سینمای دینی از جمله موضوعات مهم و تأثیرگذاری است که همواره در میان اهالی سینما و منتقدان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این نوع سینما، برخلاف تصور رایج، تنها محدود به نمایش موضوعات مذهبی و اعتقادی نیست و تلفیقی از هنر و اخلاق را در قالب روایتهای جذاب و انسانی به مخاطب ارائه میدهد. اهمیت این سینما در آن است که میتواند بدون تحمیل مستقیم، مخاطب را با ارزشها و مفاهیم اخلاقی مواجه کند و او را به تفکر، انتخاب و داوری مستقل وا دارد.
با گذشت پنج دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای دینی در ایران فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. در دهههای نخست، این سینما با تمرکز بر روایتهای اخلاقی، شخصیتپردازی دقیق و فرم هنری قابل قبول توانست تأثیرگذاری بالایی بر نسل جوان داشته باشد و پیامهای دینی و اخلاقی را به شکل طبیعی و مؤثر منتقل کند. اما با گذشت زمان، مشکلاتی مانند ضعف سرمایهگذاری، کمبود تیم تخصصی و تکرار کلیشهها باعث شد برخی آثار جدید از کیفیت لازم برخوردار نباشند و اثرگذاری واقعی خود را از دست بدهند.
یکی از چالشهای مهم سینمای دینی، ضعف در ترکیب محتوا و فرم است. بسیاری از آثار تنها بر ارزشهای اخلاقی و دینی متمرکز هستند اما از نظر بصری، روایت و جذابیت هنری ناکام میمانند. این مسأله باعث میشود حتی پیامهای درست و ارزشمند نیز برای مخاطب قابل درک و جذاب نباشد و اثرگذاری مورد انتظار حاصل نشود. از سوی دیگر، آثار موفق همواره توانستهاند هماهنگی کامل میان پیام و فرم هنری ایجاد کنند و مخاطب را با خود همراه سازند.
در عین حال، نگاه دولت و نهادهای فرهنگی به سینمای دینی نیز نقش تعیینکنندهای در کیفیت و اثرگذاری این سینما داشته است. حمایتهای محدود و تمرکز بر تعداد آثار به جای کیفیت باعث شده بسیاری از فیلمها نتوانند پیامهای اخلاقی و دینی را به شکل حرفهای منتقل کنند و حتی گاه آسیبهایی به مخاطب وارد کنند. بنابراین، نقش سرمایهگذاری هوشمندانه، حضور تیمهای تخصصی و آموزش حرفهای سازندگان در این حوزه بسیار حیاتی است.
با توجه به اهمیت و جایگاه سینمای دینی در انتقال ارزشها و تربیت نسل جوان، ایکنا با رضا اورنگ، کارشناس و منتقد سینما گفتوگویی انجام داده است تا دیدگاههای وی درباره تعریف سینمای دینی، رابطه محتوا و فرم، چالشها و راهکارهای ارتقای این سینما را جویا شود. در ادامه، با این گفتوگو همراه میشویم تا نکات مهم و تحلیلهای کارشناسی درباره وضعیت و مسیر پیش روی سینمای دینی در ایران را مرور کنیم.
ایکنا – با توجه به اینکه تاکنون تعاریف مختلفی از سینمای دینی ارائه شده است، لطفاً بفرمایید تعریف شما از سینمای دینی چیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا یک اثر را بتوان در این دستهبندی قرار داد؟ آیا تمرکز صرف بر محتوای اخلاقی و دینی کافی است یا ضرورت دارد فرم، روایت و شیوه ارائه اثر نیز همزمان مد نظر قرار گیرد؟ میتوانید نمونههایی از آثار موفق یا ناموفق را در این زمینه ذکر کنید تا روشن شود که اهمیت فرم و محتوا چگونه با هم ترکیب میشوند؟
سینمای دینی، آثاری هستند که همزمان به هنر و اخلاق توجه دارند و بدون تحمیل مستقیم یا نصیحت، فضایی برای انتخاب و داوری آزاد مخاطب فراهم میکنند. این نوع سینما نباید تلاش کند تا مخاطب را وادار به پذیرش یک نظر مشخص کند، بلکه هدف آن نمایش ارزشها و مفاهیم انسانی و اخلاقی در قالبی جذاب و هنری است. تمرکز صرف بر محتوا بدون توجه به فرم و روایت، نمیتواند تجربهای مؤثر و جذبکننده برای مخاطب ایجاد کند و اثرگذاری واقعی حاصل نمیشود.
