد زیرا با اتهام به او معاویه زیر سؤال رفته و با زیر سؤال رفتن معاویه، خلیفه سوم زیر سؤال می‌رود و این طریق تا زیر سؤال رفتن خلیفه اول (که گفته شد به ایشان ارادت خاص داشت) ادامه پیدا خواهد کرد که او به هیچ وجه تمایلی به این قضیه ندارد این‌گونه است که ما می‌بینیم در متن تمام نامه‌هایی که از یزید به ولید و دیگران نقل می‌کند چهره‌ای خیرخواه و اهل تسامح نسبت به امام حسین(ع) از او نشان می‌دهد (در صورتی که در نقل منابع دیگر از همان نامه می‌بینیم که یزید فرمان به سختگیری بر امام(ع) و وادار کرد ایشان به بیعت و در صورت عدم بیعت، قتل امام(ع) می‌دهد) و عملا تمام قصور و تقصیرات را متوجه «شمر» و «ابن زیاد» می‌کند، همچنین نقش کوفیان و دعوت ایشان و عدم یاری امام(ع) توسط ایشان را بسیار پررنگ‌تر جلوه می‌دهد. او در راستای تبرئه «یزید بن معاویه» غالب نقل‌های مربوط به وقایع اتفاق افتاده در شام و بردن اسرای اهل بیت پیامبر(ص) به آنجا را حذف کرده، نقل‌هایی را آورده که باز چهره‌ای لطیف از او به نمایش می‌گذارد. نتیجه‌ از این بحث چنین می‌شود که ابن‌سعد به دنبال نزدیک شدن به حاکمیت و گرفتن مواجب از آن‌ها نبوده که بخواهد در این مسیر از خطوط قرمز خود بگذرد و چیزی بگوید که خوشایند حاکمان بنی‌عباس باشد.  

استفاده از طبقات ابن‌سعد برای رسیدن به حقایق عاشورا؛ راه رفتن بر دیوار باریک بلند! + فیلم

   
ایکنا – لطفا بفرمایید ابن‌سعد در کتاب «طبقات» چه تصویری از امام حسین(ع) ارائه می‌دهد؟ تفاوت این تصویر با تصویر شیعی در چیست؟ 


ابن‌سعد ورودش به موضوع امام حسین(ع) ورود به موضوع عاشورا نیست یعنی با عاشورا شروع نمی‌کند و اصل را بر نقل مقتل قرار نداده. او از بدو تولد امام(ع) و تاریخ دقیق تولد ایشان آغاز می‌کند و جزئی‌ترین مسائل مربوط به ایشان را نقل می‌کند از نوع لباس و انگشتر و خضاب و حتی اینکه ایشان کجا به حمام می‌رفتند. به عنوان مثال راجع به تاریخ تولد ایشان تنها منبعی از منابع اهل سنت که تاریخ ولادت ایشان را به صورت دقیق (یعنی سوم شعبان سال چهارم هجری) نقل می‌کند، اوست، دیگران به ابتدای شعبان کفایت می‌کنند. این حجم از بیان جزئیات را او در باب هیچ یک از کسانی که زندگی‌نامه‌شان را نقل می‌کند در پیش نگرفته که به نظر من سعی در انحراف توجهات از قسمت مقتل دارد و می‌خواهد آن بخش را در حاشیه قرار دهد و علت این موضوع را در پرسش قبلی گفته‌ام.


ایکنا - بفرمایید نگاه ابن‌سعد به ماجرای عاشورا و امام حسین(ع) در این واقعه چیست؟ قهرمان خطاکار یا یک مبارز بر علیه ظلم؟


او در رابطه با عاشورا چنانکه پیشتر گفته شد سعی در پررنگ‌تر کردن نقش کوفیان و برداشتن بار مسئولیت از دوش حکومت مرکزی دارد و امام(ع) را فردی نمایش می‌دهد که در این زمینه فریب خورد، هم فریب کوفیان و هم فریب عبدالله بن زبیر که او را به قیام بر یزید برانگیخت تا بتواند از مردم حجاز بیعت بگیرد. در واقع به نحوی امام(ع) را شخصی تحت تأثیر دیگران و فاقد استقلال رأی معرفی می‌کند که با وجود آگاهی به سابقه اهل کوفه و هشدار نزدیکانش نسبت به بی‌وفایی کوفیان و مکر ابن‌زبیر باز اقدام به قیام می‌کند که به نحوی بخشی از تقصیرات واقعه عاشورا به عهده شخص امام(ع) قرار می‌گیرد. 


ایکنا - ضمن سپاس از توضیحات جنابعالی، به عنوان پرسش پایانی و در ادامه توصیف کتاب مهم «طبقات»‌ به نظر شما اگر امروز بخواهیم به حقایق واقعه عاشورا پی ببریم آیا می‌توانیم از این کتاب بهره ‌بگیریم و به طور کلی این بهره‌برداری به چه صورت امکان پذیر است؟


بله، این کتاب برای پی بردن به وقایع عاشورا قابل استفاده است، اما این استفاده مانند حرکت بر دیوار بلند باریک است که افتادن از روی آن خطرناک است! و راه گریز از این سقوط خواندن و تحلیل منابع دیگر و تاریخ شیعه و آگاهی از منابع شیعی است. به عنوان مثال روایتی که نقل می‌کند در رابطه با دفن امام(ع) توسط غلام زهیر بن قین علاوه بر تعارض با اصل کلامی شیعی مبنی بر دفن امام توسط امام بعد از او با بسیاری از نقل‌ها مانند دفن شهدا توسط قبیله بنی‌اسد می‌تواند در تعارض باشد. بنابراین ما نمی‌توانیم با در نظر نگرفتن منابع دیگر برای رسیدن به حقیقت واقعه عاشورا به این منبع (هرچند که متقدم باشد) اکتفا کنیم، زیرا ممکن است در معرض انحراف از واقعیت قرار بگیریم. در کل اما این کتاب برای پژوهشگران و محققان می‌تواند بسیار مفید باشد که البته توصیه اکید می‌کنم برای داشتن فهمی بهتر از کتاب «طبقات» کتاب ما را نیز در دسترس داشته باشند که به نظر دید بهتری نسبت به زمانه و شخص ابن‌سعد و نگاهی که به امام حسین(ع) داشتند به ایشان ارائه می‌کند. 

انتهای پیام
captcha