به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست تخصصی علوم انسانی اسلامی با رویکرد کاربردی با هدف پیوند نظریه و عمل با همکاری نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، جمعی از مراکز علمی برجسته از جمله مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه امروز، هشتم دیماه به میزبانی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و انجمن بین المللی دانش اجتماعی مسلمین برگزار شد.
در ابتدای این نشست تخصصی، غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران طی سخنانی بیان کرد: ضمن عرض خیرمقدم به حضار گرامی در این نشست، برای همه عزیزان و بزرگوارانی که چه در این دانشکده و چه در دیگر مجموعههای آموزش عالی کشور به یکی از آموزههای بسیار مهم معرفتی اهتمام دارند، آرزوی توفیق دارم. لازم میدانم از دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشکده علوم اجتماعی، گروه آموزشی علوم اجتماعی اسلامی و دیگر مجموعهها از جمله معاونت فرهنگی دانشکده و بخشهای فرهنگی که در طرح و برگزاری این نشست نقش داشتهاند، صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.

وی افزود: علوم اجتماعی یکی از عرصههای بسیار مهم معرفتی است که چه در جهان و چه در کشور ما از سابقهای طولانی برخوردار است. بهویژه در سالهای اخیر شاهد توجه به علوم اجتماعی با جهتگیری متناسب با زیستبوم جامعه ایرانی و با در نظر گرفتن همه مؤلفهها و عناصر سازنده آن بودهایم.
رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اظهار کرد: بیگمان در این مسیر، جهتگیری علوم اجتماعی با رویکرد دینی و اسلامی جایگاه ممتاز و ویژهای در این زیستبوم دارد و شایسته است هم از منظر نظری و هم کاربردی، که مورد توجه این نشست نیز است، مورد اعتنا و توجه قرار گیرد. طبیعتاً این حوزه نیز جای کار فراوان دارد و هم نیازمند همفکری میان مجموعههای مختلف است که خوشبختانه چنین نشستهایی این امکان را فراهم میکنند.
غفاری تصریح کرد: همه میدانیم که اساساً هر علم و هر حوزه معرفتی بهویژه در دنیای جدید با این پرسش سنجیده میشود که چه مسئله یا مشکلی را حل کرده یا در چه مسئله و مشکلی مداخله و نقشآفرینی داشته است. این میزان حضور و اثرگذاری تعیینکننده خدمت و کارویژه هر عرصه علمی است. از این جهت اهتمام به این موضوع نهتنها در عرصه نظری که البته بسیار اساسی و ضروری است، بلکه از حیث سیاستگذاری و کاربردی نیز شایان سپاس و توجه است، چراکه این وجه عملی و سیاستی اهمیت بسزایی نسبت به کفایت حتی نظری مباحث مطرحشده دارد. انشاءالله با برگزاری این نشستها به تحقق هرچه بیشتر این مهم نزدیکتر شویم.
در ادامه، حجتالاسلام گنجعلیخانی، معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران، بیان کرد: طی روزهای اخیر در دانشگاه مناسبتهایی از جمله بیستوهفتم آذر و یازدهم دیماه، روز علوم انسانی اسلامی، برگزار شد و با هدف ایجاد پیوند میان مباحث نظری و کاربردی، این سه هدف را در کنار یکدیگر قرار دادیم تا به یک ایده مشترک برسیم. این ایده با همراهان در میان گذاشته شد، مورد استقبال قرار گرفت و بهینهسازی شد و در نهایت بهعنوان آغاز یک حرکت در دانشگاه تهران مطرح گردید.
وی افزود: پنج پنل علوم انسانی در حوزههای اقتصاد، روانشناسی، علوم اجتماعی، حقوق، علوم سیاسی و مدیریت طراحی و برنامهریزی شد. در این برنامهریزی، وحدت حوزه و دانشگاه نیز مورد توجه قرار گرفت و مسئله کاربردیسازی علوم انسانی بهعنوان یکی از اهداف اصلی بهصورت عملی دنبال شد.
معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران ادامه داد: در برخی از پنلها، از جمله پنل علوم اجتماعی، شاهد پیشرفت و برداشتن یک گام جلوتر بودیم؛ بهطوری که اتحادیهای شکل گرفت که سال گذشته ایجاد شده بود. در واقع، هدف اصلی، پل زدن میان حوزه و دانشگاه از طریق ایجاد یک خانه مستمر برای مجموعههای پژوهشی و پژوهشگران بود. در برخی دیگر از پنلها این هدف محقق نشده است، که از جمله اهداف اولیه ما به شمار میرود. الحمدالله در اینجا، پس از آنکه متوجه شدیم برخی ویژگیها دیگر نیازی به پیگیری ندارند، به سراغ گامهای بعدی رفتیم.
گنجعلیخانی گفت: در گام بعدی، مسئله مهم، توجه به کاربردیسازی علوم اجتماعی و همچنین رویکرد مسئلهمحوری در نهاد دانشگاه تهران مورد توجه قرار گرفت. نزدیک به سه سال است که دانشگاه تهران یکی از وظایف خود را ایجاد ارتباط میان دانشگاه و حاکمیت، دانشگاه و جامعه و دانشگاه و صنعت تعریف کرده و این موضوع را در قالب برنامههای متعددی پیگیری کرده است. با این حال، در طول این سه سال شاهد یک خلأ بودهایم؛ بهگونهای که در علوم فنی و مهندسی این ارتباط بهراحتی و با تعاریف مشخص برقرار شده، اما متأسفانه در حوزه علوم انسانی با مشکلاتی مواجه بودهایم.
وی ادامه داد: به همین دلیل، این نشست با همکاری دانشکده علوم اجتماعی برنامهریزی شد و از مجموعههای متعددی که مسائل و دغدغههایشان با نوع پژوهشها، فعالیتها و تلاشهای فکری اساتید مرتبط است، دعوت به عمل آمد. انشاءالله در این جلسه میزبان برخی از عزیزانی خواهیم بود که از مجموعههایی مانند شهرداری و وزارت کشور دعوت شدهاند تا از نزدیک با این جمع پژوهشگران آشنا شوند، نظرات و کارکردها را مشاهده کنند و زمینه انعقاد تفاهمنامهای میان دبیرخانه این نشست یا اتحادیه و مجموعههای حاکمیتی فراهم شود.
گنجعلیخانی تصریح کرد: از مجموعههای مختلف، از جمله دبیرکل جامعه زنان شهرداری و معاونت ریاستجمهوری، دعوت به عمل آمده است تا در صورت امکان حضور یابند. همچنین، برنامه تقدیر از پژوهشگران، معرفی پژوهشگران برتر در این حوزه و ارائه آثار و مقالات در سطح ملی و بینالمللی پیشبینی شده است و انشاءالله حداقل با یک یا دو دستگاه تفاهمنامهای منعقد خواهد شد.
وی افزود: رشته «دانش اجتماعی مسلمین» که در دانشکده جریان دارد و تعداد زیادی از دوستان حاضر در این جمع در بخشهای مختلف آن فعالیت میکنند، میتواند با آسیبشناسی تاریخ تفکر اجتماعی، گامهای مؤثری بردارد.
وی اظهار کرد: این موضوع به همان معنایی بازمیگردد که ما در تلاش برای آن هستیم؛ یعنی شکلدهی به علم اجتماعی بومی خودمان. از این رو، پرداختن به مسائل اجتماعی و گرایشهای مرتبط با مسائل روز در این رشته باید فعال و جاری شود تا از این تصور فاصله بگیریم که صرفاً باید تاریخ گذشته اندیشه را مطالعه کنیم یا تنها به ترجمه و بازتولید مفاهیم تئوریک علوم اجتماعی مدرن بپردازیم. در این صورت، میتوان جایگاه شایسته این علم را تعریف و تثبیت کرد.
در ادامه، حجتالاسلام حمید پارسانیا، رئیس انجمن بینالمللی دانش اجتماعی مسلمین، طی سخنانی اظهار کرد: موضوع اصلی در حوزه اجتماعی، حل مسئله است و نکته کلیدی، مسئلهشناسی است. هنگامی که از حل مسئله سخن میگوییم، نباید فراموش کنیم که یکی از مسائل اساسی، خودِ بحث نظری و تئوریک در توجه به مسائل است. ما به دلیل نوعی هژمونی مفهومی و نظری که بخشی از جهان بر علوم اجتماعی حاکم کرده است، با وضعیتی مواجه هستیم که توجه به آثار و کارهای آنان، هرچند بهشدت مورد نیاز است، اما در عین حال نباید موجب غفلت از موقعیت و ظرفیتهای خودمان شود.
وی گفت: اگر گفته میشود که باید راهی را نپیماییم، این خود به معنای آن است که تجربههای طیشده پیشین، ذخیره ارزشمند کار ما محسوب میشوند. اساساً در فضای علوم اجتماعی، اگر سخن گفتن با زبان قوم و با زبان کسانی که در این حوزه مرجعیت دارند صورت نگیرد، هیچ کاری حتی یک قدم نیز به پیش نخواهد رفت. مطلوب است که دوستان توجه داشته باشند مجموعههایی که در اینجا حضور دارند، صرفاً به افراد حاضر محدود نمیشوند، بلکه هر یک از دوستان نمایندگی یک مجموعه را بر عهده دارند و از این جهت ارزش این جمع بسیار قابل توجه است.

وی افزود: اگر ما قدر خود، جایگاه خود و تواناییهایی را که در اختیار داریم بشناسیم و به آن توجه کنیم، رحمت الهی بیش از پیش شامل حال ما خواهد شد. به هر حال پرداختن به بحث نظریه در حوزه علوم اجتماعی خود یک مسئله مهم است؛ مسئلهای که نیاز آن بهشدت احساس میشود. جامعه اسلامی، جامعه ایران و جهان اسلام در متن تحولات و حوادث فعال جهانی حضور دارند و خلأ تئوریک بهطور جدی خود را نشان میدهد. این یک مسئله شخصی نیست، بلکه مسئله جهان اسلام و جامعه ایران است؛ بهگونهای که گویی عمل پیشاپیش نظر حرکت میکند و اهل نظر را فرا میخواند تا برای تبیین و هدایت آن کمک کنند.
پارسانیا تصریح کرد: در بحث حل مسئله نیز باید توجه داشت که مقصود صرفاً ارائه یک نظریه خاص نیست، زیرا بسیاری از افراد و متفکران ممکن است بهصورت فردی اندیشهورزی کنند. آنچه اهمیت دارد، شکلگیری یک چارچوب نظری بهصورت یک مکتب و بهعنوان یک واقعیت اجتماعی در جامعه است. در این مسیر، همفکری، گفتوگو و بهکارگیری اندیشهها با مشارکت جامعه علمی، ضرورتی انکارناپذیر است. اگر چنین همت و اقدامی وجود داشته باشد، روشن خواهد شد که راههای متعددی پیش روی ماست که باید از حالت انزوا خارج شده و به آنها عینیت بخشیده شود.
وی اظهار کرد: البته این نکته نباید ما را از توجه به سایر امور غافل کند. مسائلی که در جریان هستند باید همواره در کانون توجه قرار گیرند و حل مسئله بهصورت مستمر دنبال شود. نمیتوانیم منتظر بمانیم تا یک بحث تئوریک بهطور کامل پایان یابد و سپس به حل مسائل درجه اول بپردازیم. توجه به خود مسائل درجه اول امری ضروری و مهم است. از این رو، مجموعههایی که با رویکرد و توجه اسلامی گرد هم آمدهاند، باید واقعیت اجتماعی جهان اسلام و جامعه پیرامونی خود را مشاهده و تحلیل کنند که این امر اهمیت ویژهای دارد.
پارسانیا بیان کرد: به نظر میرسد پرداختن به این وضعیت، یا همان جامعهشناسی جهان اسلام، یکی از مسائلی است که دچار انزوا شده است. حتی گاهی برای تدریس این درس در یافتن استاد شاخص با دشواری مواجه میشویم و تعداد افرادی که بهصورت تخصصی در این حوزه فعالیت دارند، انگشتشمار است. این در حالی است که این مسئله، مسئلهای بر زمینمانده است. در حوزه حل مسائل اجتماعی، نظریههای موجود را میتوان به شیوههای مختلفی دستهبندی کرد، اما دستهبندیای که در شرایط کنونی برای ما اهمیت دارد، رویکردهایی است که مسائل جهان امروز را بهصورت بخشی و مجزا نمینگرند.
وی تصریح کرد: ما نمیتوانیم مسائل ایران یا یکی از کشورهای منطقه را بدون توجه به زیستبوم جهانی و ارتباطات بینالمللی موجود تحلیل کنیم. نیازمند نظریههایی هستیم که بتوانند مناسبات جهانی امروز را ترسیم کنند و این خود بخشی از مسائل اساسی ماست. تمرکز صرف بر گذشته یا عدم توجه به نگاه کلان به مسائل، میتواند بهعنوان یک آسیب تلقی شود. در این میان، جامعهشناسی تاریخی خودمان نیز نیازمند بازبینی و بازاندیشی است؛ چه در تعریف گرایشهای بینرشتهای در جامعهشناسی تاریخی معاصر ایران و چه از این جهت که با توجه به هویت اسلامی، جامعهشناسی تاریخی صدر اسلام نیز مورد غفلت قرار گرفته است.
پارسانیا افزود: در حال حاضر، رویکرد غالب ما به صدر اسلام، رویکردی کلامی، حدیثی یا تاریخی-کلامی است که البته در جای خود ضروری است، اما رویکرد اجتماعی برای شناخت جریانها و مسائل مقاطع مختلف تاریخی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اینها بخشی از امور مهمی است که به نظر میرسد باید مورد توجه قرار گیرد.
در ادامه، سیدسعید زاهد زاهدانی، رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز، در سخنانی گفت: عنوان این بخش، «روششناسی جامعهشناسی سهوجهی» است. جامعهشناسی سهوجهی با الهام از آنچه شهید مطهری در کتاب «جامعه و تاریخ» مطرح کردهاند و با توجه به معارف دینی، بر این مبنا استوار است که اصالت در جامعه هم به جمع تعلق دارد، هم به فرد و هم به رابطه. جامعهشناسان غربی معمولاً یکی از این وجوه را برمیگزینند یا تعامل میان دو وجه را مورد توجه قرار میدهند، در حالی که در این رویکرد، اصالت همزمان جمع و رابطه پذیرفته میشود. برای رسیدن به کاربرد و پرداختن به مسائل عملی، ناگزیر از بهرهگیری از روش تحقیق هستیم.
وی بیان کرد: روشهای تحقیق موجود در جامعهشناسی امروز شامل رویکردهای اثباتی، تفسیری، انتقادی و رئالیسم است. در دانشگاه شیراز، با مشارکت حدود ده تا پانزده نفر از همکاران، پیرامون روشهای تحقیق به بحث پرداختیم و این چهار روش را مورد نقد قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که با این روشها نمیتوان به علوم انسانی اسلامی دست یافت. بر همین اساس، به سراغ روشهای دیگری رفتیم و آنچه به نظر ما رسید، روشی است که آن را «روش مطلوب» نامگذاری کردهایم.

زاهدانی ادامه داد: در این روش، در حوزه هستیشناسی به وجودهای موجود در دنیا معتقدیم که یکی از آنها جامعه است و این وجودها دارای زمان، مکان و جهت هستند. در معرفتشناسی نیز، با بهرهگیری از دیدگاه شهید مطهری، بر این باوریم که در قرآن کریم سه ابزار شناخت وجود دارد: حس، عقل و قلب. بنابراین، ما با وجودهایی مواجه هستیم که زمان، مکان و جهت دارند و قصد داریم با سه ابزار حس، عقل و قلب آنها را بشناسیم. بر این اساس، جدولی شکل میگیرد که در آن باید زمان موضوع، مکان موضوع و جهت آن را حس کنیم، درباره آن تعقل کنیم و در نهایت به آن باور داشته باشیم، چرا که جنبههای گرایشی آن در جایگاه ایمان قرار میگیرد. ما نمیتوانیم در علوم انسانی اسلامی از ایمان دست برداریم و پرتو وحی باید بر همه شناختهای ما حضور داشته باشد.
وی افزود: بنابراین، زمان، مکان و جهت و نیز حس، عقل و قلب همگی باید مورد مطالعه قرار گیرند. همچنین، موجودات همواره در حال تغییر هستند و هیچ موضوعی ثابت نیست؛ موضوعات ما دائماً در حال تحولاند. از این رو، باید زمان را نیز به این سه جنبه پیشتر اشاره شده اضافه کنیم و شواهد زمانی موجود و تغییرات آنها را مشاهده کنیم. همچنین، شواهد ساختاری و جهتی را مورد توجه قرار داده، عقلانیتها را بررسی و تعلقات زمانی، ساختاری و جهتی هر موضوع را مطالعه کنیم.
زاهدانی تصریح کرد: همچنین نشان داده میشود که انسان، یعنی محقق، خود نیز در حال تغییر است؛ بنابراین هم موضوع تغییر میکند و هم محقق. اگر بخواهیم جدول روش تحقیق را بهصورت کاملتری تنظیم کنیم، باید شواهد زمانی موجود، شواهد ساختاری و شواهد جهتی را مشاهده کنیم، درباره زمان، ساختار و جهت آنها تعقل کنیم و سپس تعلق زمانی، تعلق ساختاری و تعلق جهتی موضوع را تحلیل نماییم. اینها اصطلاحاتی هستند که بهصورت منطقی به آنها رسیدهایم و تلاش کردهایم معادلهای مفهومی مناسبی برای آنها در نظر بگیریم.
وی گفت: مشاهده شواهد زمانی موضوع به کارایی آن اشاره دارد و آثار آن را مشخص میکند. مشاهده شواهد ساختاری موضوع، ارکان آن را مورد توجه قرار میدهد و مشاهده شواهد جهتی، راستای حرکت آن را نشان میدهد. تعقل در عقلانیت زمانی موضوع، نسبت آن را در حرکت و تغییراتش آشکار میکند. تعقل در عقلانیت ساختاری، ساختار موضوع را نشان میدهد و تعقل در عقلانیت جهتی، ساختار جهت را تبیین میکند. تحلیل تعلق زمانی، سرعت و شدت حرکت موضوع را نشان میدهد؛ تحلیل تعلق ساختاری، ساختار تعلق را روشن میسازد و تحلیل تعلق جهتی، توسعه آن را نشان میدهد، یعنی رویکردی که موضوع به سمت آن حرکت میکند. این اصطلاحات محل مناقشه نیستند و میتوان درباره آنها بحث کرد و چهبسا به مفاهیم دقیقتری نیز دست یافت.
وی بیان کرد: در جمعبندی مباحثی که با مشارکت ۱۰ تا ۱۵ نفر به آن رسیدیم، در نهایت به سه اصطلاح «توسعه»، «ساختار» و «کارایی» میرسیم. اگر این سه مفهوم را درباره هر موضوعی مورد مطالعه قرار دهیم، آن موضوع را از تمام جهات بررسی کردهایم. ضمن آنکه وقتی از توسعه سخن میگوییم، باید جایگاه موضوع را در نظام تکوین و در نظام تاریخ نیز ملاحظه کنیم. در نظام تکوین باید بررسی شود که خداوند آن موضوع را برای چه آفریده است و این امر باید در مطالعه ما نقش داشته باشد. در نظام تاریخی نیز، در جریان مبارزه حق و باطل که صالحان هدایتگر جریان تاریخ هستند، باید دید آن موضوع چگونه مشاهده میشود. در بخش کارایی نیز باید بررسی کنیم که محققان، اندیشمندان و دانشمندان روز چه آثاری از آن موضوع به دست آوردهاند.
وی ادامه داد: مفهوم عملیاتی توسعه و مفهوم ساختاری بهصورت خلاصه بیان شد. در بخش ساختاری، عمدتاً رویکرد صالحان تاریخ، که ما ائمه اطهار (ع) را مصداق آن میدانیم، مدنظر قرار میگیرد؛ یعنی جایگاه موضوع در مبارزه جهانی حق و باطل. در بخش بعدی نیز دیدگاه محققان درباره موضوع بررسی میشود. اینها بهطور خلاصه نتایجی است که برای روش تحقیق به آن دست یافتهایم.
وی بیان کرد: در نهایت، اگر توسعه، ساختار و کارایی هر موضوع با یکدیگر تلفیق شوند، شناخت درستی از آن موضوع حاصل میشود. توسعه جایگاه موضوع در نظام تکوین و خلقت را نشان میدهد؛ ساختار جایگاه آن را در نظام تاریخی و نبرد حق و باطل مشخص میکند و کارایی، دانشی است که اندیشمندان روز از آن موضوع به دست آوردهاند. تلفیق این سه، شناختی جامع فراهم میکند.
زاهد اظهار کرد: تأکید میکنم که ما به علوم انسانی اسلامی تجربی نیاز داریم؛ به جامعهشناسی تجربی. بحثی که در این همایش مطرح شد و بر کارایی تأکید دارد، ناظر به همین ضرورت است که باید علوم انسانی و علوم اجتماعی تجربی داشته باشیم، اما تجربهای که در پرتو عقل و وحی شناخته شود. این نکته بسیار مهم است. برای مثال، در بررسی روابط پولی، باید دید مناسبات مالی ما را عقل و وحی چگونه تبیین میکنند و بر اساس آن، چگونه میتوان این مناسبات را تجربه و در عمل مشاهده کرد.
در ادامه، داوودی، مسئول کارگروههای ویژه شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سخنانی اظهار کرد: شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۸ با دغدغهای که مقام معظم رهبری در زمینه تحول و ارتقای علوم انسانی مطرح کردند و در جلسات شورای انقلاب فرهنگی شکل گرفت، تأسیس شد. در سالهای گذشته، شورا اقدامات متعددی انجام داده است که در مقطعی بیشتر بر بازنگری و تدوین برنامههای درسی و تهیه و تالیف کتب درسی تمرکز داشته است.
وی افزود: در دوره جدید و طی دو سال گذشته، رویکرد شورا به زیستبوم علوم انسانی و اجتماعی معطوف شده است. از ابتدای شکلگیری، چهار محور اصلی مدنظر شورا بوده و تلاش شده است کارها در چارچوب این چهار موضوع پیش برود: نخست، اسلامیسازی یا نگرش اسلامی به علوم انسانی؛ دوم، بومیسازی؛ سوم، کاربردیسازی و چهارم، روزآمدسازی. اگرچه ممکن است این چهار محور به ظاهر جدا از هم به نظر برسند، اما در واقع مکمل یکدیگر هستند.
داوودی ادامه داد: باور ما بر این است که اگر اسلامیسازی مبنای کار قرار گیرد، سه محور دیگر یعنی بومیسازی، کاربردیسازی و روزآمدسازی بهوضوح در آن دیده میشوند. با توجه به محدودیت زمان، تلاش میکنم چند اتفاق مثبت که در شورا در حال پیگیری است را خدمت دوستان ارائه کنم و همچنین از ظرفیت این انجمن برای استفاده بهینه در حوزه سیاستگذاری و برنامهریزی کلان بهرهمند شویم. نقطهنظرات و پیشنهادات عزیزان، چه در قالب ماده واحده، مصوبات یا اسناد، میتواند به جریانسازی و تولید محتوا کمک کند، به ویژه در زمینه برنامههای درسی، اشتغال و سایر حوزهها.
وی بیان کرد: یکی از مسائل مهم در رشتههای مرتبط با علوم اجتماعی اسلامی، به ویژه دانش اجتماعی مسلمین، وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان این رشتهها است. این موضوع در جلسات متعدد مطرح شده و حائز اهمیت است. شورای تحول با سازمان اداری و استخدامی کشور برای بهکارگیری فارغالتحصیلان این رشتهها در دستگاههای دولتی و بخشهای خصوصی و دانشبنیان اقدامات مشخصی را در دستور کار دارد. در سازمان اداری و استخدامی حدود ۵۵۰ عنوان شغلی موجود است که در هیچ یک، رشتههای مذکور دیده نمیشوند. این مسأله مانع از حضور فارغالتحصیلان در دستگاههای اجرایی و بهرهگیری از ظرفیت آنان در جامعه و نهادهای مختلف شده است.
داوودی تصریح کرد: برای حل این مشکل، کارگروه مشترکی با مدیریت رئیس سازمان اداری و استخدامی تشکیل شده است. هدف این است که رشتهها و گرایشهای تعریفشده در وزارت علوم به فهرست احراز شغلی سازمان اضافه شود و دستگاههای اجرایی بتوانند از ظرفیت این فارغالتحصیلان بهرهمند شوند. این اقدام زمینه اثرگذاری و حضور آنها در جامعه و نهادهای مختلف را فراهم میکند.
وی بیان کرد: رویکرد دوم شورای تحول، مسئله دانشبنیانی است. در همکاری با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، کارگروهی مشترک شکل گرفته است تا مفاهیم دانشبنیانی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی اسلامی در زیستبوم علمی و ادبیات فناوری و نوآوری جا بیفتد و اساتید، دانشجویان و فارغالتحصیلان بتوانند در قالب دانشبنیان فعالیتهای خود را انجام دهند. این رویکرد فرصت جدیدی برای اثرگذاری این رشتهها و تغییر نگرش عمومی نسبت به آنها ایجاد میکند.
وی اظهار کرد: مورد دیگر، بحث سرفصلهای درسی، مهارتافزایی و کاربردیسازی است که در عنوان این نشست نیز مطرح شد. کاربردیسازی میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود و برخی رشتهها ماهیتاً جنبه نظری دارند و ارزش و اهمیت آنها بالاتر است. با این حال، برای رشتههایی که ظرفیت کاربردی دارند، شورای تحول سرفصلهای درسی را متناسب با کاربردهای عملی تقویت میکند. این برنامهها اخیراً با همکاری معاونت آموزشی وزارت علوم و دفتر برنامهریزی در حال پیگیری است. با استفاده از ظرفیت انجمنها و اعضای هیئت علمی میتوان سرفصلهای درسی را بازنگری و کاربردیسازی آنها را ارتقا داد تا فارغالتحصیلان بیشترین اثرگذاری را در جامعه و دستگاهها داشته باشند.
در ادامه، حجتالاسلام حسین بستان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، طی سخنانی بیان کرد: بحث کاربردیسازی را میتوان بهنوعی معادل تجربی شدن پژوهشها تلقی کرد. برای حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی کاربردی و تجربی، شاخص اصلی، تجربی شدن پژوهشها است و در گام بعدی باید ورود به عرصه سیاستگذاری و سیاستپژوهی مدنظر قرار گیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: بنابراین، اگر پژوهشهای علوم اجتماعی اسلامی قرار است کاربردی شوند، ابتدا باید تجربی شوند و سپس به حوزه سیاستگذاری و سیاستپژوهی راه پیدا کنند. برای تضمین این فرآیند، لازم است چارچوب مفهومی یا چارچوب نظری مشخصی برای پژوهشها طراحی شود.

وی افزود: تصویر کلی مسیر نشان میدهد که در طی سالهای گذشته حرکتهایی آغاز شده و بحث امکان و ضرورت علوم انسانی اسلامی و علم دینی مطرح بوده است. این ضرورت ابتدا در سطح نظری داغتر بود تا کمکم به درک ضرورت ورود به عرصه حل مسئله منجر شود. با ناظر به کارهای ارزشمندی که انجام شده است، هرچند در ابتدای مسیر ضعفها و کاستیهایی نیز وجود داشته است، طراحی کلی بحث علم دینی در دهههای ۸۰ و ۹۰ آغاز شد و به تدریج وارد مرحله حل مسئله شد.
بستان بیان کرد: در مرحله بعد، با توجه به مدلهایی که در مباحثی مانند خانواده، فرزند، عرفی شدن و غیره کار شده بود، مسیر از سطح نظری عبور کرده و تلاش شد کار پژوهشی میدانی انجام شود. هرچند مقداری ورود به این عرصه صورت گرفته است، اما از نظر بنده هنوز به شکل مطلوب، کار میدانی و حل مسئله به معنای خاص انجام نشده است. در سالهای اخیر، ظرفیتهای دانشجویان و همکاران و همچنین روشهای تحقیقاتی تجربی و سیاستپژوهانه، امکان انجام تحقیقات میدانی تجربی را فراهم کرده است. این تحقیقات تنها مسیر تحقق نتیجه مطلوب برای کاربردی شدن پژوهشها است.
وی ادامه داد: در این رویکرد، کارهای نظری ابتدا باید گزینش و پالایش شوند و سپس در اختیار دانشجویان قرار گیرند تا پژوهشهای تجربی روی آنها انجام شود. علاوه بر این، پژوهشها میتوانند در عرصه سیاست اجرایی و مدیریتی نیز به کار گرفته شوند. قالبهای مختلف همکاری، شامل همکاری اساتید، رسالههای دکتری، فرصتهای مطالعاتی و حمایتهای قانونی، میتواند زمینههای عملی شدن پژوهشها را فراهم کند.
بستان اظهار کرد: نکته مهم دیگر تعامل پژوهشگران با نهادهای اجرایی است. حضور نمایندگان نهادهای اجرایی، آشنایی با ظرفیت مراکز علمی و پژوهشی و شناخت مسائل واقعی آنها میتواند بستری فراهم کند تا پژوهشها به سمت عملی شدن در کشور هدایت شوند و اثرگذاری واقعی پیدا کنند.
در ادامه، حجتالاسلام اولیایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طی سخنانی اظهار کرد: در معنای کاربردیسازی، لازم است دقت کافی صورت گیرد تا علوم اجتماعی دچار انحراف نشود. این ادبیات در غرب نیز تولید شده و با مفاهیمی مانند «اپلاید» یا «Applied Humanities» به دنبال تعریف وجه کاربردی برای علوم انسانی هستند، اما باید مراقبت کنیم که در فرآیند کاربردیسازی، علوم اجتماعی به سمت تکنیکزدگی نرود و بحثهای عمیق نظری و محتوایی به حاشیه رانده نشود.
وی افزود: رابطهای رفت و برگشتی و دیالکتیکی بین بحثهای نظری علوم اجتماعی و مسائلی که منجر به حل مسئله میشوند، باید دائماً برقرار باشد. این انحراف را میتوان در قالب تکنیکالیزیشن یا افراط در ابزارگرایی مهارتی بازتعریف کرد، اما باید مراقب بود تا مباحث اصلی و محتوایی که میتواند محتوای علوم اجتماعی در ایران امروز را تغییر دهد و به بهبود وضعیت اجتماعی بیانجامد، از دست نرود.

اولیایی تصریح کرد: به نظر میرسد علوم اجتماعی اسلامی اکنون در برههای از تاریخ حضور دارد که میتوان آن را یک آستانه تاریخی مهم دانست؛ به این معنا که یا باید به حاشیه رانده شود به دلیل ادراک اجتماعی موجود درباره عدم کاربردی بودن و ناتوانی در حل مسئله، یا باید وارد عرصه عمومی شود و نقش ایفا کند تا این حاشیهرانده شدن جبران شود. با توجه به پیمایشها و شواهد اجتماعی، جامعه ایران اکنون در وضعیتی نسبی از بحران اجتماعی قرار دارد و علوم اجتماعی اسلامی میتواند بهمثابه یک چتر نجات ایفای نقش کند، نه به معنای یک کتاب راهنمای دقیق یا مهندسی پرواز، بلکه به عنوان ابزاری برای نجات فوری مسافرانی که در جامعه دچار بحرانهای اجتماعی شدهاند، تا بعداً زمینه برای فعالیتهای عمیقتر فراهم شود.
وی بیان کرد: این چتر نجات میتواند شامل سه بخش باشد؛ نخست، ایجاد مراکز پایش بحران در دانشگاهها و نهادهای فعال در حوزه علوم اجتماعی اسلامی؛ این مراکز باید حداقل پنج بحران یا آسیب اجتماعی منطقه خود را شناسایی، تحلیل نظری انجام دهند و برای آنها راهحلهای فوری و بلندمدت برنامهریزی کنند. دوم، تشکیل شبکههای اجتماعی محلی حول دانشگاهها برای پیگیری بستههای عملیاتی فوری و بلندمدت. سوم، استفاده از ناظران عملیاتی متشکل از اساتید و دانشجویان فعال حوزه علوم اجتماعی اسلامی که با میدان جامعه رابطه رفت و برگشتی داشته باشند، نقش مشاور و ناظر بیرونی ایفا کنند و بازخوردها را جمعآوری کنند.
اولیایی افزود: فارغ از این بحث عملیاتی، توجه به این نکته ضروری است که کاربردی شدن علوم اجتماعی اسلامی مستلزم وجود یک زمینه اجتماعی است. علوم اجتماعی غربی توانسته در عرصه عینیت و زندگی روزمره بشر مصادیق پیدا کند، زیرا با فلسفه اجتماعی فردگرایی، فلسفه سیاسی لیبرالیسم و فلسفه اقتصادی مطلوبیتگرایی همخوانی دارد، اما در علوم اجتماعی اسلامی، مفهوم «ما» و جمع مطرح است و در ایران امروز به دلیل سیطره سبک زندگی فردگرایانه، توسعه شبکههای اجتماعی و فلسفه سیاسی و اقتصادی موجود، این مفهوم در حال تضعیف است. در این شرایط، علوم اجتماعی اسلامی نمیتواند به عرصه عینیت نفوذ کند و حل مسئله را بر عهده گیرد.
وی اظهار کرد: از این رو، اندیشمندان علوم اجتماعی اسلامی باید با چند اقدام مفهوم جمع را احیا کنند؛ از جمله تغییر واحد تحلیل نظری از «من» و فردیت به «ما» و جمع، شاخصگذاری و ایجاد نظامهای جمعی که بر کارنامههای گروهی مانند خانواده متمرکز باشد، به جای تمرکز صرف بر رزومههای فردی. این اقدامات میتواند زمینه لازم برای نفوذ عملی علوم اجتماعی اسلامی در جامعه و ایفای نقش واقعی آن فراهم کند.
در ادامه، اکبر ولیزاده، مشاور وزیر کشور و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و آموزشی وزارت کشور، طی سخنانی گفت: مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور یکی از نهادهای مهم در حوزه حکمرانی و کشورداری است و گنجینه عظیمی از پژوهشها و کارهای تحقیقاتی در آن وجود دارد. این مرکز با بیش از ۵۶ بدنه تحقیقاتی، گروه تخصصی و اداره در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و سایر مسائل دستور کار وزارت کشور فعالیت میکند.
وی افزود: هدف از این ظرفیت، بهرهگیری از توان دانشگاهها و مراکز پژوهشی برای کاهش فاصله بین پژوهش و تصمیمسازی است. وزارت کشور برای ارتقای کیفیت تصمیمگیری و حکمرانی نیازمند اتکا بر دانش موجود است. تجربه نشان میدهد بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ناشی از کمکاریها، ضعفها و گاه نادیده گرفتنهاست.

ولیزاده اظهار کرد: به همین دلیل تلاش میشود فاصله بین ساختارهای تصمیمسازی و تصمیمگیری کاهش یابد و حلقههای پژوهشی وزارت کشور بهطور مؤثر عمل کنند. در این مسیر، گزارشها و پالیسیپیپرهای چندصد صفحهای به گزارشهای سیاستی قابل اجرا برای کشور تبدیل میشوند.
وی تصریح کرد: حوزههای مختلف پژوهش مرتبط با وزارت کشور شامل تابآوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مسائل مربوط به انتخابات و مشارکت و سایر موضوعات سیاستی و اجتماعی است. این پژوهشها میتوانند به دانشگاهیان و اندیشکدهها واگذار شوند تا با بهرهگیری از تخصص و تجربه، کیفیت خروجی افزایش یابد. در این راستا، پروژههای ملی همچون پیمایشهای گسترده با همکاری دانشگاههای تهران و دیگر دانشگاهها انجام شده و نتایج آن برای سیاستگذاری بسیار مفید بوده است.
ولیزاده بیان کرد: یکی از نکات برجسته این تحقیقات، میزان اعتماد مردم به گروههای مرجع است. نتایج پیمایش ملی نشان میدهد که یکی از قابل اعتمادترین گروهها در میان مردم ایران، اساتید دانشگاه و معلمین هستند. این نکته جای تبریک دارد و نشاندهنده اهمیت نقش دانشگاهیان و معلمین در جامعه است.
وی افزود: با توجه به ظرفیت دانشگاهیان و اندیشمندان حاضر در جلسه، امکان واگذاری بخشی از کارهای پژوهشی و سیاستگذاری به ایشان فراهم است تا در حوزههایی مانند مشارکت سیاسی و ارتقای سطح اعتماد عمومی، به ویژه در فصل انتخابات، از دانش و تجربه آنان بهره گرفته شود. این همکاری میتواند زمینهساز بهبود کیفیت تصمیمگیری و حکمرانی در کشور باشد.
انتهای پیام