کد خبر: 4317550
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۸
گفت‌وگوی ایکنا با حجت الاسلام احمد خوانساری

معرفت فاطمی؛ حلقه پیوند وحی، ولایت و حقیقت انسان کامل

در روزگاری که نام حضرت زهرا(س) اغلب در میان روایت‌های احساسی و سوگوارانه محدود می‌شود، بازخوانی جایگاه حقیقی او در منابع عقلانی و کلامی اهمیتی دوچندان یافته است. گفت‌وگوی پیش‌رو با حجت‌الاسلام احمد خوانساری، مترجم و شارح کتاب «مقامات حضرت فاطمه زهرا(س)»، تلاشی است برای ورود دوباره به جهانی که در آن فاطمه(س) نه یک شخصیت نمادین، بلکه حجت الهی و محور معرفت وحیانی معرفی می‌شود.

در حال تکمیل

اغلب در این روز و روزگار پرداختن به جایگاه، فضایل و ذکر حضرت زهرا(س) گاهی در سطح تفسیرهای عاطفی و سوگوارانه تقلیل پیدا می‌کند،از این رو ضرورت بازگشت به بنیان علمی و کلامی این مقام الهی بیش از پیش احساس می‌شود.

جامعه‌ ایمانی اگر بخواهد از دایره‌ احساسات مذهبی به افق معرفت وحیانی گام بردارد، ناگزیر باید به بازشناسی عقلانی ـ وحیانی شخصیت صدیقه‌ کبری(س) بپردازد؛ بانویی که قرآن، حدیث و سیره همگی او را در جایگاه حجت‌اللهی می‌نشانند، نه صرفاً نماد پاکی و فداکاری.

در همین راستا، سرویس اندیشه ایکنا با حجت‌الاسلام احمد خوانساری گفت‌وگویی داشته است؛ عالمی که بیش از دو دهه پژوهش در آثار معرفتی و فلسفی، نویسنده 14 جلد کتاب نیز هست. در میان آثار تألیفی و تحقیقی او به سراغ کتاب «مقامات حضرت فاطمه زهرا(س)» به قلم آیت‌الله شیخ محمد سند بحرانی ـ از مراجع  نجف ـ رفتیم که ایشان آن را به فارسی ترجمه‌ و با تعلیقات و شرح‌های تفسیری و فلسفی خود عرضه کرده است.

کتاب «مقامات حضرت فاطمه زهرا(س)» اثر آیت‌الله شیخ محمد سند بحرانی، با ترجمه و شرح حجت‌الاسلام احمد خوانساری، اثری است مرجع در مطالعات فاطمی که در ۱۸۴ صفحه بسیارى از مقامات آن حضرت را از لابه‌لاى کلمات بزرگان شیعه و اهل سنت به تصویر کشیده شده است. مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانیم:

ایکنا - در آغاز گفت‌وگو لطفاً از روند شکل‌گیری و تألیف این کتاب بفرمایید؛ این اثر چگونه آغاز و پیش رفته است؟

این کتاب مربوط به 22 سال پیش است، حوالی سال‌های ۱۳۸۲ یا ۱۳۸۳، در محضر استاد بزرگوارم آیت‌الله شیخ محمد سند که در آن زمان در قم، سلسله مباحثی تحت عنوان مقامات حضرت زهرا(س) آغاز شد. استاد تأکید و توصیه داشتند که در پژوهش‌های خود صرفا به دنبال فقه و اصول نباشید و به سراغ مباحث معرفتی بروید، چرا که احساس می‌کردند در این زمینه مسائلی وجود دارد که به آنها پرداخته نشده است.

ایشان دو کتاب در خصوص حضرت زهرا(س) دارند؛ یکی مقامات حضرت زهرا(س) و دیگری ولایت اصطفایی حضرت زهرا(س). کتاب مقامات، مباحثی بوده است که ایشان مطرح کردند و شاگردان آنها را به زبان عربی نوشته‌اند که وقتی با کتاب برخورد کردم تصمیم به ترجمه آن گرفتم.

