
مسائل اعتقادی در مکتب تشیع همواره با ظرافت، عقلانیت و توجه به شرایط زمان و مکان همراه بوده است. یکی از این آموزههای مهم که نقش تعیینکنندهای در حفظ جان مؤمنان و صیانت از حقیقت دین داشته، «تقیه» است؛ مفهومی که گاه بهدرستی شناخته نشده و حتی دچار سوءبرداشت شده است. تقیه نه به معنای پنهانکاری صرف، بلکه راهبردی الهی برای پاسداری همزمان از جان انسان و حقیقت دین در شرایط تهدید و فشار است. بررسی سیره و رفتار ائمه اطهار(ع) بهترین راه برای فهم درست این آموزه است؛ بهویژه زندگی و موضعگیریهای امام جوادالائمه(ع) که نمونهای روشن از جمع میان تقیه و اظهار حق در سختترین شرایط سیاسی بهشمار میآید. زهره اخوان مقدم در نوشتار پیشِ رو با نگاهی به مفهوم تقیه و نمونهای عینی از مناظرات امام جواد(ع)، تلاش دارد این حقیقت دو سویه را روشن سازد که در ادامه متن آن را با هم میخوانیم:
یکی از اعتقادات شیعه که ائمه بدان تأکید داشتهاند، موضوع «تقیه» است. این واژه از ریشة «و ق ی» به معنای «نگاه داشتن و محافظت» است و کلمه «تقوا» نیز از همین ریشه، ساخته میشود. مهم این است که بدانیم چه چیزی را باید نگاه بداریم و محافظت کنیم. آنچه روشن است و هر شیعهای میداند این است که «به جهت لزوم تقیه، حفظ جان واجب است» و اگر زمانی با مخالفانی روبرو شدیم که احساس خطر کردیم و احتمال کشته شدن دادیم، نباید از حقانیت دین و اعتقاداتمان دفاع کنیم و حتی اگر لازم شد بر خلاف حقیقت، سخن بگوییم. اما یک طرف تقیه، میتواند حفظ دین و محافظت از حقیقت باشد؛ لذا به عنوان نمونه امام حسین(ع) تقیه نکرده و حفظ جان نفرمودند چون اصل و اساس دین در خطر بود.
پس تقیه یک امر دوطرفه است: حفظ جان به همراه حفظ حقیقت و دین خدا. شاید این پرسش مطرح شود که چطور میتوان این دو نقیض را در کنار هم حفظ نمود و انجام داد؟ این درس بزرگ را در ایام ولادت امام نهم حضرت جوادالائمه(ع) یاد میگیریم. ایشان آن زمان که در دربار عباسیان و مجلس مأمون، در چنین موقعیتی قرار گرفتند، هم تقیه نسبت به جان خود فرمودند و هم حقیقت را آشکار ساختند.
در عصر مأمون که معاصر امام جواد(ع) بود، جلسات مناظره متعددی برقرار میشد تا به خیال خود، آبروی امام را که تنها هفت یا هشت سال داشتند، ببرند. خلیفه از قبل با عالمان دربارش از جمله قاضیالقضات یحیی بن اَکثَم هماهنگ میکرد و جایزههای هنگفت میداد که آنها سؤالهای سختی مطرح کنند و از امام ابوجعفر بپرسند.
در یکی از این مناظرهها به عمد، بحث فضیلتِ خلفای سهگانه مطرح شد؛ چون میدانستند امام جواد(ع) رهبر شیعیان است و به خلفای غاصب اعتقادی ندارد؛ لذا بهانهای برای کشتن امام پیدا خواهند کرد. غافل از آنکه حضرت محمد بن علی بن موسیالرضا نیک میداند قضیه چیست و کاری میکند که نه بهانه به دست دشمن دهد و نه حقیقت را پایمال و مخفی نماید. جارچیها در شهر خبر دادند که مجلس مناظره برپاست و داماد خلیفه یعنی جواد ابن الرضا به این مجلس خواهدآمد. برخی مردم برای دیدن عجز امام آمدند ولی شیعیان با نگرانی در مجلس شرکت نمودند. حال ببینید پرسشها و پاسخها را.
یحیی از امام جواد(ع) پرسید: نظر شما درباره این حدیث چیست که «جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت ای محمد! من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس ببین از منِ خدا راضی هست یا نه؟» نکته اینجاست که عالمان حدیثپژوهِ اهلسنت مانند ذهبی در میزان الاعتدال، این حدیث را مردود میشمارند. اما جواب امام این بود: در سوره ق آیه 16 خداوند میفرماید: ما انسان را خلق کردیم و از رگ گردن به او نزدیکتریم و حتی به وسوسههای دل او نیز آگاهیم. پس خداوند خود از دلِ ابوبکر خبر دارد و میداند که وی، خدا را دوست دارد یا ندارد. لزومی به ارسال جبرئیل و واسطه شدنِ پیامبر(ص) نیست. پیامبر هم فرمودند اگر سخنی از من به دست شما رسید، به قرآن عرضه کنید و اگر مخالف قرآن بود، نپذیرید. پس این روایت قابل قبول نیست چون مخالف قرآن است. همه از جواب امام حیران شدند!
یحیی به دست و پا افتاد و سؤال دیگری مطرح کرد. گفت روایت داریم که خلیفه اول و دوم دو سیّد پیران اهل بهشت هستند». امام جواد(ع) پاسخ فرمود: این مطلب محال است چون در بین اهل بهشت، اصلا پیر وجود ندارد و روایات پیامبر(ص) در این امر روشن است.
یحیی بن اکثم که آبروی خود را در خطر دید و میخواست به هر قیمتی شده، پیروز مناظره باشد، و آبروی امام را ببرد، گفت: روایت داریم که مَثَل ابوبکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است. امام فرمودند: در این سخن دقت کنید. جبرئیل و میکائیل دو ملک مقرب الهی هستند که لحظهای مشرک نبودهاند و با تکیه بر آیه شریفه «لا یعَصونَ ما اَمَرَ اللهَ» هیچگاه معصیت نکردهاند. چطور ممکن است که با دو خلیفه مثل هم باشند، در حالی که همه میدانیم آن دو تا قبل از ظهور اسلام، مشرک بودهاند. پس محال است خدا آن دو را به دو ملک مقرّب خود، تشبیه کند. اینجا هم با دلیل قرآنی و عقلی، نقشه دشمن نقش بر آب شد.
مشروح این مناظره که به شکل خلاصه مطرح شد، در کتب معتبر شیعه و سنی نقل شدهاست و نشان میدهد امام جواد(ع) با دلایل عقلی و قرآنی و روایی، بدون آنکه جان خود را به خطر بیندازند، از حقانیت دین خدا به نیکویی دفاع فرمودند و روایات جعلی را برملا ساختند.
انتهای پیام