کد خبر: 4300099
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۶
در پنجمین نشست جهاد و مقاومت علوی مطرح شد

چرا عمل به حقیقت دشوار می‌شود

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بابل، با بیان اینکه هیچ کس در جهان تمایل ندارد خود را باطل جلوه دهد و غالبا همگان خود را بر حق می‌دانند گفت: میدان توصیف حق وسیع‌ و میدان اجرای حق تنگ‌ترین میدان هاست، بنابراین ما برای شناخت حق نیاز به ملاک و معیاری داریم.

چرا عمل به حقیقت دشوار می‌شود

به گزارش خبرنگار ایکنا، پنجمین جلسه از سلسله مباحث «جهاد و مقاومت علوی» به همت باشگاه قرآنی دانشجویان نور سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور(جهاددانشگاهی) و با همکاری کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی بابل، به انگیزه ایامی که در آن به موضوع جهاد و مقاومت در آیات و روایات بیش از پیش توجه می‌کنیم با سخنرانی محمدهادی یدالله‌پور، دانشیار علوم و معارف دانشگاه علوم پزشکی بابل و با موضوع «حق‌جویی و حقیقت طلبی در نهج‌البلاغه» برگزار شد که در ادامه می‌خوانیم.

در جلسه پیش، در باب لزوم حفظ انسجام در امت اسلامی و تلاش‌ استعمارگران در زمینه ایجاد تفرقه در جامعه مسلمانان در طول تاریخ اشاره شد و بیان داشتیم که یکی از کارکردهای دین در پرتو حفظ وحدت و انسجام اسلامی، تألیف قلوب و ایجاد محبت به یکدیگر است و با تذکر این مطلب که هیچ امتی از تفرقه خیری ندیده است از بیانات امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه نشان دادیم که حفظ وحدت و انسجام مسلمین بسیار در نظر ایشان مهم و حیاتی بوده است.

در سلسله مباحث جهاد و مقاومت علوی در پنجمین و آخرین جلسه این مباحث، به موضوع «حق‌جویی و حقیقت طلبی در نهج‌البلاغه» خواهیم پرداخت. واژه حق و حقیقت یکی از پرطرفدارترین واژه‌ها در جامعه انسانی است؛ شما به هر ‌کس که از اندیشه‌ای برخوردار است نظر کنید، خواهید دید که در اشتیاق پناه ‌بردن به سایه‌سار حق و حقیقت ‌است و تلاش می‌کنند رفتار، گفتار و داوری‌های خود را بر مبنای حق بگذارند. درباره واژه حق باید گفت؛ این واژه به آن چیزی اطلاق می‌شود که مطابق با هستی و جریان درست آن باشد، به بیانی دیگر حق آن‌ ا‌ست که اتفاق می‌افتد و با رشد و تعالی سازگاری دارد و اگر کسی گفتار و رفتارش مطابق با حقیقت هستی باشد، او کسی است که در مسیر حق و حقیقت قرار گرفته است. باطل نقطه مقابل حق است و با حقیقت هستی تطابق ندارد و هر آن که گفتار و رفتارش آلوده به گمراهی، خرافه، نادانی و تباهی باشد از مسیر حق فاصله گرفته است و طبق آیه شریفه « وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» در سوره مبارکه اسراء آنچه که پیروز است و باقی می‌ماند حق و حقیقت است و باطل شکست‌خورده و نابود شدنی‌ست.

 

حق با علی‌ است

 

هیچ کس در جهان تمایل ندارد خود را باطل جلوه دهد و غالبا هر کسی خود را بر حق می‌داند؛ بنابراین ما برای شناخت حق نیاز به ملاک و معیاری داریم. ما روایات مختلف و فراوانی به نقل از پیامبر(ص) در دست داریم که حضرت علی(ع) را ملاک و معیار تشخیص حق از باطل قرار داده‌اند و بارها در مواضع مختلف این مسئله را تکرار کرده‌اند که میزان و ترازوی اعمال، اعمال علی بن ابی‌طالب(ع) است و اعمال مردم با اعمال او سنجیده شده، به  زبانی دیگر علی(ع) هر کجا و در هر موضعی که باشد و هر کاری که کند یا هر سخنی که بگوید حق با اوست و آن کار یا سخن او ملاک تشخیص حق از باطل است. این روایات در کتب معتبری از کتب اهل‌ سنت مانند «الإمامة و السیاسة» نوشته «ابن قتیبه دینوری»، «سنن ترمذی»، «تاریخ مدینه دمشق» تألیف «ابن عساکر دمشقی» و دیگر کتب وارد شده است، چنانچه ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق می‌نویسد: رسول خدا(ص) خطاب به علی بن ابی‌طالب(ع) فرمود: تو با حق هستی و حق با توست هر آنجا که روی بگردانی. بنابراین یک از راه‌های شناخت حق شخص امیرالمؤمنین(ع) است  که در ادامه حق را از منظر ایشان در نهج‌البلاغه خواهیم شناخت. 

 

حق؛ آسان در توصیف، دشوار در اجرا

 

حضرت امیر(ع) در نهج‌البلاغه، فهمیدن و درک این که چه چیز و چه عملی در مسیر حق و چه چیز یا عملی در مسیر باطل قرار دارد را آسان می‌داند؛ به طوری‌که هر کسی توان فهم آن را دارد، اما به ورطه عمل که می‌رسد عمل به حقیقت دشوار می‌شود، افراد با اینکه می‌دانند کار یا حرفی باطل است و حق چیست اما باز نمی‌توانند آن را اجرایی کنند، همانطور که در خطبه 216 می‌بینیم که می‌فرماید: «فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْیَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْیَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ»، یعنی میدان توصیف حق وسیع‌ترین میدان است و به آسانی می‌توان آن را فهمید و وصف کرد و میدان اجرای حق و انصاف در آن، تنگ‌ترین میدان‌هاست، زیرا که امام(ع) در موضعی دیگر در خطبه 376 حق را با وجود گوارایی، سنگین و دشوار می دانند و باطل را با وجود کشندگی، آسان و در دسترس معرفی می‌کند و تمایل بیشتر مردم به باطل و خلوت بودن مسیر حق را علت همین امر می‌داند.

 

حق جاده‌ای دوطرفه

 

حق مسئله‌ای دو جانبه و متقابل است؛ به عنوان مثال همانطور که مردم بر حاکم خود حقی دارند، حاکم نیز بر مردم تحت حاکمیت خود حقی دارد؛ به عبارتی همچنان که حاکم در قبال مردم وظایفی دارد و باید حقوقی را رعایت کند، مردم نیز وظایفی در قبال حاکم خود دارند. این مسئله دوجانبه بودن حق و وظیفه در تمام موارد صدق می‌کند مانند والدین و فرزند و زن و شوهر در تمام این موارد دو طرف همچنان‌که صاحب حقوقی هستند، مأمور به وظایف و رعایت حقوق دیگری هستند این مسئله در نهج‌البلاغه بسیار مورد توجه قرار گرفته چنانچه در رابطه با حقوق متقابل حاکم و مردم در خطبه 34 می‌فرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ» که ای مردم همانطور که من بر شما حقی دارم شما نیز بر من صاحب هستید.

 

مردم موظف به اطاعت از حکومت در فرامین حق هستند نه باطل

 

 امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر اطاعت مردم از حاکمان را اطاعتی مشروط می‌داند نه مطلق که شرط آن حرکت در مسیر حق و حقیقت است و زمانی که حکومت به باطل فرمان می‌دهد دیگر موظف به اطاعت نیستند. امیرالمؤمنین(ع) بارها به نقد و اندرزدادن حکومت و حتی شخص خود فرمان داده‌اند و ملاک یک جامعه درست را این می‌دانند که مردم آن بتوانند بدون لکنت از حاکم خود انتقاد کنند و حق خود را بگیرد چناچه در همان نامه به مالک از پیامبر(ص) نقل می‌کنند: «لن تُقَدَّسَ اُمّةٌ لا يُؤخَذُ للضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِن القَوِيِّ غيرَ مُتَعتَعٍ» یعنی جامعه‌ای که فرد ضعیف نتواند با صراحت حق خود را از قوی بگیرد آن جامعه مقدس نخواهد شد و زمانیکه  امام(ع) این مسائل را در رابطه حکومت خود که امام معصوم است می‌فرماید تکلیف سایر حاکمان که معصوم نیستند آشکار می‌شود. این موضوع نقد حکومت در زمان حکومت امام(ع) برجسته بوده است که معاویه این‌طور می‌گوید؛ که علی(ع) شما را نسبت به حاکمان گستاخ و دلیر کرده‌است. این مسئله در وصیت‌نامه الهی- سیاسی حضرت امام(ره) نیز به چشم می‌خورد که اگر حکومت در مسیر درست نمی‌رفت مردم موظف به نهی از منکر هستند.

انتهای پیام
captcha