فروش در سینمای ایران، امروز یکی از دغدغههای اصلی کسانی است که به نوعی در سینما سرمایهگذاری کردهاند. این دغدغه باعث شده که یک سبک از فیلمسازی در سینمای کشورمان رایج شود که گیشهها را به خود اختصاص داده، آن نیز فیلمهای فارسی است که این روزها به شدت در سینمای کشورمان رایج شدهاند. فیلمهایی که به اسم طنز روی پرده میروند، گواه بارز این ادعا هستند. البته ما در این یادداشت نمیخواهیم درباره کیفیت این فیلم سخن بگوییم، چون در حوصله این یادداشت نمیگنجد، اما میخواهیم بگوییم چرا فیلمی چون «یاسین» با این تعداد کم سینما روی پرده میرود، اما فیلمی چون «گینس» باید سالنهای بسیاری را در اختیار داشته باشد.
وقتی این گونه بحثها پیش میآید برخی این موضوع را مطرح میکنند که رونق سینما مستلزم حمایت از سینمای بدنه است. این گفته در جای خود صحیح است، اما نمیتوان به بهانه فروش، آثار ارزشی را از صحنه اکران خارج کرد. منظور این است که اگر خواهان نمایش فیلمهای سرگرم کننده هستیم هیچ اشکالی در این زمینه وجود ندارد؛ به شرطی که این امکان را به صورت مساوی در اختیار فیلمهای قرآنی نیز قرار دهیم، نه اینکه فیلمی چون «یاسین» تنها در اندک سینماهایی آن هم به صورت تک سانس روی پرده برود.
مطلب دیگر اینکه عدهای از فروش پایین فیلمهایی چون «یاسین» استفاده میکنند تا فیلمهای قرآنی را مورد هجمه قرار دهند و ادعا کنند که این فیلمها در اکران عمومی جایگاهی ندارند؛ در صورتی که امکان رقابت را به هیچ وجه برای آنها فراهم نشده است، حتی این اتفاق (نابرابری) در اکران در ماه رمضان شکلی بسیار جدیتر به خود گرفته است، چون معمولاً باب است که مردم در ایام ماه مبارک بعد از افطار به سینماها بروند، اما «یاسین» در وسط روز، آن هم در یک سانس در برخی سینماها به نمایش در میآید، در عوض فیلمهایی چون «نهنگ عنبر» و «گینس» تمامی سالنها را در اختیار دارند، آیا با این رویکرد میتوان انتظار داشت فیلم قرآنی در فروش موفقیتی داشته باشد؟
امکان نمایش برای فیلمهای قرآنی در اکران مساعد نیست
درباره چرایی به وجود آمدن چنین وضعیتی هم چند دلیل را میتوان متصور شد که به اختصار به شاخصترین آنها اشاره میکنیم. ابتدا اینکه متاسفانه در بحث اکران سینماداران تصمیم گیرنده اصلی شدهاند. این موضوع نیز سبب شده تا تنها فیلمهایی که گیشه را هدف خود قرار دادهاند مورد توجه آنها باشد، در صورتی که سازمان سینمایی باید سیاستی را بیندیشد تا به واسطه آن بتوان امکان نمایش را برای همه فیلمها به صورت عادلانه فراهم آورد. مطلب دیگری که باید به آن توجه داشت عدم حمایت فیلمهای قرآنی در بحث تبلیغات است که باعث شده این کارها دیده نشود، در صورتی که امروزه بخش عمدهای از مخاطبان سینما به واسطه تبلیغات شهری و تلویزیونی برای دیدن یک فیلم سینمایی ترغیب میشوند.
موضوع دیگر، سلیقه تماشاگران تلویزیون است که به واسطه تولیدات سطح پایین، افت کرده است و همین عامل هم سبب شده تا فرصت برای فیلمهای سخیف در سینماها فراهم شود. در صورتی که در کشوری اسلامی که سینمای آن ادعای دینی بودن دارد، فیلمهای ارزشی باید حرف اول را در گیشه بزنند یا دست کم در شرایطی برابر با آثار دیگر رقابت کنند. البته نکته دیگری که در این بحث باید به آن اشاره کرد، بحث مخاطبان سینماست که محدود به عدهای خاص شده است، در صورتی که بخش عمدهای از مردم که از قشر مذهبی هستند ارتباط خود را با سینما قطع کردهاند.
دوری قشر متدین از سینما هم دو دلیل دارد؛ ابتدا اینکه فیلمهای مورد نظر خود را در سینماها نمیبینند و مطلب دیگر اینکه برای آنها اطلاعرسانی صحیح انجام نمیشود. این گفته را با ذکر مثالی بهتر توضیح میدهیم. فیلم «شیار 143» کاری ارزشمند درباره مادران شهداست که کیفیت نسبتا خوبی دارد. در ضمن اطلاعرسانی صحیحی نیز پیرامون این کار به درستی صورت گرفته بود. برای همین استقبالی که از فیلم به عمل آمد، مثالدنی بود. این اتفاق را میتوان باز هم در سینما تکرار کرد به شرطی که مسئولان سینمایی خواهان آن باشند.
فیلمهای قرآنی باید با امکانات کافی تولید شود
موضوع دیگری نیز در این بحث مطرح است آن نیز به کیفیت فیلمهای قرآنی برمیگردد. این دست فیلمها کارهایی نیستند که به هر طریقی بخواهیم در آن آزمون و خطا کنیم، چون معنا و مفهوم آن با اعتقادات یک ملت گره خورده است. برای همین وقتی فیلمی در این حوزه ساخته میشود باید امکانات لازم در اختیار داشته باشد. همچنین فیلمسازی که پشت دوربین این قبیل کارها قرار میگیرد هم باید کیفیت بالای حرفهای داشته باشد، هم اینکه به مضمون مورد نظر دلبستگی قلبی، آنگاه است که میتوان انتظار داشت فیلمهایی چون «رنگ خدا» و «بچههای آسمان» تولید شود، آثاری که قلب هر انسان را میلرزاند و مجذوب خود میکند.
درباره فیلمهای قرآنی باید به این موضوع هم توجه داشت که چه کسانی در جلوی دوربین این دست تولیدات قرار میگیرند. منظور این است که فیلم قرآنی باید جذابیت تصویری داشته باشد. برای رسیدن به این خواسته یکی از راهها، استفاده از بازیگران محبوب است. برای همین اگر خواهان این امر هستیم باید از تمامی عواملی که در اختیارمان است برای رونق سینمای مورد نظرمان بهره ببریم.
مطلب پایانی اینکه سینمای دینی مختص به گروه یا دستهای خاص نیست که هر کس بخواهد از آن استفاده ابزاری ببرد. برای همین اگر خواهان رونق سینمای مورد نظرمان هستیم باید در این فیلمها گرایشات سیاسی را لحاظ نکنیم و تنها هدفمان اشاعه فرهنگ قرآنی باشد. در این شرایط میتوان توقع داشت در طولانیمدت به سینمای مطلوب در این حوزه دست یابیم.