جهت مشاهده تاریخچه و ویژگیهای آرامگاه سعدی اینجا کلیک کنید
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، شرفالدین مصلحبن عبدالله شیرازی، شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او «سعدی» است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است.
شرحی بر زندگینامه سعدی
سعدی در شیراز مرکز فارس در حوالی سال 563 دیده به جهان گشود. در آن زمان در شیراز اتابکان فرمانروا بودند. هنگام تولد سعدی، حکمران شیراز اتابک مظفرالدین تکله، سومین پادشاه از اتابکان فارس بود و از ده سال پیش تکله در مقابل اتابکان عراق بدشواری مقاومت میکرد و همچنین مورد دستبرد و غارت اتابکان آذربایجان نیز قرار میگرفت و شاعر پر آوازه در میان همه این بینظمیها در شهر شیراز رشد میکرد.
پدر سعدی، عبدالله در خدمت سعدبن زنگی بود که احتمال دارد شاعر شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حقشناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده است.
بعد از مرگ پدر، سعدی در شیراز تنها ماند و در نتیجه وی که از همان دوران بر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشتنما بود، رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال 574 تا 604 هجری قمری یعنی تا سال فوت اتابک سعدبن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکر در بغداد ماند.
هنگامی که سعدی برای تحصیل به نظامیه رفت، مدرسه از گذشتهای پر افتخار بر خوردار بود و تا زمان سعدی، آثار فراوانی در مورد الهیات، فقه و تفسیر قرآن تألیف کرده بودند که نشان از بزرگی و اعتبار این مدرسه بود.
سعدی روح بیقراری داشت ضمن اینکه خانواده او نیز از هم میپاشد و این موجب شد تا در طول حیات خود سفرهای فراوانی را انجام دهد. وی در کلیات از سفر به آسیای مرکزی، هندوستان، شام، مصر، عربستان، حبشه و مغرب بدون کمترین سرنخی برای اینکه ترتیب این سفرها معلوم شود، نام برده است.
سعدی عازم مکه شده و بعد از انجام مناسک حج، عازم مصر میشود و بعد از چندی به دلیل شروع جنگهای صلیبی عازم تونس شد و بعد ار آرام شدن جنگ، سعدی با کشتی به سمت شیراز راه افتاد که ابتدا در بیتالمقدس توقفی کوتاه میکند و از آنجا به سوی دمشق رهسپار میشود و در سایه امنیت شهر دمشق فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز به دست آورد.
سرانجام شیراز جلو چشمان او نمایان گشت و در واقع موقع تقاعد سعدی از مسافرت فرا رسیده بود، تقاعدی داوطلبانه و سرشار از سربلندی و مجاهدت؛ تا این زمان سعدی فقط اشعاری بهصورت مجزا سروده بود و در طی دو سال دو شاهکار شعر اخلاقی او یعنی بوستان در سال 636 و گلستان در سال بعد آن 637 خاتمه یافت که نام سعدی را جاودان کردند.
سعدی با خاطری آسوده به آرامی به پایان عمر خود نزدیک میشد. از مرگ بانیان عظیمالشأن اندیش ایرانی مانند خواجه نصیرالدین طوسی، شمس تبریزی، جلالالدین رومی دیری نمیگذشت و سعدی در میان شاعران موفق نسل جدید تنها به جا مانده بود.
تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزست زیرا شرح حالنویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی 17 آذر 670 و دیگری مهر ماه سال 671 هجری قمری را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند.
نگاهی به آثار سعدی
سعدی شاعر فیلسوف نیست بلکه شاعری است که تعالیم اخلاقی را بر گرفته از آموزههای اسلامی و قرآنی آموزش میدهد و در تمامی اشعار و روایتهای خود در گلستان و بوستان به این نکات توجه دقیقی دارد. در واقع میتوان گفت بخشی از اشعار سعدی که موجب مانایی او در ادبیات اسلامی شد، جنبههای عرفانی آثار اوست که این شاعر پارسیگوی تلاش فراوانی را در جهت تلفیق فرهنگ غنی ایرانی با فرهنگ اسلامی انجام میدهد. برخی او را شاعری دارای مناقب معنوی و برخی او را شاعری معمولی میدانند. در ادامه گزارش خود به سراغ نظرات کارشناسان و اساتید بخش زبان و ادبیات پارسی میرویم و نظرات آنها را پیرامون عرفان آثار سعدی میخوانیم.
