مکانیسم ماشه یا «اسنپبک» سازوکاری در چارچوب برجام بود که به اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل این امکان را میداد تا در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، بدون نیاز به رأیگیری، تحریمهای پیشین این شورا را دوباره برقرار کند.
این سازوکار روزهای آغازین هفته جاری فعال شد. سازوکاری که تنها به موضوع برنامه هستهای ایران محدود نمیشود، بلکه به بهانه آن اما به کلیت منازعه تهران با آمریکا و غرب و تمامی پروندهها و چالشهای مرتبط با آن گره خورده است. اکنون پرسش اصلی این است که با فعال شدن مکانیسم ماشه، آیا همه راهبردهای دیپلماتیک ایران مسدود میشود و تا چه اندازه میتوان بر ورود جدی و عملی متحدان ایران، بهویژه چین و روسیه، برای همکاری پس از این اقدام حساب کرد؟
در همین زمینه، ایکنا گفتوگویی با غلامرضا کریمی، دانشیار روابط بینالملل و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی، انجام داده است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ تبعات فعال شدن اسنپبک چیست؟ به عبارت دیگر، اهداف فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی چیست؟
به هر حال تلاش ۱۰ سالهای که از سال ۲۰۱۵ آغاز شد و تا ۱۴۰۴ ادامه پیدا کرد، علیرغم انتظاری که وجود داشت برای لغو تمامی قطعنامهها و تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بر خلاف اهداف اولیه توافق برجام به اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تمامی تحریمها منجر شد و در نهایت موجب نابودی برجام شد. یعنی تلاش ۱۰ سالهای که توسط ایران و قدرتهای بزرگ پایهریزی شد عملاً به نتیجه مشخصی نرسید.
ایران در طول این سالها تلاش زیادی کرد که این توافق بتواند ادامه حیات داشته باشد اما به دلیل کارشکنیهای آمریکا با خروج از برجام و همچنین اروپاییها با عدم اقدام مشخص، ایران هم مجبور شد بخشی از تعهدات خود را اجرا نکند. همین روند در نهایت به اجرای مکانیسم ماشه منجر شد و شرایط کشور از نظر تحریمهای بینالمللی به وضعیت قبل از ۱۳۹۴ بازگشت.
ایکنا ـ این شرایط چه تأثیری بر وضعیت داخلی و خارجی ایران خواهد گذاشت؟
طبیعتاً بخشی از اجرای مکانیسم ماشه، فضای روانی که برای مردم ایران ایجاد میکند؛ بهویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر و شرایط بحرانی خاورمیانه. قطعاً فشارهای حقوقی، سیاسی و بینالمللی علیه ایران افزایش خواهد یافت. هرچند تحریمهای آمریکا بهتنهایی بسیار شدید بودهاند و تحریمهای بینالمللی شاید گستردهتر از تحریمهای یک جانبه آمریکا نباشند اما از آنجا که تحریمهای بینالمللی از مشروعیت بینالمللی بیشتری برخوردارند، میتوانند فشارهای بیشتری از لحاظ حقوقی و اقتصادی بر ایران وارد کنند؛ بهویژه در حوزه صادرات نفت، که احتمالاً برخی کشورها فشار بیشتری به ایران وارد خواهند کرد و محدودیتهای صادرات نفت ایران با محدودیتهایی مواجه شود به گونهای که ممکن است، درآمدهای ایران از طریق فروش نفت و حتی دور زدن تحریمها کاهش پیدا خواهد کرد.
همچنین در حوزه مالی و بانکی شاید تغییر چشمگیری رخ ندهد، چون تحریمهای آمریکا در این زمینه همچنان مؤثرند اما به لحاظ سیاسی و امنیتی شرایط پیچیدهتر خواهد شد. این روند میتواند اجماع بینالمللی علیه ایران را به سرعت شکل دهد به طوری که فشارها را افزایش دهد و حتی با توجه به قطعنامههای سازمان ملل ممکن است، خطر جنگ مجدد را تقویت کند.
