به گزارش ایکنا، محمد عشایری منفرد، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص)، 23 اسفندماه در نشست علمی «حکم شرعی استفاده از کلاهگیس برای هنرپیشگان زن» در هنرهای نمایشی، گفت: مفروض بنده این است که هنرپیشهها با تمایل شخصی میتوانند برخی نقشها و آرایش و گریمهای ظاهری را بپذیرند و یا نپذیرند و میتوانند بر مبنای سلیقه شخصی و یا بازدارندههای دینی اقدام کنند.
وی افزود: طرح مسئله بنده این است که از باب قاعده تسلط و به عنوان اولیه، پوشیدن کلاهگیس مانعی ندارد ولی در برخی موارد موانعی برای این اصل اولی وجود دارد که از جمله آنها ادله ستر، زینت و ... است.
عشایری بیان کرد: براساس برخی روایات، دلیل وجوب ستر زن مسلمان، اطلاق دارد چه به وسیله روسری و خمار و چه وسیلهای دیگر؛ همچنین اتصال موی منفصل زنی به سر زن دیگر و یا موی حیوانات به موی انسان کراهت دارد که البته آن هم کراهت قابل مناقشه است.
استاد جامعه المصطفی بیان کرد: دلیل دیگر برای مخدوش کردن اصل اولی در جواز استفاده از کلاهگیس، بحث زینت است؛ در بررسی مسئله زینت به این نتیجه رسیدم اگر کلاهگیس مصداق زینت باشد(چون زینت بودن یا نبودن آن محل اختلاف است) یا زیورآلات افزودنی به بدن را مشمول ادله ستر زینت بدانیم(که برخی فتاوا به آن قائل هستند)، استفاده از کلاهگیس زینتی مشکل دارد.
عشایری بیان کرد: ادله تبرج هم از ادلههای دیگر در این موضوع است؛ دو آیه مرتبط با تبرج در قرآن کریم را بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که تبرج باید با ابزارهای زینت صورت بگیرد؛ لذا اگر تبرج به وسیله زینت باشد، خودش حکم زینت را دارد ولی اگر تبرج جاهلی باشد یعنی حمل بر خودنمایی است که باز ربط آن به بحث کلاهگیس دشوار است. بنابراین ادله تبرج، دلیل مستقلی برای محدودیت در استفاده از کلاهگیس نیست.
وی اضافه کرد: ادله دیگر، برداشت از آیه 32 احزاب یعنی «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا» است؛ این آیه تاکید دارد که زنان از خضوع در قول و حرف زدن و ... منع شدهاند تا افراد بیماردل به طمع نیفتند. بنابراین اگر برخی کلاهگیسها مصداق چنین موضوعی باشد، میتواند مشکل داشته باشد.
عشایری با تاکید بر اینکه به اقتضاء قاعده تسلط، استفاده از کلاه گیس ممنوع نیست ولی به خاطر ادله دیگر که ذکر شده موانعی وجود دارد، تصریح کرد: اگر کلاهگیسی بنابر قضاوت عرف، مصداق زینت باشد، استفاده از آن در هنرهای نمایشی جایز نیست؛ همچنین کلاهگیسهایی که دقیقا موی یک زن را بازنمایی میکنند، مصداق ستر سر نیستند و با اغراض شارع در تضاد است.
وی با اشاره به اینکه ممکن است در جایی تزاحم ایجاد شود، اظهار کرد: اگر تنها راه بقای هنرهای نمایشی مانند سینما ارائه نقش واقعی با استفاده از کلاهگیس باشد یا در مواردی استفاده از آن وجوب یابد، میتواند مورد بحث قرار بگیرد گرچه بنده به موجب قاعده تزاحم هم نتوانستم این مسئله را از چالش بیرون بیاورم.
