کد خبر: 4303200
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۵
محمود مروارید:

ابتنای نظریه امر الهی بر بازگشت امور به خدا استوار است

پژوهشگر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی در نشست علمی «نظریه امر الهی» گفت: شاکله نظریه امر الهی این است که همه یا بیشتر امور اخلاقی به خواست و امر الهی بازگشت دارد؛ یعنی وقتی ما می‌گوییم راستگویی خوب است یعنی خدا راستگویی را خوب قرار داده است. از نظر تاریخی هم همه کسانی که نظریه امر الهی را  مطرح کرده‌اند واقع‌گرا هم بوده‌اند.

محمود مرواریدبه گزارش ایکنا، محمود مروارید، پژوهشگر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، 12 شهریورماه در نشست علمی «نظریه امر الهی» از سلسله نشست‌های اولین مدرسه از «مدرسه‌های فصلی فلسفه اخلاق» که از سوی بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی با همکاری دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه قم برگزار شد با بیان اینکه شیوه متعارف در قرن بیستم این است که وقتی می‌خواهند در مورد یک پدیده فلسفی کاوش و تحقیق کنند ابتدا سراغ جملاتی می‌روند که حاکی از یک پدیده فلسفی است، گفت: در این موضوع به فرم و احکام آن جملات دقت کرده و از طریق کاوش در جملات نوری در زمینه آن پدیده فلسفی می‌افکنند.

وی افزود: در باب فلسفه اخلاق هم سراغ جملاتی می‌روند که حاکی از امور اخلاقی هستند؛ این جملات معمولا سه دسته هستند، خانواده خوبی و بدی یعنی جملاتی که حاکی از خوبی و بدی هستند که بر صفت و فعل بار می‌شود مانند اینکه راستگویی خوب است؛ دسته دیگر جملات خانواده الزام است؛ جملات الزامی مانند مجاز و الزامی‌بودن که فقط بر افعال حمل می‌شود مثلا وفای به عهد و سوم، جملات مرتبط با فضیلت. در فلسفه اخلاق بر روی این موضوع بحث است که کامیک تقدم بر دیگری دارد.

شناخت‌گرابودن همه فلاسفه اسلامی

مروارید با طرح این پرسش که آیا جملات اخلاقی خبری هستند که قابل صدق و کذب باشند یا خیر، افزود: در اینجا بحث شناخت‌گرایی و ناشناخت‌گرایی مطرح می‌شود و آن اینکه آیا جملات اخلاقی مانند باور بیانگر حالات شناختی ذهن هستند. ناشناخت‌گرایان می‌گویند جملات اخلاقی بیانگر حالات غیرشناختی هستند که قابل صدق و کذب نیستند ولی بیشتر فلاسفه اخلاق معاصر شناخت‌گرا هستند؛ همه فلاسفه اسلامی هم شناخت‌گرا هستند و شاید علامه طباطبایی و محقق اصفهانی تمایل به ناشناخت‌گرایی داشته باشند و به نظر می‌رسد شهودهای زبانی ما در باب جملات اخلاقی نشان می‌دهد شناخت‌گرایی درست است. 
 
مروارید با بیان اینکه جملات اخلاقی همه خصوصیات جملات خبری را دارند مانند اینکه سقط جنین مجاز است، جملات اخلاقی می‌توانند درون جملات مرکب قرار بگیرند مانند اینکه اگر ضرر رساندن بد است زندانی کردن حیوانات هم بد است، گفت: ولی هیچ وقت با جمله انشایی نمی‌توان جملات اخلاقی درست کرد؛ بنابراین اکثر فلاسفه اخلاق و متفکران مسلمان به سمت شناخت‌گرایی متمایل هستند. در اینجا نظریه واقع‌گرایی و نا واقع‌گرایی هم پدید می‌آید؛ برخی گفته‌اند همه جملات اخلاقی ایجابی به صورت سیستماتیک کاذب هستند که به آن نظریه خطایی می‌گویند. معتقدان به این گزاره می‌گویند ویژگی خوبی و بدی در واقعیت وجود ندارد. سخن از خوب و بد اسطوره است ولی برخی دسته‌ای از جملات اخلاقی را صادق می‌دانند که به آن واقع‌گرایی گویند. 
 
پژوهشگر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی با بیان اینکه اگر ما واقع‌گرا شدیم یعنی یکسری از جملات اخلاقی صادق هستند، افزود: صدق یعنی مطابقت، بنابراین اگر می‌گوییم راستگویی صادق و خوب است پس مطابق و واقعیتی در عالم وجود دارد که به آن واقعیت اخلاقی گویند. بنابراین باید واقعیت‌های اخلاقی را بپذیریم. مسئله نظریه امر الهی و مخالفانش این است که نسبت واقعیات اخلاقی با امر و خواست خدا چیست. یکسری قائل هستند که امر خدا واقعیات اخلاقی را متعین می‌کند که همان نظریه امر الهی است بنابراین نظریه امر الهی شناخت‌گرایانه و واقع‌گرایانه در باب اخلاق است. 

بازگشت امور اخلاقی به خداوند

مروارید با اشاره به شاکله نظریه امر الهی، بیان کرد: شاکله این نظریه آن است که همه یا بیشتر امور اخلاقی به خواست و امر الهی بازگشت دارد؛ یعنی وقتی ما می‌گوییم راستگویی خوب است یعنی خدا راستگویی را خوب قرار داده است. از نظر تاریخی هم همه کسانی که نظریه امر الهی را  مطرح کرده‌اند واقع‌گرا هم بوده‌اند البته کسی مانند مکی دیدگاه متفاوتی دارد. همه یا برخی از واقعیات اخلاقی قابل تحلیل و توضیح با امر الهی است. 
 
مروارید با اشاره به گستره واقعیات اخلاقی، با بیان اینکه برخی نظریات اخلاقی معتقدند که رابطه واقعیات اخلاقی و امر خدا تحلیلی و برخی می‌گویند تحمیلی است، گفت: تا اواسط قرن بیستم تقریر کلاسیک از امر الهی رواج داشته است که مطلق‌گرا بوده و می‌گوید همه واقعیات اخلاقی از خانواده خوبی و از خانواده الزام وابسته به افعال اختیاری خداوند است. نکته مهم اینکه نوع وابستگی واقعیات اخلاقی به فعل خدا وابستگی مفهومی است؛ یعنی اصولا مفهوم واژه خوب و بد و الزامی اگر باز شود در درون آن ارجاع به فعل اختیاری خداوند وجود دارد و به تعبیری واژه حسن و خوب یعنی هر چیزی که خدا به آن امر کرده است و برعکس در مورد بدی هر چیز بد چیزی است که خدا آن را بد دانسته است. 
 
پژوهشگر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بیان کرد: گسترده‌بودن و تحلیلی و مفهومی‌بودن سبب شده است تا نقدهای جدی به نظریه امر الهی وارد شود؛ این نظریه می‌گوید همه واقعیات اخلاقی به امر خدا وابسته است ولی چند اشکال برای آن مطرح شده است؛ اول اینکه در این صورت همه واقعیات اخلاقی بدون مبنا خواهند شد.

از بین رفتن معنای کمال با پذیرش گستره امر الهی

مروارید تصریح کرد: اشکال دیگر اینکه همه واقعیات اخلاقی امکانی شده و از ضروری‌بودن بیرون خواهند رفت مثلا ایجاد رنج بدون دلیل برای شخص مدرک قبیح و ضرورتا هم قبیح است ولی اگر گستره امر الهی را بپذیریم برعکس خواهد شد. اشکال دیگر هم این است که معنای کمال از بین خواهد رفت. مثلا می‌گوییم خدا صرفا کارهای خوب را انجام می‌دهد به تعبیر دیگر کارهایی انجام می‌دهد که به خودش امر کرده است در حالی که شخصی به خودش امر نمی‌کند و این هم یکی از اشکالات است.
 
مروارید بیان کرد: اشکال دیگر این است که رابطه بین واقعیات اخلاقی و امر خدا را مفهومی در نظر می‌گیرد؛ لازمه این نظریه آن است که هر کسی که قائل باشد راستگویی خوب است باید قائل باشد که خدا به راستگویی امر کرده است و باید به وجود خدا هم قائل  باشد.
انتهای پیام
captcha