
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا الوستانی، استاد عالی حوزه علمیه به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده با محوریت آیه مودت، بر جایگاه محوری اهلبیت(ع) بهویژه حضرت فاطمه زهرا(س) در رسالت پیامبر اسلام(ص) تأکید میکند و با استناد به روایات معتبر شیعه و اهل سنت نشان میدهد که مودت نسبت به ایشان معیار حقانیت و ملاک سنجش دینداری است؛ سپس ایشان با اشاره به نحوه برخورد تاریخی با حضرت زهرا(س)، این واقعیت را غیرقابل انکار دانسته و آن را بخشی از تراث اعتقادی شیعه معرفی میکند. او در ادامه، بر مسئولیت طلاب و مبلغان دینی در تفقّه، انذار و تبلیغ صحیح دین تأکید کرده و خودسازی فردی و اجتماعی را شرط اصلی اثرگذاری تبلیغ میداند.
متن یادداشت را در ادامه میخوانیم:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
از ابلاغ رسالت تا مودت بر حضرت فاطمه زهرا(س)
خداوند متعال در آیه شریفه 23 سوره مبارکه شوری میفرمایند: «قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربى». آیه مزبور به عنوان آیه مودت شناخته شده است. علمای امامیّه و همچنین علمای اهل سنت اذعان دارند که مراد از قربی، اهل بیت(علیهمالسلام) از جمله حضرت صدیقه کبری(سلاماللّهعلیها) میباشند، افزون بر آن در این زمینه روایات متعددی نیز وجود دارد که صحت چنین مطلبی را تأیید و تأکید مینماید.
رسول مکرم اسلام(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) در ابلاغ رسالتی که برعهده ایشان بوده، سختیهای زیادی را متحمّل شدند. قبل از ابلاغ این رسالت مهم که در حقیقت ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است، طبیعتا سختی بود لکن این سختی بعد از ابلاغ نیز دو چندان شد چراکه برخی از افراد که شکل اسلامی به خود گرفته بودند، هنگام ابلاغ ولایت امام علی(علیهالسلام) دو مرتبه همانند آتش زیر خاکستر ظاهر شدند و مشکلات را برملا کردند. اسلام چنین افرادی یا به زور شمشیر بوده و یا به جهت منافع خود.
آیه قرآن به پیغمبر خدا(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) دستور داد که به آنان بگو که برای ابلاغ این رسالت مهم، اجر و پاداشی نمیخواهم بلکه برای اینکه شما را به تکامل حقیقی برسانم، نسبت به اهل بیت من مودت داشته باشید.
در کتب اهل سنت روایات متعددی درباره فضائل و برخوردهایی که با حضرت فاطمه زهرا(سلاماللّهعلیها) انجام شده، بیان گردیده است. مرحوم سیدمرتضی فیروزآبادی کتاب «فضائل الخمسة من الصحاح الستّة و غیرها من الکتب المعتبرة عند أهل السنة و الجماعة» را در بیان فضائل و برخوردهایی که با پنج تن آل عبا(علیهمالسلام) صورت گرفته، به رشته تحریر درآوردهاند.
این کتاب پنج مقصد دارد: مقصد اول به بیان فضائل مربوط به پیامبر اکرم(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم)، مقصد دوم و سوم به بیان فضائل مربوط به حضرت علی(علیهالسلام) و حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، مقصد چهارم به بیان فضائل مشترک بین امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) و مقصد پنجم به بیان فضائل مختص ایشان، اختصاص دارد.
در بیان فضائل حضرت(سلاماللّهعلیها) همین بس که رسول خدا(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) حضرت صدیقه کبری(علیهاالسلام) را بانویی بهشتی دانسته و به همین جهت ایشان را زیاد میبوسیدند ولی با این وجود یکی از همسران پیامبر(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به محبت زیاد ایشان به حضرت فاطمه(سلاماللّهعلیها) اعتراض نمودند که چرا فاطمه را زیاد میبوسید؟ پیامبر(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) بعد از بیان ماجرای تشکیل نطفه فاطمه(سلاماللّهعلیها)، علت زیاد بوسیدن حضرت(علیهاالسلام) را استشمام بوی بهشت و همچنین بوی درخت بهشتی دانستهاند تا جایی که وقتی پیامبر(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) به سفر میرفتند آخرین شخصی که با ایشان خداحافظی میکردند حضرت فاطمه(سلاماللّهعلیها) بودند همچنان که بعد از بازگشت از سفر، اولین نفری که به خانه ایشان میرفتند حضرت فاطمه(سلاماللّهعلیها) بودند.
در رابطه با برخورد دیگران با حضرت فاطمه زهرا(سلاماللّهعلیها) سخن بسیار است. در روایتی از پیامبر خدا(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) آمده است: «فَاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي» ؛ همچنین در روایتی دیگر از رسول خدا(صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به حضرت فاطمه(سلاماللّهعلیها) آمده است: «إنّ اللّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرْضَی لِرِضَاکِ».
مرحوم سیدمرتضی فیروزآبادی بعد از ذکر سندهای مختلفی از منابع اهل سنت برای این دو حدیث، در پایان میفرمایند: «أقول: و من العجیب أنّ أحادیث هذا الباب تصرح بأنّ اللّه یغضب لغضب فاطمةعلیهاالسلام ... و مع ذلک قد روی البخاری بنفسه في صحیحه في الخمس: أنّ فاطمة بنت رسول اللّهصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم غضبت علی أبي بکر فهجرته (قال) فلم تزل مهاجرته حتّی توفیت» و در ادامه میفرمایند: «و روی أیضا في باب غزوة خیبر انّ فاطمةعلیهاالسلام وجدت علی أبي بکر فهجرته فلم تکلّمه حتّی توفیت و روی أیضا في کتاب الفرائض انّ فاطمةعلیهاالسلام هجرت أبا بکر فلم تکلمه حتّی ماتت»؛ ایشان در بیان سند این عبارت مضاف بر صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد بن حنبل و سنن بیهقی دانسته و میفرمایند: «و رواه مسلم أیضا في صحیحه في کتاب الجهاد و احمد بن حنبل أیضا في مسنده ج 1، ص 9 في النسخة المطبوعة بالمیمنیة و البیهقي أیضا في سننه ج 6، ص 300 من طبع حیدر آباد»؛ سپس میفرمایند: «و روی الترمذي في صحیحه في باب ما جاء في ترکة رسول اللّه اللّهصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم انّ فاطمةعلیهاالسلام قالت لأبي بکر و عمر: و اللّه لا أکلّمکما أبدا فماتت و لا تکلّمهما ...».
هدف اصلی دشمن نشانه گرفتن اسلام و مذهب تشیّع بوده چراکه عقاید مذهب تشیّع است که امروزه حزب اللّه و حماس را وادار به ایستادگی در مقابل استکبار کرده است. بله مذهب تشیّع به هیچ عنوان ظلم و استکبار را نخواهد پذیرفت
روشن است که برخورد حضرت صدیقه کبری(سلاماللّهعلیها) با چنین افرادی غیرقابل انکار است. در طول تاریخ نیز بزرگان، علما و مراجع آن را از تراث شیعه دانسته تا جایی که اشک بر این اتّفاق را از جمله افتخارات خویش برشمردند.
هدف اصلی دشمن نشانه گرفتن اسلام و مذهب تشیع بوده چراکه عقاید مذهب تشیّع است که امروزه حزباللّه و حماس را وادار به ایستادگی در مقابل استکبار کرده است. بله مذهب تشیّع به هیچ عنوان ظلم و استکبار را نخواهد پذیرفت.
خودسازی قبل از تبلیغ رسالت
رسالت اصلی طلاب و دانشپژوهان دینی، تفقه در دین و انذار مردم میباشد. انذاری که متوقف بر خودسازی مبلغ دین است. دانشپژوه و طلبهای که در تمام جهات لازم خودسازی نکرده، در امر انذار مردم و تبلیغ رسالت، آن گونه که باید و شاید، موفق نخواهد بود؛ ضروری است که در هر مجموعه و عرصهای که وارد میشود، باید اطلاعات کافی و وافی را نسبت به آن مجموعه و آن عرصه داشته باشد و الا ورود چنین شخصی جز ایجاد انحراف در نسل جوان، فایده دیگری بر آن مترتب نخواهد شد.
هنگامی که مبلغ دین در بعضی از مجالس همانند هیئات حضور پیدا میکند، باید به عنوان طلبه در جهت خوراکدهی معارف اسلامی و ممانعت از اعمال خلاف رضایت اهل بیت(علیهمالسلام) ادای وظیفه نماید نه به عناوین دیگر که خارج از رسالت اصلی ایشان است. گاهی اوقات ورود برخی از افراد در بعضی از مسائل، جدایِ از اینکه از باب بیسوادی است، در مواردی نیز بیتوفیقی را به همراه دارد. تشکیک در قضایای مسلم میان شیعه و سنی همان بیتوفیقی و بیسوادی است.
اینگونه عملکردها نیز مخالف رویه علمای گذشته است چراکه در گذشته، علماء و مبلغان بعد از سالیان سال خاک خوردن در مکتب اهل بیت(علیهمالسلام)، عملکردی را از خود بر جای میگذاشتند. اگر مرحوم شهید مطهری مبانی اسلام را با زبانی ساده شروع کردند - که اکنون نیز در قالب کتب مختلف چاپ شدهاند - بعد از سالیان سال تحصیل بود، بعد از سالیان سال درک اساتید متعدد بود، بعد از کشیدن زحمات فراوان از جمله مطالعه دقیق، فیش برداری و ... بود؛ بدون تردید مرحوم شهید مطهری بعد از خودسازی هم در زمینه امور معنوی مانند اهل تهجد بودن، هم در زمینه تفقه در دین و هم در زمینه انذار مردم، به امر تبلیغ روی آوردند. بنابراین علمیت لازم داشتن به تنهایی مثمر ثمر نخواهد بود بلکه در کنار خودسازی در تمام جهات آن - خواه خودسازی در امور فردی باشد و خواه خودسازی در امور اجتماعی - فایده لازم را خواهد داشت. معنا ندارد که شخصی قبل از خودسازی به مسائلی ورود نماید که هنوز اهلیّت و شأنیت ورود در آنها را ندارد.
مناظره اخیری که انجام شد گذشته از صحت و سقم محتوایی که در آن بیان شد، بازخورد عامه مردم، نشان دهنده عدم پذیرش در برگزاری چنین مناظرهای بوده است. بیشترین سوء استفاده از این مناظره را افزون بر افراد غیرمتدین، معاندین و دشمنان اسلام بردهاند. اگر قرار بر برگزاری مناظره باشد، باید در فضا و موقعیتی انجام میشد که عامه مردم پذیرای آن باشند نه اینکه خروجی محتوایی آن، تشکیک در مسلمات میان شیعه و سنی باشد. انتخاب شخصیت علمی و سالیان سال خاک خورده مکتب اهل بیت(علیهمالسلام)، برای کرسی مناظره کنندهها، از امور بسیار مهم تلقی میشود. تاریخ ثابت نموده آنچه دستمایه دشمنان قرار میگیرد، عملکرد نادرست، سخن گفتن بدون دلیل معتبر و خلاصه عدم خودسازی بوده است.
مقام معظّم رهبری«مدّظلّهالعالی» در یکی از توصیههایی خویش به جوانها میفرمایند: «توصیه من به شما جوانهای عزیر، چه دانشجو و چه بقیه جوانها ... مسئله خودسازی است؛ خودسازی خیلی مهم است؛ هم در ابعاد فردی، هم در ابعاد جمعی. هم شخص خود شما باید خودسازی کنید، هم جمعتان باید به عنوان یک جمع خودسازی کند» سپس میفرمایند: «... انس با قرآن، ارتباط با قرآن، نماز با حضور، نماز در اول وقت، توجه به ادعیه ... مواردی است که به نظر من برای خودسازی لازم است. این کمک میکند به شما که از لغزشگاهها راحت عبور کنید، بسلامت عبور کنید. لغزشگاههایی وجود دارد؛ ترس، یک لغزشگاه است، تردید، یک لغزشگاه است، احساس ضعف یک لغزشگاه است، انگیزه ناسالم، یک لغزشگاه است ...».
و الحمدللّه ربّ العالمین