عشایری با تاکید بر حداقل کراهت استفاده از کلاهگیس، تصریح کرد: در مجموع کلاهگیس، فرق چندانی با موی واقعی زن ندارد و براساس حکم شرعی، ساتر مو نیست و از این منظر، ایدهای برای فرار از حکم شرعی است.
در ادامه نواب حضرتی، دبیر علمی جلسه با بیان اینکه ارائه آقای عشایری فقد راه حل شرعی برای موضوع مورد بحث است، گفت: عدم ارائه راه حل، فاصله بین فقه و هنر ایجاد و آن را تشدید میکند و اتفاقاتی که در برخی فیلمها مانند کاناپه رخ داده، در موارد دیگر هم تکرار خواهد شد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید میرخندان، استاد دانشگاه صدا و سیما، گفت: ایشان از بین هنرهای نمایشی عمدتا روی فیلم تمرکز کرده است و در فیلم، تصویر متحرک مورد بحث است، در صورتی که در تئاتر اجرای زنده وجود دارد و باید تفاوت بین این دو بررسی شود.
وی افزود: به نظر بنده رد این موضوع که کلاهگیس، ساتر است یا خیر؟ جای بحث است، و به راحتی نمیتوان گفت ساتر نیست؛ در روایت سخن از استر(پوشانندهتر) درباره شلوار زنان بیان شده است؛ بنابراین اینکه بگوییم بر آن ساتر اطلاق نمیشود محل تردید است زیرا بالاخره یک نوع پوشش است. البته اگر در ذیل ساتر(پوشاننده سر) قرار گرفت از منظر زینت بودن محل بحث است.
میرخندان با بیان اینکه کلاهگیسهایی داریم که برای زینت نیست و فقط قصد دارند موی اصلی هنرپیشه را بپوشانند، افزود: فرض کنید در فیلمی، یک هنرپیشه نقش زنی را در چند دهه قبل بازی میکند، طبیعتا باید با وسیلهای به ظاهر زنان آن دوره نزدیک شود بنابراین آنچه به نظر میآید، این است که کلاهگیس میتواند ساتر باشد.
وی افزود: روایتی را محمدبن سنان درباره ستر گفته است که باید روی سند آن تحقیق شود؛ البته در مورد وثوق محمدبن سنان اختلاف نظر داریم و شیخ مفید و ابن قولویه و برخی دیگر او را موثق داسنتهاند ولی برخی مثل نجاشی، کشی و شیخ طوسی او را ضعیف دانستهاند و گفتهاند او مشکل عقیدتی داشته است که باید بررسی شود. همچنین برخی گفتهاند روایاتی را که فقط او ناقل آن است قابل اعتماد نیست. فارغ از این موضوعات میتوان از این روایت استفاده کرد.
میرخندان گفت: در باب آیه «لا یبدین زینتهن ...» هم باید گفت احکام پوشش تدریجی نازل شد و این آیه آخرین آیه در بحث پوشش است لذا باید در بحث زینت، تمرکز و دقت بیشتری داشته باشیم. همچنین موضع دیگر، این است که آیا جهان بیرون با تصویر یکی هست یا خیر؟ مثلا در داستان، فحاشی، دروغ و تهمت اشکال ندارد ولی آیا در مورد فیلم و تصویر هم این مسئله وجود دارد؟ آیا در پوشش بانوان میتوانیم بگوییم چون نقش بازی میکند، منعی ندارد یا ادله زینت و پوشش را هم شامل میشود؟
وی بیان کرد: این سؤال هم مطرح است که آیا گریم با زینت فرقی ندارد؟، اینکه یک بازیگر برای فیلم گریم میکند نه اینکه قصد زینت داشته باشد ولی زینت در بیرون مانند خیابان و بازار با اهداف دیگری است.
میرخندان همچنین بیان کرد: در مواردی در فیلمها میتوان از خلاقیتهایی مانند خارج قاب استفاده شود مانند صحنهای که فرزندی از مسافرت طولانی آمده و قصد دارد مادرش را بغل کند، ولی برخی کارگردانان بی سلیقگی نشان میدهند و از این خلاقیتها استفاده نمیکنند که نمونه آن زنی است که صبح از خواب بیدار میشود در حالی که روسری و لباس بیرون به تن دارد.
حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد حوزه علمیه مشهد هم گفت: بحث فقه هنر و رسانه، از آنجا که برای حل یکسری مسائل ضروروت یافته است، باید معطوف به مسائل واقعی باشد. آقای عشائری تلاش کردهاند که ادله را برای تغییر در حکم کلاهگیس بازخوانی کنند و این جای تقدیر دارد ولی مسئله ما به نمایش درآوردن زن، بدون حجاب شرعی است که به نظر بنده بحث خیلی پرورش داده نشده است.
وی افزود: الان در فیلمها زن مسلمان در داخل خانه با مانتو و مقنعه نمایش داده میشود و این موضوع علاوه بر ابهام برای غیرمسلمین برای مخاطبان هم تلقی نادرستی ایجاد میکند. همچنین عدم وجوب رعایت حجاب در برخورد با نامحرمی مانند باغبان و خدمتکار منزل نیز باعث ابهام میشود که پوشش صرفا برای خارج خانه است در حالی که باغبان خانه و مستخدم هم نامحرم است.
استاد حوزه علمیه گفت: ملاحظه دیگر حقیر این است که این تحلیل از رویکرد فقه مقارن برخوردار نیست و جنبه تاریخی دارد یعنی منبعی از فقه غیرامامیه در تحقیق ایشان وجود نداشت. همچنین برخی بازیگران، مسلمان هستند ولی شیعه امامیه نیستند و این مسئله هم باید لحاظ شود.
وی افزود: نکته دیگر درباره مفاهیم بنیادین بحث است؛ اصل اولیه را با عنوان ستر بدن شروع کردند و بعد روایات خاص و ستر زینت و حرمت تبرج و در نهایت، ایجاد حرمت طمع جنسی در بیماردلان. ایشان ابتدا حکم اولیه و بعد ثانویه را بررسی کردهاند که ساختار خوبی است ولی میتوان اضافاتی در هر دو داشته باشیم؛ مثلا در بحث اصل اولیه، احتمال فتنه (شبیه چیزی که درباره حضرت موسی مبرقع گفته شده است) یا خوف درانداختن دیگران به گناه هم مطرح است.
وی با تاکید بر اینکه بررسی خدعه و تدلیس در عناوین اولیه هم قابل اضافه کردن است، گفت: در عناوین ثانوی هم مباحثی چون ضرورت و اضطرار و اینکه این بحث، جای حکم حکومتی هست یا خیر، باید مطرح میشد ولی از آن غفلت شده است. همچنین مفهوم کلاه گیس به وضوح روشن نشده است. همچنین خوب بود در برخی موارد تاسیس اصل صورت میگرفت، یعنی در موارد بحران در تحقیق اصلی ارائه میشد.
وی تاکید کرد: نتیجهگیری واضحی هم از بحث وجود ندارد؛ محقق نمیخواهد فتوا بدهد که بترسد بلکه نتیجه تحقیق را باید روشن و شفاف بگوید.
الهی خراسانی بیان کرد: بنده معتقدم باید از آخرین فرصتها برای بازنگه داشتن مرجعیت فقه در هنر استفاده کنیم و بدانیم سخنان ما در خاتمه دهه 90 مانند دهه 70 نباشد.
عشایری هم در سخنانی مجدد ضمن پذیرش برخی نکات از ناقدان قدردانی کرد و گفت: در مورد این موضوع که قصد کاربران کلاهگیس، تزین به زینت نیست، درست ولی ابهامی که وجود دارد، این است که آیا مخاطب بین این قصد و قصد زنی که در بیرون از آن استفاده میکند، فرق میگذارد؟.
انتهای پیام