قزوین؛ شهری کهن، دیاری است که نامش با فرهنگ، هنر، ایمان و اندیشه درآمیخته و قرنهاست بر تارک تمدن ایرانی اسلامی میدرخشد.
قزوین را «مهد خوشنویسی ایران» میدانند؛ سرزمینی که قلم و دوات در دستان هنرمندانش جان گرفته و خط، زبان ماندگار فرهنگ شده است. شهری که هر گوشهاش بوی ادب و تفکر میدهد و از دامانش اندیشمندان، عالمان، هنرمندان و شخصیتهای اثرگذاری برخاستهاند که هر یک نقشی ماندگار در تاریخ علم، فرهنگ، سیاست و دین این سرزمین ایفا کردهاند. از عمادالدین زکریای قزوینی، نویسنده و جغرافیدان نامدار، تا حمدالله مستوفی مورخ برجسته قرن هشتم، از عبید زاکانی طنزپرداز ژرفاندیش تا شهید ثالث عالم وارسته عصر صفوی، از میرعماد قزوینی که خوشنویسی نستعلیق را به اوج رساند تا ملاخلیل قزوینی فقیه و مفسر قرآن، همگی فرزندان همین خاکاند؛ چهرههایی که هر یک نشانی از عظمت فرهنگی قزوین بر پیشانی تاریخ دارند.
در چنین شهری که فرهنگ و ایمان در تار و پود آن تنیده شده است، قرآن کریم همواره جایگاهی ریشهدار و اثرگذار داشته است و امروز بیش از دویست مؤسسه قرآنی در استان قزوین دارای مجوز فعالیت هستند، اما در عمل تنها حدود چهل مؤسسه، با وجود همه دشواریها، همچنان فعال و پویا باقی ماندهاند و بیش از چهار هزار قرآنآموز را زیر پوشش آموزشی خود دارند.
این مؤسسات مردمی در شرایطی چراغ آموزش قرآن را روشن نگه داشتهاند که با چالشهای جدی اقتصادی، افزایش هزینهها، کمبود منابع مالی، کاهش حمایتهای نهادی و فشارهای معیشتی روبهرو هستند؛ مشکلاتی که استمرار فعالیت فرهنگی را برای بسیاری از آنها دشوار کرده است. با این حال، انگیزه و باور قلبی مدیران و مربیان قرآنی سبب شده است که این مجموعهها، با حداقل امکانات و حداکثر تلاش، همچنان به مسیر خود ادامه دهند.
بسیاری از فعالان قرآنی قزوین، سالهاست بیهیچ چشمداشتی و تنها با عشق به کلام وحی، در مساجد، محلات و کلاسهای کوچک مردمی فعالیت میکنند و میکوشند چراغ قرآن در دل نسل نوجوان و جوان خاموش نشود. حقیقت آن است که اگر این عشق و باور عمیق نبود، بسیاری از این نهادهای مردمی تاب تحمل فشارهای اقتصادی امروز را نداشتند.
برای واکاوی وضعیت فعالیتهای قرآنی استان قزوین، بررسی دغدغههای فعالان این عرصه و شناخت موانع و راهکارهای پیشرو، به سراغ یکی از چهرههای پرتلاش این حوزه رفتیم؛ حجتالاسلام سیدمحمدحسن بابایی، مربی قرآن و عضو هیئت مؤسس مؤسسه قرآنی امیرالمؤمنین (ع) قزوین. او از جمله افرادی است که سالها در میدان عمل کوشیده است، جلسات آموزش قرآن در محلات، مساجد و مدارس پابرجا بماند. دغدغههای او تنها محدود به یک مؤسسه نیست، بلکه نگاهی فراگیر به آینده فعالیتهای قرآنی استان دارد. در گفتوگو با وی، از چالشهای اقتصادی مؤسسات، ضعف حمایتهای ساختاری، نقش نهادهای متولی و راهکارهای تقویت جریان مردمی قرآن سخن گفتیم که در ادامه میخوانیم؛
از دوران کودکی با تشویق پدر و مادر به محافل قرآنی راه پیدا کردم. در همان سالها جلسات خانگی و مساجد محل ما در قزوین، یکی از دلنشینترین فضاهایی بود که قرآن در آن جریان داشت. بیش از بیست سال است که بهصورت مستمر در مسیر آموزش و برگزاری جلسات قرآن کریم فعالیت دارم و در قزوین، اساتید بزرگی در این حوزه حضور دارند که نقش مؤثری در شکلگیری نسل جدید قاریان و حافظان قرآن داشتهاند.
استان قزوین از نظر ظرفیتهای قرآنی بسیار غنی است. در حال حاضر حدود ۲۰۰ مؤسسه قرآنی در استان دارای مجوز رسمی هستند که از میان آنها حدود ۴۰ مؤسسه فعالترند و نزدیک به چهار هزار قرآنآموز در آنها فعالیت دارند. این مؤسسات، با وجود مشکلات مالی و کمبود حمایتها، همچنان با انگیزه بالا کار میکنند.
فضای قرآنی استان هنوز تا رسیدن به جایگاه واقعی خود فاصله دارد. علتش هم نبود مدیریت واحد و منسجم در سطح استانی است. بسیاری از فعالیتها پراکنده است و نهادهای مختلف هر کدام برنامهای جداگانه دارند، در حالیکه اگر مدیریت منسجم و سیاستگذاری درست وجود داشت، شاهد همافزایی چشمگیرتری میان مؤسسات بودیم.
مشکل نخست، ضعف مدیریت و نگاه سطحی به موضوع قرآن است. متأسفانه برخی مدیران فرهنگی، قرآن را فقط بخشی از برنامههای مناسبتی میدانند، نه محور اصلی فرهنگ. وقتی نگاه مدیریتی به این شکل باشد، بودجهها هم به درستی تخصیص پیدا نمیکند و محافل قرآنی به حاشیه میروند. برای مثال، ما بارها گفتهایم که با یک بودجه اندک، مثلاً یک میلیون تومان، میتوان در طول هفته چند محفل قرآنی کوچک، اما اثرگذار برگزار کرد. اما همین حداقلها نیز گاهی بهدلیل نبود اراده و مدیریت صحیح، عملی نمیشود.
مشکل دوم، نبود جایگاه واقعی برای قاریان و اساتید قرآن است. در بسیاری از مراسم، اهمیت به مداحان یا سخنرانان چند برابر قاریان داده میشود، در حالی که قاری، صدای قرآن در جامعه است و باید در رأس توجه باشد.
به جرأت میگویم که اگر بودجههای قرآنی به درستی هزینه میشد، وضعیت امروز استان بسیار متفاوت بود. بعضی از دستگاهها فقط به دلیل تکلیف سازمانیشان برنامه قرآنی اجرا میکنند و هدف فرهنگی عمیقی ندارند. متولیان باید اولاً شناخت درستی از نیروهای قرآنی استان داشته باشند و ثانیاً اعتماد کنند. یعنی بودجه را مستقیماً به دست اساتید و فعالان واقعی بسپارند، نه اینکه همهچیز در قالب جلسات اداری خلاصه شود.
به نظرم باید ساختاری ایجاد شود که اساتید شاخص شناسایی و حمایت شوند. مثلاً همین مبلغ اندک که اشاره کردم اگر در اختیار اساتید فعال قرار گیرد، هرکدام میتوانند چند جلسه قرآن تشکیل دهند و شاگردان زیادی را تربیت کنند.
بله، قزوین شهری است با سابقهای درخشان در علم، ادب، خوشنویسی و دینداری. از ملاخلیل قزوینی تا میرعماد و از علامه دهخدا تا شهید رجایی، این خاک چهرههای بزرگی را به کشور هدیه داده است. در حوزه قرآن نیز چنین ظرفیتی وجود دارد.
اساتید بزرگی همچون استاد نداف، استاد وفاپور، استاد فتحعلی و بهویژه استاد سیدمصطفی حسینی، از افتخارات قرآنی قزوین هستند. حضور چنین چهرههایی نشان میدهد که استعداد قرآنی در این استان نهتنها وجود دارد بلکه میتواند در سطح ملی و بینالمللی بدرخشد، اگر حمایت درست صورت گیرد.
محافل قرآنی قلب تپنده جامعه قرآنیاند. وقتی محفلی برپا میشود، علاوه بر آموزش قرآن، فضای معنوی و ارتباط انسانی میان مردم تقویت میشود. در گذشته در قزوین تقریباً هر شب جلسات قرآن در مساجد مختلف برپا بود. مثلاً شنبهها مسجد امام حسین (ع)، یکشنبهها مسجد مولاوردیخانی و شبهای جمعه هم جلسات خانگی در منازل خانوادههای شهدا برگزار میشد.
امروز این فضا کمرنگتر شده و بسیاری از جلسات تعطیل یا ادغام شدهاند. اگر محافل قرآنی گسترش پیدا کند، نشاط دینی در جامعه افزایش مییابد. به جرأت میگویم که با رونق محافل قرآن، حال مردم هم بهتر میشود؛ چون صدای قرآن آرامشبخش است.
باید از پایین به بالا عمل کنیم. یعنی به جای اینکه همهچیز از ادارات آغاز شود، از مردم و مساجد شروع کنیم. اگر مردم پای کار بیایند و حس کنند که قرآن بخشی از زندگیشان است، کارها خودبهخود پیش میرود.
از سوی دیگر باید نظام حمایتی واقعی از مؤسسات قرآنی ایجاد شود. مؤسساتی که با عشق و بدون بودجه خاص کار میکنند، نباید درگیر بروکراسی شوند. بودجهها باید به شکل شفاف، عادلانه و تخصصی توزیع شود. در کنار آن، باید در رسانهها نیز انعکاس فعالیتهای قرآنی جدیتر شود. وقتی جامعه بداند در محلهاش جلسه قرآنی برقرار است، رغبت شرکت در آن افزایش مییابد.
سؤال بسیار مهمی است. نوجوان امروز با انگیزه و ذوق خاصی وارد عرصه میشود، اما اگر جذابیت نباشد، زود دلزده میشود. ما باید برای هر گروه سنی و سطح توانایی، برنامه جداگانه داشته باشیم. نباید تصور کنیم فقط مسابقات رسمی مثل مسابقه اوقاف میتواند جوان را جذب کند. اتفاقاً برگزاری برنامههای کوچک، مسابقات محلی، اعطای هدایا و حتی تقدیر ساده، تأثیر عمیقی دارد.
مثلاً اگر نوجوانی بداند در پایان جلسه ممکن است یک هدیه کوچک دریافت کند یا در جمع مورد تشویق قرار گیرد، انگیزهاش چند برابر میشود. باید فضای شاد و پرانرژی برای جلسات قرآنی ایجاد کنیم. در عین حال، باید آموزشها ساده، کاربردی و همراه با مهارتهای زندگی باشد. نوجوانی که حس کند قرآن به درد زندگیاش میخورد، هرگز از آن جدا نمیشود.
این یکی از آرزوهای دیرینه ماست. از مسئولان محترم آموزش و پرورش خواهش میکنم که قاریان و حافظان قرآن را بهعنوان معلمان رسمی قرآن در مدارس استخدام کنند. در حال حاضر، بسیاری از قاریان برجسته که دارای مدارک دانشگاهی هستند، بیکارند. این افراد سرمایههای قرآنی کشورند. اگر آنها وارد مدارس شوند، نهتنها آموزش قرآن تخصصیتر میشود، بلکه عشق به قرآن از همان دوران کودکی در دانشآموز نهادینه خواهد شد.در برخی سالها این طرح بهصورت محدود اجرا شد و بازخورد بسیار خوبی داشت. کاش دوباره احیا شود و بهطور دائمی ادامه یابد.

مشکل اصلی این است که مدیران قرآنی ما عاشق قرآن نیستند. شاید تعبیر تندی باشد، اما واقعیت دارد. برخی از این مدیران فقط از روی وظیفه اداری فعالیت میکنند، نه از روی عشق و ایمان. وقتی کسی خودش اهل قرآن نباشد، نمیتواند برای توسعه قرآن تصمیم درست بگیرد. ما به مدیرانی نیاز داریم که قرآن در دلشان زنده باشد؛ کسانی که اگر جلسهای تعطیل شد، واقعاً ناراحت شوند. تا زمانی که مدیریت قرآنی بر پایه تخصص، تعهد و عشق نباشد، تحول بزرگی رخ نمیدهد.
اول از همه از تمام فعالان بینام و نشان حوزه قرآن تشکر میکنم. کسانی که با حداقل امکانات، چراغ جلسات قرآن را روشن نگه داشتهاند. اما خطابم به مسئولان این است که به قرآن بیش از قبل بها دهند. قرآن باید محور همه برنامههای فرهنگی باشد، نه گوشهای از آن.
بودجههای فرهنگی کشور اگر در مسیر قرآن صرف شود، خروجی آن دهها برابر خواهد بود. در پایان آرزو میکنم روزی برسد که در هر کوچه و محله، صدای تلاوت قرآن شنیده شود و جامعه ما واقعاً به قرآن عمل کند، نه فقط آن را تلاوت کند.
انتهای پیام