به گزارش ایکنا،
محسن اسماعیلی؛ استاد دانشگاه تهران، در نشست علمی
«کلید فهم عاشورا؛ شرح وصیتنامه امام حسین(ع) به محمد حنفیه» که شامگاه گذشته از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد با طرح این پرسش که این همه تأکید و توصیه برای عزاداری امام حسین(ع) و زنده نگهداشتن عاشورا چیست؟ گفت: عاشورا یک مکتب و مدرسه است، نه یک حادثه؛ اینکه میشنویم
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» گرچه روایت نیست بلکه سخنی حکیمانه است؛ پیام سخن این است که مکتب عاشورا تعطیلشدنی نیست و مداوم تا قیامت درس برای بشریت دارد.
وی با بیان اینکه متأسفانه غالب جلسات ما در مورد نکات احساسی و عاطفی مرتبط با عاشورا است و ابهامات مورد توجه نیست، به وصیتنامه امام(ع) به محمد حنفیه اشاره کرد و افزود: این متن بسیار کوتاه است و در عین حال گویاست. بنده قصد داشتم نام این وصیتنامه را مانیفست (بیانیه) کربلا بگذارم ولی دلم نیامد نام خارجی برای امام حسین(ع) انتخاب کنم؛ مانیفست یک سند حقوقی است که از سه بخش تشکیل میشود؛ اول؛ بیان مواضع اعتقادی؛ دوم قصد چه کاری داریم و سوم برنامه ما چیست؟ وصیتنامه امام حسین(ع) هر سه ویژگی یعنی مبانی فکری، اهداف و برنامه مشخصی دارد.
معاون راهبردی و امور مجلس رئیس جمهور با بیان اینکه ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که عاشورا یک حادثه منحصر به فرد و تکرار ناشدنی است یا خیر؟ گفت: برخی از فقهای بزرگ مانند؛ صاحب جواهر و علامه طبرسی و ... گفتهاند؛ ما برای فهم عاشورا کلیدی در دست نداریم؛ زیرا عاشورا یک حادثه منحصر بهفرد، رمزآلود و رازی بین خدا و امام حسین(ع) است؛ لذا بسیاری از حرکات مانند بردن خانواده و بچه چند ماهه و ... را قابل تحلیل ندانسته و حتی برخی فقها رفتار امام(ع) را با مبانی فقهی منطبق نمیدانند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اگر تحلیل افرادی چون؛ علامه طبرسی و ... درست باشد، عاشورا درسی ندارد که بتوانیم آن را کشف کنیم، تصریح کرد: سند این وصیتنامه معتبر است، زیرا ابن اعثم کوفی آن را آورده است و همه بزرگان هم آن را تلقی به قبول کردهاند؛ همچنین متن آن متنی است که جز از یک سرچشمه حکمت و متصل به عصمت، قابل صدور نیست و در اوج بلاغت، فصاحت و آموزش است.
اسماعیلی با بیان اینکه بخش اول وصیتنامه، مبانی فکری است لذا حضرت، شهادت به توحید، نبوت پیامبر(ص)، معاد، قبر و قیامت و ... میدهند، اظهار کرد: برخی در چرایی شهادت در وصیتنامه گفتهاند؛ چون انسان مؤمن باید چنین کاری کند ولی بنده معتقدم امام(ع) شهادت داد چون متهم بود؛ یک رهبر سیاسی و اجتماعی وقتی قرار است چنین حرکت بزرگی انجام دهد نباید شبهه پیرامون او باشد؛ امام(ع) متهم به قدرتطلبی، فتنهانگیزی و اختلافافکنی در جامعه اسلامی و حسادت نسبت به حاکمان شده بود، در حقیقت حضرت در جنگ قدرت قرار داشت؛ لذا در ابتدای کار فرمودند من خدا و پیامبر و معاد را قبول دارم.
چرایی مظلومیت امام حسین(ع)
این پژوهشگر و نویسنده آثار دینی اضافه کرد: ایشان بعد از شهادتین فرمودند بدانید: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما». به تحقیق که من از روی قدرتطلبی و برهم زدن جامعه و فساد قیام نکردم؛ چون امام (ع) متهم بود لذا در ابتدا رد اتهام کرد. اتهام ایشان این بود که اهدافش الهی نیست، خارج از دین و بیدین است.
منصور دوانیقی، امام صادق(ع) را فراخواند و به او گفت آیا از ریش سفید خودت خجالت نمیکشی؟ از اینکه بچه پیامبر(ص) هستی خجالت نمیکشی که حرف بیربط میزنی و بین مسلمین تفرقه میاندازی، عشق خونریزی داری و میخواهی نظم عمومی جامعه را بهم بزنی؟ خیلی عجیب است که منصور دوانیقی به امام صادق(ع) اینطور بگوید و بعد ادامه داد این جای تعجب ندارد زیرا پدربزرگ و جدت هم همینطور بود. مظلومیت را ببینید تا چه حد است؟
اسماعیلی با بیان اینکه حضرت با بیان شهادتین، مبانی دینی خود را معرفی کرد، ادامه داد: امام(ع) در ادامه وصیت فرمودند: من برای اصلاح امت جدم قیام کردم؛ به نظر بنده، امت با افراد امت فرق دارد؛ زیرا امت، چهره جمعی مسلمین است یعنی من آمدهام تا جامعه اسلامی را اصلاح و گفتمان را تغییر دهم. ما خیلی همت کنیم، دنبال اصلاح این آقا و آن خانم میرویم ولی امام حسین(ع) بهدنبال تغییر گفتمان حاکم بر جامعه است. بنابراین درس عاشورا این است که جزیینگر نباشیم و باید فضا را تغییر بدهیم.
وی اضافه کرد: بدترین روش برای اصلاح این است که به فرزندمان بگوییم این کار را بکن و این کار را نکن؛ اگر بخواهیم خانواده را اصلاح کنیم باید فضای خانواده را درست کنیم؛ اگر قرار است بچه ما نمازخوان تربیت شود باید فضای خانواده فضای نماز، قرائت قرآن و ... باشد؛ اگر قرار است دروغگو تربیت نشود، باید خودمان دروغ نگوییم. ما مگر میتوانیم بی نهایت افراد را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ باید به مردم یاد دهیم که معروف چیست و منکر چه؟ خودشان دنبال آن خواهند رفت و منکر را ترک میکنند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه تحکم در تربیت پاسخ نمیدهد، افزود: حضرت(ع) هدف را روی جامعه برد نه افراد؛ ممکن است ما از امام(ع) بپرسیم شما که به خدا و قیامت معتقدید و هدف هم فساد نیست برنامه شما چیست؟ حضرت(ع) طبق این وصیت فرمودند من سه برنامه دارم که اگر ما یاد بگیریم و عمل کنیم زندگی ما حسینی خواهد شد.
امر به معروف و نهی از منکر معاویهای
وی در تشریح سه برنامه، گفت: اولین برنامه امام حسین(ع)
امر به معروف و نهی از منکر بود؛ این فریضه آنقدر بد معنا و اجرا شد که آن را نابود کردیم و به تعبیر شهید مطهری باید از امر به معروف و نهی از منکری که میکنیم استغفار کنیم. وارد مسائل جزئی حریم خصوصی مردم شدیم و امر به معروف و نهی از منکر اصلی یعنی حوزه اجتماع و سیاست مانند اختلاس، رفتار حاکمان و ... را رها کردیم. این معاویه بود که امر به معروف و نهی از منکر را برعکس کرد تا خودش مورد اعتراض مردم واقع نشود،
اسماعیلی ادامه داد: امام خمینی(ره) در نجف بحث ولایت فقیه را برای اولین بار مطرح کردند؛ وقتی امام(ره) این بحث را مطرح کردند برخی از روی دلسوزی گفتند مگر میخواهی شاه بشوی که این بحث را مطرح میکنی؛ ایشان فرمودند؛ کار حکومت اسلامی احیای امر به معروف و نهی از منکر است و به وصیتنامه امام(ره) استناد کردند.
وی ادامه داد: امام(ره) فرمودند که امام حسین(ع) نسبت به فساد اقتصادی، دینی و سیاسی یزید قیام کرد؛ امام(ره) فرمودند؛ عمده وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای این نوع امور است ولی ما آن را در دایره کوچکی تعریف کردهایم و به مواردی که ضرر آن فقط برای خود فرد است منحصر کردهایم. منکر، از بین بردن ذخایر ملی، اختلاس، دزدی و فساد حاکمان است. اولین برنامه عملیاتی امام حسین(ع) برای اصلاح جامعه بشری، امر به معروف و نهی از منکر بود.
استاد دانشگاه تهران در پایان اضافه کرد: امام خمینی(ره) بر دو نکته تأکید زیادی دارند؛ اول اینکه دروغ به مردم نگوییم و حرامخواری و اختلاس نکنیم و مراقب بیتالمال باشیم. نباید ارزشها را جابجا کنیم؛ ترازوی ارزشگذاری ما با ترازوی اسلام فرق کرده است؛ ارزش برای ما این است که به جای یکبار آب، دوبار و سه بار استفاده کنیم و در گفتن تکبیره الاحرام، وسواس داشته باشیم. اسلام گفته است؛ اگر وسواس داری در مال و آبروی مردم وسواس داشته باش؛ آیا دیدهایم کسی را که در دادن خمس وسواس داشته باشد؟ اسلام در پاکی و طهارت و ... مسائل را بسیار آسان و راحت مطرح کرده است.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: قرآن در سوره مبارکه نور در داستان افک آورده است؛ این گناه خیلی بزرگ است؛ یعنی بردن آبروی دیگران با پچ پچ، اما در ترازوی ما چه چیزی اهمیت دارد؟ اینکه مبادا نماز غفیله ترک شود اما بدگویی ما، در غیاب دیگران اهمیتی ندارد.
انتهای پیام