جمهوری اسلامی ایران بر پایه آموزههای اسلامی و تحقق شرایع دینی استوار است؛ این ویژگی در فلسفه سیاسی انقلاب و قانون اساسی مورد تأکید واقع شده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با رئیسجمهور و هیئت وزیران در زمینه ضرورت «غلبه فضای کار و تلاش و امید» بر «حالت نه جنگ نه صلح»، تقویت تولید، پیگیری تصمیمات تا حصول نتایج و استفاده از فرصت موجود اجماعسازی برای انجام کارهای مهم تصریح کردند.
اهمیت تأکید بر اجماعسازی در شرایط کنونی که جامعه با مسائل و مشکلات متعدد در عرصههای گوناگون مواجه است برای تقویت بنیانهای دینی و حفظ انسجام ملی، دوچندان است. بر این اساس، دولت موظف است فراتر از حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، در مسیر تقویت وحدت ملی، همبستگی اجتماعی و امیدآفرینی گام بردارد. تحقق این امر نیازمند عزم جدی و هماهنگی میان مجموعه ارکان حاکمیتی و همکاری و همافزایی با مجموعه نهادهای مردمی، دانشگاهی، حوزوی و فرهنگی است.
در این راستا ایکنا با سیدمحمدمهدی طباطبایی، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور پیرامون مسائلی از جمله اهمیت اجماعسازی و نقش شخص رئیسجمهور در این امر، وضعیت دولت در سال اول فعالیت و نگاه فرهنگی دولت و رئیسجمهور گفتوگو کرده است؛ در ادامه حاصل این گفتوگو را میخوانیم و میبینیم:
ایکنا ـ بیش از یک سال از آغاز فعالیت دولت چهاردهم گذشته است، همه ما به نیکی میدانیم که با توجه به حوادث داخلی و منطقهای، روزهای سخت و تلخی برای مردم ایران طی شده است. لطفا در این مجال درباره نقشهای انسانی و فرهنگی که دولت طی این سال و با وجود انسدادهای موجود به آن ورود کرد، بفرمایید.
این یک سال از فعالیت دولت چهاردهم بخشی از یک پازل بزرگ ۴۷ سال حکمرانی ذیل جمهوری اسلامی است. فشارها و مشکلات داخلی و بینالمللی طی سالهای اخیر هم برای نظام و ملت وجود داشت و میتوان گفت طی یک سال گذشته به اوج خود رسید و تشدید حداکثری پیدا کرد. در شرایط ویژهای دولت چهاردهم و آقای پزشکیان مسئولیت را بر عهده گرفت.
ما با مسائل متعدد و متنوعی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و فرهنگی مواجه بودیم و به طور خاص در حوزه فرهنگ نیز با مسائل غامض، روزآمد و اقتضایی مواجه شدیم. شاید برخی از قرائتها، برداشتها و نسبتسازیها میان حکومت، نظام و دولت دینی با انتظارات اجتماعی بود که باعث ایجاد زاویههایی در فضای عمومی شد. بخشی از نارضایتیهای مردم را میتوان ذیل مسائل اقتصادی و مشکلات جاری جامعه گنجاند اما مباحث فرهنگی و آنچه ذیل سبک زندگی و الگوی زیست فرهنگی مردم تعریف میشود بخشی از افتراقات و نارضایتیهای اجتماعی را ایجاد کرده است.
ایکنا ـ با توجه به چالشهایی که برشمردید، رویکرد دولت برای مواجهه فرهنگی و اجتماعی چگونه بوده است و این رویکرد چه تأثیری بر جامعه و فضای عمومی گذاشته است؟
هنگامی که به آستانه 50 سالگی انقلاب یعنی در سال چهل و ششم جمهوری اسلامی ایران رسیدیم، میزان مشارکت مردم در انتخابات کمتر از 50 درصد شد. پا به پای مشکلات معیشتی و عمومی اقتصادی، بد رفتاریهایی نیز در حوزه فرهنگی صورت میگرفت که بخشی نیز مربوط به مردم نبود بلکه در معادله تبادلی میان مردم و نظام سیاسی رخ داد. به هر حال تبلور و نمود این امر در انتخابات سال گذشته و انتخاب آقای دکتر پزشکیان بود.
