کد خبر: 4321247
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۱
خانواده؛ محور زندگی و آگاهی/ ۲۴

تحکیم خانواده؛ کلید پیشرفت کشور + فیلم

باید نگاه خانواده‌محور در تمامی عرصه‌ها از جمله آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد، بهداشت، روانشناسی و حتی در عملکرد مجلس و دولت حاکم شود. اگر این نگاه به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد، کشورمان در بهترین وضعیت ممکن قرار خواهد گرفت. 

افروز2در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز، خانواده به عنوان کانون آرامش و پایگاه اصلی تربیت، با چالش‌ها و فرصت‌های بی‌شماری رو‌به‌رو است. نقش خانواده در شکل‌دهی به شخصیت، تأمین سلامت روان و ایجاد یک جامعه پویا بر کسی پوشیده نیست. اما چگونه می‌توان این نهاد مقدس را در برابر طوفان‌های فکری و فرهنگی این عصر، استحکام بخشید و بر غنای آن افزود؟

مؤسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی «خاتم» در همکاری با خبرگزاری ایکنا با باور به اینکه خانواده اسلامی، سنگ بنای تمدن نوین اسلامی است، مجموعه‌ای ارزشمند از درس گفتار‌های تخصصی را با عنوان «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» تولید کرده است.

در این سلسله گفتار‌های آموزشی، اساتید و صاحب‌نظران برجسته به بررسی ژرف‌ترین مباحث در حوزه‌های سلامت روان، تربیت نوجوان، تحکیم بنیان خانواده و سواد رسانه‌ای و ... خواهند پرداخت. با ما در این سفر معرفتی همراه شوید تا بیاموزیم چگونه می‌توان خانواده را به کانونی امن، پرنشاط و پایدار برای پرورش نسل فردا تبدیل کرد.

غلامعلی افروز، استاد دانشگاه تهران در بیست و چهارمین قسمت از مجموعه آموزشی «خانواده؛ محور زندگی و آگاهی» به تبیین موضوع «خانواده؛ محبوبترین بنای هستی» پرداخته است که در ادامه با هم می‌بینیم و می‌خوانیم.

جایگاه و حقوق همسر در کانون خانواده

پس از خدای مهربان، مکرم‌ترین افراد پدر و مادر هستند. بوسیدن دست والدین ثواب بسیاری دارد و در این تردیدی نیست. اما نزدیک‌ترین شخص به ما که می‌توانیم در سرنوشت یکدیگر دخیل باشیم و سرنوشت هم را رقم بزنیم، همسر ماست. در واقع، توجه به همسر، تمکین از او و تأمین معاش همسر، واجب‌تر از تأمین معاش پدر و مادر است و این مسئله بسیار مهمی است.

تأمین نفقه همسر واجب است، اما نفقه مادر برعهده من نیست. به مادرم کمک می‌کنم و همسرم نیز دوست دارد این کمک را بدهد، اما این کمک واجب نیست. اگر به مادرم کمک نکنم، ممکن است مورد سرزنش قرار گیرم، اما اگر هزینه‌های زندگی، بهداشت، مسکن و معاش همسرم را تأمین نکنم، ممکن است مجازات شوم. این دو حالت بسیار با هم تفاوت دارند و این حقوق، امری جدی است.

دقت کنید که باید همسرم رازدار من باشد، چون او مانند لباس رازدار من است. خداوند نیز بر رازداری تأکید دارد.

اگر به مادرم کمک نکنم، ممکن است مورد سرزنش قرار گیرم، اما اگر هزینه‌های زندگی، بهداشت، مسکن و معاش همسرم را تأمین نکنم، ممکن است مجازات شوم

در بسیاری از جا‌ها صحبت کرده‌ام و همسرم نیز از شنوندگان بوده است. مثلاً در دبستان پسر و دخترم، وقتی از مادران دعوت می‌شد، من به عنوان سخنران حضور داشتم. باید تلاش کنم تا شرمنده نشوم و همسرم به من نگوید که؛ چرا آنچه را که می‌گویی عمل نمی‌کنی، در حالی که قرآن بر عمل تأکید دارد، «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ».

اگر به آنچه می‌گویم عمل نکنم، نشانه نقصان عقلانی است. هوش با عقل متفاوت است؛ هوش یک ابزار است، مانند شمشیر، اما عقل به معنای حکمت و تدبیر است. اگر کسی به گفته‌های خود عمل نکند، یعنی حکمت ندارد و دچار نقصان عقلانی است.  

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ»، آقای افروز، به مردم و خانواده‌ها می‌گویید؛ «با همسرت مهربان باش. به بچه‌ها محبت کن، اما سر همسرت داد می‌زنی؟» این نشان می‌دهد که من باید شرمنده باشم، اگر عمل نکنم. بسیار مهم است که ما به آنچه می‌گوییم عامل باشیم و باید رازدار یکدیگر باشیم.  

لزوم رویکرد خانواده‌محور در سیاست‌گذاری

تمامی امکانات و اقدامات باید بر محوریت خانواده متمرکز باشد؛ خانواده یک جهان است و هر فرد در هر اقدامی باید خانواده را در نظر گیرد. خانواده عزیزترین و محبوب‌ترین بنیان جامعه است و لازم است چند دقیقه‌ای در این حوزه تأمل کنیم. باید کاری انجام دهیم که خانواده، محور جهان باشد. برای مثال، اگر وزارت صنعت قصد تولید یخچال یا اجاق‌گاز را دارد، باید به خاطر داشته باشد که زوج‌های جوانی که تازه صاحب خانه‌ای ۳۰، ۴۰ یا ۵۰ متری شده‌اند، فضای کافی برای قرار دادن یخچال‌های سایدبای‌ساید را ندارند. از سوی دیگر، برخی تبلیغات به‌طور افراطی و تنها برای کسب درآمد، به‌طور مداوم در تلویزیون نمایش داده می‌شوند. این تبلیغات مکرر و گاه نامتناسب، نه تنها مصرف‌گرایی را افزایش می‌دهند، بلکه باعث دل‌زدگی، خستگی و حتی عصبانیت در مردم می‌شوند. باید در زمینه تبلیغات بسیار مراقب باشیم، چراکه گاهی اوقات این تبلیغات شایسته نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، اخلاق‌مدار نیستند و حتی ویران‌کننده خانواده هستند. برخی از این تبلیغات با عناوینی مانند «زنگ بزنید و برنده میلیونی شوید» اقدام ناشایستی را ترویج می‌کنند که بار‌ها به آن اشاره شده است.  

این امر بسیار مهم است که حتی وزارت صنعت اعلام کند که مثلاً ۲۰ درصد از تولیداتش را به یخچال‌های کوچک و چند فوت اختصاص دهد که مناسب محل کار یا استفاده زوج‌های جوانی باشد که فعلاً فرزندی ندارند و نیاز محدودی به فضای ذخیره‌سازی دارند. تولیدات باید با در نظر گرفتن خانواده باشد؛ برای خانواده طراحی شوند، استوار و بادوام باشند. در واقع، همه تولیدات وزارتخانه‌ها باید با نگاهی خانواده‌محور توسعه یابند.

به عنوان مثالی دیگر، قاضی محترمی را در نظر بگیرید که باید در مورد فردی که مرتکب تخلف شده و ممکن است به زندان محکوم شود، تصمیم‌گیری کند. فرض کنید این فرد دارای دختری دانشجو در آستانه ازدواج و پسری دانش‌آموز است و مادر خانواده نیز منبع درآمدی ندارد. زندانی شدن سرپرست خانواده چه تأثیر منفی بر سلامت، معیشت، آرامش و حتی ازدواج به‌موقع دختر خانواده خواهد داشت؟ بنابراین، حکم قاضی باید دارای پیوست فرهنگی و خانوادگی باشد و قاضی باید به این ابعاد توجه کند. این معنای خانواده‌محوری است و دادگستری و قوه قضائیه نیز باید خانواده‌محور عمل کند.

مجلس نیز هر قانونی که تصویب می‌کند، باید تأثیرات و تبعات آن را بر خانواده‌ها، اعم از مثبت یا منفی، به دقت بررسی کند. باید دید که این قانون بر سفره و زندگی خانواده‌ها در سراسر کشور چه اثری می‌گذارد. نباید صرفاً با نگاه سیاسی یا برای نمایش اقدام کرد، بلکه باید پیامد‌های واقعی قانون بر خانواده‌ها، اعم از همسر، فرزندان، عروس، داماد و پدربزرگ و مادربزرگ سنجیده شود. خانواده‌محوری به همین معناست، دولت و مجلس باید در تصویب هر قانونی، تأثیر آن بر کانون خانواده را به عنوان معیار اصلی در نظر بگیرند.

ضرورت تعامل خانواده و مدرسه 

خانواده‌محوری به این معناست که اگر دانش‌آموزی یک یا دو بار دیر به مدرسه رفت، معلم، مدیر یا مشاور مدرسه باید با خانواده تماس گیرند و علت تأخیر یا غیبت را جویا شوند. همچنین، اگر دانش‌آموزی دیر به خانه برسد، لازم است خانواده با مدرسه ارتباط برقرار کند. این تعامل دوسویه بین خانواده و مدرسه امری ضروری است. در برخی کشور‌های جهان، گاهی مادران به‌عنوان دستیار معلم در کلاس حاضر می‌شوند. این مادران ممکن است پزشک، ماما، دندانپزشک، متخصص یا روانشناس باشند، اما به نوبت و به‌عنوان دستیار معلم خدمت می‌کنند. دانش‌آموزان باید درک کنند که کلاس درس به خانواده و خانواده نیز به مدرسه گره خورده است و این پیوند باید با مسجد محل نیز حفظ شود. حفظ این مثلث مقدس (خانواده، مدرسه و مسجد) برای سلامت دانش‌آموزان حیاتی است.

اگر دانش‌آموزی ۱۰ بار دیر به مدرسه بیاید یا مثلاً دو روز غیبت کند و به همکلاسی خود بگوید که بیمار است، در حالی که از خانه خارج شده، اما به مدرسه نیامده، ممکن است حوادث ناگواری رخ دهد. برای مثال، ممکن است مشخص شود که او با دوستانش به میدانی رفته تا مواد مخدر بخرد تا توزیع کند. در چنین شرایطی، نه خانواده از موضوع خبر دارد و نه مدرسه. اگر معلمی دو روز متوالی دانش‌آموز را غایب ببیند، نباید بی‌تفاوت باشد؛ باید بپرسد چرا این دانش‌آموز دو روز به مدرسه نیامده است. اگر خانواده پس از پایان ساعت مدرسه، فرزند خود را خسته ببیند، در حالی که او در مدرسه نبوده، این نشان‌دهنده غفلت است. معلمان و مشاوران در پیشگاه الهی مسئول هستند؛ در جامعه مطلوب، همه مردم نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند. اگر مدرسه خانواده‌محور عمل نکند، دانش‌آموز آسیب خواهد دید. بسیاری از موارد افت یا واماندگی تحصیلی به این دلیل رخ می‌دهد که خانواده در جریان امور تحصیلی و رفتاری فرزند نیست.

اگر دانش‌آموزی دیر به خانه برسد، لازم است خانواده با مدرسه ارتباط برقرار کند. این تعامل دوسویه بین خانواده و مدرسه امری ضروری است. در برخی کشور‌های جهان، گاهی مادران به‌عنوان دستیار معلم در کلاس حاضر می‌شوند

معلم کلاس اول باید دانش‌آموزان را با صورت جلسه‌ای به معلم کلاس دوم تحویل دهد و به‌طور مثال اعلام کند؛ «من ۳۵ دانش‌آموز شاد، باهوش و باانگیزه را به شما تحویل می‌دهم». سپس معلم کلاس دوم همین روال را تا پایه ششم و حتی دبیرستان ادامه دهد. این زنجیره ارتباطی ضروری است؛ اگر چنین کاری انجام نشود، متأسفانه واماندگی تحصیلی افزایش خواهد یافت. برای مثال، از هر یک میلیون دانش‌آموزی که وارد کلاس اول می‌شوند، حداقل باید ۹۵۰ هزار نفر دیپلم بگیرند و این در کشور‌های مختلف، متفاوت است.

در برخی کشور‌ها رقابت سالمی برای کاهش نرخ ترک تحصیل وجود دارد. برای مثال، سوئد اعلام می‌کند که از هر ۱۰۰ دانش‌آموز پایه اول، ۹۷ نفر دیپلم می‌گیرند و حتی زیر ۳ درصد ترک تحصیل نیز دستاورد بزرگی محسوب می‌شود و مورد تقدیر سازمان‌هایی مانند یونسکو قرار می‌گیرد. متأسفانه در کشور ما، از هر یک میلیون دانش‌آموز، حدود ۷۰۰ هزار نفر موفق به اخذ دیپلم می‌شوند. ممکن است گفته شود برخی از این افراد به کار مشغول می‌شوند، مانند پسرانی که به قالیبافی یا مکانیکی روی می‌آورند. اما در این شرایط نیز باید مدرسه سیار یا نماینده مدرسه هفته‌ای دو روز به محل کار دانش‌آموز سر بزند و آموزش‌های لازم را ارائه دهد. یک مکانیک ۱۶ ساله نیز باید زیر پوشش آموزش‌های حرفه‌ای مدرسه قرار گیرد. سخن را کوتاه می‌کنم؛ اگر خانواده‌ها با مدرسه تعامل نداشته باشند، افت تحصیلی و واماندگی تحصیلی افزایش خواهد یافت.

خانواده؛ محور بنیادین نظام‌های اجتماعی

به‌دلایلی پژوهشی در تمامی کانون‌های اصلاح و تربیت ایران انجام دادم؛ از زاهدان تا کرمانشاه و از بابل تا یزد، تقریباً همه مراکز را از نزدیک بررسی کردم. زمانی که در این کانون‌ها با نوجوانان زیر ۱۸ سال مواجه شدم، نخستین پرسش این بود: «چگونه به اینجا افتادی؟ چه اتفاقی افتاد؟» اغلب پاسخ می‌دادند: «فلان موقع... مگر تو مدرسه نبودی؟» و جواب می‌شنیدم: «نه، دیگر مدرسه را رها کرده بودم».

بسیاری از این نوجوانان که به حال خود رها شده‌اند، اغلب مورد پیگیری معلم، مدیر یا مشاور مدرسه قرار نگرفته‌اند و این نشان می‌دهد که مدرسه و خانواده، نسبت به هم بی‌تفاوت هستند، مدرسه برای خانواده است و خانواده برای مدرسه نیست. در واقع، خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بی‌بدیل و جاودانه بشری است و هیچ نهاد دیگری هم‌تراز آن نیست. همه نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها، از آموزش و پرورش و بهداشت تا امور خارجه، بازرگانی و صنعت برای تحکیم خانواده و تأمین نیاز‌های آن ایجاد شده‌اند. همه این نهاد‌ها زیر نظر خانواده قرار دارند و در خدمت آن هستند.

بسیاری از نوجوانانی که به حال خود رها شده‌اند، اغلب مورد پیگیری معلم، مدیر یا مشاور مدرسه قرار نگرفته‌اند و این نشان می‌دهد که مدرسه و خانواده، نسبت به هم بی‌تفاوت هستند

برای مثال تصور کنید پنج خانواده که هر کدام شامل چندین عضو هستند، به جزیره‌ای کوچک بروند و کشور مستقلی تشکیل دهند. در این جامعه کوچک، هر یک از اعضای خانواده براساس توانایی‌هایش نقشی بر عهده می‌گیرد؛ آن که مهارت تدریس دارد، آموزش کودکان را عهده‌دار می‌شود و وزیر آموزش می‌شود؛ آن که در زمینه پزشکی یا پرستاری مهارت دارد، مسئول سلامت می‌شود؛ فردی دیگر که در تجارت چالاک است، با جزایر دیگر ارتباط برقرار کرده و مایحتاج را تأمین می‌کند و به نوعی وزیر بازرگانی می‌شود و دیگری نیز به تأمین آسایش و رفاه خانواده می‌پردازد. این مثال نشان می‌دهد که در آغاز شکل‌گیری هر جامعه، تمامی امکانات، مؤسسات و نهاد‌ها به‌منظور تأمین شایسته نیاز‌های زیستی، شناختی، روانی و عاطفی خانواده پدید آمده‌اند.  

لزوم تعامل مؤثر خانواده و مدرسه

اگر خانواده‌ها با مدرسه در تعامل مؤثر باشند، شاهد کاهش تقریبی ۳۰ درصدی افت تحصیلی در کشور خواهیم بود. بسیاری از مدارس عملکرد مناسبی دارند، اما برخی نیز نیازمند اصلاحات اساسی هستند. متأسفانه باید اذعان داشت که برخی از این مراکز آموزشی عملاً به کانون‌های اصلاح و تربیت تبدیل شده‌اند. برای درک بهتر این موضوع، کافی است به آمار زندان‌های کشور مراجعه کنید. حدود ۹۰ درصد از بزهکاران، پیش از موعد مدرسه را ترک کرده‌اند. برای مشاهده مصداق عینی، می‌توانید پژوهشی میدانی انجام دهید. به عنوان مثال، در محدوده میدان جمهوری تا بهارستان بین ساعات ۱۰ تا ۱۲ ظهر حضور یابید. بسیاری از جوانانی که در آنجا مشغول فروش وسایل، موبایل یا ارز هستند، یا اصلاً تحصیلات را به پایان نرسانده‌اند یا دارای دیپلم هستند. حتی نوجوانان ۱۴ یا ۱۵ ساله‌ای را خواهید دید که در ساعات مدرسه، در روز‌های عادی غیرتعطیل مانند سه‌شنبه یا شنبه، در خیابان‌ها پرسه می‌زنند.

سؤال اینجاست که وزیر آموزش و پرورش، به عنوان مسئول اصلی کودکان و نوجوانان در سن تحصیل (و نه صرفاً دانش‌آموزان ثبت‌نام شده) در قبال این افراد چه تکلیفی دارد؟ هر کودکی بین ۶ تا ۱۸ سال که در هیچ یک از مدارس کشور حضور ندارد، اگر دچار آسیب شود، شما و همکارانتان مسئول هستید. باید به دنبال خانواده این کودکان رفت و پرسید چرا آنها به مدرسه نمی‌روند؟ این که گفته می‌شود «از بین ۳۵ دانش‌آموز، یکی نیامده باشد، چه بهتر!» جمله‌ای است که کاملاً با اندیشه قرآنی در تضاد است. خداوند در قرآن کریم تأکید می‌فرماید: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» و ارزش هر انسان را برابر با همه جهان می‌داند. تولد هر کودک، رویدادی بااهمیت و تبریک‌برانگیز از منظر پروردگار است. خداوند می‌فرماید؛ «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا،  هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان‌ها را زنده داشته است.» ارزش انسان از نگاه قرآن کریم، به اندازه همه انسان‌هاست.  

اگر خانواده‌ها با مدرسه در تعامل مؤثر باشند، شاهد کاهش تقریبی ۳۰ درصدی افت تحصیلی در کشور خواهیم بود. بسیاری از مدارس عملکرد مناسبی دارند، اما برخی نیز نیازمند اصلاحات اساسی هستند

حال سؤال این است؛ آقای معلم محترم، وقتی دانش‌آموزی دو یا سه روز متوالی در مدرسه حاضر نمی‌شود، آیا می‌پرسید کجاست؟ آیا می‌دانید ممکن است در خیابان‌ها پرسه بزند؟ تصور کنید فردی به او نزدیک شود و با وعده‌ای، چون پول یا غذا، از او بخواهد بسته‌ای را به مقصدی برساند. آن بسته ممکن است حاوی مواد مخدر باشد و آن نوجوان ناخواسته و ناآگاهانه به شبکه توزیع مواد آلوده شود. متأسفانه ده‌ها نفر به این شکل گرفتار می‌شوند. اگر از آنها بپرسید چگونه در دام افتادند، بسیاری خواهند گفت که ترک تحصیل و عدم نظارت، آغاز ماجرا بود.

بنابراین، جناب آقای وزیر محترم که انسانی متعهد و دلسوز هستید، توجه داشته باشید که طبق قانون، مسئولیت کودکان و نوجوانان در سن مدرسه (School-age children) که در کلاس درس حاضر نیستند، در صورت بروز هرگونه آسیب، بر عهده شما، مدیران، معلمان و همه مسئولان آموزشی است. محور قرار دادن خانواده و ایجاد پیوند مستحکم بین نهاد خانه و مدرسه، امری حیاتی برای نجات آینده سازان این مرز و بوم است.

تحول نظام آموزشی و حمایت اجتماعی

اگر نظام آموزش و پرورش ما بر محور خانواده استوار شود، کشوری سالم خواهیم داشت و از بسیاری از آسیب‌ها پیشگیری می‌کنیم. دیگر شاهد واماندگی نخواهیم بود. برای مثال، اگر دختری ۱۵ یا ۱۶ ساله تمایل نداشته باشد به دبیرستان (متوسطه دوم) برود، بلکه بخواهد قالیبافی یاد بگیرد و مشغول به کار شود، باید سیستم ما این امکان را به رسمیت بشناسد. در هر منطقه، آموزش و پرورش باید آن کارگاه قالیبافی یا هر محیط کار مشابهی را، به منزله یک «کلاس سیار» در نظر گیرد. لازم است به‌صورت دوره‌ای (مثلاً یک روز در میان) مشاور یا معلم به آنجا مراجعه کند تا وضعیت آن دختر را بررسی کند: سرپرست و کارفرمای او کیست؟ دستمزدش چقدر است؟ آیا مورد آزار یا سوءاستفاده قرار نمی‌گیرد؟ آیا از او استثمار جنسی نمی‌شود؟ این رویکرد درباره پسری ۱۴-۱۵ ساله که در یک مکانیکی کار می‌کند یا مشغول به کار در چاپخانه یا کارگاه تریکوبافی در زیرزمینی در محدوده بهارستان است نیز صدق می‌کند. در تمامی این موارد، برای هر فرد زیر ۲۰ سال، باید نهاد آموزش و پرورش نماینده‌ای بفرستد تا اوضاع را رصد و کنترل کند. منظور آزادی عمل بی‌ضابطه نیست، بلکه این است که هر جایی که این نوجوانان حضور دارند، باید زیر پوشش و نظارت تربیتی و حمایتی «مدرسه» تعریف شود. این دیدگاه، راهکاری اساسی، کاربردی و عملی است و ما چاره‌ای جز حرکت به سمت آن نداریم.

اگر نظام آموزش و پرورش ما بر محور خانواده استوار شود، کشوری سالم خواهیم داشت و از آسیب‌های بسیاری پیشگیری می‌کنیم و دیگر شاهد واماندگی نخواهیم بود

آموزش خانواده، تنها نهاد فطری و جهان‌شمول کشور است. اگر همه ارکان بر محور خانواده متمرکز شوند، کشور به گلستانی پررونق تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی، بخش اعظم زندان‌ها خالی می‌شود، آسیب‌پذیری اجتماعی کاهش می‌یابد، ترافیک و شلوغی کمتر می‌شود، مصرف سوخت بهینه می‌شود و مردم با دقت و سلامت بیشتری زندگی خواهند کرد. مدارس رونق می‌گیرند، خانواده‌ها شاد می‌شوند و آمار طلاق کاهش می‌یابد.

باید زندگی، خانواده‌محور باشد و به خانواده‌ها بیندیشیم. قوه قضائیه محترم، قوه مجریه محترم، قوه مقننه (مجلس) و به طور کلی «قوه خانواده» باید در کانون توجه تمامی نهاد‌ها قرار گیرد. تمامی اندیشه‌ها، مصوبات، احکام قضات، تصمیمات دولت و مجلس باید با محوریت «خانواده» باشد. آموزش و پرورش باید خانواده‌محور باشد. نظام بهداشت و درمان و همچنین سازمان نظام روانشناسی نیز باید خانواده‌محور (یا به تعبیری «خانه‌محور») شوند. بدین معنی که برای هر ۵۰۰ خانوار، یک روانشناس-مشاور و یک پزشک متخصص خانواده (با تخصصی مشابه پزشک اورژانس) در نظر گرفته شود. حتی وزارت بازرگانی نیز باید خانواده‌محور عمل کند و به سفره خانواده توجه داشته باشد. در یک کلام، همه‌چیز باید در خدمت خانواده باشد.

ضرورت تأسیس وزارت خانواده 

بیش از ۳۰ کشور جهان دارای وزارت خانواده هستند. اهمیت این نهاد به‌حدی است که باید مفهوم خانواده را به‌درستی درک کرد. نگوییم، اداره خانواده و زنان. خانواده دو رکن اصلی زن و مرد دارد و خانواده از زن و مرد تشکیل می‌شود و فرزندان نیز بخش مهمی از آن هستند. هنگامی که از خانواده سخن می‌گوییم، به‌طور طبیعی زنان، مردان، کودکان، نوجوانان و جوانان را شامل می‌شود. بنابراین، لازم نیست به‌صورت کلیشه‌ای عناوینی مانند «خانواده و زنان»، «خانواده و نوجوانان» یا «خانواده و جوانان» را به‌کار ببریم؛ چراکه همه این گروه‌ها در درون خانواده معنا می‌یابند.

باید از نگرش‌های کلیشه‌ای دوری کنیم و به‌جای آن، بر مفهوم جامع «خانواده» تأکید کنیم. بر این باورم که بسیاری از مسئولان ارشد کشور با این دیدگاه موافق هستند. به یک وزارت خانواده پراقتدار نیاز داریم که برنامه‌های خانواده‌محور را در تمامی قوا و بخش‌های مختلف پیگیری و هماهنگ کند. تأسیس این وزارتخانه حتی می‌تواند با کمترین هزینه محقق شود. برای مثال، سازمان بهزیستی می‌تواند به‌عنوان هسته اصلی این وزارتخانه عمل کند و سایر بخش‌ها مانند معاونت امور زنان، بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان، و سازمان بازنشستگی نیز در آن ادغام شوند.

باید نگاه خانواده‌محور در تمامی عرصه‌ها از جمله آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد، بهداشت، روانشناسی و حتی در عملکرد مجلس و دولت حاکم شود

با این ادغام و هماهنگی، می‌توانیم وزارتخانه‌ای ایجاد کنیم که وظیفه سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و تقویت نهاد خانواده را بر عهده گیرد. این وزارتخانه می‌تواند خدماتی همچون پزشک خانواده، روانشناس خانواده، مشاور خانواده و وکیل خانواده را ساماندهی کند و با هزینه‌ای اندک، اثربخشی بالایی داشته باشد. چنین اقداماتی امکان‌پذیر است.

متأسفانه گاهی طرح چنین ایده‌هایی با بی‌توجهی رو‌به‌رو می‌شود. برخی ممکن است اهمیت خانواده را به‌درستی درک نکرده یا به دلایل مختلف آن را در اولویت قرار ندهند. مسائل سیاسی و اقتصادی گاهی آن‌قدر پررنگ می‌شوند که مباحث بنیادین مانند تحکیم خانواده تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند. در حالی که اگر به ریشه‌ها و بستر‌های اساسی جامعه مانند خانواده توجه شود، بسیاری از چالش‌های دیگر نیز به‌طور غیرمستقیم حل خواهند شد.

باید نگاه خانواده‌محور در تمامی عرصه‌ها از جمله آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد، بهداشت، روانشناسی و حتی در عملکرد مجلس و دولت حاکم شود. اگر این نگاه به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد، یقین دارم که به لطف خداوند، کشورمان در بهترین وضعیت ممکن قرار خواهد گرفت. 

سلامت و دل‌آرام و پرتوفیق باشید.

انتهای پیام
خبرنگار:
سمیه قربانی
captcha