خسرو قاسمیان، عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، با اشاره به برگزاری همایش «قرآن و ادبیات» بههمت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی فارس و سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاه کشور به بیان نکاتی پیرامون پیوند ادبیات و قرآن پرداخت.
وی اظهار کرد: بی گمان قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان در تمام زوایای زندگی ما حضور و نفوذ دارد و به همین ترتیب در میان شعرای مشهور ما مخصوصاً شعرای عارف ما، قرآن کریم حضور و نفوذ ویژهای دارد؛ در مثنوی حافظ، سعدی و تمام شعرایی که میشناسیم حضور قرآن را بسیار پررنگ میبینیم.
توازن و آهنگ؛ وجه اشتراک قرآن و ادبیات فارسی
قاسمیان ادامه داد: اما با توجه به اینکه قرآن در واقع دارای یک آهنگ مخصوص است و کلامش از یک توازن و آهنگ ویژهای برخوردار است؛ در ادبیات ما هم به همین نحو این سجع و آهنگ را مشاهده میکنیم.
این پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاههای شیراز با بیان اینکه یکی از ویژگیهای عمده ادبیات فارسی و به ویژه شعر، آهنگ است، افزود: اما نثر فارسی در مواردی به ویژه در میان برخی سخنوران و بزرگان و نویسندگان مانند سعدی آهنگ ویژه تری دارد و در نثر نیز به آن سجع گویند.
وجود سجع در ادبیات و توازن در قرآن کریم
وی اظهار کرد: در گلستان سعدی این سجع را به مراتب زیبا میبینیم و اگر درست نگاه کنیم، قرآن کریم نیز به ویژه برخی از آیات و سورههای آن از آهنگ دلنشینتری برخوردار است اما قرآن را به این کلام آهنگین، سجع نمیگویند و به نام سجع مطرح نمیکنند چون در این صورت معنا تابع لفظ میشود ولی در قرآن به دلیل اینکه چنین چیزی نیست به آن توازن گویند.
قاسمیان تأکید کرد: حقیقت این است قرآن کریم به ویژه بسیاری از سور و آیات پایانی آن، مخصوصاً سورههای پایانی از یک آهنگ و هارمون دلنشینی برخوردار است البته اینگونه نیست که کلام قرآن به همین سبب در شعر ما وارد شده است چون شعر فارسی آهنگ عروض مخصوصی دارد.
عروض ادبیات فارسی، دقیقترین عروض زبانهای مختلف است
عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، عروض نثر و شعر فارسی را دقیقترین عروض در زبانهای مختلف دانست و افزود: اما یک وجه اشتراک میان قرآن و ادبیات و شعر فارسی و همچنین، برخی از نثرهای فارسی مشاهده میکنیم.
وی اضافه کرد: در قبل از اسلام و نزول قرآن، کاهنان عصر جاهلیت کلامشان آهنگین بود برای اینکه در مخاطب خود تأثیر گذارند و این کلامهای آهنگین تا حدودی به جادوگری و شعر نزدیک میشده است.
قاسمیان با اشاره به وجوه برجسته قرآن کریم در ادبیات گفت: یکی از وجوه برجسته قرآن که حتی برخی از قرآنپژوهان گذشته به عنوان اعجاز قرآن مطرح کردهاند این است که میگویند اعجاز قرآن یک اعجاز لفظی است اما در این مسئله اختلاف نظر است.
اعجاز منحصر به فرد قرآن در ادبیات بهصورت لفظی و معنایی است
این پژوهشگر شعر و ادب فارسی افزود: برخی از قرآن پژوهان این اعجاز را لفظی و برخی دیگر معنوی میدانند اما به نظر میرسد اعجاز قرآن در زوایای مختلف از جمله لفظ و معناست که این اعجاز منحصر به فرد است.
محتوای ادبیات فارسی بیشتر از هر چیزی از قرآن نشئت گرفته است
وی بیان کرد: چنانچه میان قرآن و ادبیات فارسی نگاهی داشته باشیم بیشتر از هرچیز ادبیات ما از محتوای قرآن نشئت گرفته و استفاده کرده است؛ به ویژه برخی از شاعران برجسته فارسی مانند مولوی، عطار، سنایی، حافظ، سعدی و بسیاری دیگر از شعرا و شاعران گذشته بهویژه از قرآن به شکل معنایی و به شیوههای مختلف استفاده کردهاند.
قاسمیان افزود: یعنی آهنگ و شکل محتوایی و لفظی قرآن را به خدمت شعر و ادب فارسی گرفتهاند و سعی کردند تلمیحاتی به قرآن کریم داشته باشند بنابراین حضور قرآن در ادبیات فارسی در دو بعد کلی شناور میبینیم یکی در بعد معناگرایی و استفاده از معانی بلند قرآن که به چند شکل در ادبیات ما جلوهگری دارد و دیگری در بعد لفظ، هارمون و آهنگ.
این استاد شعر و ادب فارسی دانشگاههای شیراز اضافه کرد: البته این آهنگ را نمیتوان گفت ادبیات فارسی حتماً و لزوما از قرآن گرفته است بلکه عروض فارسی یک آهنگ ویژهای دارد و در این دو وجه باید ببینیم بین ادبیات فارسی و قرآن چگونه رابطه برقرار میشود.
وی با تأکید بر اینکه آن چیزی در ادبیات ما بیشتر جلوهگری میکند، جنبههای محتوایی قرآن است ولی در نثر فارسی هم باز حضور قرآن کریم را در قالب لفظی و محتوایی مشاهده میکنیم.
ادبیات فارسی بدون قرآن چندان چیزی برای گفتن ندارد
قاسمیان تصریح کرد: لفظ قرآن کریم برای اینکه از کاهنان تحدی بطلبد، موسیقیایی شده است ولی ادبیات فارسی، عرب و جهانی آهنگ را که با فطرت انسان متناسب است به خدمت خود گرفته است و این اشتراکی بین قرآن و ادبیات است اما در محتوا مشاهده میکنیم که ادبیات فارسی بهصورت فراوان از قرآن کریم استفاده کرده است در حقیقت میتوان گفت ادبیات ما بدون قرآن، چندان چیزی برای گفتن ندارد.