در آثار موفق، ترکیب محتوا و فرم باعث انتقال طبیعی و مؤثر پیامهای اخلاقی و دینی میشود و مخاطب با علاقه و تأمل به موضوع میپردازد. برعکس، فیلمهایی که تنها بر محتوا متمرکز باشند، حتی اگر پیامشان اخلاقی یا دینی باشد، به دلیل ضعف در فرم، روایت و جذابیت بصری، نمیتوانند اثرگذاری مطلوب داشته باشند. به عنوان مثال، فیلمهایی که وقایع تاریخی یا شخصیتهای مذهبی را نمایش میدهند، اگر از نظر بصری و روایت جذاب نباشند، حتی پیام اخلاقی آنها نیز کمرنگ میشود و مخاطب ارتباط عمیق با اثر برقرار نمیکند.
ایکنا – برخی منتقدان معتقدند اگر سینمای دینی صرفاً اخلاقمحور باشد، تفاوت چندانی با سینمای اخلاقی اومانیستی غرب ندارد. نظر شما در این باره چیست؟ لطفاً توضیح دهید که تفاوتهای بنیادین میان سینمای دینی و سینمای اخلاقی کداماند و تجربه مخاطب در هر یک از این دو نوع سینما چگونه متفاوت است؟ آیا امکان دارد یک اثر همزمان اخلاقمحور و دینی باشد، اما به دلیل فقدان فرم و روایت هنری، اثرگذاری لازم را نداشته باشد؟
سینمای دینی و سینمای اخلاقی تا حدی همپوشانی دارند اما تفاوت بنیادین آنها در رویکرد نسبت به مخاطب و فرهنگ زمینهای است. در سینمای دینی، فیلمساز تلاش نمیکند تعیین تکلیف کند که چه چیزی درست یا غلط است، بلکه شرایط و پیامدها را نمایش میدهد و فضایی برای تفکر و انتخاب مخاطب فراهم میآورد. در مقابل، سینمای اخلاقی اومانیستی ممکن است ارزشها را به شکل مستقیم و دستورگونه به مخاطب ارائه کند و محدودیت در انتخاب او ایجاد نماید.
سینمای دینی موفق، مخاطب را با چالشهای اخلاقی و انسانی مواجه میکند و او را به تفکر و تصمیمگیری مستقل وا میدارد. تجربه مخاطب در این نوع سینما فعال و تحلیلگرانه است و پیامها در ذهن او به صورت درونی بازتاب پیدا میکنند، در حالی که سینمای صرفاً اخلاقی غالباً تجربهای منفعلانه ایجاد میکند و مخاطب کمتر با اثر درگیر میشود. بنابراین، یک اثر دینی بدون فرم و روایت مناسب، حتی با محتوای اخلاقی قوی، نمیتواند اثرگذاری واقعی داشته باشد.
ایکنا – با مرور پنج دهه گذشته سینمای دینی پس از پیروزی انقلاب، لطفاً تحلیل خود را از دورههای رشد و افول این سینما ارائه دهید. چه عواملی باعث رشد این سینما در دهههای نخست شدهاند و چه عواملی موجب افول آن گردیده است؟ آیا میتوان بر اساس این تحلیل برای آینده سینمای دینی برنامهریزی کرد و مسیر پیشرفت آن را مشخص نمود؟ لطفاً نمونههایی از آثار شاخص هر دوره ذکر کنید.
دهه ۶۰ را میتوان دوران رشد و بالندگی سینمای دینی دانست، زیرا در این دوره تمامی ژانرها، از فیلمهای جنگی و اجتماعی گرفته تا کمدی، تلاش میکردند مفاهیم اخلاقی و دینی را به مخاطب منتقل کنند. تمرکز فیلمسازان بر هنر، روایت قوی، شخصیتپردازی دقیق و جلوههای بصری مناسب بود و هدف صرفاً تبلیغ یا کسب منفعت اقتصادی نبود. این نگاه باعث شد آثار آن زمان تأثیرگذاری اجتماعی و تربیتی ملموسی بر نسل جوان داشته باشند و مخاطب با علاقه و دقت پیامهای اخلاقی را دریافت کند.
سینمای دینی، آثاری هستند که همزمان به هنر و اخلاق توجه دارند و بدون تحمیل مستقیم یا نصیحت، فضایی برای انتخاب و داوری آزاد مخاطب فراهم میکنند
با گذشت زمان، سینمای دینی به سمت افول حرکت کرد، زیرا پشت صحنه، سرمایهگذاری و تخصص کافی فراهم نشد و بسیاری از آثار بعدی به سمت کلیشهسازی، شعارزدگی و ضعف در اجرا حرکت کردند. عدم حضور کارگردانان، بازیگران و تیم تخصصی باعث شد آثار جدید حتی با اهداف اخلاقی و دینی نیز تأثیرگذاری مطلوب را نداشته باشند و پیام اثر به مخاطب منتقل نشود.
ایکنا – با توجه به مشکلات رایج در سینمای دینی امروز، لطفاً مهمترین آسیبها و چالشها را نام ببرید و توضیح دهید چه راهکارهایی برای برونرفت از این مشکلات وجود دارد؟ چگونه میتوان همزمان کیفیت فرم و محتوا را در آثار دینی ارتقا داد و از تولید فیلمهای شعارزده و کلیشهای جلوگیری کرد؟
یکی از مهمترین آسیبها، عدم آشنایی سازندگان با اصول سینما و هنرهای مرتبط است. بسیاری از افرادی که اثر دینی میسازند، صرفاً با محتوا و ارزشهای اخلاقی آشنا هستند و مهارت لازم برای انتقال این محتوا در قالب هنری را ندارند. نتیجه این کمتجربگی، تولید آثاری است که از نظر بصری، بازیگری و روایت ضعیف بوده و حتی پیام اخلاقی و دینی آنها نیز به مخاطب منتقل نمیشود.
راهکار اصلی برای برونرفت از این آسیبها، توسعه تخصص و آموزش حرفهای سینما در میان سازندگان آثار دینی است. حضور کارگردانان، نویسندگان و بازیگران توانمند و تمرکز همزمان بر فرم و محتوای مناسب، میتواند از تولید آثار مغشوش و شعارزده جلوگیری کند. به این ترتیب، سینمای دینی میتواند تأثیرگذاری واقعی بر مخاطب داشته باشد و پیامهای اخلاقی و دینی را به شکل هنری منتقل کند.
ایکنا – یکی از نقدهای رایج، کلیشهها و شعارزدگی در سینمای دینی است. لطفاً توضیح دهید که مهمترین عوامل ایجاد این مشکلات چیست و چه راهکارهایی برای کاهش این آسیبها وجود دارد؟ آیا میتوان نمونههایی از آثار داخلی و خارجی موفق یا ناموفق در این زمینه ذکر کرد؟
کلیشهها و شعارزدگی معمولاً زمانی شکل میگیرند که سازندگان با سینما و اصول حرفهای آن آشنایی کافی نداشته باشند و صرفاً بر محتوا تمرکز کنند. در این حالت روایت فیلم تکراری، شخصیتها ضعیف و بازیها کماثر میشوند و مخاطب با اثر ارتباط برقرار نمیکند. بسیاری از آثار داخلی با بودجههای محدود و حمایتهای ناکافی، به همین دلیل دچار ضعف در روایت و اجرای بصری شدهاند و پیام اثر به مخاطب منتقل نشده است.
کلیشهها و شعارزدگی معمولاً زمانی شکل میگیرند که سازندگان با سینما و اصول حرفهای آن آشنایی کافی نداشته باشند و صرفاً بر محتوا تمرکز کنند
برای رفع این مشکلات، سازندگان باید با اصول سینما، داستانپردازی، بازیگری و فرم بصری آشنا باشند و نگاه حرفهای و هنری داشته باشند. همچنین، بررسی نمونههای خارجی موفق و الگوگیری از آنها میتواند کمککننده باشد، مشروط بر آنکه فرهنگ و شرایط بومی حفظ شود. این رویکرد باعث میشود آثار دینی هم جذابیت هنری داشته باشند و هم پیام اخلاقی و دینی را مؤثر منتقل کنند و از کلیشه و شعارزدگی دوری کنند.
ایکنا – نقش نهادهای دولتی و فرهنگی در ارتقای سینمای دینی چگونه ارزیابی میشود؟ لطفاً توضیح دهید که حمایتها و سیاستهای موجود چه تأثیری بر کیفیت و اثرگذاری سینمای دینی داشته و چه اقداماتی برای بهبود وضعیت این سینما ضروری است. آیا بدون حضور تیمهای حرفهای و کارگردانان واقعی، حمایتهای دولتی میتواند موفقیتآفرین باشد؟
کمکهای دولتی و نهادهای فرهنگی تاکنون نقش مؤثری در ارتقای سینمای دینی نداشتهاند. اغلب حمایتها به عدد و آمار محدود میشود و تمرکز واقعی بر کیفیت محتوا و فرم وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از آثار تولید شده به دلیل نبود سرمایهگذاری مناسب و ضعف تخصصی، تأثیرگذاری لازم را نداشته و حتی ممکن است آسیبرسان باشند.
برای ارتقای سینمای دینی، لازم است نگاه دولت و نهادهای فرهنگی بر کیفیت، تخصص و محتوای اثر متمرکز شود و حمایتها در راستای ایجاد آثار حرفهای و جذاب باشد. بدون حضور واقعی کارگردانان، بازیگران و تیم تخصصی، هیچ حمایت مالی یا معنوی نمیتواند موفقیت واقعی به همراه داشته باشد و وضعیت موجود با شعارزدگی، ضعف هنری و کلیشه ادامه خواهد یافت.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام