کد خبر: 4315603
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴
رسول اسماعیل‌زاده در گفت‌وگو با ایکنا:

کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توأمان است + صوت

مترجم قرآن و نهج‌البلاغه به زبان ترکی با تأکید بر آنکه محیط‌های دانشگاهی و علمی کشورمان طی یک دهه اخیر اهمیت و توجه کمتری بر تربیت مترجم حرفه‌ای به معنای دقیق آن داشتند، تصریح کرد: کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توأمان است.

بی‌گمان، اگر پیام آسمانی «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» نبود، شاید انسان در تاریکی جهل و پراکندگی زبان‌ها محبوس می‌ماند. اما فرمان به خواندن، طلیعه‌دار حرکتی عظیم شد؛ حرکتی که توسن «ترجمه»، ارابه‌ران آن برای درنوردیدن قله‌های علم، دانش و بینش انسانی در مسیر توسعه و تعالی بود.

ترجمه، تنها گذر از مرز واژگان نیست؛ پلی است نازک و در عین حال استوار بر شکاف عظیم فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و اندیشه‌ها. این هنر ظریف، عصاره‌ فهم بشری را از کرانه‌ای به کرانه‌ دیگر می‌برد و اندیشه را از انزوای جغرافیایی و زبانی نجات می‌دهد.

در این میان، نقش ترجمه در انتقال علم، بی‌بدیل و سرنوشت‌ساز است. آنجا که زبانی به‌عنوان کشتی دانش برمی‌آید، ترجمه، بادبان‌های این کشتی است که آن را به ساحل مردمان دیگر می‌رساند.

در کارنامه درخشان تمدن اسلامی، زبان فارسی، خود روزگاری کشتی‌بان این دریانوردی عظیم بود. از قرن سوم تا هشتم هجری، که اروپا در خواب زمستانی قرون وسطا فرو رفته بود، زبان فارسی به‌عنوان یکی از ارکان اصلی زبان علم در کنار عربی، شکوهی بی‌نظیر داشت. از «رازی» و «ابن‌سینا» گرفته تا «خیام» و «ابوریحان بیرونی»، گنجینه‌های علمی به این زبان نوشته یا به آن ترجمه می‌شد.

دیوان «حكيم عمر خیام» نه تنها رباعی، که رساله‌های دقیق علمی او، گواه این جایگاه رفیع است. اما چرخ روزگار گردنده است. با طلوع رنسانس و سپس عصر مدرنیته در غرب، کانون تولید علم جابجا شد و به تبع آن، «زبان علم» نیز دگرگون گشت. انگلیسی، به پشتوانه انقلاب صنعتی و گسترش امپراتوری بریتانیا، رفته‌رفته به زبان بی‌بدیل و مسلط علوم تجربی، فناوری و ارتباطات بین‌الملل بدل شد. این چرخش تاریخی، بار دیگر بر اهمیت «ترجمه» به مثابه تنها راه دستیابی به دانش روز جهان تأکید کرد.

اما هر ترجمه‌ای، به خودی خود، ارزشمند نیست. آنچه به ترجمه جان می‌بخشد و آن را از سطحی مکانیکی به فرآیندی خلاقانه ارتقا می‌دهد، «کیفیت» است. 18 آبان ماه، که در تقویم ملی ما به نام «روز کیفیت» ثبت شده، فرصتی برای واکاوی این مفهوم در عرصه ترجمه است.

کیفیت در ترجمه، تنها به معنای صحت واژگانی نیست؛ بلکه «رعایت امانت» به اصل اثر و انتقال دقیق و همه‌جانبه پیام، از لایه‌های ظاهری جمله تا ژرفای مفاهیم، کنایه‌ها و ظرایف فرهنگی نهفته در آن است.

انتشار بریا یکشنبه 18 آبان/// هنوز آماده نیست/////کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توامان است + صوت

یک مترجم متعهد و باکیفیت، همچون سفیری امین است که نه تنها کلام، که روح اثر را نیز به مخاطب زبان مقصد منتقل می‌کند. او پلی می‌سازد که مسافرانش نه تنها با «اطلاعات» جدید، که با «بینش» تازه‌ای روبرو می‌شوند.

