به گزارش ایکنا، شب تفسیر معاصرانه قرآن کریم، شب گذشته، 19 اردیبهشت، با سخنرانی سیدحسین نصر، فیلسوف سنتگرا و استاد دانشگاه جرج واشنگتن؛ آیتالله سیدمصطفی محققداماد، مفسر قرآن؛ غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه؛ انشاالله رحمتی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و مترجم این اثر؛ مصطفی ملکیان، پژوهشگر فلسفه و عرفان و منوچهر صدوقیسها، پژوهشگر و مدرس عرفان و فلسفه، برگزار شد. در ادامه متن سخنان انشاالله رحمتی را میخوانید؛
این کتاب دیری نیست که در کشور ما منتشر شده است. فکر میکنم اوایل اسفند گذشته جلد اول کتاب منتشر شد و تا امروز که جلد دوم آن آماده انتشار است مورد توجه قرار گرفته است. صاحبنظران حوزههای مختلف به خصوص در حوزه علوم قرآنی و مباحث تفسیری توجه خاصی به این اثر کردهاند و جلساتی هم برگزار شده است. وقتی کاری مورد توجه قرار میگیرد، ممکن است ابهامهایی در موردش وجود داشته باشد. این کتاب یکی از جدیترین مطالعات قرآنی به زبان انگلیسی محسوب میشود و این توفیقی است که در مورد قرآن اثری به زبان انگلیسی نوشته شود و دانشگاهیان غربی به آن توجه کنند.
در این اثر تکتک آیات را تفسیر کردهاند و روش نیز همان است که در تفاسیر کلاسیک معهود است. همچنین جستارهایی با عنوان پیوست به اثر افزوده شده، اما آن قسمت تفسیر آیهبهآیه نیست، بلکه تفسیری موضوعی است؛ یعنی مباحث مختلفی را از منظر اسلام بررسی کردهاند؛ مانند مقاله قرآن و فلسفه کلام اسلامی که به قلم آیتالله محققداماد نوشته شده و دکتر نصر آن را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاند. همچنین جستاری در قرآن و عرفان اسلامی از سوی ویلیام چیتیک نوشته شده که تفسیر موضوعی قرآن است. بنابراین این اثر تفسیر است و در ترجمه فارسی باید عنوانی را انتخاب میکردم که معرف اثر باشد. پس سوءفهمی که باید تصحیح کنم این است که هر عنوان دیگری غیر از تفسیر حق کار انجامشده را ادا نمیکند.
در عنوان تفسیر آمده تفسیر معاصرانه قرآن کریم. وقتی میگوییم تفسیر معاصرانه، به هیچوجه معاصرانه مترادف با مدرن نیست، بلکه در مقابل مدرن است. اگر بخواهیم متوجه شویم باید مقدمه کتاب را با دقت بخوانیم؛ چون هیچوقت عنوانی که روی کتاب میگذاریم، نمیتواند گویای همهچیز باشد. من به عنوان مترجم و کسی که یکی از فعالیتهای حرفهای من ترجمه است، یکی از سختترین کارهای ترجمه را ترجمه عنوان کتاب میدانم. اسمی که روی کتاب گذاشته میشود میتواند بر روی کتاب دیگری، که درست مخالف آن است، گذاشته شود. عنوان معاصرانه برای این است که گفته شود این تفسیر مدرن نیست، اما اگر مدرن نیست، چرا باید آن را به وصف معاصرانه متصف میکردیم؟ آیا اگر این وصف را نمیآوردیم مقصود کتاب روشن نبود؟ اگر عنوان معاصرانه نمیآمد، کاری که در اثر انجام شده برای خواننده روشن نبود. در قالبهای تفسیری تفاسیر سنتی و تفاسیر مدرن هستند که ممکن است در قالب کار تفسیری یا مباحث موضوعی انجام شده باشند.
ما یک فهم سنتی از قرآن داریم؛ به این معنا که ملتزم به سنت اصیل اسلامی است و در طول قرون نیز این تفاسیر نوشته شدهاند و میتوان این تفسیرها را بر قرآن نوشت و ممکن است به سنت اسلامی از منظرهای مختلف بپردازند، اما پایه و مایه این تفاسیر سنت اسلامی است و به تحولاتی که در دوران مدرن رخ دادهاند توجه نمیکنند. دوران مدرن نقطه عطفی در تاریخ بشر است و تحولاتی در این قرنها رخ داده که بیسابقه است که در وهله اول معرفتی هستند و نوع نگرش انسان به عالم و آدم تغییر کرده است. مکاتب مختلفی در صحنه تفکر بشر ظهور کردهاند که کاملاً بیسابقه است.
ویژگیهای مشترکی در همه این مکاتب مختلف علیرغم تنوع آنها هست که از آنها به مدرنیزم تعبیر میکنیم. در مقام مواجهه با قرآن ما در یک تفسیر سنتی محض با این تحول کاری نداریم و تفسیر بر قرآن مینویسیم و سعی میکنیم مقاصد خداوند را آشکار کنیم، اما در تفاسیر مدرن این توجه وجود دارد و سعی میکنند که دوران مدرن را عمیقاً یا سطحی و ... بشناسند و در مقام و تفسیر قرآن آن تحولاتی را که مدرنیته ایجاد کرده به کار گیرند که این کار شدت و ضعف دارد؛ از تفسیری که بخواهد تماماً قرآن را بر مبنای علم جدید بفهمد، تا تفاسیر معتدلتر را میتوان در این راستا تقسیمبندی کرد. در تفاسیر مدرن مدرنیسم واقعیت دارد؛ چون جهان ما تحت تأثیر مدرنیزم است و تحولی را که مدرنیزم ایجاد کرده قبول دارند و در عین حال این تحول را حق میدانند.
پس برای یک تفسیر مدرن، مدرنیزم حقیقت و واقعیت دارد و گویی با حقایقی روبهرو هستیم که باید در مقام فهم قرآن این حقایق را دخالت دهیم تا قرآن وجه معاصرتش را حفظ کند و بتواند پاسخگوی نیازهای ما باشد. در تفسیرهای مدرن دو نوع تغییر در نگرشمان به قرآن را شاهد خواهیم بود؛ یکی تغییر در روش و دیگری تغییر در فهم. در روش سعی میشود که مواجهه تاریخی و نقدی با متن قرآن صورت گیرد. بنابراین، چیزی که با عنوان اصالت تاریخ از آن تعبیر میکنیم، در اینجا مورد توجه است و مطالعات تاریخی و کتیبهشناسی به کار بسته میشود و وقتی با قرآن از مجرای چنین مطالعاتی مواجه شدیم، آن وقت قرآن یک متن آسمانی نیست. پس به لحاظ نوع روش، روش متفاوتی در پیش گرفته میشود. به لحاظ فهم نیز وقتی قرار میشود اعتقادات اسلامی که در قرآن مطرح شده است تفسیر شود، تحت تأثیر مکاتب فکری جدید فهمیده میشود که آنها در طیف گستردهای قرار میگیرند و از مارکسیسم تا لیبرالیسم میتوانند در مقام فهم قرآن به کار گرفته شوند.
در اینجا جای تفسیر دیگری خالی است که ما به آن نیاز داریم و آن تفسیر باید، برخلاف تفسیرهای سنتی، واقعیتهای مدرنیزم را فهمیده باشد، اما در عین حال مدرنیزم را حقیقت نداند؛ یعنی ضمن اینکه مدرنیزم را فهمیده، خودش نیز نقدهای جدی به این واقعیت دارد. اگر واقعیت آن را قبول کنیم و آن را حقیقت ندانیم، در مواجهه با قرآن نوعی از تفسیر را ارائه میکنیم که نه سنتی است و نه مدرن. یکی از ویژگیهایی که در دوران مدرن توجه بشر را جلب کرده، مسئله تعدد ادیان است؛ یعنی ادیان مختلف هر کدام دعوی حقانیت دارند.
این واقعیت را چطور میفهمیم؟ اگر بخواهیم مدرنیستی بفهمیم، ممکن است فهم پلورالیستی داشته باشیم و به پلورالیسم دینی میل پیدا کنیم. بنابراین فهم ما مدرن میشود و اگر گفتیم این مسئله به طور جدی مطرح است، باید در متن سنت فهمیده شود، اما بدون اینکه فهمهای مدرن را دخالت دهیم؛ یعنی سؤال بشر مدرن را گرفتهایم، اما میخواهیم پاسخی بدهیم که از دل سنت بیرون کشیده شده است و برویم و منابع سنتی را بررسی کنیم و اینجا یک نگاه معاصرانه را در پیش گرفتهایم، اما مدرن نیستیم. کسی که واقعیت مدرنیزم را میفهمد و میگوید مدرنیته خطاست، از دوران معاصر جلوتر و افقهای جدیدتری را دیده است.
مفسران این تفسیر که میگویند مبنای ما 40 تفسیر است توانستهاند که عقلانیت اسلامی یا عقلانیتی را که ملهم از قرآن است به گونهای استخراج و بیان کنند تا به سؤالات انسان امروز، که در معرض انواع و اقسام شکاکیتهای معرفتی است، پاسخ درخوری داده شود. این تلاش نه مدرن است و نه سنتی، بلکه تلاشی سنتگرایانه است؛ یعنی با نظریه روشنی در مورد سنت، کارآمدیهای سنت را برای انسان امروز آشکار میکند و بهترین عنوان که معرف این تلاش باشد، معاصرانه است.
انتهای پیام