شخص رئیسجمهور یکی از دیندارترین شخصیتهای سیاسی ادوار گذشته ماست؛ ایشان علایق و تمایلات مذهبی بالایی دارند و همانطور که قابل رؤیت است، سخنانشان براساس قرآن، نهجالبلاغه و احادیث جاری میشود. با این وجود باید گفت ما امروز با جنسی از مواجهه با دین و تبلیغ دین روبرو هستیم که با قرائتهایی که طی یکی دو دهه اخیر به شکل پررنگ غلبه پیدا کرده بود، متفاوت است. برای مثال، رئیسجمهور معتقدند که حجاب ارزش است و خانواده ایشان و دخترشان نیز چادری هستند اما بر این باورند که حجاب را نمیتوان با اجبار تحمیل کرد. این رویکرد، نوعی مواجهه انسانی و فرهنگی با مسائل اجتماعی است که در این یک سال به شکل ملموس قابل مشاهده بود. هنگامی که سخنرانیها، مصاحبهها و صحبتهای ایشان را تحلیل محتوا میکنید، خواهید یافت که پربسامدترین واژهها در بیانات ایشان دینی و اتکای ایشان به مباحث مذهبی است اما در مواجهه با مردم متفاوت است. این مسئله مورد پذیرش و توجه تمام ارکان حاکمیت قرار گرفته است که لزوما مسیر دینی کردن جامعه از محل زور، تحمیل سلایق و فشار بر جامعه نمیگذرد.
بیش از 45 سال از انقلاب اسلامی گذشته است. حکومت دینی داشتهایم و نظام، نظام دینی و دولتها، دولت اسلامی بودهاند. شاید جایی مسیر را اشتباه رفتیم و در دیندار کردن جامعه ناموفق بودیم. هنگامی که در تصویرمان از پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت(ع) و قرآن، آن دال اصلی و مرکزی مفاهیم معرفتی که رحمت، وحدت و مودت است را به فشار، ارعاب، تهدید و اختلاف تبدیل میکنیم، در این حالت طبیعی است که فطرت انسان با تمام اینها ناسازگار است و با همه آنچه در ابتدا گفتم، سازگاری دارد.
ایکنا ـ لطفا در این مجال، مصداقی برای رویارویی فرهنگی دولت با ملت بیان فرمایید.
در اوایل دهه 80 یا اوخر دهه 70 و در جریان سفر به لبنان ملاقاتی نیز با شهید سیدحسن نصرالله داشتم. در بیروت بانوانی را دیدم که در پوشش هیچ تفاوتی با بانوان در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی نداشتند اما شیفته حزبالله یا حزب امل یا شیفته شهید نصرالله بودند. این رویارویی یعنی یک مکتب «روح و معنایی» را توانسته، ترجمه کند که فطرت انسان را جذب کند؛ فطرت انسانها واحد است و از اصول کلی در مباحث فطری تبعیت میکند، به نظر من این اتفاق اتفاقی بزرگ بود. محصول این نگاه و رویکرد، اتفاقی بود که در برههای که تحت سختترین ابتلا و امتحان طی پنج دهه گذشته بودیم، رخ داد.
تجاوز رژیم صهیونیستی و متعاقب آن همدستی آمریکا در تهاجم نظامی به ایران، حتما ابتلای سختتری از جنگ تحمیلی هشت ساله بود. عملیات پیچیده نظامی، سیاسی، امنیتی، رسانهای و فرهنگی که شاهد آن بودیم، پروژه بزرگی بود اما آنچه کشور را از این مهلکه نجات داد، وحدت و همبستگی بین اقشار مختلف جامعه بود. مردم احساس میکردند دولت و حکومت با اولیات زندگی آنها تزاحمی ندارد.
این موضوع را منحصر نمیکنم شاید خیلی تخفیف موضوع باشد و برخی بگویند چرا صرفا به موضوع حجاب تکیه میکنید. بحث کلانتر از این است و حجاب تنها یکی از موارد است. ما به شهروندان خود آزادی میدهیم و برای فهم، برداشت و سبک زندگی آنها احترام قائل هستیم و همه آنها را شهروندان کشور میدانیم. ما نمیتوانیم در مقاطعی عدهای را شهروندان این کشور بدانیم و در مقاطعی آنها را شهروند این کشور نشماریم و آنها را از حقوق اجتماعی محروم کنیم. این کجفهمیها و بدسلیقگیها در دورههای مختلف، نقارها و شکافهایی در کشور ایجاد کرد، شاید بتوان گفت محصول نگاه جدید، وحدت ملی و گذر از شرایط پیشین بود.
طی دیداری که در روزهای گذشته سیدعمار حکیم با رئیسجمهور داشت، نکته مهمی را متذکر شد و گفت: سفیر آمریکا را در عراق دیدم و به او گفتم در جنگ تحمیلی علیه ایران به جمهوری اسلامی خدمت کردید. وحدتی که بعد از این جنگ در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد، مشابه آن شاید صرفا در سالهای نخست انقلاب واقع شده بود. در سالهای نخست انقلاب، تیپهای مختلف از افراد گوناگون با همبستگی کاملا معرفتی، دلی و واقعی در حراست و حفاظت از کشور و حتی نظام جمهوری اسلامی ایران پای کار بودند.
این تعبیر آقای سیدحکیم بود و بنده نیز به آن اعتقاد دارم؛ الگویی که منبعث از برداشت معرفتی دقیق آقای پزشکیان از مبانی دینی، قرآنی و مذهبی است، کمک کرد تا دریچهای برای همبستگی اجتماعی باز شود. امیدوارم با همین گشایشها در حوزه مسائل فرهنگی بتوانیم به بروز وحدت بیش از پیش کمک کنیم. دستاورد بزرگ فرهنگی دولت چهاردهم، ترویج روح تسامح، احترام به سلایق و دیدگاههای مختلف و مقابله با انقباض و خود حقپنداری هر فرقه و گروه و دستهای است که در اصل هیچ نسبتی نیز با معارف دینی و مذهبی ما ندارد. شاید برجستهترین مشخصه و ویژگی مذهب شیعه، تتبع و احترام به سلایق مختلف است و هرجا که جا باز میکند میبینیم علمای شیعه که بعضا نیز فقیه و فیلسوف نیز هستند بعد از گذشت صدها سال حرمتی که برای شیخ اشراق قائل هستند، همان اندازه است که برای یک فقیه بزرگ قائل هستند. شیخ اشراقی که در زمان خود تحمل نشد و کشته شد. احترام به دیدگاهها و گسترش مشربهای مختلف، میتواند در دنیای پیچیده تسخیر اذهان امروز که دنیای واژگون کردن معارفها و روایتهاست، راهگشا باشد.
ایکنا ـ رئیس دولت فردی است که پیش و بیش از ورود به اداره دولت، صاحب نگاه و اندیشه دینی و قرآنی بوده است و گفتمان و ادبیات قرآنی او ارتباطی به یک سال و اندی گذشته ندارد، به نظر شما باورهای قرآنی ایشان چه تأثیری بر اداره کشور و تصمیمگیریها در حوزههای دینی داشته است؟
تأثیر این نگاه، گسترده و تدریجی است و باید در گذر زمان دیده شود، به دیگر سخن در این زمینه، نیازمند تولید و ایجاد فرهنگ هستیم. همانطور که به درستی اشاره کردید، آقای پزشکیان از دوران دانشجویی خویش فردی دینمدار و مذهبی بوده است و باورها، رفتارها و ادبیات او پیشینه دارد و تمرکز و ارجاعدهیهایشان به مباحث قرآنی جنبه تبلیغاتی و انتخاباتی نداشته است. بنده بیش از 20 سال است که بنده آقای پزشکیان را میشناسم، از زمانی که ایشان را میشناسم، معلم نهجالبلاغه بوده است در عین اینکه متخصص برجسته و جراح قلب نیز بود. ایشان یکی از کارهایش تدریس نهجالبلاغه بود و بهعنوان فردی مکتبی و دینی شناخته میشد و در تقسیمبندیهایی که دهه 70 ـ چپ و راست و اینگونه وجود داشت ـ پسوندی که برای ایشان ذیل گرایشش میگذاشتند «آدم مکتبی، دینی و مذهبی» بود.
این باورها هیچگاه تابع مناسبتهای انتخاباتی یا موقعیت ریاست جمهوری نبوده است. بنابراین برخی از نکات جزئی که ایشان توجه میکند در روند اداره جامعه تأثیرگذار است. به طور مثال در حوزه ریاست جمهوری، اتاق آقای رئیسجمهور در جایی قرار گرفته است که در تابستان گرمترین اتاق و در زمستان سردترین اتاق است یا اصرارهایی که در برخی موارد ایشان در زمینه صرفهجویی دارد. این توجههای اخلاقی را پیشتر در منابر و کتابها خواندهایم. آقای پزشکیان شخصا فارغ از بحثهای تبلیغاتی، نسبت به این امور بسیار مقید است.
این مواردی که عرض میکنم به تواتر اتفاق افتاده است؛ نه جایی منعکس شده است و نه ایشان اهل این سبک نمایشها است، اما اتفاقی که افتاده است تسری این اعتقاد به مجموعه است؛ یعنی فرهنگسازی که از رأس دولت آغاز میشود. بحث صرفهجویی که ایشان دائما بر آن تأکید دارد، موضوعی است که خود در حد اعلا به آن پایبند و عامل است.
در سایر بحثها چون پاکدستی، گزینشها و ...، آقای پزشکیان نسبت به رعایت اصول و شایستگیها حساسیت بالایی دارد. ایشان قریب به پنج یا شش دوره نماینده مردم در مجلس بوده است اما توصیه حتی یکی از نزدیکترین افراد و بستگان خود را انجام نداده است و این خود نقطه شروع یک فرهنگآفرینی است.
ایکنا ـ این طرز تلقی و نگاه در جایگاه مدیریتی رئیس جمهور چگونه نمود پیدا کرده است؟
تأثیر این فرهنگ را در جامعه میتوان در دو سطح دید؛ اول آنکه سطح مدیریت و مدیران: مدیر آقای پزشکیان حتی اگر بخواهد خلاف کند، خیلی میترسد! به دو دلیل؛ اول، به هیچ عنوان با هیچ پسوند و پیشوند و تبصرهای آن اقدام خلاف، مشروع شمرده نخواهد شد. دوم، اگر این خلاف فاش شود، آقای پزشکیان نسبت به تضییع حق مردم حتی نسبت به نزدیکترین افراد به خود مسامحه ندارد. نمونه آن دوران وزارت بهداشت ایشان است که من دانشجوی فعال در تشکلهای دانشجویی بودم. ایشان در تغییر مدیر سخت عمل میکند. مدیری که ایشان منصوب کرد تا آخرین لحظه ممکن مبادرت به تغییر آن نمیکند اما به شش ماه نرسید معاون پارلمانی خود را با نامه صریح برکنار میکند چراکه میخواهد بگوید کاری او که مرتکب شده است، با روح دولت چهاردهم سازگاری ندارد. باید توجه کنیم کاری که معاون پارلمانی سابق انجام داده بود از پول دولت نبود بلکه با هزینه شخصی بود اما پذیرفته نبود خصوصا اینکه سفر را پنهان کرده بود. این در وهله نخست در مدیر و در وهله بعد در میان جامعه تبدیل به فرهنگ خواهد شد.
دوم؛ سطح جامعه و فرهنگ عمومی: باورها و اخلاق حرفهای رئیسجمهور، بهویژه در زمینههایی مثل صرفهجویی، پاکدستی و احترام به حقوق مردم، به مرور زمان تبدیل به یک فرهنگ میشود. مردم و کارکنان دولت از این رویکرد الگوبرداری میکنند و آن را در زندگی روزمره خود به کار میگیرند. اگر گذر زمان را در نظر بگیریم، شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
ایکنا ـ به نظر شما این تأثیرگذاری تا چه حد فراتر از دولت و به جامعه منتقل میشود؟
اتفاقات قائم به فرد نیست و تأثیر این فرهنگسازی فراتر از دولت است. آقای پزشکیان نیز انسانی مثل سایر افراد است اما معرفتی را ترویج میکند که زمینههای تکثیر آن در جای جای کشور و جامعه وجود دارد. ما در سه دهه اخیر در بین مبلغان دینی نیز با مهجوریت مواجهه بودیم. فرض بفرمایید طلبهای که در شرایط بسیار سختی زندگی خود را گذران و سپری میکند در دید عموم جامعه، شاید به واسطه اینکه چند ـ محدود ـ همصنف و هملباس خود را در موقعیت یا جایی میبینند، آن طلبه در مقام اتهام مینشیند و برد و اثرگذاری کلام و تبلیغ آن طلبه به حداقل میرسد. شاید هنگامی که در مقامی چون رئیسجمهور ـ مقام عالی دولت ـ مدلی ترویج و تبلیغ شود به کانونهای خفتهای که مهجور شدهاند و صدای آنها ضعیف و خفیف شده است این موقعیت، فرصت و جسارت را میدهد که بهتر بتوانند تبلیغ و ترویج کنند و الگوهای درست زیست دینی را ارائه دهند.