انقلاب اسلامی ایران، با تأکید بر استقلال فرهنگی و خودباوری علمی، شاهد جهشی قابل توجه در عرصه ترجمه بود. نهضت ترجمه متون علمی و دانشگاهی، اگرچه با فراز و نشیب‌هایی همراه بود، اما در نهایت، دسترسی جامعه علمی و دانشجویی ایران را به آخرین دستاوردهای جهان تسهیل کرد.

یکی از درخشان‌ترین جلوه‌های این حرکت، توسعه بی‌سابقه ترجمه و انتشار «متون دینی» بود. ترجمه‌های روان، دقیق و مبتنی بر تفسیر صحیح از قرآن کریم و نهج‌البلاغه به زبان‌های گوناگون، پیام اسلام ناب را به گوش جهانیان رساند و پاسخی به نیاز فطری بشر برای شناخت حقیقت شد. این امر، خود گواهی بر این مدعاست که ترجمه، تنها ابزار انتقال علم مادی نیست، که وسیله‌ای برای اشاعه معنویت و حکمت نیز هست.

در این مسیر پرپیچ‌وخم، آنچه ضامن قوام و دوام ترجمه‌ای ممتاز می‌شود، «انسجام» در «انتقال توأمان زبان و فرهنگ» است. زبان و فرهنگ چونان دو روی یک سکه‌اند و تفکیک آنان در ترجمه، به خلق اثری خشک و بی‌روح می‌انجامد.

مترجم فاخر، کسی است که بتواند آن «فرهنگ نهفته در بطن زبان» را استخراج و با زبانی نو بازآفرینی کند. این همزبانی فرهنگی، والاترین نشانه کیفیت در ترجمه است.

ایکنا به مناسبت فرارسیدن روز کیفیت، به گفت‌وگو با رسول اسماعیل‌زاده دوزال، مترجم برجسته قرآن کریم و نهج‌البلاغه نشست. وی که سال‌ها در عرصه ترجمه متون دینی تلاش کرده، کیفیت را در این عصر، حاصل تلفیق سه عنصر می‌دانند: «تسلط عمیق بر هر دو زبان مبدأ و مقصد، فهم همه‌جانبه از بستر فرهنگی و تاریخی متن و التزام به امانت‌داری در عین روانی بیان».

اسماعیل‌زاده دوزال در این میان، بر چالش ترجمه متون دینی تأکید می‌کند: «در ترجمه قرآن، ما با کلام الهی روبروییم. هر واژه، وزنی از معنای لدنی دارد. کیفیت در اینجا، یعنی عبور از ترجمه تحت‌اللفظی و رسیدن به بازتابی که هم مفهوم را برساند و هم حرمت قداست متن را حفظ کند. این، هنر مترجم است.»

وی با اشاره به سنت دیرپای ترجمه در میان ایرانیان، از خیل عظیم مترجمان جوانی می‌گویند که با عشق به میدان آمده‌اند و نیازمند توجه جدی به «اخلاق حرفه‌ای» و «ارتقای مستمر دانش» هستند. به باور او، کیفیت، ذاتی نیست، بلکه مقامی است که با تواضع در برابر متن، مطالعه پیگیر و عشق به انتقال درست حقیقت به دست می‌آید.

با همه این مباحث، باید گفت ترجمه، ودیعه‌ای الهی برای شکستن حصارهای ارتباطی بشر است. این امانت، زمانی به درستی ادا می‌شود که کیفیت، چراغ راه مترجم باشد؛ چراغی که هم روشنی‌بخش دانش و هم فروغ‌بخش فرهنگ و معنویت است.

در ادامه گفت‌وگوی ایکنا با رسول اسماعیل‌زاده دوزال را در باب کیفیت‌سنجی و عیارسنجی ترجمه در کشورمان در روز ملی کیفیت از خاطر می‌گذرانید.