نگرش عرفانی و معرفتی سعدی، اجتماعی است
خسرو قاسمیان، عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در این رابطه به خبرنگار ایکنا گفت: سعدی از تحصیلکردههای حوزههایی است که با اندیشههای قرآنی، اسلامی و عرفانی آشناست یعنی به تعبیر دیگر سعدی در حوزه عرفان نظری اطلاعات قابل توجیه دارد و در حوزه عرفان عملی اطلاع دقیقی در دست نیست ولی تذکرهها و گزارشها خبر از این میدهد که سعدی نیز گرایشهای عرفانی داشته است.
وی افزود: اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم در متنها و اشعار سعدی اعم از گلستان، بوستان و غزلیات در این سه آثار مهم سعدی رگههایی از مباحث عرفانی مشاهده میشود و در بوستان سعدی نیز در باب عشق مطالبی دارد مانند: چو شوریدگان می پرستی کنند/ بر آواز دولاب مستی کنند؛ یا آن بیتی که میگوید: دلارام در بر، دلارام جوی/ لب از تشنگی خشک، برطرف جوی؛ اینها اشارههای عرفانی است که در آثار سعدی بسیار فراوان است مخصوصاً در بوستان قطعه و حکایتی دارد درباره محمود و ایاز که بهصورت نمادین آورده است.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: نگرش عرفانی و معرفتی سعدی اجتماعی است به این معنا که گاهی زمینی و اجتماعی میشود و این نگرش معرفتی سعدی قضاوتی میکند میان عالم و عابد، بین دانشمند و معلمی که در جامعه است با عابد ز خانقاه و احیاناً صوفی که در زاویه و خلوت به سر میبرد؛ سعدی در اینجا دیدگاه دانشمند و عالم را میپسندد و این را بر دیدگاه صوفی یا عابد خلوت نشین برتری میدهد.
وی افزود: نتیجه قضاوت سعدی این است که میگوید عالم و دانشمند در پی نجات جامعه و کسانی که در گرفتاریهای جامعه غرق شدهاند، است اما آن عارف، عابد و صوفی علیالظاهر کسانی که اینگونه هستند در پی نجات خود هستند و میخواهند خود را از مهلکه نفس و گرفتاریهای دنیا نجات دهد ولیکن عالم میخواهد دانشآموزان، دانشجویان و مردمی که نیاز به او دارند را نجات دهد؛ این بدان معنا نیست که سعدی منکر عرفان است چون خودش در جای دیگری میگوید: مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست؛ این عالم و ربانی همان عارف و ربانی به اصطلاح عارف بالله است.
اوج عرفان شیعی در آثار سعدی مشاهده میشود
این پژوهشگر شعر و ادب فارسی اظهار کرد: در بوستان قطعهای وجود دارد که نابترین و اوج عرفان شیعی و اسلامی است زیرا ترجمه، اشاره، بازآفرینی یا توضیح و تفسیری بر فرمایش حضرت علی(ع) است آنجا که میگوید: گر از دوست چشمت بر احسان اوست/ تو در بند خویشی نه در بند دوست؛ که در اینجا سعدی تأکید میکند اگر به امید احسان خداوند هستی، در بند خویش هستی در بند خداوند و یا در جایی دیگر میگوید: خلاف طریقت بود کاولیا/ تمنا کنند از خدا جز خدا؛ این دو بیت عصاره و حاصل این داستان سمبلیک، نمادین و عرفانی و دقیقاً یادآور فرمایش امام علی(ع) است که در خطاب به خداوند میفرماید من تو را به خاطر شوق بهشت و ترس از جهنمت عبادت نمیکنم بلکه به خاطر شایستگی و حقانیتت عبادت میکنم؛ عصاره اوج عرفان ما اینگونه است که این بیت را میسراید.
وی اظهار کرد: آثار سعدی لبریز از جلوههایی از اخلاق، معرفت و عرفان است اما اینکه سعدی چقدر به حرف خود عمل کرده و عامل بوده خیلی زیاد برای ما روشن نیست؛ قطعاً میدانیم که سعدی با عرفان نظری آشنا بوده و حتماً اهل خلوت و راز و نیاز بوده است که البته حرفهای ضد و نقیضی در مورد او وجود دارد که برخی او را تا اوج کرامات معنوی برده و برخی او را یک انسان معمولی میدانند اما علائم گفتاری سعدی که دال بر مباحث معرفتی و رویکردهای عرفانی و قرآنی است فراوان است.
سعدی فرهنگ ایرانی و اسلامی را با یکدیگر تلفیق کرد
بنا بر این گزارش، کوروش کمالی سروستانی، رئیس مرکز سعدیشناسی نیز به خبرنگار ایکنا گفت: سعدی شاعری است که نوشتهها و آثارش برگرفته از فرهنگ ایرانی و اسلامی است و سعدی این دو را با یکدیگر تلفیق کرده و شاید عامل ماندگاری آثار او در همین باشد.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: برخیها دیباچه گلستان را در توحید قویترین متن فارسی میدانند؛ متنی که الطاف خداوند، وظایف بندگان و رابطه این دو را با یکدیگر تبیین میکند که از این حیث با توحیدیهای قرآن قابل سنجش است.
وی اظهار کرد: توصیف صفات جمالی و جلالی خداوند و همچنین بخشش و رحمت الهی در مقابل بندگانش، نمادی از همان رحمت جاری و ساری در قرآن مجید است.
به گزارش ایکنا، محمدیوسف نیری، استاد دانشگاه شیراز نیز در سیزدهمین درس گفتارهایی درباره سعدی که به بررسی «عرفان سعدی» اختصاص داشت، عنوان کرد: سخن گفتن درباره عرفان سعدی هم دشوار است و هم آسان. چرا که مکتب عرفانی او، مانند سخنش، با همه شفاف و زیبا بودنش، سهل و ممتنع است. بحث کردن درباره عرفان سعدی، نیاز به مقدمه دارد که ذهن ما چه تعریفی درباره عرفان، تصوف و شهود ارائه میدهد.
وی با اشاره به عرفان سعدی گفت: سعدی یک عارف است؛ یعنی کسی است که در آثارش، در راه شناخت خود و شناخت انسان گام برداشته است. او مجموعهای است از عقل ابنسینایی، ذوق روزبهانی، تجارب شهودی خودش و عوامل زمانی و مکانی و این مجموعه، عرفان سعدی را میسازد.
هیچکدام از عرفا به اندازه سعدی، شفاف سخن نگفتهاند
نیری با بیان اینکه در این وادی، هیچ یک از عارفان ما به مانند سعدی، روشن و شفاف سخن نگفتهاند، گفت: ما در هیچ یک از آثار سعدی، تصاویر پیچیدهای را که مولانا به کار میبرد، نمیبینیم اما تصاویر سعدی، ساده و به دور از چنان پیچیدگیهایی است. کلام او پیرایهای ندارد و حتی در غزلیاتش هم صنعت پیچیدهای به کار نمیبرد و این سادگی کلام، با صورت ظهوری و شکل تجلی روزبهانی آمیخته میشود و ترکیبی از ظریفترین مباحث عرفانی اهل شهود را میسازد.
نویسنده «ذوالقرنین در میان نور و ظلمت» با تأکید بر اینکه سعدی در عرفان، نقد قدسی دارد، گفت: نقد قدسی یعنی اعمال خود را در ترازوی نقد گذاشتن تا دریابیم که این اعمال بر شخصیت ما چه تاثیری گذاشتهاند و سعدی بسیار زیبا و مو به مو، به نقد قدسی میپردازد.
وی گفت: جالب است که سعدی حتی خودش را هم نقد میکند؛ شاید نقد قدسی را بتوان زمینهساز عرفان اسلامی دانست که زمینه وسیع آن در قرآن و نهجالبلاغه هم به روشنی آشکار است .
این استاد دانشگاه ابراز کرد: در برخی از ابیات سعدی نوعی توحید ذوقی وجود دارد و نشان میدهد که سالک مقام وحدت خود را درک میکند و هنگامی که انسان مقام وحدت خود را درک نکند به مقام توحید ذاتی دست نمییابد و حاصل توحید ذوقی مقام فرج الهی است که در اشارات و تنبیهات ابن سینا نیز آمده است و کیفیت سیر و سلوک و مراتب دل و تبدیل دل به مقام توحید، شکوهی است که نهایت بهجت و سعادت انسان را میرساند.
گزارش تصویری آرامگاه سعدی را اینجا ببینید