کد خبر: 4300257
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۹
بابک خواجه‌پاشا مطرح کرد

پرداختن به امام رضا(ع) در سینما؛ تصویرسازی از هویت فرهنگی و معنوی ایران

کارگردان فیلم «آبی روشن» گفت: پرداخت به شخصیت امام رضا(ع) در سینما تنها بازنمایی تاریخی یا مذهبی نیست بلکه فرصتی است تا هویت فرهنگی و معنوی ایران به تصویر کشیده شود. 

پرداختن به موضوعات دینی در سینمای ایران همواره دغدغه‌ای جدی برای فیلمسازان بوده است. بسیاری از آثار در این حوزه به دلیل گرفتار شدن در دام کلیشه یا نگاه شعاری نتوانسته‌اند با مخاطب ارتباطی عمیق برقرار کنند. در چنین فضایی، هر فیلمسازی که تلاش کند زاویه دید تازه‌ای به موضوعات معنوی و دینی ارائه دهد، ناگزیر باید با جسارت و خلاقیت بیشتری قدم بردارد.

بابک خواجه‌پاشا از جمله کارگردانانی است که در مسیر فیلم‌سازی خود به جایگاه ویژه امام رضا(ع) در فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان توجه نشان داده است. وی معتقد است که وجود امام رضا(ع) نه تنها در آیین‌های مذهبی بلکه در زیست روزمره مردم جاری است. به باور وی رأفت و مهربانی امام می‌تواند الهام‌بخش روابط اجتماعی سالم‌تری باشد و همین ویژگی باید در سینما بازتاب پیدا کند.

فیلم سینمایی «آبی روشن» محصول چنین نگاهی است؛ تلاشی برای فاصله گرفتن از روایت‌های کلیشه‌ای و یافتن بیانی شاعرانه و متفاوت. خواجه‌پاشا در این فیلم کوشیده است تجربه زیارت و مواجهه با امام رضا(ع) را از خلال تصویر، رنگ و سکوت به مخاطب منتقل کند. وی می‌گوید زبان شاعرانه بهترین ابزار برای نزدیک شدن به معنویت است و سینما باید بتواند همچون شعر، دریچه‌ای به سوی تجربه درونی و شخصی مخاطب بگشاید.

خواجه‌پاشا همچنین بر این باور است که محدودیت‌های موجود در روایت موضوعات دینی نه مانعی جدی بلکه بستری برای خلاقیت است. وی به جای تأکید بر بازنمایی مستقیم زندگی ائمه، مسیر استعاره و نماد را برگزیده تا بتواند حرمت موضوع را حفظ کند و در عین حال زبانی نو برای سینمای ایرانی پیشنهاد دهد. به اعتقاد خواجه‌پاشا اگر فیلمساز بتواند صداقت و باور شخصی خود را در اثر جاری کند، مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.

از نظر این کارگردان، خانواده به عنوان خاستگاه نخستین ارزش‌های انسانی جایگاهی ویژه در سینما دارد. او می‌گوید نگاه امام رضا به مهربانی و آرامش در محیط خانواده، می‌تواند الگویی برای جامعه امروز باشد. همین نگاه باعث شده که در آثارش خانواده حضوری پررنگ و تعیین‌کننده داشته باشد و این حضور به درک بهتر مخاطب از پیام‌های معنوی کمک کند.

ایکنا پیرامون این موضوع با بابک خواجه‌پاشا که پیش‌تر فیلم سینمایی «آبی روشن» را با محوریت امام رضا(ع) ساخته، گفت‌وگو کرده است. در ادامه با این گفت‌وگو همراه می‌شویم.