کد

ایکنا ـ‌ اگر هزاره‌های تمدن‌ساز ایران را مورد رصد قرار دهیم ـ چه زمانی که زبان فارسی، زبان علم در سراسر جهان بود، بر بلندای قرون سوم تا ششم هجری و چه در دوران معاصر که هنوز در ایران فرهنگی، زبان فارسی زبانی پربسامد و پرنشان است و حتی ردپای آن را تا قرن نهم هجری قمری هم شاهد هستیم انتشار علم به زبان عربی و در بسیاری از موارد به زبان فارسی انجام می‌گرفت؛ اما با ورود به دوران مدرن و تغییر مسیر انتقال زبان علم؛ ترجمه جایگاه تازه‌ای یافت. دامنه ترجمه در همه حوزه‌ها از جمله حوزه ادیان ـ که شاخه‌ای تخصصی محسوب می‌شود ـ گسترش بسیار یافت. در اواخر دوره قاجار و پهلوی اول، سنتی با عنوان ترجمه علمی با رویکرد نقادانه شکل گرفت؛ به‌گونه‌ای که نه هر کسی اجازه ترجمه داشت و نه هر ترجمه‌ای مجوز انتشار می‌یافت. این روند، پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، توسعه و دامنه‌ای گسترده‌تری پیدا کرد؛ چه در زمینه سیاست‌گذاری و حمایت و چه در زمینه صادرات آثار فرهنگی. با این حال، در دهه اخیر، از یک‌سو ورود فناوری‌های ترجمه ماشینی و از سوی دیگر، کمرنگ شدن معیارهایی که عیار مترجمان را می‌سنجید، چالشی جدی ایجاد کرده است. اینکه آیا مترجم به واقع شایستگی و توان ترجمه اثری را دارد یا خیر، پرسشی اساسی است. نگاه تبیینی و تحلیلی شما را بر مبنای آن پرسش بنیادین برای طلیعه کلام‌تان می‌طلبم. عیارسنجی شما از وضعیت کیفی ترجمه در ایران در زمانه حاضر چیست؟

نکات بسیار ارزشمندی را به اختصار و در عین حال جامع بیان کردید. برای ورود به بحث ترجمه، لازم می‌دانم مقدمه‌ای عرض کنم. اگر تمدنی وجود داشته باشد و آن تمدن تولید متن کند، در نتیجه، نیاز به ترجمه نیز پدید می‌آید. ترجمه بر پایه متنِ اصلی تعریف می‌شود.

در میان ادیان الهی، دین اسلام تا زمانی که در عربستان بود، به‌عنوان یک دین مطرح می‌شد. اما هنگامی که از عربستان بیرون آمد، به صورت شریعت و قانون جلوه یافت. برای نمونه، زمانی که حضرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو حرکت کردند، در مرو، تمدنی شکل گرفت. تمدن به یک زبان بسنده نمی‌کند. زمانی که اسلام در عربستان بود، زبان دین اسلام عربی بود؛ اما وقتی به مرو آمد، دیگر زبان عربی تنها زبان اسلام تلقی نشد، بلکه زبان‌های فارسی، ترکی و عربی به‌طور توأمان فرهنگ و تمدن اسلامی را پدید آوردند. این تمدن به شرق و غرب گسترش یافت.

در همان دوران، جامعه اسلامی به ترجمه آثار غربی نیز نیاز پیدا کرد. در دوره عباسیان، نهضتی بزرگ در ترجمه آغاز شد و دانشمندان اسلامی آثار علمی و فلسفی غرب را به عربی و فارسی برگرداندند. این روند، موجب غنای علمی تمدن اسلامی شد.

پس از آنکه تمدن اسلامی به‌ویژه در قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم شکوفا شد، زبان فارسی جایگاه درخشان خود را به عنوان زبان نوشتاری، علمی و آکادمیک تثبیت کرد و در سراسر جغرافیای تمدن اسلامی رواج یافت.

در این گستره تمدنی، هم شرق و هم غرب و حتی کشورهای منطقه بالکان حضور داشتند و می‌بینیم دانشمندان و شاعران بسیاری، اگرچه زبان مادری‌شان عربی، ترکی یا اردو بود، اما آثار خود را به فارسی نگاشتند. این امر به دلیل کشش و قدرت زبانی فارسی بود که آنها را به خود جذب می‌کرد.

در مقطعی از تاریخ، جهان غرب نیز به ترجمه آثار علمی و فلسفی تمدن اسلامی نیاز پیدا کرد. زمانی که شخصیت‌هایی چون «ابن‌سینا»، «خیام» و دیگران ظهور کردند، آثار آنها از فارسی و عربی به زبان‌های غربی ترجمه شد. این روند تا سده‌های بعد ادامه داشت. حتی حدود 500 تا 600 سال پیش، اقدام به ترجمه آثار بزرگ ادبی و حماسی شرق، مانند شاهنامه نیز صورت گرفت. اینگونه بود که این روند ترجمه همچنان تداوم یافت و مسیر خود را در تبادل فرهنگی شرق و غرب ادامه داد.

در زمان پهلوی، متأسفانه خیانت بزرگی به علم و ترجمه صورت گرفت. در واقع، دروازه‌های ترجمه بدون هیچ ضابطه‌ای گشوده شد. هرآنچه که در غرب نوشته شده بود، بی‌هیچ سنجش و پالایشی، ترجمه می‌شد. در آن دوران از تولیدکننده علم به واردکننده محتوا تبدیل شدیم. دیگر تولید محتوای بومی وجود نداشت و تنها ترجمه آثار بیگانه ادامه یافت.

در همان زمان، بسیاری از مترجمان بدون توجه به اصل امانت و بدون رجوع دقیق به متن اصلی، به ترجمه پرداختند و گاه به قلم‌فرسایی شخصی روی آوردند. برخی از آنان تاریخ را براساس ذهنیات خود بازنویسی کردند. به همین دلیل است که در بسیاری از کتاب‌های تاریخی آن دوران، با تاریخ‌های واهی روبه‌رو می‌شویم.

انتشار بریا یکشنبه 18 آبان/// هنوز آماده نیست/////کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توامان است + صوت

برای نمونه، درباره قاجاریه، شاه اسماعیل صفوی یا نادرشاه، قلم‌هایی همچون ذبیح‌الله منصوری آثار فراوانی نگاشتند. منصوری بی‌تردید صاحب قلمی بسیار شیوا، روان و سلیس بود، اما در واقع، آنچه ترجمه می‌کرد، متن اصلی نبود. او مطالب نوشته‌شده در غرب را می‌گرفت و سپس به زبان فارسی، نثر جدیدی می‌سرود!؛ چیزی میان ترجمه و تألیف.

این سبک از کار سبب شد بسیاری از ایرانیان تصور کنند این آثار، چون ترجمه‌اند، پس بار علمی بالایی دارند؛ در حالی که چنین نبود. این اشتباه حتی به حوزه دین هم کشیده شد. کتاب‌هایی دینی پدید آمدند که سراسر تحریف بودند. ترجمه این آثار به فارسی و یا از فارسی به زبان‌های دیگر، خود زیان بزرگی به شمار می‌رفت.

اما پس از انقلاب اسلامی، بار دیگر متونی تولید شد که پایه و ریشه بومی داشت. این متن تازه، متن انقلاب اسلامی بود؛ متنی که خود یک گنجینه فکری و معرفتی محسوب می‌شد. انقلاب اسلامی گوهری به نام «ایدئولوژی اسلامی» را عرضه کرد که در برابر ایدئولوژی‌های گوناگون غربی و شرقی ـ از مکاتب حقوقی گرفته تا عقیدتی، از لیبرالیسم تا مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم ـ قد علم کرد.

در این مرحله، دین اسلام نه تنها به‌عنوان یک دین تمدنی، بلکه به‌عنوان یک مکتب فکری و ایدئولوژی اجتماعی مطرح شد. البته این کار ساده‌ای نبود. شخصیت‌هایی چون شهید مطهری، شهید بهشتی و علی شریعتی نقش برجسته‌ای در این عرصه داشتند. آنها اسلام را به‌عنوان یک ایدئولوژی زنده و مترقی معرفی کردند؛ ایدئولوژی‌ای که در برابر مکاتب چپ و راست، هم در غرب و هم در شرق، قدرت فکری و فرهنگی داشت.

با پدید آمدن این متنِ نو در فضای فکری جهان، هم شرق و هم غرب نیاز پیدا کردند تا با مفاهیم و ادبیات انقلاب اسلامی آشنا شوند. بدین ترتیب، در جمهوری اسلامی ایران موج تازه‌ای از ترجمه آغاز شد. در دهه نخست پس از انقلاب، هر کسی که کتابی به دستش می‌رسید، آن را ترجمه می‌کرد. این ترجمه‌ها در بسیاری از موارد فاقد دقت و کیفیت لازم بودند.

حتی در ترجمه‌های قرآنی، نهج‌البلاغه و متون فقهی و حقوقی نیز اشکالات فراوانی وجود داشت. کیفیت برخی ترجمه‌ها چنان پایین بود که مجبور شدیم تعدادی از این کتاب‌ها را خمیر کنیم. اگر بخواهم به ایرادات برخی از آن ترجمه‌ها اشاره کنم، گاه چنان مضحک است که گفتنشان نیز دشوار است.

با گذشت حدود 20 سال از انقلاب، ضرورت ساماندهی ترجمه به‌شدت احساس شد. از همین رو، شورای کتاب در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تشکیل شد. این شورا وظیفه داشت تا هم به آسیب‌شناسی متون اصلی بپردازد و هم کتب ترجمه‌شده را مورد بررسی قرار دهد.

نتیجه این بررسی‌ها، دستیابی به روشی علمی و منظم در ترجمه بود. بر پایه این شیوه، مرکزی به نام مرکز ساماندهی ترجمه در شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت. این مرکز مأمور شد تا ترجمه‌ها را با نظم و نسق علمی سامان دهد و فرآیند ترجمه را از انتخاب متن تا انتشار، تحت نظارت دقیق قرار دهد.

کد

ایکنا - بسیار نگاه عمیق و دقیقی داشتید. با توجه به شرایط امروز، نخستین نیاز کشور در حوزه ترجمه و مترجمان از نظر کیفیت چیست؟ در حوزه‌هایی چون ادیان، علوم انسانی و نیز در سطح سازمان‌ها، نهادها و دانشگاه‌هایی که وظیفه تربیت مترجمان را دارند، چه نقاط قوت و ضعف عمده‌ای مشاهده می‌کنید؟

باید ترجمه را به دو دسته تقسیم کنیم: ترجمه «زین‌سو» و ترجمه «زان سو»؛ ترجمه زین‌سو به معنای ترجمه از زبان فارسی و عربی به زبان‌های مختلف جهان است؛ زیرا ما نیاز داریم که معارف و آثار خود را به مخاطبان جهانی ارائه دهیم.

برای نمونه، شاهنامه فردوسی اثری است که جهان به ترجمه‌های دقیق و علمی آن نیاز دارد. نخستین ترجمه منظوم شاهنامه توسط «سید شریف العامدی» به زبان ترکی قدیم انجام شد و اکنون نیز نسخه آن در دسترس است. این ترجمه در دربار مصر صورت گرفت و نشان‌دهنده نیازی است که در تمدن اسلامی نسبت به ترجمه آثار فارسی وجود داشته است.

در حال حاضر، ترجمه زین‌سو شرایط متفاوتی نسبت به گذشته دارد. در این حوزه، ساماندهی قابل توجهی انجام شده است. نخستین گام در این ساماندهی، طرح شناخت مترجمان ایرانی و بین‌المللی است؛ یعنی ما باید بدانیم چه مترجمانی در جهان داریم، به چه زبان‌هایی تسلط و هر یک در چه حوزه‌ای تخصص دارند.

به همین دلیل، مترجمان باید طبقه‌بندی تخصصی شوند؛ زیرا متون مختلف از نظر ماهیت و موضوع با هم تفاوت دارند. متونی عمومی، تخصصی، فقهی، حقوقی، بازرگانی، ورزشی و ادبی داریم و هر کدام نیازمند مترجمی با مهارت و دانش خاص خود هستند. برای مثال، در علم، واژه‌ای معنایی دارد که ممکن است در حقوق معنای دیگری پیدا کند. بنابراین، طبقه‌بندی تخصصی مترجمان از ضرورت‌های ارتقای کیفیت ترجمه است.

خوشبختانه در ترجمه «زین‌سو» تا حدودی این ساماندهی شکل گرفته است. اکنون می‌دانیم در چه کشورهایی، مترجمان ایرانی یا غیرایرانی داریم و تسلط آنها بر چه زبان‌هایی و در چه سطحی است.

انتشار بریا یکشنبه 18 آبان/// هنوز آماده نیست/////کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توامان است + صوت

سومین نکته بسیار مهم، مراحل ترجمه است. مرحله نخست، انتخاب کتاب و آماده‌سازی متن است. این بخش بسیار حساس است. اگر متن به‌درستی آماده‌سازی نشود، حتی قرآن یا نهج‌البلاغه هم قابل ترجمه دقیق نخواهند بود. در فرایند آماده‌سازی، باید لغات دشوار، مفاهیم خاص، ابهامات و متشابهات متون شفاف‌سازی شوند. تنها پس از این مرحله است که ترجمه قابل اعتماد خواهد بود.

مرحله دوم، تعیین زبان و سبک متن است. مترجم باید بداند متن او از چه نوعی است: آیا زبان شاهنامه است یا زبان مولوی؟ آیا متن، نثر عرفانی حافظ است یا متن علمی و فقهی؟ هرکدام از اینها تخصص و درک ویژه‌ای می‌طلبند. نوع متن، تعیین‌کننده نوع ترجمه است و مترجم باید با دقت بداند با چه متنی روبه‌رو است.

پس از این مراحل، نوبت به روند ترجمه می‌رسد. در این مرحله، اهمیت ویراستاری بسیار زیاد است. در گذشته، یا ویراستاری انجام نمی‌شد یا تنها ویراستاری زبان مقصد صورت می‌گرفت.

اما در نظام جدید ساماندهی ترجمه، سه نوع ویراستار تعریف شده است؛ «ویراستار ادبی»؛ «ویراستار زبان مقصد»، که باید بررسی کند آیا خواننده زبان مقصد می‌تواند ترجمه را به‌خوبی درک کند یا خیر، «ویراستار مقایسه‌ای»، که وظیفه دارد ترجمه را با متن اصلی تطبیق دهد تا میزان امانت‌داری مترجم و احتمال حذف یا اضافه مشخص شود. اگر این سه مرحله به‌درستی اجرا شود، کیفیت ترجمه بالا خواهد رفت.

ایکنا - بهترین نوع ترجمه از منظر عیارسنجی و کیفیت کدام است؟

بهترین ترجمه آن است که مترجم، زبان مادری‌اش هم زبان مبدأ و هم زبان مقصد باشد. البته این امر دشوار است، اما خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی، تا حدودی این مشکل حل شده است. امروز شاهد حضور طلاب و دانشجویان بسیاری از کشورهای مختلف در ایران هستیم که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود فرا گرفته‌اند.

وقتی یک مترجم با هر دو زبان در سطح مادری آشنا باشد، در ترجمه اشتباهات فرهنگی رخ نمی‌دهد. برای مثال، اگر کسی بخواهد عبارت فارسی «دماغت چاق است» را ترجمه کند، مترجم غیرآشنا ممکن است آن را «بینی بزرگ» ترجمه کند، در حالی که مفهوم درست آن در فرهنگ فارسی «حال خوب داشتن» است. این تفاوت نشان می‌دهد که ترجمه صرفِ زبان کافی نیست؛ باید فرهنگ نیز ترجمه شود. بنابراین، زبان به‌تنهایی ناقص است و بدون شناخت فرهنگ، ترجمه دچار خطا می‌شود.

انتشار بریا یکشنبه 18 آبان/// هنوز آماده نیست/////کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توامان است + صوت

اکنون ما در کشور، مترجمان برجسته‌ای داریم که از نظر کیفیت در سطح بسیار بالایی قرار دارند.

در حوزه ترجمه‌های «زان سو» (از زبان‌های بیگانه به فارسی) نیز باید به سوی تربیت چنین مترجمانی حرکت کنیم؛ مترجمانی که علاوه بر دانستن زبان، با فرهنگ آن زبان نیز آشنایی عمیق داشته باشند. متأسفانه گاهی ترجمه‌های نادرست موجب برداشت‌های اشتباه از متون فلسفی و علمی شده است. برای نمونه، برخی ترجمه‌های آثار «کارل مارکس» نادرست بوده است. در نتیجه، شهید مطهری بر مبنای ترجمه‌ای ناقص به نقد آن پرداخته و بعدتر مارکسیست‌ها ادعا کردند که «مارکس چنین نگفته است». با بررسی دقیق‌تر مشخص شد که خطا از مترجم بوده است، نه از متفکر یا منتقد.

پس اساس کیفیت ترجمه، اجرای درست مراحل علمی ترجمه و تسلط مترجم بر فرهنگ و زبان هر دو سوی ترجمه است.

کد

ایکنا - به‌اختصار به وضعیت دانشگاه‌های کشور نیز اشاره‌ای داشته باشیم. تربیت مترجمان در محیط‌های دانشگاهی ما با چه کیفیتی صورت می‌گیرد؟ آیا دانشگاه‌های ما در این زمینه موفق عمل کرده‌اند؟

متأسفانه باید عرض کنم خیر! در کشور ما به ترجمه از جهات مختلف، به‌ویژه در مراکز آکادمیک و دانشگاهی، اهمیت کافی داده نمی‌شود. در واقع، دانشجویان تنها به پشت سر گذاشتن واحدهای درسی بسنده می‌کنند و وارد محیط واقعی ترجمه نمی‌شوند.

برای تربیت مترجم حرفه‌ای، لازم است دانشجویان مدتی را در محیط زبان مقصد زندگی کنند. برای مثال، مترجمان زبان انگلیسی باید مدت زمان مشخصی را در کشورهای انگلیسی‌زبان سپری کنند. آنان باید از فرصت‌های مطالعاتی بین‌المللی استفاده کنند تا علاوه بر یادگیری اصطلاحات و سبک زبانی، با فرهنگ بومی نیز آشنا شوند.

خود من مترجم زبان ترکی هستم و بیش از 40 اثر به این زبان ترجمه کرده‌ام، از جمله قرآن و نهج‌البلاغه. به‌دلیل ارتباط مستمر با ترکیه، آذربایجان و کشورهای ترک‌زبان، به‌خوبی دیده‌ام که چگونه حضور در محیط زبان مقصد بر کیفیت ترجمه تأثیر می‌گذارد.

انتشار بریا یکشنبه 18 آبان/// هنوز آماده نیست/////کیفیت ترجمه در گرو انتقال زبان و فرهنگ به شکل توامان است + صوت

در ترکیه بارها از من درخواست کرده‌اند تا درباره تفاوت‌های زبانی توضیح دهم. آنها می‌گویند ما فرهنگ لغت‌های بزرگی مانند «دهخدا» و «معین» داریم، اما فارسی امروز ایران با فارسی دوران قاجار و پهلوی تفاوت بسیاری پیدا کرده است. لغات و اصطلاحات جدیدی در زبان فارسی به‌ویژه پس از انقلاب پدید آمده است؛ واژه‌هایی که در محاورات روزمره به‌کار می‌رود اما در هیچ فرهنگ لغتی یافت نمی‌شود.

بنابراین، نیاز مبرمی به تدوین فرهنگ لغات جدید فارسی معاصر احساس می‌شود. در واقع، لغات ابتدا در کوچه و بازار خلق می‌شوند و سپس وارد فضای علمی و آکادمیک می‌گردند. (قرمز)متأسفانه در کشور ما این روند برعکس است؛ نخست لغات در آکادمی ساخته می‌شوند و سپس به میان مردم می‌روند.

اگر بخواهیم در زمینه تربیت مترجمان موفق عمل کنیم، باید نیمی از آموزش را در کشور خود و نیمی دیگر را در کشور مقصد انجام دهیم. حضور در محیط زبانی و فرهنگی مقصد، همان فرصتی است که می‌تواند مترجمان ما را به سطحی از مهارت برساند که ترجمه‌های آنان دقیق، فرهنگی و قابل اتکا باشند.

انتهای پیام
خبرنگار:
امین خرمی
دبیر:
فاطمه بختیاری
captcha