کد خبر: 4322803
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۴

روایتی از «ترس و همدلی» در مستند «زخم و آئینه»

کارگردان مستند «زخم و آئینه» با بیان اینکه این اثر تجربه جنگ 12 روزه و زخم‌های روانی آن را به تصویر کشید،‌ گفت: در این اثر تلاش شده همدلی و اضطراب جامعه در دل روایت شاعرانه مستند دیده شود. 

در حال تکمیل / مستند «زخم و آینه» واقعیت‌های جنگ را ثبت کردمهدی اسدی، کارگردان مستند «زخم و آئینه» در گفت‌وگو با ایکنا به معرفی اثر خود پرداخت و گفت: جنگ دوازده‌ روزه ایران و اسرائیل تجربه‌ای غریب و تکان‌دهنده در زیست اجتماعی ما بود؛ وضعیتی که جامعه را ناگهان در دل یک جنگ پیش‌بینی‌نشده قرار داد. پایتخت و شهرهای بزرگ یک‌باره به خط مقدم بدل شدند و صدای پهپادهایی که دیده نمی‌شدند، لایه‌ای از هراس را بر روح جمعی ما نشاند. اما در کنار این ترس عمیق، نوعی همدلی و مراقبت جمعی نیز شکل گرفت؛ «زخم و آئینه» تلاشی است برای ثبت همزمان این دو تجربه: زخم‌های نامرئی‌ که هنوز در ضمیر جامعه می‌لرزد و آئینه‌هایی که نشان می‌دهند چگونه انسانیت، حتی در تاریک‌ترین لحظات، از میان ترک‌ها سر برمی‌آورد.

وی در پاسخ به چرایی انتخاب روایت تجربی و شاعرانه برای این مستند گفت: من مستندسازم و وقتی با چنین روایت انسانی مواجه شدم، زبان مستند خودبه‌خود مرا فراخواند. در میان هراس و همدلی، در میان فاصله و نزدیکی، چیزی بود که نمی‌شد آن را صرفاً در قالب یک گزارش خبری یا داستان بازسازی‌شده تعریف کرد. مستند تجربی و شاعرانه امکان ثبت نه تنها آنچه رخ داده، بلکه آنچه حس شده را نیز فراهم می‌کند تا مخاطب شریک تجربه شود. وجه انسانی ماجرا، دوگانگی ترس و شفقت مرا به سمت این نوع روایت هدایت کرد؛ روایتی که حقیقت بیرونی را با حقیقت درونی پیوند می‌زند.

اسدی درباره ضرورت و اهمیت ساخت این مستند توضیح داد: پرداختن به چنین موضوعی در قالب مستند از چند جهت اهمیت دارد. فیلم مستند بی‌واسطه‌ترین و عینی‌ترین مواجهه با یک واقعه است و اجازه می‌دهد حقیقت بدون آرایش‌های نمایشی و فاصله‌ ساختگی در برابر چشم مخاطب قرار گیرد. تلاش کردم با یادآوری خاطره‌ای تلخ و جمعی، خاطره‌ای که همچون کابوسی بر ذهن جامعه سایه انداخته بود مخاطب امروز را به عمق زخم‌هایی ببرم که هنوز در لایه‌های ناپیدای زندگی ما جریان دارند. مستند توان دارد گذشته را فعال کند تا دردهای فراموش‌شده شنیده شوند و تماشاگر به سطحی جدید از آگاهی و درک انسانی برسد.

وی درباره دلیل ساخت این مستند در این مقطع زمانی بیان کرد: هر چند بخشی از نسل جوان آن روزها تجربه حضور در بحران را داشت، اما گذر زمان و انباشت بحران‌های جدید، بسیاری از آن حس‌ها را در لایه‌های پنهان زندگی پنهان کرده است. لازم بود دوباره به آن تجربه بازگردیم، نه برای زنده نگه‌داشتن ترس، بلکه برای روشن‌کردن واقعیتی که هنوز فهم نشده باقی مانده است. مستند نشان می‌دهد آن روزها یک حادثه صرف نبود، بلکه یک وضعیت انسانی بود که ردّش هنوز در رفتار، احساس امنیت و نگاه بسیاری از ما دیده می‌شود. این تجربه به نسل جوان یادآوری می‌کند که زخم‌ها حتی پس از پاک شدن از سطح، در آئینه جامعه باقی می‌مانند و فهمیدن این لایه‌های پنهان، آگاهی و مسئولیت نسبت به اکنون و آینده را تقویت می‌کند.

فیلم مستند بی‌واسطه‌ترین و عینی‌ترین مواجهه با یک واقعه است و اجازه می‌دهد حقیقت بدون آرایش‌های نمایشی و فاصله‌ ساختگی در برابر چشم مخاطب قرار گیرد

اسدی در توضیح انتخاب جنگ دوازده‌روزه به عنوان محور اصلی اثر گفت: این جنگ برای من یک «رخداد» صرف نبود، بلکه انتخاب یک زخم بود. گرچه این واقعه کوتاه بود، اثرات روانی و اجتماعی‌اش بسیار عمیق‌تر و ماندگارتر از مقیاس زمانی آن است. دوگانگی کوتاهی زمان و عمق تأثیر برای من جذاب بود؛ لحظه‌هایی فشرده از ترس و بی‌ثباتی که برای همیشه در حافظه جمعی باقی می‌مانند. این جنگ نمونه فشرده‌ای از مواجهه مردم با بحران بود که تجربه مشترک آوارگی، فقدان، همبستگی و شکاف‌های فردی و اجتماعی را به تصویر می‌کشید.

وی درباره تعادل بین واقعیت تاریخی و روایت شاعرانه توضیح داد: روایت این فیلم به دنبال بازسازی تاریخی کلاسیک نیست، بلکه بیشتر بر حس زیسته مردم تمرکز دارد؛ اضطرابی که هنوز در لایه‌های ناخودآگاه جامعه باقی مانده است. با این حال وفاداری به واقعیت تاریخی نیز حفظ شده و ساختار روایت بر اساس اسناد، شهادت‌ها، تصاویر واقعی و زمان‌بندی رخدادها شکل گرفته است. در دل این چارچوب، لحن شاعرانه و تجربه انسانی نیز اجازه نفس کشیدن یافته است؛ تاریخ ستون فقرات و احساس روح فیلم است.

اسدی درباره نمادها و معنای عنوان «زخم و آئینه» بیان کرد: «زخم» نمایانگر آسیب‌های دیدنی و نادیدنی جنگ است که بر خانه‌ها، بدن‌ها و ذهن‌ها حک می‌شوند. «آئینه» جامعه است که باید دوباره به خود نگاه کند؛ گاهی ترک‌خورده و گاهی تصویر را درست نشان نمی‌دهد، اما همچنان تنها راه دیدن حقیقت است. این مفهوم در تصویر و روایت فیلم با بازتاب‌ها، سایه‌ها، قاب‌های چندلایه و نقاطی از شهر که هم یادگار زخم‌اند و هم گواه بقا، نمود یافته است.

وی درباره تأثیر اجتماعی مستند گفت: امید من این است که مخاطب از سطح روایت‌های رسمی و تاریخی فراتر رفته و با لایه‌های پنهان بحران مواجه شود. زخم‌های جنگ فقط در خطوط درگیری باقی نمی‌مانند؛ به خانه‌ها، خواب‌ها، تربیت کودکان، روابط خانوادگی و حس امنیت روزمره سرریز می‌شوند. فیلم نشان می‌دهد جنگ تمام نمی‌شود، بلکه شکلش تغییر می‌کند و در حافظه جامعه ادامه می‌یابد. ایجاد این آگاهی در مخاطب، گامی مهم در درک روان جمعی و نیاز به مرهم برای آن است.

این مستندساز افزود: مستند «زخم و آئینه» هم هشدار است و هم دعوت. هشدار نسبت به پیامدهایی که دیده نمی‌شوند اما حضور دائمی دارند و دعوت به اینکه شهر، خانواده و تاریخ‌مان را دوباره در آئینه نگاه کنیم؛ با شجاعت، مهربانی و درکی که هیچ زخمی با نادیده گرفتن درمان نمی‌شود. این فیلم می‌خواهد مخاطب را به تأمل درباره گذشته، اکنون و آینده وادارد و اهمیت مواجهه با پیامدهای ناپیدای جنگ را برجسته سازد.

مستند «زخم و آئینه» هم هشدار است و هم دعوت. هشدار نسبت به پیامدهایی که دیده نمی‌شوند اما حضور دائمی دارند و دعوت به اینکه شهر، خانواده و تاریخ‌مان را دوباره در آئینه نگاه کنیم

اسدی همچنین درباره تجربه شخصی خود در ساخت این مستند بیان کرد: مواجهه با چنین رویدادی نه تنها حرفه‌ای بلکه انسانی بود و امکان ثبت واقعیات روانی و اجتماعی جنگ را فراهم کرد. هر صحنه و هر قاب فیلم حاصل ساعت‌ها مشاهده، گفت‌وگو و توجه به کوچک‌ترین جزئیات زندگی مردم بود تا حقیقت تجربه‌شده را به درستی منتقل کند. این فرآیند باعث شد مستند به یک سند جمعی و انسانی تبدیل شود که هم زخم‌ها و هم آئینه‌ها را بازتاب می‌دهد.

وی در پایان اظهار کرد: امید دارم «زخم و آئینه» مخاطب را به تفکر و درک عمیق‌تر از تأثیرات جنگ در زندگی روزمره و روان جمعی جامعه دعوت کند. این فیلم قصد دارد بین تجربه گذشته و حساسیت امروز پل بزند و نشان دهد که توجه به زخم‌های پنهان و بازتاب آنها در آئینه جامعه، گامی ضروری برای ساخت آینده‌ای آگاهانه و مسئولانه است.

انتهای پیام
خبرنگار:
داوود کنشلو
دبیر:
فاطمه بختیاری
captcha