کد خبر: 4312769
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۰
حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی تبیین کرد:

چرایی خلق ائمه(ع) توسط خداوند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی کفت: به تعبیر امام رضا(ع) خداوند ائمه(ع) را خلق کرد زیرا اگر آن‌ها نبودند، دین و دنیا به فساد افتاده و منحرف می‌شد و هرج و مرج در همه جا گسترش می‌یافت.

ارسال/ چرایی خلق امام توسط خداوندبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سوم آبان ماه در نشست علمی «تحلیل و بررسی روایات سیاسی حکومتی کتاب عیون اخبارالرضا (ع)» که از سوی سازمان علمی ـ فرهنگی آستان قدس دفتر قم برگزار شد، با بیان اینکه زندگی امام رضا(ع) پر از ورود به عرصه سیاسی است، گفت: ایشان از معدود امامانی هستند که رابطه سیاسی با حاکمان زمان داشتند و مجبور شدند در حکومت دوره مأمون حضور داشته باشند. اصل امامت امام رضا(ع) یکی از ابواب کتاب عیون است و بابی دیگر در مورد علامات و ویژگی‌های امام(ع) است که البته در برخی روایات امامت در معنای خاص و در برخی به معنای عام آمده است. 

وی اضافه کرد: براساس برخی روایات در مورد امامت در کتاب عیون، داشتن علم، حکم، فهم، سخا، معرفت به آن چه مردم در شرایط اختلاف به آن نیاز دارند، حسن خلق و حسن همجواری از جمله ویژگی‌های یک امام است. در روایت دیگری از امام رضا(ع) داریم که امام باید اعلم‌الناس، أَتقَی‌الناس، احکم‌الناس، اشجع‌الناس و اعبدالناس باشد یعنی امام باید شجاع‌ترین، باتقواترین و عالم‌ترین مردم باشد. 

ایزدهی بیان کرد: در روایت دیگری در بحث امامت این تعبیر وجود دارد که امام رضا(ع) در مسجد جامع مرو در روز جمعه‌ای در محضر برخی از مردم که در مورد امامت اختلاف داشتند، فرمودند: این مردم نسبت به چیزی که باید می‌دانستند فریب خوردند و به آیه اکمال دین اشاره فرمودند و اینکه امامت تمام دین و کمال دین است و مگر می‌شود پیامبر(ص) در مورد امامت سخنی نگفته و ویژگی‌های امام را نفرموده باشد. هر چیزی که نیاز بوده است پیامبر(ص) در غدیر فرمود و امام را نصب کرد و در آیه امامت ابراهیم(ع) هم آمده است که امامت به ظالمین نمی‌رسد. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه امام(ع) در توصیف امامت فرمودند امامت، زمامداری دین و نظام مسلمین است، گفت: براساس این روایت، امامت اساس اسلام و مایه عزت مسلمین است و زکات و صیام و حج و جهاد با امامت و ولایت مورد قبول است. زکات و خمس و مالیات و صدقات را نمی‌توان به حاکم جائر داد و جهاد در رکاب حاکم ظالم وجود ندارد و حدود و قوانین را باید امام اجرا کند. امام، امین الله در زمین و حجت بر بندگان است یعنی امام، باید حجیت داشته باشد. او خلیفه خدا در بلاد است.

ایزدهی اضافه کرد: در باب 25 بحث زید را مطرح کرده است؛ روایاتی داریم که در دوره غیبت، قیام نباید شکل بگیرد ولی زید قیام کرد، آیا او عملی غیر شرعی انجام داد؟ در زمانی که امام رضا(ع) در مرو بودند زید فرزند موسی بن جعفر را نزد مأمون آوردند چون قیام کرده بود، خانه‌های بنی عباس را آتش زده بود و معروف به زیدالنار بود. مأمون به امام رضا(ع) گفت زید چون برادر تو هست من او را بخشیدم و بعد هم مأمون اقدام این زید را با زید بن علی یکسان دانست و گفت زید بن علی هم دنبال حکومت بود ولی امام رضا(ع) خطاب به او فرمودند که ای مأمون این دو را با هم مقایسه نکن؛ قیام زید بن علی در برابر طاغوت بود و او از عالمان آل محمد(ص) بود و با دشمنان مجاهده و برای خدا قیام کرد و در این راه کشته شد. بعد فرمودند من از عمویم شنیدم که خدا زید را رحمت کند زیرا برای رضایت آل محمد(ص) قیام کرد و اگر پیروز شده بود حکومت را به ما تحویل می‌داد. 

حق حکومت از ائمه(ع) است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: امام رضا(ع) با صراحت و بدون تقیه در برابر مأمون مطرح کرد که حق حکومت از آن ائمه(ع) است. روایت مشهور سلسله الذهب هم فرمودند انا من شروطها یعنی من امام جزء شرط اعتقاد به توحید هستم و اینکه کسی بخواهد اهل نجات و رستگاری باشد. 

ایزدهی با اشاره به بحث ولایتعهدی و اینکه درست بود یا خیر، اظهار کرد: مؤمنان از حضرت در مورد چرایی پذیرش این ولایتعهدی سؤال می‌کردند زیرا جای سؤال برای مردم بود؛ برخی در مورد ورود علمای دوران صفویه به دربار مطالبی بیان کرده‌اند، ولی پرسش این است که آیا آن‌ها رفتند که جیبشان را پر کنند و خوشگذرانی کنند یا اینکه اسلام و تشیع را توسعه بدهند و از کیان شیعه دفاع کنند. امام رضا(ع) هم به حکومت وارد شدند تا مصالح تشیع تأمین شود کما اینکه امام کاظم(ع) به علی بن یقطین فرمود که در دربار بمان و خدمت کن.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: روایتی نقل شده است که فردی با لحن بد خطاب به امام رضا(ع) گفت این چه کاری بود که کردی و نباید این کار را می‌کردی. امام رضا(ع) خطاب به  این فرد فرمود نبی بهتر است یا وصی، کافر بهتر است یا مشرک و او گفت نبی و مسلم و بعد امام ادامه دادند عزیز مصر مشرک بود و یوسف، نبی ولی نبی، قائم مقام یک مشرک شد ولی مأمون به ظاهر مسلمان است؛ مضاف بر اینکه یوسف از عزیز مصر گفت که مرا به سمت خزانه‌داری بگمار ولی من از مأمون درخواست نکردم بلکه مجبور شدم. فرد دیگری هم به امام گفت تو انسان زاهدی هستی، چرا سراغ حکومت و دنیا رفتی و امام(ع) فرمودند خدا می‌داند که من مخیر بین شهادت و کشته‌شدن بودم و پذیرش ولایتعهدی، بعد هم امام ماجرای یوسف را مطرح کردند.

اعتراف مأمون به حقانیت امام رضا(ع)

ایزدهی بیان کرد: روایت دیگری هم عجیب‌تر و سیاسی‌تر است زیرا از مأمون نقل کرده است؛ اباصلت نقل کرده است که مأمون خطاب به امام گفت فضل و ورع و زهد و تقوا و عبادت تو از همه بیشتر است و تو از من برای حکومت شایسته‌تر هستی. امام(ع) فرمودند من عبد خدا هستم و زاهدم چون می‌خواهم از شر دنیا رها بشوم و امیدوارم از حرام خدا دوری کنم تا به غنیمت الهی برسم و تواضع می‌کنم تا خدا مرا بزرگ بدارد و بعد هم خطاب به مأمون تأکید کردند اگر این خلافت از تو بود که حق تو هست و برای تو و اگر این حق مال تو نسیت پس چه کاره‌ای که بخواهی حکومت را به من بدهی؛ این روایت دو تعبیر دارد یکی اینکه اساساً حکومت برای من است و تو غضب کرده‌ای و دیگری ارتکازی است که مأمون دارد و خودش معترف است حکومت برای کسی است که با تقواتر و زاهدتر و عابدتر و عالم‌تر است. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه وقتی مأمون به امام(ع) گفت که تو ولی من بشو امام پاسخ محکمی دادند، افزود: ایشان فرمودند من قبل از تو مقتول و مسموم و مظلوم به سم از دنیا خواهم رفت و ملائکه زمین و آسمان برای من گریه خواهند کرد و من در غربت در کنار قبر هارون‌الرشید دفن می‌شوم؛ مأمون با فریبکاری گفت چه کسی جرأت دارد به شما اسائه ادب کند و شما را بکشد در حالی که من زنده هستم و امام فرمودند اگر می‌خواستم می‌گفتم. یعنی امام با صراحت از جنایت آینده مأمون خبر دادند. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: البته امام ولایتعهدی را پذیرفتند ولی در عزل و نصب و برخی امور دخالت نفرمودند. روایت دیگری داریم که در فقه هم مورد استفاده است؛ از امام(ع) پرسیدند که چرا خدا ولایت امر و امام را خلق کرد و ایشان پاسخ دادند که اگر امام نباشد دنیا به هرج و مرج و فساد کشیده خواهد شد. امام باید باشد تا حدود و احکام الهی اجرا شود. 

وی افزود: دلیل دیگر هم بنای عقلا است، یعنی ممکن نیست در جایی جامعه باشد و قیم و حاکم نداشته باشد بنابراین لازم است و حال که حاکم لازم است، نمی‌شود خداوند سرنوشت بشر را رها کرده باشد؛ در مورد پیامبر(ص) هم این مسئله وجود دارد زیرا ممکن نیست که ایشان در مسئله انتخاب جانشین بی تفاوت باشند. دلیل دیگر امام آن است که اگر امام حافظ و زاهد و عابد نباشد، دین از بین خواهد رفت و سنت پیامبر(ص)) و احکام الهی نابود خواهد شد و ملحدین در دین انحراف و شبهه ایجاد می‌کنند. مردم نیازمند هدایت هستند تا گرفتار هوای نفس و تشتت رأی و فساد نشوند. 

گزارش از علی فرج زاده 

انتهای پیام
captcha