ایکنا ـ به نظر شما جامعه ایران چگونه باید در برابر این شرایط واکنش نشان دهد؟
جمهوری اسلامی ایران باید نهایت دقت را داشته باشد. در فضای عمومی، لازم است جامعه آرام شود. چراکه التهاب و نگرانی بهویژه در میان اقشار ضعیف و آسیبپذیر افزایش خواهد یافت. در عین حال، برخی گروههای افراطی بیمحابا بر زخم مردم نمک میپاشند و خوشحالی بیمورد میکنند که اسنپبک هیچ اثری ندارد اما واقعیت این است که اثرات آن به سرعت در زندگی مردم دیده میشود؛ به طور مثال، دلار در مدت کوتاهی به سرعت گران میشود و این بیاعتمادی میان دولت، حاکمیت و مردم را افزایش میدهد.
عجیب است که عدهای عجله دارند ایران را در مقابل جهان قرار دهند اما خوشبختانه با تدابیری که مقام معظم رهبری اندیشیدهاند. این فضا تا حدی مدیریت شده است. ایشان در سخنرانی پیش از اجرای اسنپبک تأکید کردند که ایران به هیچ وجه دنبال ساخت سلاح هستهای نیست و توافقات بینالمللی را نقض نخواهد کرد. حتی فرمودند موضوع خروج از «انپیتی» نیز صورت نمیگیرد. این مواضع آرامشی نسبی به فضای بینالمللی داده است.
ایکنا ـ با این شرایط، آینده ایران در قبال مکانیسم ماشه چگونه باید مدیریت شود؟
اگر با رویکردی عقلایی کار پیش برود، اجرای اسنپبک به معنای پایان جهان نیست. درست است که شرایط پیچیدهای پیش روی کشور قرار میگیرد اما میتوان آن را مدیریت کرد تا منجر به خشونتتنشهای داخلی یا رفتارهای تحریکآمیز در بخشی از جامعه نشود.
نقش رسانهها و نخبگان این است که آگاهیبخشی کنند و مانع از ایجاد تنشهای احتمالی شوند. وظیفه حاکمیت هم این است که از تشدید تنش در سطح منطقهای و بینالمللی جلوگیری کند. اسرائیل به دنبال آن است که با اجرای مکانیسم ماشه فشارهای بینالمللی علیه ایران را افزایش دهد؛ بنابراین ما باید هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی برنامهریزی ویژهای داشته باشیم تا روند ناامیدانهای که ممکن است در بخشهایی از جامعه شکل بگیرد، کمرنگ شود.
اگر جامعه با انرژی مضاعف کار خود را ادامه دهد، میتوان این مرحله را پشت سر گذاشت. البته باید در نظر داشت که شرایط بینالمللی تغییر کرده است؛ چراکه برجام در فضای چندجانبهگرایی بینالمللی متولد شد اما اکنون ساختار جهان در وضعیت متفاوتی قرار دارد.
ایکنا ـ با توجه به شرایط فعلی، چه راهبردی را برای عبور از این بحران پیشنهاد میکنید؟
امروز ساختار قدرت جهانی تغییر کرده و ما هم باید به دنبال طراحی یک راهبرد ملی ـ استراتژیک بر پایه «نبوغ در بقا» باشیم تا بتوانیم مسائل و مشکلات کشور را حل کنیم. تهدید اصلی برای ایران این است که آمریکا، اروپا و اسرائیل موفق شوند پرونده ایران را امنیتی کنند و یک اجماع بینالمللی علیه ما شکل دهند. اگر در این موضوع موفق شوند، شرایط برای ایران بسیار پیچیده خواهد شد اما اگر تدابیر لازم اندیشیده شود به طوری که بتوانیم از فضاسازیهای رسانهای و هیجاناتی که بعد از خروج از اسنپبک ایجاد شد، عبور کنیم، میتوانیم بحران را مدیریت کنیم.
برخی میگویند باید از «انپیتی» خارج شویم یا به سمت ساخت سلاح هستهای برویم اما این راهکارها غیرواقعبینانه و پرخطر است. با مدیریت درست بحران، میتوان از این شرایط گذر کرد و مشکلات احتمالی پیشِرو و مسائل پس از فعال شدن اسنپبک را حل کرد.
