کد خبر: 4300915
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۴
یادداشت

حسن بن علی(ع) صلح یا مهادنه؟

آنچه به فهم درست مسئله صلح امام حسن (ع) و معنای کاری که امام در زمانه خود انجام داده‌اند کمک می‌کند اصطلاحاتی است که خود امام برای عمل خویش برگزیده است، امام در روایتی که به نوعی دفاعیه‌های حضرت از عمل خویش در مقابل اعتراض دوستان محسوب می‌گردد با خطاب قرار دادند معترض (أبي سعيد عقيصا) ابتدا از اصطلاح مصالحه و پس از آماده شدن زمینه از عبارت مهادنه استفاده نموده‌اند.

جمعه//حسن بن علی(ع) صلح یا مهادنه؟مهدی دقیقی، استاد دانشگاه و تاریخ پژوه؛ در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داد، نوشت: در مسئله صلح امام حسن و معنای کاری که امام در زمانه خود انجام داده‌اند، آنچه به فهم درست موضوع کمک می‌کند اصطلاحاتی است که خود امام برای عمل خویش برگزیده است، امام در روایتی که به نوعی دفاعیه‌های حضرت از عمل خویش در مقابل اعتراض دوستان محسوب می‌گردد با خطاب قرار دادن معترض (أبي سعيد عقيصا) ابتدا از اصطلاح مصالحه و پس از آماده شدن زمینه، از عبارت مهادنه استفاده نموده‌اند.

حسن بن علی بن ابی‌طالب: مشهور به امام حسن مجتبی (۳-۵۰ق) بعد از امیرالمؤمنین علی(ع) دومین امام شیعیان است او ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) امامت نمود و هفت ماه نیز پنجمین خلیفه مسلمانان بود.

او نخستین فرزند امام علی (ع) و فاطمه (س) و نخستین نوه پیامبر (ص) محسوب می گردد. پیامبر او را «حسن» نامید و در مدت هفت سال عمر خود که با پیامبر(ص) گذراند محبوب او بود و در همین دوران حضوری پر رنگ در وقایع مهمی چون  بیعت رضوان و مباهله داشت و آیاتی از قرآن مانند اطعام(آیه 8، انسان) ، مَوَدَّت (آیه ۲۳ ، شوری)، تطهیر (آیه ۳۳ ،احزاب) درباره او، پدر، مادر و برادرش نازل گردیده است. به دلیل همین جایگاه، منابع شیعه و اهل سنت بزرگی و فضیلت او را نقل کرده‌اند. 

امام پس از شهادت امام علی(ع) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری به امامت الهی رسید و در همان روز بر منصب حاکمیت جهان اسلام نشست و بیش از 40 هزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند.(الإرشاد، شیخ مفید،ج‏۲، ص۹) اما معاویه از بیعت سرپیچی و از شام به عراق لشگرکشی کرد. امام نیز به فرماندهی عبیدالله بن عباس لشگری به سمت معاویه فرستاد و جنگی در گرفت که منتهی به واقعه‌ای گردید که از آن به صلح نام برده می‌شود. یکی از مهم‎ترین و پیچیده‌ترین مسائل دوره امامت او همین مسئله صلح است که حتی دوستان ناآگاه ایشان نسبت به آن معترض می‌شوند و در این اعتراض‌ها از آن به تعابیر مختلف از جمله  "مهادنه" نام برده می‌شود.

مهادنه چیست؟

در بحارالانوار شریف، باب هجدهم از ابواب مربوط به زندگی امام حسن(ع) به روایاتی می‌پردازد که در آن بازخورد تصمیم امام(ع) در یاران حضرت را گزارش می‌نماید و در همین گفتگوها تعابیر مختلفی چون تحویل، مداهنه، مصالَحَه، بیعت، خلع،..برای عمل امام(ع) با معاویه تعبیر و استفاده شده است که نوعا بار توهینی و اعتراض در خود دارد و امام را متهم به سستی می‌نماید.

آنچه در این میان به فهم درست موضوع کمک شایانی می‌نماید، اصطلاحاتی است که خود امام(ع) برای عمل خویش برگزیده و استفاده نموده است ، امام حسن(ع) در روایتی که به نوعی دفاعیه‌های حضرت از عمل خویش در مقابل اعتراض دوستان محسوب می‌گردد با خطاب قرار دادن معترض (أبي سعيد عقيصا) ابتدا از اصطلاح مصالحه و پس از آماده شدن زمینه از عبارت مهادنه استفاده نموده‌اند.


در ابتدای روایت امام(ع) نخست با عبارت "صالحت" (قلت للحسن بن علي بن أبي طالب يا بن رسول الله لم داهنت معاوية وصالحته وقد علمت أن الحق لك دونه وان معاوية ضال باغ؟) با معترض همراهی نموده و می‌فرمایند: علت مصالحه من با معاویه همان علت مصالحه پیامبر(ص) با بنی‌ضمره و بنی‌عشره و مصالحه پیامبر(ص) با مشرکان مکه هنگام انصراف از حدیبیه است.( عله مصالحتی لمعاویه علت مصالحه رسول الله لبنی‌ضمره و بنی‌عشره و اهل مکه حین انصرف من الحدیبیه/ اثبات الهداة، ج 5، ص 129، ح 17، ب 12،علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج ١ - الصفحة ٢١١) و با این بیان حکیمانه ضمن اتصال دادن نحوه عمل خود به عمل پیامبر(ص)، مشروعیت آن را اعلام و با نام بردن از قبایل طرف مصالحه پیامبر(ص) به بافت و خصوصیات حاکم بر شام و معاویه اشاره می‌کند؛ بافتی که متون متقدم تاریخی آن را گزارش نموده‌اند( الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۱۰) و قرآن نگرانی مسلمانان از این کافران پیمان‌شکن را مورد توجه قرار داده است (نساء/سوره۴، آیه۸۹-۹۰.)

امام مجتبی(ع) در قالب این بیان به تشبیه سپاه شام و شخص معاویه با قبایل طرف مقابل پیامبر(ص) می‌پردازد و برای همیشهِ تاریخ راه را برای پژوهشگران به جهت شناخت طرفین جنگ مشخص می‌نماید.

در ادامه روایت حضرت به صراحت از مهادنه سخن می‌گوید که فرق فاحش و مبنایی با عبارت مداهنه(لفظ به کار برده شده توسط معترض) لغت شناسان گفته‌اند: «مداهنه» عبارت است از؛ مشاهده منكر ناپسندى از كسى و قادر بودن بر رفع آن، ولى به خاطر رعايت جانب مرتكب يا به علّت كم مبالاتى و سستى در كار دين، متعرّض او نشدن و او را دفع نكردن (على اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 12، ص 18119) که در قرآن از آن نهی گردیده است. (سوره ى قلم (68)، آيه  9 )

امام(ع) با ادب و کرامت مداهنه را نفی و مهادنه را که در اصطلاح ترك کارزار و دست كشيدن از جنگ كافران تا مدّت معلومى است را جایگزین می‌کند که نه بار منفی مداهنه را دارد و نه به معنی صلح، صفا و دوستی و کنار آمدن با مرام و مسلک دشمن کافر است؛ بلکه فرصتی برای تنفس است، این لغت در اصل به معنای سکون است و اصطلاحا برای بیان "آتش بس" موقت میان مسلمانان و گروهی از کافران حربی به کار می‌رود. لذا بر آن، موادعه و معاهده که گویای حالت ناپایدار است، اطلاق می‌شود، اصطلاحی که امیرالمومنین (ع) در آتش‌بس جنگ صفین نیز استفاده فرمودندکه: «...وَلَعَلَّ اللَّه انْ يُصْلِحَ فى‌ هذِهِ الهُدْنَةِ امْرَ هذِهِ الْامَّةِ وَ لاتُؤْخَذَ بِأَكْظامِها فَتَعْجَلَ عَنْ تَبَيُّنِ الْحَقِّ، وَ تَنْقادَ لَاوَّلِ الْغَىِّ ...» بلكه خدا در اين فرصت آتش بس، صلح و آرامش و آنچه شايسته و صلاح امت بود، فراهم سازد. مهلت دادم تا مجارى تنفس و تفكر ملت بسته نشود و ناگريز نباشند در شناختن حق شتاب كنند و با عجله گمراهى را بر خود آغاز نمايند و بدان پايبند شوند.(نهج البلاغه نامه 54)

از مجموعه اسناد و گزارش‌های تاریخی و روایی مشخص می‌شود امام حسن(ع) با معاویه و سپاه شام صلح و مداهنه‌ای نداشتند که سستی ایشان در جنگ و جنگ آوری را تداعی نماید، بلکه امام مانند جدش رسول الله(ص) و پدرش امیرالمومنین(ع) در موقعیت خاص قرار گرفته و شیوه مهادنه را پیش گرفتند و به این سبب جان مومنان و اصل اسلام را حفظ نمودند.

انتهای پیام
captcha