هنگامی که مدلهای موفق زندگی را در جای جای دنیا میبینیم، آنچه عمل میکنند، همان دینی است که به آن عمل نمیکنیم. مسلمان نیستند اما مسلمانی آنها از ما بیشتر و بهتر است؛ بسیار راست میگویند، صرفهجو هستند و رعایت قانون میکنند و ... این مواردی است که در دین ما آمده است و ظرفیتی است که به شکل فرهنگی ایجاد میشود و میتواند ظرفیت بزرگی باشد که ما را به برداشتن گام بلند نزدیکتر کند و به سمت جامعه دینمدار و تهی از شعار، فشار، تحمیل و ارعاب حرکت کنیم.
ایکنا ـ به عنوان فردی که در حوزه فرهنگ و رسانه دستی بر آتش داشته و دارید، به نظر شما رسانهها در دنیای پر شتاب تولید و نشر محتوا چه نقشی را در حوزه فرهنگسازی و الگودهی فرهنگی میتوانند ایفاگری کنند؟
دنیای امروز، عصر رسانههاست. مهمترین بازیگر در جهتدهی و آفرینش افکار عمومی، رسانهها هستند. رسانهها این قابلیت و ظرفیت را دارند که روایت یک اتفاق را به شکل معرفتی و آموزنده به مخاطب منتقل کنند یا برعکس، آن را تحریف کنند. بنابراین رسانه قدرتمند میتواند، بیشترین نقش و پیشروترین تأثیر را در شکلدهی به فرهنگ اجتماعی بازی کند و اثرگذاری گستردهای نیز داشته باشد.
زمانی رسانهها مبلغان دینی بودند؛ مثلاً هفت دهه پیش، منابر وعظ و مجالس سخنرانی عالمان دینی به اندازه رسانه تأثیرگذار اخیر، پر مخاطب و مؤثر واقع میشد. شاید افکار عمومی را جهتدهی جدی میدادند و برای مخاطب و جمعیت خود فرهنگآفرینی میکردند. هنگامی که نوجوان بودم، چند واعظ برجسته در یزد داشتیم مانند مرحوم سیدجواد حیدری که از عالمان دینی عامل بود و منبع نشر بسیاری از معارف در شهر و روستا بود. شاید اکنون ملموس نباشد اما بعضا سخنرانی یک ساعته ایشان در ماه رمضان بین نماز ظهر و عصر، چند هزار نفر را جذب میکرد و گاهی این جمعیت در شهری مانند یزد به شش یا هفت هزار نفر میرسید آن هم از تیپهای مختلف جامعه؛ کاسب، دانشجو، کارمند و ... خود را برای شرکت در این جلسه مقید میکردند و این موضوع نشان دهنده آن است که افراد کارکرد رسانهای داشتند. یا نقش دکتر شریعتی در دهه 50 در بین جوانان، دانشجویان و فرهنگیان که خود شخصا رسانه بود. در دهه 70 دکتر سروش این وضعیت را در کشور و جامعه دانشجویی و علاقهمندان به مباحث معرفتی و دینی بازی میکرد. در دهه 50 مرحوم شهید مطهری نیز اینگونه عمل کردند.
امروز شاید کمتر بتوانیم چنین شخصیتهایی پیدا کنیم، بزرگترین و برجستهترین سخنور هم در یک مجلس و منبر شاید جمعیتی در حد هزار نفر را جمع کند اما یک اتفاقی در این میان رخ داده و حلقه واسطی به اسم رسانه وجود دارد که اکنون در دسترس دهها، صدها و هزاران نفر و حتی در برخی اوقات و موضوعات بازخورد میلیونی دارد یعنی میلیونها نفر بازدیدکننده یک بحث فرهنگی، وعظ یا آموزهای را در مجلسی دنبال میکنند. در کنار این با مسئله خاص دیگری مواجه شدیم و آن «تنوع سلیقه» است. اکنون اندک اندک به زمانی میرسیم که نسل z نیز بزرگ میشود و از نوجوانی خارج شده و به جوانی رسیده است. سلایق غالب جامعه در حال تغییر است و شما با الگوهای سنتی، متعارف و قدیمی، ضریب موفقیت کمتری خواهید داشت. بهرهگیری از ابزارهای نو در کنار تکنیکهای جدید کارآمد است.
فرض بفرمایید در کنار بهکارگیری ابزارهای جدید چون پلتفرمهای تعریفشده که دنبالکنندههای میلیونی دارد، تکنیک و قالبی که محتوا را ارائه میکند بسیار تأثیرگذار و ارزشمند است، در اینجا با ابرمسئلهای چون نقش ویژه رسانه مواجه هستیم. طبیعتا هنگامی که رسانه تخصصی میشود، مسئولیت آن نیز ویژهتر خواهد شد و پیچیدگیهای فعالیت آن نیز بیشتر و انتظارات از آن بالاتر خواهد رفت و اینکه چه مخاطب و جمعیتی را میتواند تحت پوشش قرار دهد ذیل آن یکی یکی معنا پیدا میکند.
ایکنا ـ از احترام به سلایق در نگاه رئیس دولت گفتید، در این مجال به عنوان یکی از نزدیکان به رئیسجمهور، مهمترین دستاورد دولت در حوزه فرهنگ را چه میدانید؟
در بخش نخست سخنانم به این موضوع اشاره کردم؛ در حقیقت در گسترش مشرب اجتماعی و برای افزایش تحمل و تابآوری در زیست اجتماعی در یک سال گذشته گامهای مطلوبی برداشته شده است؛ تمرین کردیم و البته اکنون باید بیشتر تلاش شود؛ نقطهها و گرههایی وجود دارد تا سلایق مختلف و مشربهای متنوع یکدیگر را تحمل کنند. این موضوع در زمینه تابآوری در حوزه اجتماعی است و در حوزه فرهنگی این است که در حد امکان بتوانیم نقیصه خود حقپنداری را ـ که ممکن است در همه انسانها وجود داشته باشد ـ تخفیف دهیم و بپذیریم آدمها با سلایق مختلف و سبک زندگی متنوع و گرایشهای گوناگون وجود دارند.
بد نیست در این مجال خاطرهای را بیان کنم؛ قرار بود چند ماه نخست آغاز فعالیت دولت چهاردهم، آقای پزشکیان گفتوگویی داشته باشد و نقدی میشد که آقای پزشکیان برخی از تعابیر را در مصاحبههای خود تکرار میکند. پیش از مصاحبه خدمت ایشان رسیدم و از ایشان خواهش کردم تا در مصاحبه از سخنان تکراری پرهیز کند و حرفهای جدید بزند. پاسخ ایشان این بود «روزی چند بار نماز میخوانی؟» گفتم «روزی پنج بار به اندازه متعارف نماز میخوانم». گفت «در نماز چه میخوانی» گفتم «حمد و سوره». گفت «اینها حرفهای جدیدی است یا تکرار میکنی؟» گفتم «نه، تکرار میکنم». گفت «پس برخی از حرفها را باید تکرار کرد و تأثیر آن در تکرار است». هیچگاه در عمرم اینگونه قانع نشده بودم. در واقع برخی از موارد که ایشان تکرار میکند، تعمدی است.
هنگامی که ایشان دائما از وحدت، انسجام، عدم توجه به قومیت، سلیقه، نژاد و جنسیت و ... سخن میگوید به این دلیل است که در این حوزهها اشکالات زیادی داشتهایم؛ در ادوار مختلف، سلایق مختلف، خودشان را بر مدار حق دانستند و گفتند «من حق و لاغیر» و هرکسی جز من ناحق است و با هر ابزاری که در اختیارشان بود سعی بر محدود، منکوب و مقابله با دیگری داشتند. یعنی با همین یک قدم، صبر، تحمل، تابآوری و همزیستی بهتر را میبینیم به گونهای که برچسبگذاریهایی مانند اینکه چون «آن طرف راستی است»، «آن یکی چپ است»، «آن فرد، دیندار است»، «آن چادری است»، «آن یکی باحجاب است» و «آن یکی بدون حجاب»، کمتر شده است. این یک دستاور و اتفاق مهم است که آدمها را براساس تواناییها، توانمندیها، معرفتها و ظرفیتها ارج مینهیم. این مسیر پربرکتی است که میتواند ما را به جاهای خوبی رهنمون کند.
ایکنا ـ بی تردید در مسیر حل معضلات و تصمیمهای فرهنگی، رئیسجمهور با بداخلاقیها و تخلفات فرهنگی و سیاسی مواجه است؟ برخورد ایشان با این بداخلاقیها چگونه است؟
آقای پزشکیان دو روحیه و رویکرد مختلف در برخوردها دارند. اول، در مصادیقی که نقد به شخص ایشان باز میگردد یعنی در مواردی که نسبت به ایشان تندی میکنند، دروغ میگویند، افترا میبندند، تهمت میزنند و ... خوشبختانه ایشان خیلی بیاعتناست و به راحتی عبور و گذر میکند. دوم، اگر بداخلاقی به منافع اجتماعی یا ملی آسیب برساند و با آنها گره بخورد ایشان با قاطعیت و محکم و البته با رعایت ملاحظات قانونی، برخورد میکند. این رفتار ایشان نه فقط بر عملکرد دولت، بلکه بر کل فرهنگ عمومی و اعتماد اجتماعی تأثیرگذار است. جالب است بدانید این مورد نیز مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته است، به طوری که در دیدار اخیر با رئیسجمهور و هیئت وزیران بر آن تصریح کردند که ظرفیت اجماعآفرینی در دولت ایشان بالا رفته است و این اتفاق خیلی مهمی است و بخش بزرگ آن از روحیه آقای پزشکیان نشئت میگیرد. در واقع ایشان به آنچه به خودشان باز میگردد، بیاعتناست یعنی کمتر کسی که مواجهه نزدیک با دکتر پزشکیان دارد این را احساس میکند که ایشان به خاطر خود، هوا، تمایلات و برجسته کردن خود این امور را انجام نمیدهد. این اتمسفر کاملا منتقل میشود که جز صفا، صمیمیت، خیرخواهی و خلوص نیت، چیز دیگری وجود ندارد لذا این مقاومتهای غیرعادی را که در بسیاری از موارد ایجاد میشود به حداقل میرساند و محصول آن اجماعآفرینی و کمککننده به بهبود شرایط کشور است.
ایکنا ـ در سخنان خود به همبستگی اجتماعی، موضوعی که اکنون بیش از اندازه به آن نیازمند هستیم، اشاره کردید. همه ما به خوبی میدانیم امروز ما بیش از همیشه احتیاج فرهنگی داریم که سرمایههای اجتماعی خود را احیا کنیم و آنها را به سود وطن هزینه کنیم. در جنگ 12 روزه و حتی دوره پساجنگ فصل جدیدی ایجاد شد که احساس فاجعه همراه ماست. شما به عنوان فردی که در حوزه رسانه و فرهنگ صاحبنظر و اندیشه هستید، فکر میکنید در این اثنا با توجه به شرایط اخیر و بحرانهای اجتماعی و فرهنگی، رسانهها میتوانند چه نقشهایی را در تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش بحرانآفرینی ایفا کنند؟
یکی از کارویژهها و مأموریت رسانهها، افزایش اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است. یکی از مسیرهای آن، توسیع و توسعه نگاه رسانه به استفاده از ذخایر معنوی کشور و بهرهگیری از افراد و رویدادهای اثرگذار است. این امر میتواند در قالب رخدادها، رویدادها و مناسبتها بگنجد و همچنین افراد و اشخاص نیز توانایی توسعه این مهم را دارند.
به عبارت دیگر، باید دامنه و وسعت نگاه رسانهها وسیعتر شود و مترمان را وسیعتر کنیم و صرفا محدود به یک گرایش و آدم خاص نشویم و تقسیمبندی «با من و غیر من» را به حداقل برسانیم. به عنوان مثال، یک هنرمند داریم که بازیگر یا هنرمند عرصه تجسمی و ... برجسته است، در این وجه برجسته شخصیتی جذاب دارد اما به واسطه اینکه تمایل سیاسی و گرایش مذهبی و وابستگی مذهبی آن فرد، به گونه دیگری است در خیلی از موارد مورد مهجوریت و بیتوجهی قرار میگیرد. به طور نمونه در ساحت معرفت، ما در دورههای دورتر بیشتر گرفتار این موارد و بلیه بودیم. زمانی در حوزههای سنتی خودمان، با کسانی که اهل معرفت و فلسفه بودند برخوردی میشد که گویا با ملحد مواجه هستیم و اغلب سختگیری و محدودیت وجود داشت. مثلاً نقل مرحوم آیتالله مصطفی خمینی است «به دلیل اینکه پدرم فلسفه درس میداد کتابی را که من به آن دست میزدم میگفتند نجس است. دستم را باید بشورم». این موضوع در عصر جدید، خیلی وسیعتر میشود.
بنابراین اول، در مواجهه با افراد هنگامی که در نگاه و عمل ایجاد همبستگی، اتحاد و یکپارچگی در جامعه میکنند، متوجه ظرفیتها باشیم، به توانمندی و برجستگیهای افراد نظر کنیم و آن را ارج بنهیم و احترام بگذاریم. همچنین در حوزه رویدادها متوجه ظرفیتهای ملی باشیم. بنده به عنوان فردی که با عرصه رسانه و فرهنگ غریبه نیستم، متوجه برخی کژسیلقگیها نمیشوم. برای مثال چرا باید بزرگداشت کوروش محل حساسیت جمهوری اسلامی باشد؟ چه اشکالی دارد مقام او را تکریم کنیم؟ کوروش شخصیت ملی و متعلق به این آب و خاک است.
درباره برخی شخصیتهای ملی نیز متوجه کژسلیقگی شدهایم. فلانی در فلان دوران زندگی خود، مرتکب فلان مسئله شده باید در پستوها پنهان شود و تمام ظرفیت، معرفت و توانایی او از جامعه پنهان شود؟! معتقدم هرچه نگاه و مشرب ما وسیعتر و پذیراتر باشد، نمونههای برجسته دینی، انقلابی و ملی که ظرفیت و معرفت دارند، میتوانند بدون محدودیت ظاهر شوند و جامعه از تواناییهایشان بهرهمند شود. این امر هم انسجام اجتماعی را تقویت میکند و هم از تضییع فرصتها و استعدادها جلوگیری میکند. میتوان به مثالهای تاریخی اشاره کرد؛ مانند شخصیت شهید بهشتی که وسعت نظر و انعطافپذیری بالایی در مواجهه با دیدگاههای مختلف و اندیشه وسیع داشت. همین وسعت نظر در حد اعلای خود در مقام معظم رهبری نیز وجود دارد و این جفا و ظلمی است که از ناحیه برخی از افراد شده است که خود را مبلغ و مفسر دیدگاه رهبری میدانند و میخوانند که حقیقتا اینگونه نیستند. مقام معظم رهبری فردی هستند که در طول 60 سال گذشته از دهه دوم یا سوم زندگیشان، دارای نگاه باز روشنفکرانه بودند و این فرصتی بود که سالها رهبری کشور برعهده ایشان با این مشخصات بوده و هست.
ایکنا ـ نکته پایانی.
دولت چهاردهم را برای اینکه قدمهای مطلوبی در اداره کشور برداشته شود، فرصت خوبی میدانم. معتقدم دولت چهاردهم و آقای پزشکیان اگر آنچه مطالبه مردم در انقلاب، منشور امام راحل به عنوان بنیانگذار انقلاب و چارچوب معرفتی مقام معظم رهبری را به عنوان رهبری که زعامت بیش از 40 ساله کشور را دارند، بتواند خوب تفسیر کند و به خوبی به جامعه منتقل و تبیین کند گام مهمی برداشته است. محصول، میوه و ثمره این امر در کوتاهمدت همان انسجام، وحدت و بازگشت به روحیه یکپارچگی است که در سالهای اول انقلاب شاهد آن بودیم.
گفتوگو از معصومه صبور
انتهای پیام