ایکنا ـ اعتمادسازی در چنین فضایی چه جایگاهی دارد؟
به نظر من سادهترین راه و روش برای ایجاد اعتماد میان مردم و حاکمیت این است که یکسری راهحلهای سیاسی مدنظر قرار گیرد. حاکمیت باید به مردم نشان دهد که به آحاد جامعه و توده مردم اعتماد دارد و با آنها صادق است و نسبت به مسائل مختلف، شفافسازی میکند. بنابراین، افزایش اعتماد عمومی به حاکمیت در این شرایط بحرانی ضروری است.
ایکنا ـ در سطح بینالمللی چه اقداماتی لازم است از سوی ایران انجام گیرد؟
ما باید تلاش کنیم موضع چین و روسیه را همچنان به عنوان حامیان خود در سطح بینالمللی حفظ کنیم. همانطور که در شورای امنیت، قطعنامهای ارائه کردند که البته رأی کافی را نیاورد، این دو کشور را میتوانیم در سطح بینالمللی به عنوان حامیان خود داشته باشیم و مانع از شکلگیری اجماع بینالمللی شویم. این موارد نقش مهمی در کاهش مشکلات کشور خواهد داشت تا بتوانیم از این بحران عبور کنیم.
البته اجرای مکانیسم ماشه یک مزیت هم داشت؛ این روند به وضعیت بلاتکلیفی موجود پایان داد. تا پیش از آن، نه تحریمها لغو میشد و نه تعهدات طرفین روشن بود. لذا بحث اجرای مکانیسم ماشه به تمام این وضعیتهای بلاتکلیفی خاتمه داد و دستکم یک شفافیت راهبردی ایجاد کرده است و مقام معظم رهبری نیز این شفافیت راهبرد را ارائه کردهاند که ایران به هیچ وجه به دنبال سلاح هستهای نیست. اگر این شرایط را به خوبی مدیریت کنیم و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی، فعال باشد، اجازه نمیدهد تا اجماع بینالمللی علیه ایران شکل گیرد.
ایران حتی میتواند سطحی از همکاری و روابط را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته باشد تا نشان دهد به سمت سلاح هستهای حرکت نمیکند. اجازه دادن به برخی بازرسیها میتواند بخشی از این همکاری باشد و به کاهش فشارها کمک کند.
ایکنا ـ در عرصه داخلی چه الزامات دیگری وجود دارد؟
شرایط کنونی فرصتی برای ایجاد گفتمان «اقتصاد مقاومتی» و خوداتکایی در داخل کشور فراهم میکند. مهمترین نکته در این میان افزایش اتحاد و همبستگی داخلی و بین مردم است. لذا باید از هرگونه اقدام و کنشی که موجب سرخوردگی یا بیاعتمادی مردم به حاکمیت میشود، بهشدت پرهیز کرد؛ چه در سطح نهادهای حاکمیتی و چه در سطح نهادهای دولتی. این انسجام داخلی میتواند فشار افکار عمومی جهانی و تلاشهای کشورهای غربی و اسرائیل را خنثی کند.
ایکنا ـ در نهایت، چشمانداز حل مسئله ایران و غرب چگونه خواهد بود؟
دیر یا زود، حتی اگر شرایط بحرانیتر شود یا جنگی رخ دهد، نهایتاً آنچه تکلیف اختلافات ایران و غرب را مشخص میکند صحنه دیپلماسی است. ایران میتواند ظرفیتهای جدیدی برای افزایش قدرت چانهزنی خود در عرصه بینالمللی فراهم کند. اگر فرصت مناسبی برای دیپلماسی فعال و سازنده به وجود آید، ایران خواهد توانست توافقی مناسب و متناسب با منافع ملی خود به دست آورد و مسائل کشور را حلوفصل کند.
ایکنا ـ آیا دیپلماسی ایران در این وضعیت «بسته» است؟ آیا تعامل با سایر کشورها و ابزارهایی مثل آژانس میتواند راهکارهای دیپلماتیک جدیدی ایجاد کند؟
چالش اصلی کشور یکی اختلافات شدید بین جناحها و گروههای سیاسی است. ما از معدود کشورهای دنیا هستیم که این همه اختلافات داخلی شدید بین جناحها وجود دارد و عرصه سیاست خارجی از منظر و عینک منافع جناحی داخلی دیده میشود. این مسئله نیاز به راهحل دارد و وظیفه حل آن فقط بر دوش حکومت نیست؛ بلکه جامعه مدنی، اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران و اقشاری که توانمند هستند باید به صحنه بیایند و کمک کنند تا ایران بتواند از این شرایط بحرانی به سلامت عبور کند.