در دیداری که با استاد داشتم برخی از مطالب که نیاز به استدلال بیشتری داشت با هماهنگی ایشان تنظیم شد و با مقدمه ایشان در ابتدای کتاب، سرانجام در سال 1384 از انتشارات بوستان کتاب منتشر و با استقبال مواجه شد تا جایی که تا امروز به هفت نوبت چاپ رسیده است. 

استاد سند بر این باور بودند که معرفت فاطمی باید مبتنی بر «برهان و نقل معتبر» باشد؛ نه صرف شور عاطفی، لذا در همان سال‌ها افزون بر ترجمه‌، در حاشیه‌ها مبانی فلسفی و تفسیری را نوشتم تا خواننده‌ فارسی‌زبان با لایه‌ کلامی آن آشنا شود. در پاورقی‌ها، افزوده‌هایی از مباحث عرفانی و عقلی نیز آورده‌ام تا به تکمیل مباحث کمک کرده باشد. 

ایکنا - محور اصلی کتاب بحث حجیت حضرت زهرا(س) بر ائمه و حتی انبیای الهی است، همان تعبیر روایی «نحن حجج‌اللّه و فاطمه حجه علینا» این تعبیر چگونه قابل تببین است و منشا الهیاتی آن را چگونه می‌توان طرح کرد؟ 

در بحث فضلیت ائمه و انبیای الهی، مقاماتی برای آنها ذکر شده است؛ مثل انبیاء که مقام نبوت دارند و یا برخی که مقام رسالت دارند، اما همه آنها یک وجه مشترک دارند که حجت الهی هستند؛ یعنی دلیل و نشانه‌ای برای شناخت خدا هستند.

در روایت داریم که برای بانوان به جهاتی مقام رسالت و امامت در نظر گرفته نشده است اما کنه و جوهره مقام نبوت و امامت در حجیت است. این حجیت برای برخی از بانوان برگزیده است که در قرآن کریم برای حضرت مریم(س) ذکر شده است «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» این اشاره به حجیت حضرت مریم(س) دارد و همچنین وحی بر ایشان نازل شده است با اینکه ایشان نبی نبوده‌اند اما جوهره و کنه نبوت که همان حجیت الهی است را داشته‌اند.

در روایت داریم که مقام حضرت زهرا(س) از مقام حضرت مریم(س) نیز بالاتر است و همانطور که بر حضرت مریم(س) فرشته وحی نازل شده بر حضرت صدیقه طاهره(س) بعد از پیامبر اکرم (ص) نیز وحی نازل شده است. این روایت، مرکزی‌ترین گزاره در فهم حجیت فاطمه(س) است. حجیت یعنی مرجعیت علمی و وجودی برای دریافت فیض الهی. در روایت داریم که می‌فرمایند: ما حجج خداییم و فاطمه حجت خدا بر ماست، معنایش این است که علم ما از علم اوست، و علم او از علم الهی سرچشمه می‌گیرد. این مقام بالاتر از مقام ائمه(ع) است البته به غیر از مقامات و فضایل پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) است که هر دو بزرگوار دارای چنین مقامی بودند.

این مقام برای حضرت زهرا(س) یک مقام تشریفاتی نیست بلکه مقامی معنوی است که آثاری ملکوتی دارد. در روایات داریم در مورد علم ائمه(ع) که یکی از واسطه‌هایی که سبب فزونی علم ائمه می‌شود وجود حضرت زهرا(س) است. در واقع، فاطمه(س) مظهر علم لدنی است؛ همان علمی که در سوره‌ شعراء آمده بود: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَلَى قَلْبِكَ» و در مرتبه‌ ولایت، به قلب حضرت فاطمه(س) افاضه شده، لذا می‌گوییم او واسطه‌ وحی علمی میان پیامبر(ص) و ائمه(ع) است. به تعبیر دقیق‌تر، ولایت علمی در ذات اوست، نه عاریتی از دیگران.

ایکنا - در برخی از روایات آمده است که نزول جبرئیل بر حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر (ص) ادامه داشت و مصحفی از آن پدید آمد. این واقعه چگونه تبیین می‌شود؟

بله؛ روایت مشهور از کافی (ج۱، ص۲۳۹) است که نقل می‌کند که بعد از وفات رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) هفتاد و پنج روز در این دنیا زیست و از فراق پدر بسیار اندوهناک بود، جبرئیل نزد حضرت زهرا(س) می‌آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می‌گفت و از احوال و مقام پیامبر (ص) و از آینده‌ فرزندانش خبر می‌داد و حضرت علی(ع) نیز آن سخنان را می‌نوشت و این مصحف فاطمه (س) است.

در روایت دیگری فرمودند که مصحف فاطمه قرآن نیست، چرا که در زبان عرب مصحف را قرآن حساب می‌کنند اما در این مصحف، هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند در آن موجود است، این مصحف نزد ائمه(ع) است. در قران کریم کلیات احکام و معارف آمده، این در حالی است که در این مصحف جزئیات احکام، حوادث و امور در آن آمده است. در کتاب کافی شریف آمده است که مصحف حضرت زهرا(س) سه برابر قرآن است و حتی یک کلمه از قرآن در آن نیست و این به معنای تفاوت آن با قرآن است. مراد از این بیان آن است که مکنون و کنه قرآن در مصحف حضرت فاطمه(س) هست و از جنس «علم الهی» است.

یکی از آن چیزهایی که حضرت زهرا(س)به امیر المومنین(ع) سپردند و ایشان هم به امام حسن(ع)، مصحف حضرت زهرا(س) است. امروز آن مصحف نزد حضرت صاحب‌الزمان(عج) است و با آن علم خاص، امام، واقف بر حقایق عالم است. همین مصحف است که سند واسطه بودن فاطمه(س) در فیض علمی ائمه(ع) را آشکار می‌کند.

ایکنا - در حدیثی نیز آمده: «لَولاک لما خلقت الأفلاک، و لولا علی لما خلقتک، و لولا فاطمه لما خلقتکما». این حدیث در نسبت با ولایت تکوینی چه معنایی دارد؟

این حدیث از حیث معنا، قله‌ ولایت تکوینی را تبیین می‌کند. طبق آن، حضرت فاطمه(س) سببِ صدور هستی است؛ یعنی در نظام خلقت، اراده‌ الهی از مجرای وجود او تحقق یافته است. پس ولایت او تنها تشریعی یا علمی نیست، بلکه تکوینی است: علتِ غایی و واسطه در فیض خلقت. وقتی خداوند می‌فرماید: «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما»، به این معناست که عالم بدون حضور آن حقیقت، استعداد وجود نداشت. این همان معنای «حجت بر حجج» است. فاطمه، مدار حلقه‌ وجود و علم است.

ایکنا - در برخی روایات ائمه(ع)، حضرت زهرا(س) را «محدثه» نامیده‌اند. این عنوان چه تفاوتی با «نبی» دارد؟

نبی، صاحب رسالت تشریعی است؛ محدث، مخاطب وحی بی‌واسطه یا الهام الهی. حضرت زهرا(س) از مقوله‌ دوم است؛ یعنی «عالمه غیر معلمه». به تعبیر زیارت که می‌فرماید: «السلام علیک ایتها المحدثة العالمة غیر المعلمة»، این علم همان علم قدسی است که بی‌واسطه از خداوند به جان او القا شده است. بنابراین، نزول جبرئیل بر او نوعی از وحی نیست که برای شریعت جدید باشد، بلکه برای تعلیم ولایت و غیب است و این مقام، حلقه‌ میان نبوت و امامت به شمار می‌رود.

ایکنا - در برخی تفاسیر، سوره‌ قدر بر حضرت زهرا(س) تطبیق داده شده است. این تطبیق از نظر فلسفی چه معنایی دارد؟

امام صادق(ع) در تفسیر فرمودند که مراد از «لیله» در سوره‌ قدر، فاطمه(س) است و «قدر»، خداوند متعال است و هر کس حضرت فاطمه(س) را شناخت شب قدر را درک کرده است. همچنین در حدیث داریم که فاطمه، فاطمه نامیده شده است چرا که مردم از درک او عاجز هستند. سپس فرموده آیه «وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» تعبیر شده است به فاطمه زهرا(س) و همچنین در آیه «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» اشاره به این دارد که حضرت زهرا(س) از هزار مؤمن برتر و بافضلیت‌تر است و اوست که ام المؤمنین است. بعد فرمودند مراد از «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» مؤمنینی هستند که علم آل محمد(ص) را فرا می‌گیرند و مراد از روح القدس همان وجود فاطمه زهرا(س) است. البته این یکی از تفاسیر این سوره است. این تحلیل، نزول ملائکه، یعنی افاضه‌ انوار وجودی بر جان او؛ همان شب قدرِ خلقت است. خداوند امر خود را در وجود حضرت زهرا(س) نازل کرده است و از این‌رو، فاطمه(س) ظرف نزول امر الهی است؛ یعنی همان روح‌القدس فاطمی. از این منظر، هستی از مجرای فاطمه به قضا و قدر پیوسته است. در عرفان نظری، این همان معناست که انسان کامل، محل تعین اسماء الهی است.

ایکنا - بسیاری از مباحث شما به ولایت علمی حضرت زهرا(س) می‌پردازد. آیا این ولایت، صرفاً نظری است یا در عرصه‌ سیاست و تاریخ نیز تحقق پیدا می‌کند؟

حجیت به اصطلاح ما حوزوی‌ها در لغت به معنی چیزی است که احتجاج می‌شود بر چیزی، یعنی دلیل آورده می‌شود، حال نمی‌توان گفت که حجیت حضرت زهرا(س) تنها  از وجه علمی برخوردار بوده است، بلکه باید گفت این جزئی از حجیت و مقام حضرت زهرا(س) است. ولایت علمی همواره به ولایت عملی می‌انجامد، همانطور که حضرت مریم(س) آبروی خود را گرو گذاشتند که رسالت حضرت عیسی مسیح ثابت شود- تولد معجزه آسای حضرت عیسی که در تاریخ بی‌نظیر است - پیداست که این حجیت در مقام عمل برای اثبات نبوت حضرت عیسی اقدام شده است. همین مسئله پیرامون مقام حضرت زهرا(س) نیز وجود دارد.

علم حضرت فاطمه(س) صرفِ علم قلبی نیست؛ در میدان عمل متجلی شده است. پس از رحلت پیامبر(ص)، او حجت خدا در دفاع از مسئله امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) گشت. خطبه‌هایش، به‌ویژه فدکیه، در حقیقت ترجمان عقل الهی در سپهر اجتماع است.

در این خطبه، فاطمه توحید را با بیانی ایراد کرد که از سطح فلسفه‌های زمانه فراتر می‌رفت. تعبیر «ابتدع الاشیاء لا من شیء کان قبلها» یک قاعده‌ متافیزیکی عظیم است: تأکید بر خلاقیت محض خداوند، بی‌واسطه‌ ماده‌ ازلی است. این بیان، بنیان فلسفه‌ وجود در الهیات اسلامی شد. به‌ جرأت باید گفت که در خطبه‌ فدکیه، سخن از دفاع حقوقی نیست؛ سخن از توحیدِ فلسفی در میدان سیاست است.

بیشتر بخوانید: حضرت زهرا(س)؛ صدای عقلانیت و ولایت در امتداد نبوت

ایکنا - در آیه‌ مباهله نیز نام حضرت زهرا(س) آمده است. جایگاه این حضور در کلام اسلامی چیست؟

آیه‌ مباهله می‌فرماید:«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ». در منابع معتبر اهل سنت، از جمله «شواهد التنزیل» و «تفسیر کبیر فخر رازی»، نیز تصریح شده است که مقصود از «نساءنا»، حضرت زهرا(س) است. این یعنی او در صحنه‌ مباهله نه به عنوان عضو خانواده‌ پیامبر(ص)، بلکه به عنوان دلیل صدق نبوت حضور دارد؛ شاهد رسالت است. در منطق قرآن، مباهله یعنی طلب لعن بر دروغگو؛ و جز معصوم، کسی نمی‌تواند در چنین دعایی حضور یابد. پس حضور حضرت زهرا(س) در آن رویداد، گواه عصمت و حجیت او بر نبوت است.

ایکنا - در بعضی منابع آمده است که حضرت زهرا(س) «مفروض الطاعة» بر تمام خلق‌اند، حتی بر انبیا، این معنا چگونه قابل فهم است؟

بله، روایت از کتاب عوالم العلوم عبدالله بحرانی اصفهانی (جلد 1ص 174) در روایتی منسوب به امام حسن عسکری(ع) است، آمده است که «و لقد كانت فاطمة مفروضة الطاعة على جميع من خلق اللّه من الجنّ و الانس و الطير و الوحوش و الأنبياء و الملائكة» حضرت فاطمه(س) مفروض الطاعه بر جمیع خلق اند، از ملائکه تا انبیاء ؛ و مفهومش آن است که اراده‌ الهی در نظام تکوین، بر این استوار است که اگر حضرت زهرا(س) نبود نظام عالم آفریده نمی‌شد و حضرت واسطه خلقت هستند. در نتیجه، همه‌ موجودات در سلسله‌الوجود، به نحوی از وجود او تأثیر می‌پذیرند. در سطح معرفتی، یعنی حجیت علمی و اراده‌ تشریعی خداوند در او تجلی کرده است؛ لذا هر طاعتی بدون رضای او ناقص است.


بیشتر بخوانید: وقایع فدک؛ جدالی که عدالت و مالکیت اهل بیت را روشن کرد

ایکنا - در فصلی از کتاب، مضمون خطبه فدکیه را به عنوان یک مقام مستقل در بیان فضایل حضرت زهرا(س) آورده اید، خطبه چگونه می‌تواند در چارچوب حجیت و ولایت حضرت زهرا (س) فهمیده شود؟ آیا برگرفته از نظام اعتقادی خاصی این مسئله اسخراج شده است؟

یکی از فضایل حضرت زهرا(س) این است که ما توجه کنیم به مضامین عالی خطبه ایشان. کسی که این خطبه را مطالعه کند و شخصیت الهی این بانو، احاطه علمی و دانشی ایشان را  بشناسد در می‌یابد که این مقام مخصوص اولیای الهی و صاحبان سر که مطهر از هر گونه زشتی و ناپاکی اند. بنابراین کسی که مشمول آیه تطهیر است از او بعید نیست که چنین خطبه‌ای بخواند با این چنین معارفی.

در ابتدای خطبه حضرت به گونه‌ای توحید را توصیف می‌کنند که شما در آن زمانه و در بین اهل ایمان چنین چیزی را نمی‌بینید که این چنین توصیفی داشته باشد. شیوایی بیان و به کارگیری الفاظی که حضزت در بیان خود داشتند  در آن دوران متداول نبود، حضرت زهرا(س) بدون اینکه نوشته‌ای در دست داشته باشند و یا به این کتاب و آن کتاب رجوع کنند خطبه را فرمایش کردند و این امر بی‌نظیری است که تنها می‌توان در کلام امیرالمومنین(ع) و سایر ائمه(ع) نمونه آن را جست.

ایکنا - شما در کتابتان به منابع اهل سنت برای فضایل حضرت زهرا(س) رجوع داشتید، ایا ادله مشترکی برای فضایل این بانو بین منابع شیعه و اهل سنت وجود داشت؟

بله، بسیاری از احادیث یادشده در آثار اهل سنت هم وجود دارد و آنان هم به آن معتقد هستند مانند آیه مباهله، همچنین در کتاب «میزان الاعتدال فی نقد الرجال ذهبی»، «شواهد التنزیل حاکم حسکانی» و «کتاب المعجم الكبير احمد طبرانی»، «ذَخائرُ العُقْبیٰ طبری» و «تفسیر کبیر فخر رازی» این اشتراک وجود دارد اما باید دید صرفا نقل روایت شده و یا از آن نتیجه گیری  نیز شده است یا نه. حتی روایات مرتبط با آیه‌ تطهیر، آیه‌ مباهله و حدیث «یرضی الله لرضاک و یغضب لغضبک» هم در آن‌ها آمده است. این اشتراکات، راهی است برای تحقق گفت‌وگوی علمی میان شیعه و اهل سنت؛ چون شناخت حضرت فاطمه(س)، شناخت حقیقت وحی است، نه صرفاً مسئله‌ای فرقه‌ای.

ایکنا - به نظر شما این مباحث می‌تواند ظرفیت گفت‌وگوی میان‌مذهبی بین شیعه باشد؟ آیا در مسیر پژوهش به اشتراکات روایی میان شیعه و اهل سنت برخورد کردید؟

بله. در این زمینه بحث فقهی هم داریم که حضرت در زمینه امور عامه که گفته می‌شود یکی از مناصب ذوی القربی و نزدیکان پیامبر اکرم(ص) اداره امور جامعه است، در بحث خمس و غنائم و همچنین زمین‌هایی که ساکنین آنها بدون جنگ و خونریزی ترک کرده باشند، بحث شده است که اگر بدون غرض ورزی باشد و افراد به دنبال حقیقت باشند می‌توانند  به این گفت و گو برساند. حضرت زهرا(س) اختصاص به شیعه ندارند و در واقع حجت خدا بر همه هستند و جامعه اسلامی برای رفع مشکلاتش باید به ایشان متوسل شود هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ جهات دیگر.

ایکنا - حدیث «إِنَّ اللَّهَ یَغضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضى لِرِضَاکِ» از احادیث مشهور درباره‌ حضرت فاطمه(س) است. اینکه خوشنودی و غضب الهی در گرو خشنودی و غضب حضرت زهرا(س) است را چگونه می‌توان درک کرد؟

این حدیث از حیث کلامی و فلسفی، دلالت بر عصمت مطلق دارد. خداوند نمی‌تواند به‌خاطر غضب کسی غضبناک شود مگر آنکه آن غضب، عین رضای او باشد. پس خشم و خشنودی فاطمه، مظهر اراده‌ الهی است. از این‌رو، در منطق عرفانی می‌گوییم فاطمه در «مقام فنا»ست؛ یعنی اراده‌اش متحد با رضای الهی است. عصمت، نه فقط پرهیز از گناه، بلکه عین اتحاد با اراده‌ خداست. فاطمه(س) میزانِ رضا و سخط خدا در عالم است.

ایکنا  - در پایان، اگر نکته‌ای در فهم معرفت فاطمی وجود دارد که به آن اشاره نکرده‌ایم، بفرمایید. 

شناخت مقام حضرت فاطمه(س)، شناخت فلسفه‌ دین است؛ زیرا در وجود ایشان، وحی، ولایت و علم یکپارچه می‌شود. اگر انسان همت کند تا مقام و حقیقت حضرت فاطمه(س) را به قدر وسع و طاقت خود بفهمد، هم راه محبت را می‌یابد و هم راه معرفت را. کتاب ما با نگاه عقلانی و نقلی کوشیده است تا «حجیت فاطمی» را بازخوانی کند، تا اهل فکر بدانند که فاطمه، حقیقت ناطق وحی است و بدون شناخت او، فهمی از امامت و نبوت حاصل نمی‌شود.

 

 

انتهای پیام
خبرنگار:
حدیث منتظری
دبیر:
سلما آرام
captcha