ایکنا - در فیلم «آبی روشن» به موضوع امام رضا(ع) پرداختید. بسیاری از آثاری که در این حوزه ساخته شده‌اند گرفتار کلیشه‌ها و روایت‌های تکراری بوده‌اند. در نگاه شما چه ضرورتی داشت که با نگاهی متفاوت سراغ این موضوع بروید و برای پرهیز از کلیشه چه معیارهایی در ذهن داشتید؟

در آغاز به این فکر کردم که امام رضا(ع) بخشی از زندگی و سبک زیست مردم ایران است و حضور ایشان در هویت ایرانی‌ها جاری است. بنابراین قرار نبود چیزی اضافه کنیم بلکه باید پرده‌ای کنار زده می‌شد تا این حضور دیده شود. اگر نگاه به امام رضا در فیلم صرفا تشریفاتی و نمادین باشد طبیعی است که به کلیشه نزدیک می‌شویم اما وقتی او را منبعی برای پیوند اجتماعی بدانیم که با رأفت و مهربانی زندگی انسان‌ها را روشن می‌کند آنگاه داستان رنگی تازه می‌گیرد. تلاش کردم این جنبه از امام رضا(ع) را نشان دهم که اگر در جامعه جاری شود، بسیاری از مشکلات اجتماعی کاهش می‌یابد. نگاه من این بود که امام رضا(ع) چراغی در جان مردم است و سینما باید این چراغ را روشن‌تر کند.

ایکنا - شما در این فیلم سعی کردید از دریچه‌ای تازه امام رضا(ع) را روایت کنید. به نظر شما چگونه می‌توان نگاهی فراتر از زمان و مکان به شخصیت امام رئوف داشت تا برای مخاطب امروز هم ملموس و تاثیرگذار باشد؟

نگاه به امام رضا(ع) نباید در محدوده تاریخ یا جغرافیا محصور بماند. اگر چنین شود فیلم در همان زمان می‌ماند و تماشاگر امروز با آن فاصله می‌گیرد. کوشیدم تصویری از امام رضا(ع) ارائه دهم که به زبان امروز هم قابل دریافت باشد اما در عین حال ریشه در فرهنگ گذشته داشته باشد. امام رضا(ع) شخصیتی است که برای همه نسل‌ها پیام دارد. بنابراین باید نگاهی داشت که بتواند با مخاطب معاصر ارتباط برقرار کند و در عین حال ریشه در سنت داشته باشد. زبان شاعرانه سینما کمک می‌کند تا این نگاه فراتر از زمان منتقل شود.

ایکنا - در سینمای ایران تنها در یک نمونه با فیلم «ولایت عشق» به شکل مستقیم به زندگی امام رضا پرداخته شده است. از نگاه شما پرداختن مستقیم به چنین شخصیت‌هایی در سینما چه دشواری‌هایی دارد و چه شرایطی لازم است تا بتوان اثری ماندگار درباره امام رضا(ع) یا دیگر ائمه ساخت؟

واقعیت این است که پرداختن مستقیم به زندگی معصومان کاری بسیار دشوار است. نه فقط به دلیل محدودیت‌های فنی و هنری بلکه به این دلیل که چنین موضوعی نیازمند امکاناتی ویژه است. باید امکانات تاریخی دقیقی فراهم کنیم و همه‌چیز از صحنه تا بازیگری و حتی جزئی‌ترین عناصر طراحی با دقتی بالا بازسازی شود. به همین دلیل است که سینمای ایران کمتر سراغ این موضوع رفته چون اگر نتوانیم سطح اثر را بالا ببریم نتیجه معکوس خواهد داشت. برای تولید چنین آثاری باید همه ظرفیت‌ها و منابع در اختیار کار قرار گیرد. حتی در حوزه بازیگری نیازمند کسانی هستیم که بتوانند حرکت و بیان خود را با شأن موضوع هماهنگ کنند. اگر این امکانات نباشد بهتر است به شکل غیرمستقیم و از دریچه‌های تازه به موضوع پرداخت.

ایکنا - شما اشاره کردید که نگاهتان در «آبی روشن» نگاهی شخصی و تربیتی بوده است. کمی بیشتر توضیح دهید که چگونه باورهای شخصی و خانوادگی شما در این فیلم حضور پیدا کرده و چرا این نوع نگاه برای شما اهمیت دارد؟

هر فیلمساز باید ریشه‌های تربیتی و هویتی خود را در اثرش بازتاب دهد. اگر چنین نشود فیلم صرفا براساس سفارش ساخته می‌شود و جان ندارد. در «آبی روشن» به چیزی تکیه کردم که از کودکی در خانواده و محیط اطرافم آموخته بودم. نگاهی مهربانانه به زندگی و باور به اینکه رأفت امام رضا(ع) می‌تواند در روابط انسانی جاری شود. این نگاه از بیرون به من تحمیل نشد بلکه بخشی از زیست من است. به همین دلیل اثر برای من شخصی است و می‌توانم پشت آن بایستم.

ایکنا - بسیاری از فیلم‌ها در حوزه دینی و اجتماعی با روایت‌های غیرایرانی یا الگوبرداری از سینمای غرب ساخته می‌شوند. شما در صحبت‌هایتان تأکید کردید که در «آبی روشن» سعی داشتید جهانی شخصی و ایرانی را روایت کنید. منظورتان از این جهان ایرانی چیست و چه تفاوتی با الگوهای رایج دارد؟

احساس می‌کنم سینمای ایران باید زبان خاص خود را پیدا کند. سال‌هاست که ما به الگوهای دیگر جوامع تکیه کرده‌ایم و تلاش کرده‌ایم خودمان را به آن‌ها نزدیک کنیم اما نتیجه همیشه ناقص بوده است. سعی کردم در «آبی روشن» با الهام از شعر و روایت ایرانی و با اخلاص شخصی خودم جهانی بسازم که ریشه در فرهنگ ما داشته باشد. اگر بتوانیم این زبان ایرانی را در سینما تثبیت کنیم، هم مخاطب داخلی بهتر همراه می‌شود و هم در سطح جهانی حرف تازه‌ای برای گفتن خواهیم داشت. حتی در دانشگاه‌ها هم باید این نگاه ایرانی آموزش داده شود تا نسل جدید فیلمسازان بتوانند ادامه‌دهنده این مسیر باشند.

ایکنا - بازخورد مخاطبان نسبت به فیلم «آبی روشن» چگونه بود و شما چه برداشت‌هایی از مواجهه خانواده‌ها با فیلم داشتید؟

خوشبختانه واکنش‌ها بسیار مثبت بود. در اکران‌های متعدد دیدم که خانواده‌ها با فیلم ارتباط برقرار کردند. برایم مهم بود که خانواده بتوانند کنار هم فیلم ببینند و این اتفاق افتاد. بسیاری از فیلم‌های اجتماعی امروز این امکان را نمی‌دهند و خانواده‌ها احساس راحتی نمی‌کنند که با هم به تماشای آن‌ها بروند. اما «آبی روشن» توانست این فضا را فراهم کند و همین برای من خوشحال‌کننده بود. باور دارم هنوز خانواده‌هایی هستند که دوست دارند جمعی به سینما بروند و فیلمی ببینند که هم ارزش‌های فرهنگی و دینی داشته باشد و هم تجربه‌ای لذت‌بخش برای همه اعضا باشد.

ایکنا - شما بارها از زبان شاعرانه در سینما سخن گفتید. منظورتان از زبان شاعرانه چیست و این زبان چه نسبتی با روایت امام رضا(ع) پیدا می‌کند؟

برای من زبان شاعرانه یک روش بیان است که فراتر از بازگویی خطی یک قصه می‌رود. سینمای شاعرانه یعنی استفاده از تصویر، نور، ریتم و حتی سکوت برای انتقال معنایی که کلمات به‌تنهایی قادر به بیان آن نیستند. در فرهنگ ما شعر همیشه پل ارتباطی میان زمین و آسمان بوده، یعنی هم تجربه انسانی را بازتاب داده و هم دریچه‌ای به سوی معنویت گشوده است. وقتی درباره امام رضا(ع) صحبت می‌کنیم، اگر تنها به بازنمایی حوادث تاریخی یا گفتارهای مستقیم اکتفا کنیم، چیزی از آن روح بزرگ منتقل نخواهد شد؛ اما وقتی از زبان شاعرانه استفاده کنیم، می‌توانیم مخاطب را به تجربه‌ای نزدیک کنیم که شبیه زیارت، شبیه لمس رأفت و مهربانی است.

نگاه به امام رضا(ع) نباید در محدوده تاریخ یا جغرافیا محصور بماند. اگر چنین شود فیلم در همان زمان می‌ماند و تماشاگر امروز با آن فاصله می‌گیرد

در «آبی روشن» تلاش کردم این زبان شاعرانه در خدمت روایت قرار بگیرد؛ مثلا استفاده از رنگ‌ها، حرکت‌های نرم دوربین، و سکوت‌های تأمل‌برانگیز همه برای این بود که حس آرامش و رحمت درونی امام رضا به مخاطب القا شود. در واقع شعر در سینمای من نقش روح را دارد و روایت امام رضا بدون این روح ناقص خواهد بود.

ایکنا - برخی معتقدند که پرداختن به موضوعات دینی در سینما با محدودیت‌هایی همراه است و این محدودیت‌ها خلاقیت فیلمساز را کم می‌کند. شما در ساخت «آبی روشن» با چه محدودیت‌هایی مواجه بودید و چگونه آن‌ها را مدیریت کردید؟

واقعیت این است که محدودیت‌ها همیشه وجود دارند؛ هم در زمینه بودجه و امکانات تولید و هم در زمینه‌های محتوایی و چارچوب‌های فرهنگی. وقتی سراغ موضوعی مثل امام رضا(ع) می‌رویم، حساسیت‌ها بیشتر هم می‌شود چون با شخصیت بزرگی طرف هستیم که حرمت ایشان باید حفظ شود. اما من معتقدم خلاقیت دقیقا در همین محدودیت‌ها شکل می‌گیرد. اگر همه چیز آزاد و بدون قید باشد شاید مسیر آسان باشد، اما در نهایت اثر سطحی خواهد شد. محدودیت باعث می‌شود فیلمساز به راه‌های تازه فکر کند.

در «آبی روشن» بسیاری از مضامین را به‌جای بیان مستقیم، در لایه‌های داستانی و تصویری جای دادم. به عبارتی زبان استعاری را به‌عنوان پاسخی به محدودیت انتخاب کردم. همین نگاه باعث شد که فیلم شخصی‌تر شود و در عین حال چارچوب‌ها رعایت شود. مخاطب هم این صداقت را احساس می‌کند و نتیجه برایش قابل‌قبول‌تر می‌شود. پس محدودیت نه‌تنها مانع نبود بلکه به نوعی راهنمای من شد برای یافتن بیان تازه.

ایکنا - شما به عنوان شاگرد برخی از کارگردانان شناخته‌شده کار کرده‌اید. تأثیر این تجربه‌ها در «آبی روشن» چه بود و چطور تلاش کردید از این تأثیرات عبور کنید و به زبان شخصی خود برسید؟

هیچ فیلمسازی در خلأ رشد نمی‌کند. من هم در مسیر کاری‌ام از استادانی یاد گرفتم که هرکدام جهان‌بینی خاص خودشان را داشتند. طبیعی است که ردپای این آموزه‌ها در آثار اولیه من دیده می‌شد. اما نقطه‌ای می‌رسد که اگر فیلمساز بخواهد مستقل شود باید از سایه استادان بیرون بیاید. برای من این مرحله در «آبی روشن» اتفاق افتاد.

درس‌های تکنیکی، مثل روایت تصویری، ریتم و حتی نگاه اجتماعی را از استادان یاد گرفتم اما در نهایت سعی کردم همه این‌ها را در بستر فرهنگ ایرانی و باورهای شخصی خودم بازسازی کنم. مثلاً شاید یک کارگردان غربی روایت مینیمالیستی خاصی داشته باشد، اما من این نگاه را با شعر فارسی و حس‌وحال ایرانی ترکیب کردم تا تبدیل به چیزی تازه شود. این تلاش برای شخصی‌سازی بسیار دشوار است اما تنها راهی است که یک فیلمساز می‌تواند صدای واقعی خودش را پیدا کند. اگر همیشه در سایه استادان بمانیم اثرمان تقلیدی خواهد بود.

ایکنا - به نظر شما سینمای ایران در آینده چگونه می‌تواند به موضوع امام رضا(ع) و دیگر ائمه بپردازد؟ آیا باید به سمت روایت‌های مستقیم رفت یا رویکرد غیرمستقیم مؤثرتر است؟

سینمای ایران در این زمینه باید دو مسیر موازی را دنبال کند. روایت مستقیم درباره زندگی ائمه کاری است ارزشمند اما بسیار حساس و پرهزینه. این نوع روایت نیازمند تحقیق تاریخی دقیق، بازیگرانی با توانایی خاص و امکاناتی در حد سینمای جهانی است. اگر همه این شرایط فراهم نشود، نتیجه ممکن است در شأن موضوع نباشد و حتی آسیب‌زننده شود. از سوی دیگر روایت غیرمستقیم دست فیلمساز را بازتر می‌گذارد. می‌توانیم از الهام‌های اخلاقی و اجتماعی امام رضا(ع) داستان‌هایی بسازیم که در دل زندگی امروز مردم جاری باشد. مثلا نشان دهیم چگونه رأفت و مهربانی امام می‌تواند در حل مشکلات اجتماعی راهگشا باشد. این نوع روایت انعطاف بیشتری دارد و به زندگی مردم نزدیک‌تر است.

در «آبی روشن» بسیاری از مضامین را به‌جای بیان مستقیم، در لایه‌های داستانی و تصویری جای دادم. به عبارتی زبان استعاری را به‌عنوان پاسخی به محدودیت انتخاب کردم

در مجموع، به نظر من هر دو مسیر ضروری است. هم ساخت آثار فاخر مستقیم که شاید تعدادشان کم اما ماندگار باشد، هم تولید آثار غیرمستقیم که پیوسته و در سطح گسترده‌تر بر جامعه تأثیر بگذارد.

ایکنا - در تجربه شما، خانواده چه نقشی در شکل‌گیری نگاه هنری و دینی یک فیلمساز دارد و چرا در آثار شما خانواده حضوری پررنگ دارد؟

خانواده برای من همیشه خاستگاه اصلی بوده است. نخستین ارزش‌ها، نخستین تجربه‌ها و حتی نخستین تصویرها از جهان را در بستر خانواده آموختم. به همین دلیل وقتی فیلم می‌سازم ناخودآگاه خانواده به‌عنوان محور در روایت‌هایم حضور پیدا می‌کند. امام رضا(ع) هم در سخنان و سیره‌شان تأکید فراوانی بر روابط خانوادگی و مهربانی در خانه داشتند. برای من همین آموزه الهام‌بخش بود. اگر می‌خواهیم جامعه‌ای سالم‌تر داشته باشیم باید خانواده‌ها سرشار از محبت و رأفت باشند. سینما هم می‌تواند این پیام را منتقل کند. در «آبی روشن» تلاش کردم فضایی خلق کنم که خانواده نه فقط به‌عنوان یک موضوع داستانی، بلکه به‌عنوان یک ارزش وجودی حضور داشته باشد. اگر خانواده در سینما درست تصویر شود هم مخاطب راحت‌تر با فیلم ارتباط می‌گیرد و هم پیام‌های معنوی اثر تأثیرگذارتر خواهند بود. چون در نهایت همه ما تجربه زیسته خانواده را داریم و می‌توانیم آن را درک کنیم.

ایکنا - برخی معتقدند که مخاطب امروز کمتر به فیلم‌های دینی توجه می‌کند. شما چه تجربه‌ای در این زمینه داشتید و چرا فکر می‌کنید «آبی روشن» توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند؟

این دیدگاه که مخاطب امروز دیگر به فیلم دینی علاقه ندارد به نظر من ناشی از ناامیدی یا تجربه‌های ناموفق است. واقعیت این است که مخاطب همیشه به دنبال معنا و تجربه معنوی است، اما مشکل اینجاست که بسیاری از فیلم‌ها نتوانسته‌اند این نیاز را به‌درستی پاسخ دهند. «آبی روشن» نشان داد که اگر فیلمی با صداقت ساخته شود و زبان آن به زندگی مردم نزدیک باشد، مخاطب استقبال می‌کند. بارها دیدم که خانواده‌ها چند بار برای تماشای فیلم آمدند. این یعنی ارتباط واقعی برقرار شده است. دلیلش هم این است که فیلم به‌جای شعار دادن، تجربه‌ای انسانی و شاعرانه ارائه داد.

باور دارم هنوز ظرفیت بالایی برای سینمای دینی وجود دارد، اما باید نگاه ما تغییر کند. به جای ساختن آثار سفارشی یا شعاری، باید سراغ روایت‌هایی برویم که از دل زندگی مردم برآمده باشند. اگر این اتفاق بیفتد، مخاطب نه‌تنها بی‌توجه نخواهد بود بلکه مشتاقانه همراهی خواهد کرد.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha