کد خبر: 4309431
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۷
حجت‌الاسلام علیزاده موسوی مطرح کرد

استفاده بی‌رویه از قواعد نشانه‌شناسی؛ عامل خطا در تفسیر قرآن

پژوهشگر قرآنی گفت: استفاده از نظریه ریفاتر و بینامتنیت در تفسیر قرآن باید در چارچوبی معتدل و هم وزن با رویکردهای هرمنوتیکی و اعتقادی صورت بگیرد ولی اگر در چارچوب معتدل و هرمنوتیکی و اعتقادی متعادل نباشد، باعث بروز خطا در تفسیر قرآن خواهد شد.  

ارسال/ استفاده بی‌رویه از قواعد نشانه‌شناسی؛ عامل خطا در تفسیر قرآنبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحامد علیزاده موسوی، پژوهشگر قرآنی، 15 مهرماه در کرسی ترویجی «بررسی کاربست نظریه نشانه‌شناسی ریفاتر در پژوهش‌های قرآنی بینامتنی آنجلیکا نویورت؛ مطالعه موردی سوره توحید» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با اشاره به نظریه نشانه‌شناسی مایکل ریفاتر و تاثیر آن در مطالعات قرآنی به بحث بینامتنیت پرداخت و گفت: بینامتنیت در مطالعات قرآنی مورد استفاده زیادی قرار دارد؛ بینامتنیت بر این مبنا استوار است که هر متنی دارای یک پیش‌متن است و اینطور نیست که متن در خلأ ایجاد شده باشد. در قرن بیستم اولین فردی که در دهه چهارم قرن 19 میلادی بحث بینامتنیت را مطرح کرد فردی به نام جولیا کریستوا بود که این رویکرد را در تقابل با نقد منبع بنا کرد و اولین روشی هم که در مطالعات قرآنی مورد بهره‌برداری در غرب قرار گرفت، همین روش بینامتنیت بود. 

وی افزود: برخی این دو روش را یکی دانسته‌اند در حالی که این دو در تقابل با هم قرار دارند؛ افرادی چون فردينان دوسوسور، شخصیت مهم در بینامتنیت است که بحث هم زمانی و در زمانی را بحث کرده است. میخائیل باختین هم نظریه متون تک صدا و چند صدا و گفت‌وگومندی را مطرح کرده است. مایکل ریفاتر هم نفر بعدی است. او پژوهشگر حوزه ادبی است که به صورت خاص نشانه‌شناسی را در اشعار و ادبیات مورد توجه قرار داد. 

علیزاده موسوی بیان کرد: به اعتقاد وی شعر دارای لایه‌های بیرونی و درونی است یعنی یک، ظاهری که دیده می‌شود و دیگری، لایه زیرین متن که باطن و تأویل آن ظاهر است. در مطالعات بینامتنی، برای فهم رابطه بین باطن ظاهر باید فرایند چهار مرحله‌ای طی شود؛ اولین مرحله آن است که متن را به صورت خطی و ظاهری بخوانیم و معنای معمولی آن را بفهمیم. و مرحله دوم، مشخص‌کردن عناصری که قواعد زبانی را نقض کرده‌اند؛ اصل بحث ریفاتر هم در همین لایه و مرحله شکل می‌گیرد. او معتقد است که ما وارد عناصر  درونی شده و چیزهایی که سبب بی‌قاعدگی زبانی و ساختاری و ... می‌شوند، کشف می‌کنیم. 

استاد و پژوهشگر حوزه علمیه تصریح کرد: وقتی ما عناصر بی‌قاعده را بیابیم، ما را به متن پیشین و زیرمتن خواهد رساند. مرحله سوم، کشف تداعی‌ها و مرحله چهارم، استخراج شبکه ساختاری متن است. خانم آنجلینا نویورت هم براساس ادبیات نشانه‌شناسی وارد قرآن‌پژوهی شده است؛ او قرآن‌پژوهی آلمانی است که نگاه ادبی و ساختارگرایانه به قرآن کریم دارد و بیشتر مطالعات او هم با نگاه ادبی است. 

وی افزود: وی سوره‌های مکی اولیه را با این نگاه مطالعه کرده است و از روش ریفاتر بهره برده زیرا او معتقد است شعر رمزآلود است و بی‌قاعدگی فراوانی دارد. نویورت هم قرآن را شعرگونه می‌داند و ارتباط عمیقی بین قرآن و شعر ایجاد می‌کند. وی به بافت ادبی زمان نزول توجه دارد و یکی از مهم‌ترین بافت‌ها را اشعار آن دوره می‌داند و اسطوره در قرآن را بیان کرد.  

استفاده از نظریه نشانه‌شناسی ریفاتر

علیزاده موسوی با بیان اینکه مقالات ادبی و خاص دایره المعارف لایدن هلند توسط آنجلیکا نوشته شده است، اضافه کرد: نویورت نگاه نشانه‌شناسی ریفاتر را در مطالعات قرآنی استفاده کرد و گفت ابتدا باید ظاهر قرآن را بخوانیم و بفهمیم و بعد دنبال بی‌قاعدگی‌های زبانی در قرآن ارتباط و تداعی‌ها را شکل بدهیم تا به متن پیش متن و زیرمتنی که وجود داشته است برسیم. وی به صورت خاص وارد مطالعه سوره توحید شده است. ابتدا خوانشی خطی از این سوره دارد و اینکه این سوره چه بی‌قاعدگی دارد؛ وقتی به احد می‌رسد می‌گوید در این واژه نوعی بی‌قاعدگی وجود دارد؛ احد ما را به سمت زیرمتن و پیش متن می‌برد چون در واقع باید به جای احد، واحد استفاده می‌شد. 

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و  معارف قرآن اظهار کرد: او معتقد است چون شاعر از قصد از بی‌قاعدگی زبانی در اشعارش بهره می‌برد قرآن هم حتماً هدفی از این کار در کاربرد احد دارد تا ما را به پیش‌متن دیگری ارجاع دهد. او می‌گوید این واژه به آیه‌ای از تورات شبیه است که می‌گوید بشنو ای اسرائیل که خدای ما خدای احد است. یعنی احد واژه عبری است و چون قرآن خواسته است به این واژه عبری اشاره کند، از این کلمه استفاده می‌کند. علت هم این است که اهل کتاب و یهودیان زمان نزول قرآن را به آگاهی برساند و نوعی اشتراک ذهنی برای آنان ایجاد شود. همچنین به نظر وی دو آیه پایانی سوره توحید هم در رد اعتقادنامه مسیحیان است که خدا را مولود و زاده می‌دانند و مسیح را پسر خدا ولی این دو آیه فرموده است که نه زاده هست و نه زاییده و هیچ کفوی برای خدا وجود ندارد. 

استاد حوزه علمیه بیان کرد: قرآن متنی سرشار از استعاره و بلاغت و فصاحت و معانی ژرف و عمیق است که باطن  ظاهری دارد ولی اگر آن رویکرد وحیانی را کنار بگذاریم، معنایی را که نویورث برای تفاسیری دون شأن قرآن باز کرده، قابل نقد است، یعنی می‌توان گفت احد طبق قاعده در این آیه به کار رفته و بی‌قاعدگی رخ نداده است و این موضوع در مطالعات مفسران در تفاوت میان احد و واحد بیان شده که علامه طباطبایی در دو صفحه به این مسئله پرداخته است و تأکید دارد غیر از احد واژه دیگری نباید باشد. 

تفاوت احد و واحد

وی با بیان اینکه این برداشت نویورت نوعی سناریونویسی است، گفت: این تفسیر وی تفسیری ناصواب است زیرا در تفاوت بین واحد و احد باید گفت که واحد سرآغاز شمارش عدد است، در حالی که احد آغاز رقم شمارش واقع نمی‌شود و می‌توان گفت واحد و بعد اثنان ولی در مورد احد نمی‌توان اینگونه گفت. همچنین واحد غالباً برای اثبات است، مثلاً ما رایت رجلا واحدا و احد برای سلب است یعنی ما رایت احدا و وقتی در مقام سلب است، نفی عموم می‌کند یعنی هیچ کس دیگری وجود ندارد مانند همین قل هو الله احد.

علیزاده موسوی تصریح کرد: در نگاه کلی می‌توان از نظریات شناسه‌شناسی و ادبی در تفسیر استفاده کنیم ولی نیازمند دقت لازم است و نباید طوری نگاه کرد که قرآن را خارج از متنی وحیانی بدانیم، چیزی که مستشرقان گرفتار آن هستند. بسیاری از مفسران استفاده از یک واژه خاص را دقیقاً مراد و قصد خدا می‌دانند که حتماً هدفی در پی دارد، مثلاً در یکجا از کلمه بشر و در جای دیگر از انسان استفاده کرده است. 

وی در پایان تأکید کرد: استفاده از نظریه ریفاتر و بینامتنیت در تفسیر قرآن باید در چارچوبی معتدل و هم وزن با رویکردهای هرمنوتیکی و اعتقادی صورت بگیرد ولی اگر در چارچوب معتدل و هرمنوتیکی و اعتقادی متعادل نباشد، باعث بروز خطا در تفسیر قرآن خواهد شد.  

انتهای پیام
captcha