حجتالاسلام شیخ محمدهادی ملکی، پژوهشگر و فعال بینالمللی از حوزه نجف اشرف در یادداشتی برای ایکنا با عنوان «جولانی؛ دشنه پنهان استکبار بر پیکر مقاومت» تصریح میکند که جولانی «پروژه» است؛ پروژهای برای جایگزینی نظم منطقهای مقاومتمحور با یک نظام مبتنی بر ترور، ارعاب و سرکوب. همانگونه که حجاج بن یوسف در تاریخ برای ایجاد رعب در دلها بر مسند قدرت گماشته شد، امروز نیز جولانی مأموریت یافته تا «چهره حاکمیت خشن و مرعب» را برای منطقه بازسازی کند.
متن یادداشت از این قرار است:
در کربلای شام، بار دیگر دستان آلوده به خون یزیدیان زمان، فاجعه آفرید. جولانی نماد شقاوت و مزدور استکبار، مأموریت دارد تا با ایجاد رعب و تفرقه، نور مقاومت را در این سرزمین خاموش کند، اما وعده الهی نزدیک است.
در هفتههای اخیر، شاهد یکی از تلخترین و دردناکترین حوادث انسانی در منطقهی جنوب سوریه بودیم؛ حمله خونین تروریستهای وابسته به «جولانی» به شهروندان مظلوم و بیدفاع در استان السویداء. این رویداد، نه فقط یک جنایت طایفهای یا منطقهای بود، بلکه بخشی از سناریویی کلانتر برای مهندسی آینده سیاسی و امنیتی خاورمیانه توسط آمریکا و متحدانش به شمار میرود.
جامعه اهل دروز در سوریه، با وجود تفاوتهایی در باورهای مذهبی، همواره بخشی از بدنه اجتماعی ملت عرب و سوریه محسوب شده و در تاریخ معاصر نیز نقش مهمی در مبارزات ضد استعمار ایفا کردهاند. فراموش نمیکنیم که «سلطان الأطرش» از همین منطقه، رهبری قیام علیه استعمار فرانسه را به عهده داشت.
اما امروز، همان منطقه مبارز، قربانی توطئهای شده است که در آن، بیگناهانی از جمله زنان، سالخوردگان و حتی نوزادان، به دلیل «دروزی» بودن، به شکل وحشیانهای قتل عام میشوند. این فاجعه، همانند فجایع پیشین در لاذقیه، حلب و دیگر مناطق شیعهنشین، حلقهای از زنجیره پروژهای است که هدف آن، تولید وحشت و فروپاشی اراده ملتهاست.
نباید در تحلیلها، جولانی را صرفاً یک فرد یا گروه تندرو تصور کرد؛ جولانی «پروژه» است؛ پروژهای برای جایگزینی نظم منطقهای مقاومتمحور با یک نظام مبتنی بر ترور، ارعاب و سرکوب. همانگونه که حجاج بن یوسف در تاریخ برای ایجاد رعب در دلها بر مسند قدرت گماشته شد، امروز نیز جولانی مأموریت یافته تا «چهره حاکمیت خشن و مرعب» را برای منطقه بازسازی کند.
این مأموریت با حمایت آشکار برخی از کشورهای عربی، بودجههای چند میلیارد دلاری، دیدارهای علنی و پنهانی با مسئولان اسرائیلی، و تبلیغات رسانهای هماهنگ انجام میگیرد. هدف، ساخت یک هلال حاکمیتی جدید از نوع طالبانی ـ داعشی است که به جای مقاومت و مردمسالاری، وحشت را بنیان قدرت خود قرار دهد.
سرکوب اراده ملتها در مقابل جبهه مقاومت که بر اراده ملتهای بیدار، فهیم و فداکار تکیه دارد، پروژه جولانی بهدنبال آن است تا همین اراده را درهم بشکند. ایجاد وحشت، ناامیدی، تفرقه و خستگی عمومی، ابزارهایی هستند که جولانی و حامیان او با دقت به کار میگیرند.
در برخی از شبکههای اجتماعی، تطبیقهای عجولانهای صورت گرفته و جولانی را سفیانی خواندهاند. اینگونه تحلیلها ضمن آنکه فاقد استناد قطعی رواییاند، موجب تضعیف تحلیل عقلانی و راهبردی در مواجهه با خطرات واقعی میشوند. ما باید با عقلانیت دینی و تحلیل مستند و دقیق، با خطر جولانی مواجه شویم نه با گمانهزنیهای بیپایه.
محاصره مقاومت پس از ناکامی پروژه «اسرائیل بزرگ» در سایه شکست سنگین در غزه و در برابر نیروی بازدارنده جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت، اکنون آمریکاییها استراتژی «محاصره و تخریب جبهه مقاومت از داخل» را دنبال میکنند. حذف قدرت بازدارنده سوریه، خلع سلاح گروههای مقاومت در عراق، ناامنسازی مرز لبنان و در نهایت تحمیل صلح تحمیلی با اسرائیل از طریق جولانی، بخشی از این پازل خطرناک است.
مقاومت راه پیروزی است. امروز، دشمن در پی تسلیمکردن ملتها از درون است. اما در برابر این نقشهها، یک جبهه زنده و مقتدر ایستاده است. از رهبری مقتدرانه ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(دام ظله) در ایران و مرجعیت آیت الله العظمی سیستانی(دام ظله) در نجف اشرف، که با درایت حکیمانه خود بستر هدایت امت اسلامی را در این شرایط حساس فراهم کردهاند، تا نیروهای الحشدالشعبی و مجاهدان حزبالله و انصارالله یمن و سایر نیروهای مقاومت در منطقه، که همه اینها سرمایههای امیدبخش امت اسلامیاند و نوید آن را میدهد که پروژههای جدید دشمن نیز همانند پروژههای پیشین به شکست خواهد انجامید.
ما معتقدیم پیروزی از آنِ جبهه حق است و شکست نهایی در انتظار پروژه جولانی و اربابان آمریکایی اوست.
انتهای پیام