به گزارش ایکنا، سعید طاووسی مسرور؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، شامگاه هشتم مردادماه در نشست علمی «نقش سیاسی بنیامیه از فتح مکه تا عاشورا» با بیان اینکه علت انتخاب فتح مکه به این جهت است که نقشآفرینی آنها از این روز آغاز شده است، گفت: ما قبل از فتح مکه اسلام آوردن موردی برخی رجال بنیامیه را شاهدیم، مثلا از مهمترین اشخاصی که اسلام آورد باید به عثمان بن عفان اشاره کنیم که داماد پیامبر(ص) هم بوده است؛ پیامبر(ص) چهار دختر به نامهای رقیه، ام کلثوم، زینب و حضرت فاطمه(س) داشتند.
وی افزود: تا زمان فتح مکه، بنیامیه به عنوان مهمترین شاخه قریش نقش محوری را در مبارزه با پیامبر(ص) و اسلام داشتند؛ خصوصا ابوسفیان بعد از جنگ بدر و کشته شدن برخی سران قریش پررنگتر شد. بنیهاشم، بنی امیه و بنی مخزوم سه شاخه اصلی قریش بودند؛ بنیهاشم سیادت معنوی داشتند و در مراسم حج متولی امور بودند؛ بنی امیه برجستگی در تجارت داشتند و بنی مخزوم سیادت نظامی داشتند.
طاووسی مسرور با اشاره به صلح حدیبیه، گفت: از جمله معاهدات این صلحنامه، این بود که قبایل بادیهنشین میتوانند همپیمان مدینه و یا مکه شوند و قبیله خزاعه همپیمان مدینه شد ولی قریش به قبیله خزاعه شبیخون زدند و نقض عهد کردند؛ در این زمان دختر ابوسفیان از جمله همسران پیامبر(ص) بوده است و بعدها خیلی از این موضوع استفاده کردند و معاویه را خالالمؤمنین(دایی مؤمنین) اسم گذاشتند در حالی که محمدبن ابی بکر را که برادر عایشه بود با این لقب نام نگذاشتند. دلیل اینکه دختر ابوسفیان همسر پیامبر شد به این دلیل بود که در امان پیامبر(ص) قرار بگیرد تا او مورد تعرض قبیله خود که شوهرش مرتد شده بود قرار نگیرد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به فتح مکه به دنبال نقض عهد صلح حدیبیه، اظهار کرد: چون پیامبر(ص) برای هدایت آمده است و سیره او از جنس پادشاهان نیست به ابوسفیان و دشمنانش امان داد و ابوسفیان و دو پسرش یعنی معاویه و یزید اسلام ظاهری میآورند و از اینجا نقشآفرینی قبیله بنیامیه آغاز میشود.
طاووسی مسرور با بیان اینکه ابوسفیان در غزواتی چون حنین و طائف شرکت داشت، افزود: از دوره خلیفه دوم به بعد نقش بنیامیه در مناصب سیاسی پررنگ میشود و برخی تلاش دارند تا این نقش را منتسب به پیامبر(ص) کنند ولی با تاریخ سیاهی که بنیامیه دارد و زشتکاریهایی که از سوی آنان به خصوص در دوره معاویه و جانشینانش صورت گرفت تلاش میشود تا دامان خلیفه دوم را از این گروه پاک کنند ولی او معاویه را به فرماندهی شام و بعد خلافت شام انتخاب کرد. مشخصا کتاب «النزاع و التخاصم» از تقیالدین مقریزی از مورخان مشهور قرن نهم مصر که به فارسی هم با عنوان فرجام یک دشمنی ترجمه شده است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار کرد: پیامبر(ص) از جهت تألیف قلوب، مسئولیتهایی به کسانی چون ابوسفیان دادند که برای امتحان و جذب او و حتی به صورت نمادین بوده است؛ مثلا وقتی اهل طائف اسلام آوردند و تصمیم بر این شد که بت لات تخریب شود؛ پیامبر(ص)، ابوسفیان را مأمور این کار کرد تا او را مورد امتحان قرار دهد. در هنگام وفات پیامبر(ص) بزرگان بنیامیه در مدینه بودند ولی نه در سقیفه بودند و نه در تدفین پیامبر(ص) و جلسهای در خانه عثمان تشکیل دادند؛ به یک اعتبار بزرگ بنیامیه ابوسفیان بود و به اعتبار اینکه عثمان سابقه اسلام جلوتر داشت از این جهت بزرگ بنیامیه بود ولی به هر حال آنها شانس چندانی برای در دست گرفتن قدرت نداشتند و انصار و مهاجرین برای قدرت جنگیدند. البته بنیامیه تصمیم گرفتند در دستگاه خلافت حضور داشته باشند.
وی با بیان اینکه حضرت علی(ع) پیشنهاد ابوسفیان برای بیعت را نپذیرفتند زیرا قصد داشتند حضرت را وارد جنگ کرده و ایشان را بکشند، اضافه کرد: عثمان نقش محوری در به خلافت رسیدن عمر داشت و خلیفه هم برای جبران این کار بنیامیه را در مناصب حکومتی میدان داد و از آنان حمایت کرد و حتی از اصول خود در برابر این قبیله عدول میکرد؛ وقتی خالد بن ولید کنار گذاشته شد حکومت شامات به معاویه سپرده شد و او تا انتهای خلافت عمر و عثمان حاکم شام بود؛ یزید بن ابوسفیان هم در اثنای فتوحات به طاعون مبتلا شد و از دنیا رفت. معاویه سه سال از حضرت علی(ع) کوچکتر بود؛ جالب اینکه برای حضرت علی(ع) عذر آوردند که جوان است ولی معاویه را به امارت شام گماردند.
وی ادامه داد: خلیفه دوم خودش ساده زندگی میکرد و با کسانی که تجملی زندگی میکردند مقابله میکرد ولی خلیفه وقتی به شام رفت و وارد کاخ سبز معاویه شد و تجملات را دید و درباره آن پرسید معاویه رندی کرد که ما چون در مجاورت روم هستیم باید قدرت اسلام را به رخ آنان بکشیم؛ شگفت اینکه خلیفه از او پذیرفت. عمر با اینکه شورا تشکیل داد ولی طوری اعضا را چیدند که عثمان از شورا به عنوان خلیفه بیرون بیاید و همین هم شد و البته عمر به عثمان گفت تو بستگانت را بر مردم مسلط خواهی کرد و این هم به وقوع پیوست.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه بیان این نظرات با نگاه افراطی شیعی نیست و براساس مستندات تاریخی است، تصریح کرد: اوج نفوذ و اقتدار بنیامیه در دوره خلیفه سوم رخ داد و بستگانش را بر سمتهای مختلف گمارد و بیتالمال را به هر نحوی که میخواست بین آنان تقسیم کرد و در تقسیم بیتالمال بیعدالتی میکرد که عمار نسبت به این وضع معترض شد؛ عثمان هم جواب داد اگر به من باشد در بهشت مینشینم و همه بستگانم را وارد بهشت میکنم و عمار وقتی معترض شد او را کتک زد و ایشان تا چند روز بیمار بودند.
طاووسی مسرور با بیان اینکه معاویه حتی زیر بار خلافت امیرمؤمنان(ع) نرفت، گفت: معاویه برای اینکه بدنه اجتماعی و نیروی نظامی پیدا کند به مردم رسیدگی میکرد و مدعی خونخواهی خلیفه سوم شد که ادعای نابجا بود زیرا با وجود پسر عثمان و عدم خونخواهی او معایه جایگاهی برای این کار نداشت ضمن اینکه معاویه میتوانست نیرو برای حمایت از عثمان بفرستد ولی این کار را نکرد و پیراهن عثمان را بر دروازه گذاشت تا مظلومنمایی کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: در جنگ صفین هم آغازکننده معاویه بود و کشتههای زیادی به دوطرف تحمیل شد؛ کار در صفین به حکمیت کشید و ماجراهای بعد. معاویه حرکات ایذایی زیادی هم علیه علی(ع) انجام داد. در دوره امام حسن(ع) هم ماجرا به خاطر عدم همراهی مردم و خیانت برخی فرماندهان به صلح منجر شد و حتی خود امام(ع) هم ترور نافرجام شد و این ترور هم احتمال زیاد به دست بنیامیه بود. معاویه گرچه در دوره امام حسن(ع) نقض عهد داشت ولی خشونت او بعد از دوران امام حسن(ع) به شدت علیه بیشتر شد زیرا حضرت را برای خود رقیب خطرناک میدانست لذا در سال 50 قمری، امام حسن(ع) را حذف فیزیکی کرد که در بسیاری از منابع این مسئله ذکر شده است و وقتی خبر امام مجتبی(ع) به او رسید تکبیر گفت که حتی همسر او هم معترض این کار شد.
وی با بیان اینکه شهادت حجر بن عدی از جمله حوادث این دوره است که مورد اعتراض عایشه و امام حسین(ع) قرار گرفت، ادامه داد: معاویه در رجب سال 60 از دنیا رفت و طبق برنامهریزی قبلی یزید را با وجود مخالفت با صلحنامه به خلافت رساند. یزید از بزرگترین سیئات معاویه و محصول سیاستهای اوست که فجایعی چون عاشورا و حره و حمله به مکه را رقم زد. او در بدو خلافتش در نامه به ولیدبن عتبه گفت که از حسین بن علی برای من بیعت بگیرد و اگر نپذیرفتند سر آنان را برای من بیاور.
انتهای پیام