بستر کار دیپلماتیک همچنان فراهم است، چون یک بحران رخ داده و معمولاً بحرانها یا از طریق جنگ حل و فصل میشوند یا از طریق دیپلماسی. ایران هیچ تمایلی به گزینه نظامی ندارد و به دنبال دیپلماسی است. البته شرایط دیپلماسی امروز با شرایط چندجانبهگراییای که در سال ۱۳۹۴ برجام در آن شکل گرفت، تفاوت دارد؛ بنابراین ایران باید سیاست خارجی متفاوت و فعالی در پیش بگیرد و در عین حال تحت تأثیر شرایط داخلی قرار نگیرد.
خوشبختانه در مجلس شورای اسلامی دیدیم که باوجود انتظارات برای تصمیمات تند، صرفاً سناریوهای مختلف بررسی شد؛ این نشاندهنده تدبیر در درون مجلس است که مانع از اتخاذ تصمیمات تند، سیاستزده و عجولانه در مواجهه با اجرای مکانیسم ماشه شد و این خبر خوبی است. همچنین فعالیت صدا و سیما در این راستا حائز اهمیت است. اینکه مردم حس کنند برنامههایی که در شبکههای مختلف صدا وسیما تهیه و پخش میشود، دیدگاههای مختلف در جهت افزایش شفافسازی بیان میشود. در سایر حوزهها هم صدای متفاوت دیدگاهها در رسانهها و شفافسازی میتواند زمینه را برای فعالیت دیپلماسی فراهم کند.
همچنین روسیه و چین رسماً اعلام کردهاند که مکانیسم ماشه را بهعنوان قاعدهای که بر رفتار آنها تأثیر بگذارد، نمیپذیرند؛ این اقدام خوب است و به ما امکان میدهد نفتمان را صادر کنیم و ارتباطات منطقهای خود را حفظ کنیم تا فرصتها برای دیپلماسی مسالمتآمیز فراهم شود.
ایکنا ـ در مجلس برخی نمایندگان و کارشناسان سیاسی بر ساخت بمب هستهای تأکید داشتند. با توجه به موضع صریح مقام معظم رهبری درباره عدم ساخت بمب هستهای، آیا واقعاً داشتن بمب اتم بازدارندگی ایجاد میکند؟ چقدر این ضرورت دارد و چه مشکلاتی ممکن است در پی داشته باشد؟
این چالش بسیار مهمی است. غرب از سالها پیش، ایران را بهگونهای بازنمایی کرده که گویا سریعاً بهدنبال سلاح هستهای است؛ این روایت مربوط به امروز نیست. مثلاً نتانیاهو سالها پیش در سازمان ملل مدعی شده بود که ایران ظرف شش ماه به سلاح هستهای دست مییابد! لذا این فرایند از سالهای گذشته وجود داشت اما ایران با بهرهگیری از ابزار دیپلماتیک مانع از شکلگیری اجماع بینالمللی علیه خود شده است.
واقعیت این است که در دنیای امروز و با وضعیت ژئوپلیتیکی ایران، سلاح هستهای برای ایران بازدارندگی مؤثری فراهم نمیکند. بازدارندگی تنها به داشتن سلاح هستهای خلاصه نمیشود، بلکه نیازمند توانایی «زدن ضربه دوم» است؛ یعنی در سیاست هستهای که این سلاح را به عنوان قدرت بازدارندگی در نظر میگیرد، با داشتن تعداد محدودی سلاح هستهای (مثلاً ۱۰ یا ۱۵ کلاهک) حاشیه امنی برای کشور ایجاد نمیشود.
علاوه بر این، ایران در منطقه بسیار حساس جغرافیایی قرار دارد؛ اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، همسایگان بلافاصله به دنبال همان مسیر خواهند رفت (عربستان، امارات، ترکیه و دیگران)، که در بلندمدت به نفع امنیت منطقه و خود ایران نخواهد بود. بنابراین سیاست مقام معظم رهبری مبنی بر عدم ساخت بمب هستهای در شرایط ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران منطقی و مناسب است. بر اساس این سیاست ما باید تعامل حداقلی با ساختارهای بینالمللی داشته باشیم تا بستر مناسب برای مذاکرات فراهم شود.
ما باید تأکید کنیم که بحرانها در عرصه بینالمللی یا از طریق جنگ حل و فصل میشوند، یا از طریق دیپلماسی، یا در حالت ابهام موقتی باقی میمانند اما نهایتاً یکی از دو حالت اول رخ خواهد داد. بنابراین باید از هر زمینهای که میتواند به شکلگیری اجماع بینالمللی علیه ایران و در نهایت مسیر جنگ منجر شود، پرهیز کنیم و از سوی دیگر پنجرههای لازم برای دیپلماسی را باز نگه داریم تا به محض فراهم شدن شرایط مناسب، با دست پر وارد مذاکرات بینالمللی شویم.
ایکنا ـ درباره موضعگیری متحدان ما، یعنی چین و روسیه، اشاره کردید که آنها اعلام کردهاند مکانیسم ماشه را نمیپذیرند؛ چقدر در عمل وارد همکاری جدی با ایران میشوند؟ خصوصاً با توجه به اینکه فعال شدن اسنپبک ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار میدهد.
در عرصه سیاست منطقهای و بینالمللی باید با چشمان باز تصمیم بگیریم و نه با تکیه صرف بر آرمانها و ایدهآلهای داخلی. چین و روسیه، مثل هر بازیگر مهم بینالمللی دیگری، منافع استراتژیک و اقتصادی خود را دنبال میکنند. مثلاً چین که بهعنوان قدرت دوم دنیا شناخته میشود، حدود ۸۰۰ میلیارد دلار مبادلات تجاری با آمریکا دارد؛ بنابراین هرگز منافع اقتصادی کلان خود را رها نمیکند تا صرفاً بهخاطر ایران وارد تقابل تمامعیار با آمریکا شود. اگر ایران در وضعیتی اضطراری قرار بگیرد و از آن طرف چین مستقیماً بهسمت حمایت تمامعیار برود، این امر در عمل بسیار نادر است.
با این حال، تقابل فعلی بین چین و روسیه از یک سو و آمریکا از سوی دیگر افزایش یافته است. اگر ایران هوشمندانه و با احتیاط از این اختلافات استفاده کند؛ آن هم بدون تصمیمات عجولانه و هیجانی، میتواند منافع خود را بهدست آورد و در عین حال چین را تا حد امکان و در ادامه بحران در کنار خود نگه دارد اما اگر ایران به سرعت رفتارهایی را اتخاذ کند که ضد ساختارهای نظام بینالملل بهنظر برسد و یک نوع اجماع بینالمللی علیه ایران شکل بگیرد، حتی همکاری حداقلی با چین نیز ممکن است از بین برود، چون چین به ساختارهای بینالمللی و قواعد بازی اهمیت میدهد چون عضو دائم شواری امنیت سازمان ملل متحد است. حتی روسیه نیز در بحبوحه درگیری با اروپا، معمولاً در مواقع بحران بهصورت کامل در مقابل ساختارهای بینالمللی قرار نمیگیرد. این واقعیتی است که ایران باید آن را در نظر داشته باشد.
اگر ایران نخواهد وضعیتی شبیه کره شمالی پیدا کند، باید تدابیر و رفتارهای هوشمندانه اتخاذ کند؛ با درک واقعیات صحنه بینالمللی و تدوین چارچوبی جدید برای سیاست خارجی، میتوان از این بحران به سلامت عبور کرد. البته به شرط اینکه واقعیتها و مسائل اصلی و کلان سیاست بینالملل را به درستی درک کنیم.
ایکنا ـ در افکار عمومی صحبت از احتمال جنگ مطرح است. بهنظر شما آیا فعالیت آمریکا و اسرائیل در کنار اروپا نشاندهنده آغاز جنگ فراگیر علیه ایران است یا همچنان در مدار فشار تحریمی باقی میمانیم؟
یک واقعیت تلخ در صحنه روابط بینالملل در یک سال گذشته شکل گرفته است؛ اینکه ایران در طول این یکسال مرتبا ضعیفتر شده است. غرب و رژیم صهیونیستی معتقد است ظرفیتها و نفوذ ایران در منطقه مثلا حضور در لبنان، سوریه و عراق، تحت فشار و ضربات قرار گرفته است. لذا فرض کشورهای غربی بر این است که ایران در ضعیفترین موقعیت خود در طول 20 سال گذشته قرار گرفته است بنابراین بر مبنای این فرض معتقد هستند که اگر در این موقعیت ضربهای به ایران زده شود، حتما کاری خواهد بود و میتواند ایران را تا سالها تضعیف کند و یا حتی عقب نگه دارد.
منتهی تصویری که در داخل ایران وجود دارد، اینگونه نیست. تصمیمگیران و بازیگران صحنههای نظامی و استراتژیک کشور معتقدند ایران بازدارندگی لازم را در قبال حملات احتمالی اسرائیل دارد و میتواند پاسخهای مناسب دهد به گونهای که طرف مقابل در جنگ احتمالی درخواست آتشبس دهد. این تفاوت دیدگاه به صورت جدی وجود دارد. در برخی از مقاطع زمانی مثلا در جنگ عراق شاهد بودیم که هشدار 48 ساعته داده شد و بلافاصله حمله نظامی آمریکا آغاز شد اما اینکه در این شرایط آیا آمریکاییها به این کار دست میزنند یا خیر، خیلی قابل پیشبینی نیست زیرا ترامپ شخصیتی غیرقابل پیشبینی است. یعنی فضای چندجانبهگرایی بر محیط بینالمللی حاکم نیست تا ما اطمینان داشته باشیم که چون روسیه و چین هر قطعنامهای را در شورای امنیت وتو میکنند پس حمله نظامی صورت نخواهد گرفت.
از این رو تأکید میکنم، ایران نباید صرفا به داخل توجه کند و به خودکفایی داخلی بپردازد بلکه باید دستگاه سیاست خارجی خود را فعالتر از گذشته و پیش از اجرایی شدن اسنپبک به پیش ببرد زیرا ما در شرایط بسیار بحرانی هستیم.
اگر اجماع بینالمللی علیه ایران شکل بگیرد، احتمال حمله نظامی بسیار بالاتر میرود اما اگر ایران از رفتارهای تند و هیجانی مانند خروج از اسنپبک یا خروج از انپیتی بپرهیزد، امکان آن وجود دارد که موضوع در مدار فشارهای تحریمی و سیاسی بماند و از تبدیلشدن به جنگ فراگیر جلوگیری شود. کشورهای منطقه، از جمله برخی دولتهای عربی؛ عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه با حمله اسرائیل به قطر، در حال حاضر مایل به تشدید تنشهای فراگیر در منطقه نیستند؛ این یک عامل کاهنده ریسک مستقیم نظامی است.
ایکنا ـ با این شرایط، ایران چگونه باید به منطقه و بینالملل اطمینان دهد که به دنبال سلاح هستهای نیست؟
ایران باید به روشنی و مستمر این پیام را منتقل کند که به دنبال سلاح هستهای نیست. حتی اگر غنیسازی در سطح بالاتر انجام شود مثلاً برای استفادههای فنی یا بهعنوان اهرم در مذاکرات است و باید این را بهعنوان اهرم سیاسی و نه مسیر ساخت سلاح هستهای تبیین و روایتسازی کند. این روایت باید در ادبیات بینالمللی با قدرت مطرح شود تا جای شبهه باقی نماند.
همزمان یک انسجام و هماهنگی ملی لازم است تا پیام واحدی از داخل ایران به خارج فرستاده شود؛ مبنی بر اینکه سیاست رسمی کشور، عدم حرکت بهسمت ساخت سلاح هستهای است و ایران آماده دیپلماسی سازنده است. این پیامسازی در کنار تلاشهای دیپلماتیک عملیاتی میتواند شانس ایران را در جلوگیری از ایجاد اجماع بینالمللی و ورود به مسیر جنگ افزایش میدهد.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام