تعطیلی مهدکودکها و مدارس در پی تشدید آلودگی هوا، باعث شده است، بسیاری از مادران نتوانند در کنار فرزندان خود باشند؛ چراکه دورکاری برای برخی مشاغل مفهومی ندارد و یا اغلب شرکتهای خصوصی اجازه استفاده از چنین امکانی را نمیدهند. از این رو این شرایط آنها را با چالشی پیچیده و استرسزا مواجه و مدیریت همزمان مسئولیتهای حرفهای و کاری و مراقبت تماموقت از کودک این چالش را دو چندان میکند. در این صورت مراقبان دیگری نظیر پدربزرگ، مادربزرگ، اقوام و ... جایگزین میشوند.
این وضعیت نه تنها فشار روانی ناشی از احساس گناه و نگرانی برای غفلت از کودک یا عقبافتادن از کار را به دنبال دارد، بلکه تفاوتهای تربیتی نیز در این زمینه چالشبرانگیز است و میتواند در تربیت کودک آثار منفی به همراه داشته باشد. این مسئله ضرورت ایجاد راهحلهای انعطافپذیر در محیط کار و حمایت اجتماعی را پررنگتر میکند.
در این راستا ایکنا با نجمه خیراندیش، روانشناس و مشاور به گفتوگو نشسته و پاسخگوی سؤالهایی در زمینه چالشهای مادران شاغل شده است، مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
ایکنا ـ بسیاری از مادران شاغل پس از سپردن کودک به پدربزرگ و مادربزرگ یا اقوام با احساس گناه و نگرانی مواجه میشوند. به نظر شما این مادران چگونه میتوانند بر این استرس غلبه کنند؟
این احساس برای این مادران کاملاً طبیعی است، اما راههای عملی وجود دارد که میتوانند با کمک آنها بر این استرس غلبه کنند و از شکلگیری حس «غفلت از کودک» در ذهن خود جلوگیری کنند. اولین نکته این است که این مادران باید با خود مهربان باشند و به خود یادآوری کنند که سپردن کودک به افراد قابل اعتماد خانواده مانند پدربزرگ و مادربزرگ، به معنای غفلت نیست، بلکه نوعی تقسیم مسئولیت و استفاده از یک سیستم حمایتی سالم است. پدربزرگ و مادربزرگ معمولاً با عشق و تجربهای زیاد از کودک مراقبت میکنند و این محیط برای رشد عاطفی کودک مفید است، از این رو، از این منظر نباید نگران باشند.
دوم، مادران شاغل میتوانند بر کیفیت زمانی که با کودک میگذرانند تمرکز کنند، نه بر کمیت آن. وقتی بعد از کار به خانه میآیند، میتوانند تمام توجه خود را معطوف کودک کنند، با او بازی کنند، برایش کتاب بخوانند یا با هم صحبت کنند. حتی اگر این زمان کوتاه، اما عمیق و بدون حواسپرتی باشد، برای کودک بسیار ارزشمند است و پیوند عاطفی را تقویت میکند.
سوم، مادر درباره برنامه روزانه، وعدههای غذایی، زمان خواب و ارزشهای تربیتی با آنها گفتوگو کند. وقتی مادر بداند که مراقبتها مطابق با ارزشهای او انجام میشود، احساس آرامش بیشتری خواهد کرد. همچنین تشکر و قدردانی از پدربزرگ و مادربزرگ، رابطه را گرم و همکاری را بیشتر میکند.
چهارم، مادران میتوانند در طول روز با کودک تماس بگیرند، مثلاً یک تماس تلفنی یا ویدیویی کوتاه در زمان استراحت خود داشته باشند. شنیدن صدای یکدیگر به هر دو طرف آرامش میدهد و به کودک اطمینان خاطر میدهد که مادرش او را فراموش نکرده است.
پنجم، آنها باید به مزایای این شرایط نیز فکر کنند. کودک در کنار پدربزرگ و مادربزرگ ارتباط عمیقی با آنها برقرار میکند، از داستانها و تجربههای آنها میآموزد و مهارتهای اجتماعی بیشتری کسب میکند و این یک فرصت عالی برای کودک است تا رابطه عاطفی گستردهتر و قویتری را تجربه کند.
ششم، مادران شاغل باید مراقب سلامت روان خود باشند. آنها میتوانند با خودگوییهای مثبت، مانند اینکه «من هم برای خانواده درآمد لازم را تأمین میکنم و هم مادر دلسوزی هستم»، احساس گناه را کاهش دهند. همچنین صحبت کردن با مادران شاغل دیگر که در شرایط مشابه هستند، میتواند حمایتکننده باشد و به آنها نشان دهد که تنها نیستند.
هفتم، مشاهده نشانههای آرامش و شادی در کودک بسیار مهم است. اگر کودک سالم و شاد است، با اشتیاق به خانه پدربزرگ و مادربزرگ میرود و با خوشحالی پیش مادر برمیگردد، این نشان میدهد که مراقبت خوبی دریافت میکند؛ بنابراین حس غفلت از کودک بیشتر در ذهن مادر است تا اینکه در واقعیت وجود داشته باشد.
ایکنا ـ پدربزرگ و مادربزرگها اغلب براساس روشهای تربیتی نسل گذشته عمل میکنند، مثل سختگیری کمتر، توجه افراطی یا رژیم غذایی متفاوت را اعمال میکنند. بهترین راه برای هماهنگ کردن این تفاوتها بین سبک تربیتی والدین و سبک پدربزرگ و مادربزرگ، بدون ایجاد تنش در روابط خانوادگی چیست؟
بهترین راه برای هماهنگ کردن تفاوتهای تربیتی این است که ابتدا والدین با احترام و قدردانی از پدربزرگ و مادربزرگ، در یک فرصت مناسب و به آرامی در مورد چند اصل مهم و غیرقابل گذشت خود با آنها صحبت کنند. بهتر است روی مسائل کلیدی و ایمنی کودک مانند تغذیه، زمان استفاده از صفحههای نمایش یا ایمنی فیزیکی تمرکز کنند و در جزئیات کوچک سختگیری نکنند. والدین میتوانند برای پدربزرگ و مادربزرگ توضیح دهند که رعایت این اصول پایه، به آنها احساس آرامش میدهد و از طرفی نیز باید به تجربه و عشق آنها اعتماد کرد.
ایکنا ـ تماس مداوم کودک با دو محیط تربیتی متفاوت ممکن است باعث سردرگمی، لجبازی یا دوگانگی در رفتار کودک شود. چگونه میتوان این تأثیرات را به حداقل رساند و ثبات عاطفی را برای کودک حفظ کرد؟
برای جلوگیری از سردرگمی کودک، مهم است که قوانین اصلی و ارزشهای بنیادی در هر دو محیط یکسان باشد. برای مثال، اگر احترام به دیگران یا رعایت ایمنی، یک قانون اصلی در خانه والدین است، پدربزرگ و مادربزرگ نیز باید از همان قانون پیروی کنند. در عین حال، میتوان به کودک توضیح داد که هر خانه قوانین مخصوص به خود را دارد، مثلاً ممکن است ساعت خواب در خانه مادربزرگ کمی متفاوت باشد، اما اصول اخلاقی ثابت است.
ایکنا ـ چه راهکارهای عملی برای تعریف قوانین و حدومرزهای شفاف بین مادران شاغل و پدربزرگ و مادربزرگها وجود دارد تا از یکپارچگی در تربیت کودک اطمینان حاصل شود؟
یک راهکار عملی این است که والدین فهرستی شفاف و مکتوب از چند قانون کلیدی و مهم تهیه کنند و آن را با پدربزرگ و مادربزرگ در میان بگذارند. این فهرست باید کوتاه، واضح و حول محور سلامتی، ایمنی و نکات اخلاقی اساسی باشد، مثلاً محدودیت ساعت تماشای تلویزیون، نوع تنقلات مجاز یا ساعت خواب تقریبی. بهتر است این گفتوگو با جملاتی مثبت آغاز شود، مثلاً «از محبتهای شما بینهایت ممنونم، برای هماهنگی بیشتر چند نکته کوچک را با هم مرور کنیم». استفاده از جملات درخواستی به جای دستوری، حس مشارکت ایجاد و از تنش جلوگیری میکند.
ایکنا ـ پس از یک دوره تعطیلی ادامهدار که کودک بیشتر وقت خود را در کنار پدربزرگ و مادربزرگ گذرانده، چه راهکارهایی برای بازگشت آرام و بدون تنش او به روال عادی زندگی و قوانین خانه والدین پیشنهاد میکنید؟
در این شرایط نیاز به انتقال تدریجی و همراه با درک داریم. والدین بهتر است در روزهای اول با ملایمت بیشتری برخورد کنند و قوانین را یکباره و با سختی اعمال نکنند. میتوانند برای کودک توضیح دهند که «حالا که در خانه خودمان هستیم، مثل قبل ساعت خوابمان تغییر میکند» و همزمان، برخی از فعالیتهایی که در خانه پدربزرگ انجام میداد یا غذاهای مورد علاقهای که میخورد را گاهی در خانه تکرار کنند تا حس تعلق و پیوند حفظ شود. حفظ آرامش والدین و پیشبینیپذیر کردن برنامه روزانه جدید، به کودک کمک میکند تا خود را با شرایط تطبیق دهد.
انتهای پیام