کد خبر: 4306715
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۶
حجت‌الاسلام سلگی:

مبانی سروش در اتهام محمدی‌ بودن قرآن مخدوش است

استاد دانشگاه امام صادق(ع) گفت: در بررسی نظریه سروش چند مبنا وجود دارد که همه آن‌ها مخدوش است؛ مبنای معرفت‌شناختی سروش، نسبیت‌گرایی است؛ مبنای دیگر او مفسرمحوری و هرمنوتیکی است؛ مبنای سوم وی هم مبانی زبان‌شناختی و انسان‌شناسی و دین‌شناسی سروش مانند دین حداقلی و تجربه دینی است. 

ارسال/ مبانی سروش در اتهام محمدی‌بودن قرآن مخدوش استبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سلگی، استاد دانشگاه امام صادق(ع) در نشست علمی «تأملی انتقادی در نظریه کلام محمدی‌ بودن قرآن»، با بیان اینکه شبهه آقای عبدالکریم سروش مبنی بر اینکه قرآن کلام پیامبر(ص) است، جزء شبهات اصلی در محیط‌های علمی و دانشگاهی است، گفت: چند دیدگاه در این زمینه وجود دارد؛ اولین دیدگاه، همان دیدگاه سنتی است که می‌گوید نقش پیامبر(ص) در الفاظ و معانی قرآن، قابلی است یعنی پیامبر(ص) صرفا پذیرنده کلام خدا بوده است. دیدگاه دوم می‌گوید؛ معانی از خداوند است اما الفاظ از پیامبر(ص) است و کسانی چون نصر حامد ابوزید قائل به آن است. دیدگاه سوم می‌گوید؛ هم لفظ و هم معانی قرآن از پیامبر(ص) است و دیدگاه آخر، صعود نفس نبوی است که سروش و امثال وی آن را مطرح کرده است. 

سلگی، با تمرکز بر دیدگاه سوم در بحث خود، بیان کرد: وقتی ما با یک تئوری مواجه می‌شویم، ابتدا باید سراغ مبانی آن برویم؛ در بررسی نظریه سروش چند مبنا وجود دارد که همه آن‌ها مخدوش است؛ مبنای معرفت‌شناختی سروش، نسبیت‌گرایی است؛ مبنای دیگر او مفسرمحوری و هرمنوتیکی است؛ مبنای سوم وی هم مبانی زبان‌شناختی، انسان‌شناسی و دین‌شناسی سروش مانند دین حداقلی و تجربه دینی است. 

استاد دانشگاه امام صادق(ع) در توضیح مبنای هرمنوتیکی سروش، با بیان اینکه دیدگاه وی متأثر از گادامر است، اظهار کرد: وی، نقش ویژه‌ای برای انسان در فهم یک مطلب قائل است؛ سروش در مطلبی گفته است که عبارات نه آبستن بلکه گرسنه معانی هستند؛ حکیم، آن‌ها را چون دهان‌های باز می‌بیند یعنی عبارت ذاتاً معنا ندارد و انسان با پیش‌فرض خود به آن معنا می‌دهد. او می‌گوید هیچ عالمی نمی‌تواند با ذهن خالی سراغ متون دینی برود و به فهم و مراد شارع نزدیک شود. این امر نه شدنی است و نه مطلوب؛ تفسیر و فهم متنی از متون، فارغ از رأی پیشین ممکن نیست لذا دعوت از عالمان دینی به خارج کردن همه پیش‌فرض‌ها ممکن نیست و مطلوب هم نیست. 

سلگی اضافه کرد: اگر این مبنا را بررسی کنیم، خواهیم دید تناقض در عبارات او وجود دارد؛ در صفحه 344 کتاب قبض و بسط شریعت مطلبی آورده که با مطالب دیگر در همین کتاب در تضاد است؛ در آنجا گفته است که الفاظ، گرسنه معانی هستند نه آبستن آن‌ها و در جای دیگر می‌گوید شریعت گرچه ساکت است اما زبان بسته نیست و وقتی سخن می‌گوید سخن خود را می‌گوید نه سخن دیگران را و با همه کس یکسان سخن نمی‌گوید. گذشته از این معانی، الفاظ وابسته به فرایند وضع زبانی هستند و فقط با پیش فرض‌ها، عبارات معنا پیدا نمی‌کنند.

رویکرد هرمنوتیکی سروش به قرآن

استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه معنای لفظ تابع وضع آن است، گفت: مثلاً وقتی می‌گوییم «آب بیاور» معنای الان و هزار سال پیش آن یکسان است لذا یک نقد بر نظر سروش همین است. یکی از اشکالات مهم به مبنای هرمنوتیک او این است که در جایی می‌گوید فهم ما از همه چیز در حال تحول است؛ ما می‌گوییم اگر فهم ما اینگونه باشد، در این صورت همین تئوری مفسرمحوری و تأثیر پیش‌فرض‌های سروش را هم شامل خواهد شد و این امر، در تناقض با سخنان او است. 

وی اضافه کرد: سروش مسئله هدایت‌بودن دین را قبول دارد لذا اگر دین برای هدایت است آیا معقول است که متنی مانند قرآن برای هدایت انسان ارسال شده باشد ولی باز تشنه معانی باشد که یک انسان به آن می‌دهد؟ سروش دقت لازم را در اینجا نداشته و پیش‌فرض‌ها را درست تقسیم‌بندی نکرده است و پیش‌فرض‌های شایسته و بایسته و ... را با هم خلط کرده است. 

سلگی با بیان اینکه تشبیه وحی نبوی به وحی زنبوری از دیگر مباحث مطرح شده توسط سروش است، ادامه داد: تشبیه وحی نبوی به وحی زنبوری هم این است که سروش وحی به زنبور عسل برای درست کردن عسل را وحی الهی می‌داند؛ ولی آیا زنبور عسل خودش عسل را می‌سازد؟ سروش می‌گوید زنبور عسل اختیار تام و تمامی در ساخت عسل ندارد و خودش نقش فاعلی دارد لذا وحی به پیامبر(ص) هم اینگونه است و پیامبر(ص) نقش فاعلی و تام و تمامی دارد. سروش به آیه مرتبط با وحی به زنبور عسل هم استناد کرده است و می‌گوید آیا این عبرت‌آموز نیست که خدا به جای طوطی از زنبور عسل سخن می‌گوید و آن را نمودار وحی‌پذیری می‌داند. شبستری هم دیدگاه مشابهی مطرح کرده است.

تشبیه نادرست وحی به زنبور با وحی به پیامبر(ص)

این پژوهشگر در نقد این دیدگاه با اشاره به تحلیل روش‌شناختی، اظهار کرد: او برای این تئوری مهم از تمثیل استفاده کرده که ضعیف‌ترین نوع استدلال است و از جهات دیگر هم ایراد دارد؛ از جمله اینکه وحی به زنبور عسل، تکوینی و طبیعی است و خدا عسل‌سازی را به زنبور وحی کرد نه خود عسل را. در مورد وحی نبوی، خود قرآن وحی شده است نه قرآن‌سازی و اینکه به پیامبر بگویند برو خودت قرآن تولید کن. اشتباه دیگر سروش این است که این تشبیه نافی تئوری کلام محمدی بودن قرآن یعنی نظریه خود او هست زیرا این تشبیه به نقش قابلی تأکید دارد زیرا وحی به زنبور عسل نوعی هدایت تکوینی و تخلف‌ناپذیر از اراده الهی است؛ زنبور عسل براساس غرایز درونی خود و براساس هدایت الهی عمل کرده است یعنی فرایند تولید عسل توسط زنبور براساس تدبیر الهی است. آن چیزی که از زبان پیامبر(ص) هم جاری می‌شود، همان چیزی است که خود خدا تدبیر و مقرر کرده که همان قرآن است.

سلگی در بخش دیگری از سخنانش با بیان روشنفکران در مسئله وحی سیر متطوری دارند، اضافه کرد: ابتدا مسئله تجربه دینی را مطرح کردند سپس به نظریه کلام محمدی بودن قرآن رسیدند، سپس سروش قائل به رؤیا بودن وحی و قرآن شد و کتب مختلفی هم در پاسخ به آن نوشته شد.

وی بیان کرد: آثار منظمی که مبانی چندگانه سروش و ادله ایجابی و سلبی و عقلی و قرآنی او را بحث کرده باشد، وجود نداشت لذا بنده با هدایت استاد قدردان قراملکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سراغ این بحث رفتم و مقاله اخیر تدوین شده است. همچنین کتاب «وحی نبوی» متکلم برجسته کنونی یعنی ربانی گلپایکانی هم کتاب مناسبی در این زمینه برای مطالعه است. .کتاب فراتر از امر بشری آقای خسروپناه هم کتاب مفید دیگری در این زمینه است.

سلگی بیان کرد: آقای عرب صالحی، عضو هیئت علمی پژهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم اثری را ناظر به مناظرات بین آیت الله سبحانی و سروش نوشته‌اند با نام «مسئله وحی». 

گزارش از علی فرج‌زاده

انتهای پیام
captcha