حادثه عاشورا نهتنها نقطهای سرنوشتساز در تاریخ اسلام است، بلکه سرچشمهای زنده برای بازخوانی حقیقت، بیداری وجدان بشری و احیای ارزشهای اصیل انسانی بهشمار میآید. در میان شخصیتهای بزرگ این واقعه، حضرت زینب کبری(س) جایگاهی ممتاز و بیبدیل دارند. ایشان با ایفای نقشی الهی و آگاهانه توانستند در یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ اسلام پیام عاشورا را از دل سانسور، تحریف و اختناق به گوش تاریخ برسانند و مسیر هدایت را برای نسلهای آینده روشن نگاه دارند.
بیان و رفتار حضرت زینب(س) پس از واقعه کربلا نمونهای تام از تبلیغ دینی هدفمند و آمیخته با عقلانیت، عاطفه، شجاعت و ایمان است. ایشان نخستین کسی بودند که با بهرهگیری از روشهایی شبیه به افشاگری رسانهای، بازسازی روایت درست و بازخوانی حقیقت، در برابر تحریف تاریخ ایستادند و در عمل الگویی کامل از رسانهگری دینی و تبلیغ آگاهانه را ارائه دادند. سخنان و مواضع ایشان در کوفه و شام نهتنها روایتگر مظلومیت اهل بیت(ع) بود، بلکه تجلی عقلانیت، بصیرت و مدیریت عاطفه در بالاترین سطح ممکن محسوب میشود.
از منظر تبلیغ دینی حضرت زینب(س) با تلفیق پاسخگویی عقلانی و عاطفی توانستند مفاهیم عمیق الهی را در قالبی تأثیرگذار و انسانی بیان کنند. ایشان نشان دادند که برای اثرگذاری حقیقی در جامعه تنها اقناع ذهنی کافی نیست، بلکه باید قلب، احساس و تجربه زیسته مخاطب نیز مخاطب قرار گیرد. در عین حال، شجاعت بیبدیل حضرت در بیان حق بدون آنکه به تندروی یا انتحار گفتاری بینجامد، الگویی کامل از شجاعت مسئولانه در تبلیغ دینی را به نمایش گذاشت؛ شجاعتی که از ایمان، عقلانیت و معنویت سرچشمه میگیرد و هدف نهایی آن هدایت جامعه است، نه صرفا مقابله یا انتقاد.
در روزگار ما که عصر رسانه، شبکههای اجتماعی و ارتباطات جهانی است، بازخوانی روش و بینش تبلیغی حضرت زینب(س) ضرورتی مضاعف یافته است. مبلغان دینی امروز میتوانند با الهام از سیره ایشان پیام دین را در ترکیبی از عقلانیت و عاطفه، ایمان و منطق، صلابت و لطافت، به جامعه منتقل کنند، پیامی که هم عقل انسان مدرن را اقناع میکند و هم دل او را آرامش میبخشد.
ایکنا در رابطه با بررسی نقش رسانهای حضرت زینب(س) در حادثه عاشورا و نیز زنده نگاه داشتن مبانی عمیق و اصیل اسلامی به گفتوگو با حجتالاسلام میثم قاسمی، دانش آموخته دکترای معارف اسلامی، پژوهشگر، مدرس و مسئول طرح نظام جامع اندیشه اسلامی حوزه علمیه پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.

برای تحلیل دقیق این دیدگاه و بررسی نقش بیبدیل حضرت زینب(س) در تاریخ اسلام و تشیع لازم است ابتدا به جایگاه حرکتهای زنانه در بستر تاریخی و اعتقادی تشیع توجهی ویژه داشته باشیم. در واقع، آنچه در حرکت حضرت زینب(س) تجلی یافته، صرفا یک اقدام فردی یا واکنش مقطعی در برابر ظلم و تحریف نیست، بلکه باید آن را در چارچوبی کلانتر با عنوان «رهبری و راهبری زنانه در تاریخ تشیع» تحلیل کرد. در این چارچوب، زنان نقشآفرین تاریخ تشیع نهتنها در حوزههای تربیتی و عاطفی، بلکه در عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای نیز نقشهای بنیادین و ماندگاری ایفا کردهاند. در نظام آفرینش الهی جایگاه زن نقشی تکمیلکننده و مکمل نظام هستی است. تقسیم وظایف میان زن و مرد در نظام احسن الهی نه از سر تمایز ارزشی، بلکه بر پایه تفاوتهای طبیعی و کارکردی شکل گرفته است. همانگونه که در نهاد خانواده، زن محور پیوند، عاطفه و بقاست، در نظام اجتماعی و تاریخی نیز همین نقش به گونهای عمیقتر و کلانتر استمرار مییابد.
در تاریخ تشیع بانوان برجستهای چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) تجسم عینی این نقش پیونددهنده و تداومبخش بودهاند. آنان نهتنها حافظ میراث معنوی و معرفتی اهل بیت(ع) بودهاند، بلکه حلقه اتصال و استمرار جریان هدایت در برابر انحرافات تاریخی محسوب میشوند. حضرت زهرا(س) بهعنوان بانوی بینظیر تاریخ اسلام، نمونهای والا از ایفای نقش پیونددهنده میان جریان نبوت و امامت است. ایشان در دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) با سخنرانیها، مواضع و اقدامات خود، ضمن حفظ پیوند میان ولایت و نبوت، نقشی اساسی در پاسداری از حقیقت دین ایفا کردند. حضرت زهرا(س) هم نقش پیوند دهنده و هم نقش عامل بقا را بر عهده داشتند، یعنی هم موجب پیوستگی جریان امامت با رسالت شدند و هم با روشنگری و دفاع از ولایت، بقای مسیر حق را تضمین کردند. این همان چیزی است که میتوان از آن به عنوان نقش رسانهای حضرت زهرا(س) یاد کرد، رسانهای که نه ابزار، بلکه حقیقتی مبتنی بر آگاهی، روشنگری و ابلاغ پیام الهی بود.
در همین تداوم تاریخی، حضرت زینب(س) نیز همان نقش را در مقطع عاشورا و پس از آن ایفا کردند. ایشان را میتوان رهبر و راهبر جریان عاشورا از منظر رهبری زنانه یا به تعبیر دقیقتر رهبری مادرانه دانست، رهبریای که با عقل، عاطفه، صبر و شجاعت در هم آمیخته است. این راهبری مادرانه دو بُعد اساسی دارد، نخست، نقش پیوند دهنده که در آن حضرت زینب(س) میان بازماندگان عاشورا، اهل بیت امام حسین(ع) و امت مسلمان حلقه اتصال شدند و قافلهسالاری اسیران را با تدبیر و عزت بهدست گرفتند و دوم، نقش عامل بقا که در آن با سخنرانیهای آتشین، افشاگرانه و آگاهانه پیام عاشورا را از خطر تحریف و فراموشی نجات دادند. حضرت زینب(س) با بهرهگیری از ابزارهای زنانه و مادرانه از جمله بیان محبتآمیز، زبان همدلانه و قدرت برانگیختن احساسات انسانی توانستند رسانهایترین نوع پیامرسانی را تحقق بخشند. ایشان در شرایطی که همه تریبونهای رسمی در اختیار جریان باطل بود، با قدرت کلام، استدلال و ایمان راسخ خود حقیقت را آشکار کردند. این نوع سخن گفتن ترکیبی از عقلانیت و عاطفه بود که توانست وجدان عمومی جامعه را بیدار و افکار را متوجه مظلومیت حق و رسوایی باطل کند. از این منظر حرکت حضرت زینب(س) را نمیتوان صرفا یک کنش سیاسی یا اجتماعی دانست، بلکه باید آن را حرکتی رسانهای، انقلابی و معرفتی دانست که در آن حقیقت عاشورا بهگونهای بیان شد که تا ابد در ذهن و وجدان انسانها ماندگار گشت.
آنچه حضرت زینب(س) انجام دادند، صرفا یک «افشاگری تاریخی» نبود، بلکه بازسازی یک روایت الهی بود، روایتی که حقیقت را از دل فاجعه بیرون کشید، ارزشها را زنده و وجدان تاریخ را بیدار کرد
تریبون حضرت زینب(س) تنها از جایگاه کلام برنمیخاست، بلکه از پشتوانه شخصیت والای دخت امیرالمؤمنین(ع)، علم، کرامت و فضیلت ایشان نیرو میگرفت. همین ویژگی افشاگری و روشنگری ایشان را در اوج مشروعیت و اثرگذاری قرار داد. بنابراین، حضرت زینب(س) را میتوان الگوی «رسانهداری حقمحور» در تاریخ اسلام دانست؛ الگویی که هدفش نه تبلیغ ظاهری، بلکه ابلاغ حقیقت، بازسازی روایت اصیل و جلوگیری از تحریف آگاهانهی تاریخ بود. ایشان با شجاعت تمام در دربار کوفه و شام در برابر حاکمان ظالم ایستادند و بیهیچ ابزار مادی، تنها با نیروی ایمان، سخن و منطق، جریان تحریف را شکست دادند. از منظر امروز، این رویکرد میتواند الگویی برای بازتعریف نقش زنان در عرصه رسانه و ارتباطات باشد، در حالی که جریان رسانهای غرب نقش زن را اغلب در چارچوبهای ابزاری و مصرفی خلاصه میکند، الگوی حضرت زینب(س) نشان میدهد که زن میتواند در مقام یک «رسانه انسانی»، حامل پیام، حافظ حقیقت و عامل همبستگی اجتماعی باشد.
حضور زنان در عرصه ابلاغ پیام و دفاع از حقیقت بخشی جداییناپذیر از مأموریت الهی آنان است، نه امری حاشیهای یا تکمیلی. بر این اساس میتوان گفت آنچه حضرت زینب(س) انجام دادند، صرفا یک «افشاگری تاریخی» نبود، بلکه بازسازی یک روایت الهی بود، روایتی که حقیقت را از دل فاجعه بیرون کشید، ارزشها را زنده و وجدان تاریخ را بیدار کرد. نقش ایشان در رساندن پیام عاشورا، نمونهای از بالاترین سطح آگاهی، بصیرت، ایمان و قدرت رسانهای در تاریخ انسانیت است.
در علم تبلیغ دینی یکی از مباحث بنیادین و تعیین کننده، تفاوت میان پاسخگویی عاطفی و پاسخگویی عقلانی است. پاسخگویی عقلانی مبتنی بر منطق، استدلال، تحلیل و قوه تفکر انسان است و هدف آن اقناع ذهن و هدایت فکری مخاطب به سمت حقیقت است. در مقابل، پاسخگویی عاطفی به جنبهای دیگر از وجود انسان مرتبط است که این پاسخگویی بر احساسات، همدلی، تأثر و برانگیختگی درونی انسان تکیه دارد و هدف آن ایجاد تأثیر روانی و عاطفی، ایجاد همدلی و همراهی و تحریک وجدان انسانی است. در سطح جامعه بهویژه در میان مردم عادی همواره نوعی رقابت و ناهمخوانی میان عقل و احساس مشاهده میشود و گویی این دو بعد انسانی در مسیرهای جداگانه حرکت میکنند و کمتر در نقطهی تلاقی با یکدیگر قرار میگیرند. با این حال در وجود حضرت زینب(س) این دو بعد انسانی به اوج هماهنگی و همافزایی رسیده است. ایشان توانستند نقطهای بس شگفتانگیز خلق کنند که در آن اوج احساسات انسانی و اوج عقلانیت با یکدیگر همتراز شده و در مسیر تبلیغ پیام عاشورا و دفاع از حق بهصورت توأمان بهکار گرفته شوند. این هماهنگی میان عقل و عاطفه از مهمترین و شگفتانگیزترین ویژگیهای شخصیتی و تبلیغی حضرت زینب(س) است که جای تحلیل و بررسی مفصل دارد.
زن بهطور طبیعی نماد عاطفه و مظهر احساسات انسانی است. از منظر روانشناسی دینی و جامعهشناسی مذهبی زنان در تجربه، انتقال و برانگیختن احساسات موفقتر و فعالتر از مردان عمل میکنند. این توانایی در ایجاد واکنشهای عاطفی، آنان را به ابزار مؤثر در رساندن پیام و ایجاد همدلی تبدیل میکند. حضرت زینب(س) این ویژگی را با هوشمندی و مهارت خاصی به کار گرفتند، اما نکته شگفتانگیز آن است که عاطفه در ایشان هرگز در تضاد با عقلانیت عمل نکرد، بلکه این دو بعد در هم تنیده شد و نقطهای مشترک یافتند که هم تأثیر عقلانی و هم تأثیر عاطفی را بهصورت همزمان و متعالی ایجاد میکرد. در جریان تبلیغ پیام عاشورا و بیان مظلومیت اهل بیت(ع) در کربلا، حضرت زینب(س) نه تنها از ابزار عقل و استدلال صرف استفاده نکردند و نه تنها به بیان احساسات و عواطف محدود ماندند، بلکه بهصورت توأمان از هر دو بهره بردند. ایشان با استفاده از عقلانیت مخاطب را به درک عمیق و تحلیل حقایق کربلا سوق دادند و با استفاده از عاطفه، وجدان و دل مخاطب را تحت تأثیر قرار دادند. این کارکرد توأمان، نشان دهنده یک هنر تبلیغی و رسالت پیامبرگونه است که کمتر نمونهای مشابه آن در تاریخ دیده میشود.
حضرت زینب(س) با تلفیق پاسخگویی عقلانی و عاطفی، الگویی بیبدیل از تبلیغ و رسالت دینی ارائه کردند، الگویی که نشان میدهد قدرت اثرگذاری واقعی پیام دینی هنگامی حاصل میشود که عقل و احساس در توازن کامل باشند و با ایمان، شجاعت و آگاهی توأمان هدایت شوند
ابزارهایی که حضرت زینب(س) در این مسیر به کار گرفتند، بسیار متنوع و گسترده شامل عقل و تعقل، بیان نسبت خانوادگی و اتصال با جریان نبوت، عظمت و شرافت خانوادگی، شجاعت، حماسه و نشان دادن مظلومیت اهل بیت(ع) بود. ایشان همه این عناصر را در سخن و رفتار خود بهگونهای تلفیق کردند که پیام عاشورا در ذهن و دل مخاطبان بهطور همزمان اثرگذار باشد. یعنی هر کسی که پیام ایشان را دریافت میکرد، هم نسبت به حقایق ذهنا متقاعد میشد و هم نسبت به مظلومیت اهل بیت(ع) عاطفا تحت تأثیر قرار میگرفت. به بیان دیگر، اوج احساسات حضرت زینب(س) همزمان با اوج عقلانیت ایشان است و این هماهنگی بینظیر نشان میدهد که تبلیغ دینی کامل زمانی حاصل میشود که عقل و عاطفه در خدمت یک هدف الهی و واحد قرار گیرند. حرکت حضرت زینب(س) در مسیر کربلا نمونهای کمنظیر از این هماهنگی است که نه تنها برای مردم زمان خود، بلکه برای تاریخ اسلام و بشریت پیامآور اثرگذاری عمیق بوده است.
در نهایت، حضرت زینب(س) با تلفیق پاسخگویی عقلانی و عاطفی، الگویی بیبدیل از تبلیغ و رسالت دینی ارائه کردند، الگویی که نشان میدهد قدرت اثرگذاری واقعی پیام دینی هنگامی حاصل میشود که عقل و احساس در توازن کامل باشند و با ایمان، شجاعت و آگاهی توأمان هدایت شوند. این نقطه یکی از شگفتیهای تاریخی و از مهمترین جلوههای تبلیغ زنانه در تاریخ اسلام است و جای تحلیل و تحقیق گستردهتر دارد.
یکی از مهمترین چالشهای تبلیغ دینی در عصر کنونی افراط و تفریط در شیوه پاسخگویی به شبهات و ابهامات است. متأسفانه در بسیاری از موارد تمرکز مبلغان بر جنبههای انتزاعی، عقلانی و علمی دین بیش از حد است و مخاطب صرفا بهعنوان یک دستگاه محاسبه ذهنی در نظر گرفته میشود. در چنین رویکردی، شبهات و پرسشهای عاطفی و تجربی مخاطب نادیده گرفته میشوند. در واقع، بسیاری از شبهات و پرسشها ریشه در تجربه زیسته و احساسات مخاطب دارند. بهعنوان نمونه، فردی که سبک زندگی خاصی را دنبال میکند و احساس میکند برخی معارف دینی با این سبک سازگار نیست، بیش از آنکه به استدلال عقلانی نیاز داشته باشد، نیازمند توجه به احساسات، انگیزهها و تجربیات زیسته خود است. این شکاف میان تجربه زیسته و آموزههای دینی زمانی که مورد توجه قرار نگیرد، موجب عدم اثرگذاری تبلیغ میشود. از سوی دیگر، نمیتوان نقش عقل و استدلال را نادیده گرفت. بسیاری از شبهات بهویژه شبهات علمی، فلسفی و کلامی نیازمند پاسخگویی مستدل، برهانی و استدلالی هستند.
بنابراین، تبلیغ دینی امروز نیازمند تعادلی دقیق و هوشمندانه میان پاسخگویی عقلانی و پاسخگویی عاطفی است. پیام دینی مؤثر، پیام ذهنمحور صرف نیست، بلکه باید با نیازها و خلأهای معنوی و عاطفی انسان مدرن نیز همخوان باشد. پیام مؤثر دینی آن است که هم ذهن مخاطب را اقناع کرده و هم قلب او را لمس کند، به گونهای که درک عقلانی و تأثیر عاطفی بهطور همزمان ایجاد شود. حضرت زینب(س) نمونهای برجسته و بینظیر از این شیوه تبلیغ متعادل و اثرگذار هستند. ایشان با بهرهگیری از ظرفیت عظیم جریان مظلومیت سیدالشهدا(ع) پیام حقانیت واقعه عاشورا را به جامعه همعصر خود منتقل کردند. حضرت زینب(س) توانستند از علاقه و محبت مردم نسبت به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) بهره برده و در عین حال با عقلانیت و استدلال حقیقت تاریخی و دینی واقعه عاشورا را بهطور کامل توضیح دهند. این ترکیب منجر شد که پیام عاشورا در ذهن و قلب مخاطبان بهصورت همزمان اثرگذار شود، یعنی مخاطبان هم نسبت به حقایق ذهنا قانع شدند و هم نسبت به مظلومیت اهلبیت(ع) عاطفاً تحت تأثیر قرار گرفتند.
حضرت زینب(س) در بیان حقیقت عاشورا بهطور همزمان از ابزارهای عقلانی و استدلالی و ابزارهای عاطفی، انگیزشی و معنوی بهره بردند. آن حضرت نشان دادند که پیام مؤثر زمانی تحقق پیدا میکند که مخاطب در سطح عقل و قلب با پیام ارتباط برقرار کند، یعنی هم ذهن مخاطب قانع شود و هم دل او تحت تأثیر قرار گیرد
در عصر رسانه و فضای مجازی مبلغان میتوانند از این شیوه حضرت زینب(س) الگوبرداری کنند و مفاهیم و آموزههای دینی را از قالب صرفاً کتابی و متنی خارج کنند. پیام دینی باید به لباس عاطفه، انگیزه، محبت، عقلانیت و معنویت درآورده شود تا بتواند به فطرت پاک مخاطبان پیوند بخورد و با ظرفیت طبیعی انسان برای همدلی و تأثر همراه شود. به عبارت دیگر تبلیغ مؤثر زمانی حاصل میشود که عقل، احساس، انگیزه، تجربه زیسته و سبک زندگی مخاطب بهطور همزمان مورد توجه قرار گیرد. این رویکرد باعث میشود که ارتباط مبلغان با مخاطبان نه تنها سطحی و ذهنی نباشد، بلکه به ارتباط عمیق و دلی تبدیل شود و پیام در قلب مخاطبان جای گیرد. الگوگیری از شیوه حضرت زینب(س) همچنین، نشان میدهد که تبلیغ دینی باید با رشد و نیازهای معنوی انسان مدرن همخوانی داشته باشد. انسان امروزی در فضای مدرن و ماشینی، خلأهای معنوی و انگیزشی دارد که صرفا با استدلال عقلانی پاسخ داده نمیشوند. پیام دینی مؤثر باید این خلأها را شناسایی کرده و با بهرهگیری از ابزارهای عاطفی و انگیزشی، مخاطب را با حقیقت دین همراه کند. این شیوه، موجب میشود که پیام نه تنها شنیده شود، بلکه در زندگی واقعی و سبک زندگی مخاطبان نیز تأثیرگذار باشد.
حضرت زینب(س) در بیان حقیقت عاشورا بهطور همزمان از ابزارهای عقلانی و استدلالی و ابزارهای عاطفی، انگیزشی و معنوی بهره بردند. آن حضرت نشان دادند که پیام مؤثر زمانی تحقق پیدا میکند که مخاطب در سطح عقل و قلب با پیام ارتباط برقرار کند، یعنی هم ذهن مخاطب قانع شود و هم دل او تحت تأثیر قرار گیرد. این نقطه یکی از ویژگیهای شگفتانگیز و بینظیر شخصیت و تبلیغ حضرت زینب(س) است که جای تحلیل و بررسی گسترده دارد. در عمل، مبلغان امروز میتوانند با الهامگیری از این الگو، پیام دینی را در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی به شکل اثرگذار و همهجانبه ارائه کنند. این امر مستلزم آن است که پرسشها و شبهات مخاطب را شناسایی کنند و ریشههای عقلانی و عاطفی آنها را تحلیل کنند. همچنین، باید پیامهای دینی را بهصورت ترکیبی از عقلانیت و عاطفه ارائه دهند، به گونهای که استدلال و منطق همراه با انگیزه، محبت و تأثیر عاطفی باشد. مبلغان باید سبک زندگی و زمینه زیستی مخاطب را مدنظر قرار دهند تا پیام دینی با تجربه زیسته و انگیزههای واقعی او همخوان باشد. آنها باید از ظرفیت همدلی و ارتباط عاطفی با فطرت پاک مخاطبان بهرهبرداری کنند تا پیام هم در ذهن و هم در قلب آنها اثرگذار شود. به این ترتیب، الهامگیری از روش حضرت زینب(س) به مبلغان امروز کمک میکند تا پیام دینی را در عصر رسانه و فضای مجازی با اثرگذاری گسترده، عمیق و پایدار منتقل کنند و با بهرهگیری از عقل و عاطفه، شبهات و تحریفها را به شیوهای مؤثر پاسخ دهند.
شجاعت در شخصیت و سیره حضرت زینب(س) برخاسته از معرفت عمیق الهی و جهانبینی توحیدی ایشان بود. اگر بخواهیم این شجاعت را تحلیل کنیم، باید آن را در پرتو فرمایش امیرالمؤمنین علی(ع) در نظر بگیریم که فرمودند: «الخالق فی انفسهم»؛ یعنی آنان خدا را در جان خود مشاهده کردهاند. خاندان اهل بیت(ع) با درک این حقیقت توحیدی، به مرحلهای از ایمان و یقین رسیده بودند که نهتنها از مرگ و سختیها هراسی نداشتند، بلکه حتی این رخدادها را در مسیر بندگی و انجام رسالت الهی، زیبا میدیدند. تعبیر بلند حضرت زینب(س) در پاسخ به ابن زیاد ملعون که فرمودند: «ما رأیتُ إلّا جمیلاً؛ من جز زیبایی ندیدم»، دقیقاً نشانگر همین نگاه عمیق و متعالی است. انسانی که مرگ و رنج را از منظر رضای الهی و تحقق حق مینگرد، دیگر ترسی از هیچ قدرت مادی، ظلم یا طاغوت ندارد.
شجاعت حضرت زینب(س) از همین ریشه الهی و معرفتی سرچشمه میگیرد، شجاعتی که نه از هیجان یا خشم، بلکه از ایمان، یقین و تعهد نسبت به حقیقت برمیخیزد. این شجاعت برخلاف تصور عمومی، بهمعنای رفتار تند، هنجارشکنانه یا بیپروا نیست، بلکه نوعی شجاعت مسئولانه و هدفمند است که همواره با عقلانیت، معنویت و هدایت همراه است. حضرت زینب(س) اهل شجاعت بودند، اما اهل انتحار نبودند. این تمایز بسیار مهم است، زیرا گاهی افراد در عرصه تبلیغ یا دعوت دینی، رفتارهای پرخطر و نسنجیده را به نام شجاعت توجیه میکنند، در حالیکه چنین رفتاری نهتنها اثرگذار نیست، بلکه گاه موجب تفرقه، بیاعتمادی و حتی تحقیر مخاطب میشود. در واقع، شجاعت حقیقی در تبلیغ دینی آن است که انسان با آگاهی و درک عمیق از حق و با شناخت دقیق از باطل در مسیر هدایت جامعه گام بردارد. شجاعت باید مقدمهای برای هدایت باشد، نه عاملی برای تفرقه یا انحراف.
مبلغ شجاع کسی است که از سر ترس، مصلحتاندیشی یا محافظهکاری حقیقت را پنهان نمیکند، در برابر جریانهای فکری انحرافی، سبکهای زندگی طاغوتی و گفتمانهای سلطهگرانه ایستادگی میکند، اما این ایستادگی را با ادب، حکمت، منطق و روح هدایتگر همراه میکند
حضرت زینب(س) در برابر ظلم و طاغوت زمان خود ایستادند، اما این ایستادگی نه از روی عصبانیت، بلکه از روی ایمان، عقلانیت و بینش الهی بود. ایشان در اوج مصیبت و رنج سخن گفتند، افشاگری کردند و در عین حال هیچگاه از مدار ادب، منطق و حکمت خارج نشدند. این رفتار نشان میدهد که شجاعت دینی در منظومه اسلامی همزاد عقلانیت و معنویت است و بدون این دو به انحراف و آشوب میانجامد. در شرایط امروزی تبلیغ دینی بیش از هر زمان دیگر به چنین شجاعتی نیاز دارد. مبلغ دینی باید اهل معنویت باشد، یعنی پیش از هر چیز خدا را در زندگی خود حاضر ببیند، با اهل بیت(ع) رابطه قلبی و معنوی داشته باشد و بتواند حق را از باطل بهروشنی تشخیص دهد. در چنین حالتی است که سخن او از روی باور، اخلاص و یقین صادر میشود و در دلها اثر میگذارد. شجاعت در بیان حق زمانی ارزشمند و سازنده است که از سرچشمه معرفت الهی و ایمان حقیقی برخیزد و هدف آن هدایت، بیدارسازی و اصلاح جامعه باشد.
به همین دلیل، مبلغ شجاع کسی است که از سر ترس، مصلحتاندیشی یا محافظهکاری حقیقت را پنهان نمیکند، در برابر جریانهای فکری انحرافی، سبکهای زندگی طاغوتی و گفتمانهای سلطهگرانه ایستادگی میکند، اما این ایستادگی را با ادب، حکمت، منطق و روح هدایتگر همراه میکند. چنین شجاعتی است که موجب اصلاح جامعه و بیداری وجدانهای خفته میشود. در مقابل، شجاعتی که از عقلانیت و معنویت جدا باشد، ممکن است به تندروی، تحقیر یا برخوردهای هیجانی منجر شود و به جای آنکه باعث هدایت شود، باعث گسست و دوری مخاطب از دین شود. بنابراین، شجاعت زینبی الگویی کامل برای مبلغان امروز است، شجاعتی که در آن، ایمان، عقل، احساس مسئولیت، و محبت به خلق درهم تنیدهاند. در نهایت، جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند مبلغان شجاع، آگاه و متعهد است، افرادی که هم به عمق معارف دین آگاهاند، هم نسبت به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی زمانه شناخت دارند و هم در بیان حقایق از ملامت و قضاوت دیگران هراس ندارند. این شجاعت زمانی کامل میشود که مبلغ در کنار قدرت بیان و موضعگیری، روحیهای الهی، نیت خالص و هدفی اصلاحگرانه داشته باشد. امید آن است که مبلغان دینی با الگوگیری از سیره و روش حضرت زینب(س) شجاعتی آمیخته با عقلانیت و معنویت را در خود تقویت کنند و در مسیر تبلیغ دین در عین استواری در بیان حق، همواره هدایتگر، آرامشبخش و الهامبخش جامعه باشند.
بیتردید یکی از شگفتانگیزترین ابعاد شخصیت حضرت زینب(س) توانایی ایشان در انتقال پیام کربلا در فضایی مملو از سانسور، اختناق و سرکوب سیاسی است. حکومت اموی با ابزار قدرت، رسانه، تهدید و تحریف تلاش میکرد تا حقیقت عاشورا را از افکار عمومی پنهان کند و قیام امام حسین(ع) را حرکتی سیاسی، شخصی یا شورشی جلوه دهد، اما حضرت زینب(س) با بهرهگیری از مجموعهای از ویژگیهای بیانی، معرفتی و اخلاقی توانستند این دیوار ضخیم سانسور را در هم بشکنند و پیام عاشورا را نهتنها به مردم زمان خود، بلکه به اعماق تاریخ منتقل کنند.
نخستین ویژگی در شیوه تبلیغ حضرت زینب(س) استفاده هوشمندانه از مسلمات جامعه اسلامی بود. ایشان در شرایطی سخن میگفتند که هرگونه انتقاد مستقیم از حکومت میتوانست به شدیدترین مجازاتها منجر شود. در چنین وضعیتی، حضرت زینب(س) با تکیه بر اصول پذیرفتهشده در میان مردم یعنی قرآن کریم، سنت پیامبر(ص) و جایگاه مورد احترام خاندان نبوت، سخنان خود را مطرح کردند. ایشان از آیات قرآن و معارف دینی استفاده میکردند که مورد پذیرش عموم مردم بود و از این طریق حقیقت عاشورا را در قالبی دینی، منطقی و غیرقابلانکار به گوش مخاطبان میرساندند.
دومین ویژگی شخصیت عظیم، استوار و معنوی خود حضرت زینب(س) بود که بهخودیخود به رسانهای زنده و تأثیرگذار تبدیل شده بود. در واقع پیش از آنکه سخنان ایشان اثرگذار شود، خود وجود مقدسشان مظهر حقانیت، ثبات، شهامت و پیروزی معنوی حق بر باطل بود. حضور ایشان در برابر دشمن با آرامش، وقار و صلابت نشانهای از غلبه روحی و اخلاقی خاندان عصمت و طهارت(ع) بر دستگاه ظلم و باطل بود. میتوان گفت که شخصیت حضرت زینب(س) خود حامل پیام بود، چراکه در چهره، رفتار، و کلام ایشان حقانیت جریان عاشورا متجلی میشد. این جلوه رفتاری همان رسانهایترین ابزار در تاریخ تبلیغ دینی است، رسانهای که نه با صدا بلکه با حقیقت وجود سخن میگوید.
بیان آرام، استوار و پرصلابت حضرت زینب(س) موجب شد که سخنان ایشان در عین سادگی دارای عمق و نفوذ فراوان باشد. ایشان بدون هیاهو و با تسلط کامل بر مفاهیم دینی از قرآن، از اخلاق و از تاریخ استفاده کردند تا استدلالی غیرقابل رد در برابر حکومت ارائه دهند
در مرحله بعد، حضرت زینب(س) با استفاده از عناصر هویتی جامعه اسلامی توانستند افکار عمومی را نسبت به هویت واقعی خود و انحراف بنیامیه آگاه کنند. ایشان بارها در خطبههای خود انتساب خویش را به پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) یادآوری کردند، نه از سر افتخار خانوادگی، بلکه برای احیای هویت دینی جامعهای که از مسیر اصلی اسلام فاصله گرفته بود. حضرت زینب(س) با یادآوری فضائل اهل بیت(ع) و بیان سیره اخلاقی و معنوی آنان، به مردم گوشزد کردند که اسلام حقیقی با حاکمانی چون یزید سازگار نیست و جامعه اسلامی نباید هویت خود را در پیروی از قدرتهای فاسد بجوید. به این ترتیب، ایشان در حالیکه در اسارت بودند، توانستند بحران هویتی جامعه اسلامی را افشا و اصلاح کنند. یکی از تأثیرگذارترین بخشهای رسالت تبلیغی حضرت زینب(س) نشان دادن این حقیقت بود که پیروی از حکومت فاسد اموی به معنای بریدن از ریشههای اصیل اسلام است.
خطبههای کوفه و شام نهتنها روشنگر وقایع کربلا بودند، بلکه بازتعریفی از اسلام راستین و امت اصیل محمدی ارائه میکردند. این یادآوری جامعه را به تفکر و بیداری فراخواند و مسیر بازگشت به هویت دینی را هموار کرد. از سوی دیگر بیان آرام، استوار و پرصلابت حضرت زینب(س) موجب شد که سخنان ایشان در عین سادگی دارای عمق و نفوذ فراوان باشد. ایشان بدون هیاهو و با تسلط کامل بر مفاهیم دینی از قرآن، از اخلاق و از تاریخ استفاده کردند تا استدلالی غیرقابل رد در برابر حکومت ارائه دهند. آنچه بیان میکردند، نه شعاری احساسی، بلکه استدلالی ایمانی و معرفتی بود که وجدان هر انسان منصفی را بیدار میکرد.
در مجموع میتوان گفت حضرت زینب(س) با بهرهگیری از سه محور اصلی توانستند پیام عاشورا را از دل محدودیتهای سیاسی و رسانهای حکومت اموی به گوش تاریخ برسانند. اولین محور تکیه بر مسلمات دینی و اجتماعی که مورد قبول همگان بود(آیات قرآن، سنت پیامبر، و جایگاه اهلبیت). دومین محور استفاده از شخصیت و وقار الهی خود بهعنوان رسانهای زنده و حقیقتگو که خود مصداق عینی غلبه حق بر باطل بود و سومین محور نیز احیای هویت اسلامی جامعه از طریق یادآوری ریشههای اصیل ایمان، اخلاق و عدالت بود. این سه عامل مجموعهای هماهنگ از عقلانیت، ایمان، و هنر بیان را شکل دادند و موجب شدند که پیام عاشورا، با وجود سانسور و تحریف، در تاریخ ماندگار شود. الگوی حضرت زینب(س) برای مبلغان امروز نیز چراغ راهی است، چراکه نشان میدهد در هر عصر و شرایطی در تنگنای رسانهای و فرهنگی اگر پیام بر پایه حقیقت، عقلانیت و صداقت بنا شده و از زبان شخصی مؤمن و استوار صادر شود، هیچ قدرتی نمیتواند مانع رساندن نور حق به دلهای انسانها شود.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام