مسجد در فرهنگ اسلامی نهتنها محلی برای عبادت، بلکه مأمنی برای تربیت، رشد و شکوفایی ظرفیتهای دینی، اجتماعی و فرهنگی مردم است. قرنهاست که بزرگترین جریانهای فکری و معنوی جهان اسلام از بطن مساجد شکل گرفته و گسترش یافتهاند که تجلی آن را در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس شنیده و دیدیم. حال که نهادهای دینی و قرآنی متعددی فعالیت میکنند، همچنان مسجد به عنوان نهادی مردمی، جایگاهی بیبدیل برای پرورش نسلها دارد؛ جایی که میتواند هم مأمن روحی باشد و هم محلی برای آموزش، تربیت و انس با کلام وحی.
اما پرسش اساسی این است که فعالیتهای قرآنی مساجد تا چه اندازه اصیل و مردمیاند و چه عواملی مانع بهرهبرداری درست از ظرفیتهای مساجد در این حوزه میشوند؟ برای بررسی این موضوع با محمدمهدی بحرالعلوم، استاد حفظ قرآن و دبیر ستاد راهبری طرح ملی حفظ قرآن کریم، گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
اگر بخواهیم نگاهی جامع به مسجد داشته باشیم، باید بگوییم مسجد تجسم حضور مردم در فعالیتهای دینی است. مسجد جایی است که مردم خودشان پای کار میآیند؛ چه در نماز جماعت، چه در مراسم مذهبی و چه در آموزش قرآن کریم؛ لذا اقتضای طبیعی مسجد این است که مدیریت، اجرا و حتی ارزیابی فعالیتها نیز از سوی خود مردم انجام شود. جذابیت و برکت مسجد به همین مردمی بودن است.
متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که دستگاهها به دنبال ایجاد پایگاههای رسمی و دفاتر دولتی در مساجد هستند. این اقدام با روح مردمی مسجد منافات دارد و تجربه نشان داده که دولتیکردن مساجد، نه تنها موفق نبوده بلکه موجب کاهش مشارکت واقعی مردم هم شده است.
بحرالعلوم: در محله خودم که همه میدانند من در حوزه قرآن فعالیت دارم، هیچگاه از طرف مسجد برای اجرای برنامه دعوت نشدهام. در حالی که کیلومترها دورتر از خانهام مرا برای برگزاری کلاس دعوت میکنند. این یعنی استفاده بهینه از ظرفیتهای محلی صورت نمیگیرد. اگر همین مسجد محل از توان من بهره میبرد، هم هزینهها کاهش مییافت و هم زمان کمتری صرف میشد. متأسفانه این بیتوجهی باعث میشود که بخش بزرگی از ظرفیتهای انسانی بلااستفاده بماند
دولت وظیفه دارد، اما جایگاهش باید درست تعریف شود. منظور من این نیست که دولت هیچ مسئولیتی ندارد و کنار بنشیند. دولت میتواند و باید تسهیلگر باشد. برای مثال، عزاداری محرم و صفر یا پیادهروی اربعین اساساً مردمی است، اما دولت زیرساختها را فراهم میکند و خدمات حمایتی میدهد. در مسجد نیز باید چنین باشد. مردم اصل فعالیت را انجام دهند، اما دولت موانع را برطرف و زمینه را آماده کند. اگر این مرز رعایت شود، هم اصالت مردمی حفظ میشود و هم نقش دولت نادیده گرفته نمیشود.
وقتی رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای خود از مسجد بهعنوان پایگاه قرآنی نام بردهاند، از تجربه زیسته خود هم گفتهاند. مثلاً به جلسه قرآنی که در مسجد کرامت مشهد داشتهاند، اشاره کردهاند. این نشان میدهد مسجد ظرفیت تبدیلشدن به مرکز پرورش حفاظ و قاریان را دارد.
اگر بخواهیم بفهمیم مسجدی در این مسیر موفق است یا خیر باید ببینیم چه میزان مردم در آن مشارکت دارند. الگوسازی، جلب توجه و ایجاد جرقه لازم است، اما کافی نیست. مهم این است که این الگوها بهطور گسترده تکثیر و تعمیم داده شود. مشکل آنجاست که برخی نهادها تصور میکنند با ایجاد دفتر و پایگاه رسمی در مسجد میتوانند جریان قرآنی ایجاد کنند، در حالیکه این کار خلاف مسیر طبیعی مسجد است.
بله، در محله خودم که همه میدانند من در حوزه قرآن فعالیت دارم، هیچگاه از طرف مسجد برای اجرای برنامه دعوت نشدهام. در حالی که کیلومترها دورتر از خانهام مرا برای برگزاری کلاس دعوت میکنند. این یعنی استفاده بهینه از ظرفیتهای محلی صورت نمیگیرد. اگر همین مسجد محل از توان من بهره میبرد، هم هزینهها کاهش مییافت و هم زمان کمتری صرف میشد. متأسفانه این بیتوجهی باعث میشود که بخش بزرگی از ظرفیتهای انسانی بلااستفاده بماند.
نقش آنها بسیار جدی و مؤثر است. خود من حفظ قرآن را در یک مسجد آغاز کردم. همان جلسه قرآنی به مرور حافظان و قاریان بسیاری تربیت کرد و تبدیل به یک جریان مبارک شد. وقتی فعالیتهای قرآنی در مسجد شکل میگیرد، بر خانوادهها و محله نیز اثر مستقیم دارد.
مزیت بزرگ مسجد این است که همه امکانات اولیه در آن وجود دارد. شما اگر بخواهید یک مؤسسه قرآن راهاندازی کنید، به مکان، امکانات و منابع مالی نیاز دارید. اما مسجد این زیرساختها را دارد و با کمترین هزینه میتوان فعالیت قرآنی پربار داشت. مشکل اصلی در حال حاضر تعدد متولیان است. مدیریت داخلی مساجد بسیار پراکنده و گاهی متعارض است. همین باعث میشود تصمیمگیریها سخت شود و کارها گره بخورد.
ما نیاز به یک تحول مدیریتی در ساختار مساجد داریم تا فعالیتهای قرآنی به عنوان محور اصلی برنامهها شناخته شود.
امام جماعت نقش بسیار کلیدی دارد. اگر امام جماعت خود به قرآن انس داشته باشد، حافظ یا قاری باشد و علاقه به ترویج آن را نشان دهد، بدون تردید جوانان و نوجوانان جذب میشوند. بچهها در مسجد به دنبال الگو هستند و شاخصترین الگو همان امام جماعت است.
جایی که امام جماعت فعال باشد و همراهی مردم را بخواهد، مسجد به پایگاه قدرتمند قرآنی تبدیل میشود. ما نمونههای موفقی از این دست داریم و نشان دادهاند که با همت امام جماعت و همکاری مردم، میتوان جریانساز شد.
مهمترین شاخص، الگو بودن است. وقتی امام جماعت اهل قرآن باشد، هم در تلاوت مهارت داشته باشد و هم در عمل به قرآن پیشگام باشد، جوانان خودبهخود جذب میشوند. علاوه بر این، باید برنامههای متنوع و متناسب با نیاز نسل جوان طراحی شود. قرآن فقط یک متن آموزشی خشک نیست؛ یک سبک زندگی است. اگر این سبک در مسجد بهدرستی معرفی شود، جوانان به آن دل میبندند.
وهاب خدابخشی
انتهای پیام