کانون نبأ بررسی میکند؛
فرهنگ و بصیرت اسلامی؛ عامل رشد و توسعه در ایران
کانون خبرنگاران نبأ: شاید تا به حال کلمه آدم بیفرهنگ یا جمله چرا فرهنگش را نداری؟ به گوشتان خورده باشد فرهنگ را بهصورت اکتسابی و ارثی فرا میگیریم، بسته به اینکه کجا متولد شدهایم، در چه منطقه و در چه خانوادهای رشد و نمو کردهایم، فرهنگهای مختلفی ایجاد میشود، فرهنگ افراد با هم متفاوت است و از فرد به فرد و جامعه به جامعه تغییرپذیر و متفاوت است.
سیدمصطفی هاشمی، کارشناس مسائل ژئوپلتیک در گفتوگو با کانون
خبرنگاران ایکنا، نبأ، در رابطه با نقش فرهنگ در رشد و توسعه یک کشور بیان کرد:
ابتدا باید
فرهنگ را تعریف کنیم؛ فرهنگ در واقع شامل یک مجموعه عوامل ذهنی و دینی است
که بهعنوان روح حاکم بر ابعاد سیاسی، اقتصادی در جامعه متبلور میشود و
مجموعه
این عملکردها تبدیل به باور مردم میشود؛ در تعریف فرهنگ باید بگوییم که
فرهنگ در
حقیقت ناشی از کنشها و واکنشهای رفتاری مردم در جامعه است که به صورت خاص
نمود
دارد.
وی افزود: بهعنوان نمونه نظام سیاسی لیبرال برای خود یک بعد فرهنگی دارد و میخواهد
ابعاد باورهای مردم را در عرصه لیبرالیسم جلوه دهد، ساختار فرهنگی لیبرالیسم از
ابعاد مختلفی تشکیل شده است، یک بعد فردگرایی است، یک بعد تساهل است که در فرهنگ
لیبرال مشاهده میکنیم.
کارشناس مسائل ژئوپلتیک گفت: مجموعه همه کنشها و واکنشهای افراد بر مبنای مؤلفههایی که
ذکر شد شکل میگیرد و لذا در یک چنین نظامی چیزی که در حقیقت در یک نظام سیاسی
لیبرال نمایش داده نمیشود و یک نظام سیاسی لیبرال دولت را در حد یک ناظر دارد که
میتواند یک نظارت کلی بر جامعه داشته باشد؛ در چارچوبی که ذکر شد،
مؤلفههایی زیادی مثل کار و تلاش، تبادل فرهنگی با اقلیتها، توجه به منافع اسلام و
منافع ملی در اسلام، مؤلفههای اصلی که ارزشها و باورهای مردم را تشکیل میدهد، حقمحور هستند.
هاشمی تصریح کرد: خدامحوری، باور داشتن به عدالت و معاد، وجود دنیای پس از مرگ، عدل
الهی و مؤلفههایی همچون الگوی مصرف کار و تلاش و احترام به یکدیگر و والدین،
توجه به منافع اسلام و منافع ملی، وجود وجدان کاری، پرهیز از اسراف، دقت بر انضباط
اجتماعی، قناعت، مقاومت و تأکید بر مبانی اسلامی، مؤلفههای زیر بنای فرهنگ
جامعه اسلامی را تشکیل میدهند.
وی در ادامه افزود: فرهنگ مقوله کمی
نیست که بتوان ان را ارزیابی کرد و سنجید، سنجش توسعه فرهنگی در نظام سیاسی اسلام
امکانپذیر نیست در حالی در نظام سیاسی لیبرال و غربی این امر تقریبا قابل انجام
است؛ با این وجود ما شاهد مفاهیمی مثل توسعه سیاسی و اقتصادی و توسعه فرهنگی در
جوامع در حال توسعه هستیم، بنابراین استفاده از ادبیات فرهنگی به این دلیل که در
ادبیات توسعه تأکید بر کمیسازی مؤلفه هاست در حالیکه استفاده از ادبیات فرهنگی در
نظام سیاسی اسلام مورد پذیرش نیست چون در ادبیات اسلام و مبانی نظری اسلام قابل
کمیسازی نیست.
نارساییهای فرهنگی در ایران
مهری رشیدی کارشناس مسائل روانشناسی و مشاور در گفتوگو با کانون
خبرنگاران ایکنا، نبأ در این مورد بیان کرد: یکی از مشکلات فرهنگی ما تملق و چاپلوسی افراد برای رسیدن به اهداف خود در مقابل مدیران است و
دیگری ضعف در مطالعه مردم به خصوص نسل
جوان است، کمی آمار ساعت مطالعه کودکان عدم علاقه به مطالعه میان آنها،
تأییدی بر این موضوع است، درحالیکه کتابهای علمی و تاریخی باید در رأس
باشند و فرهنگ مطالعه رواج پیدا کند.
وی
در ادامه افزود: یکیدیگر از مشکلات ما کاهش مسائل اخلاقی است، مثل بیرون
انداختن آب دهان در
کوچه و بازار که حالت زنندگی دارد و این هنوز در بین برخی از افراد رواج
دارد، از دیگر مشکلات فرهنگی ما پایه اساسی برای ازدواج است که باید بر اساس
عشق، ایمان و تفاهم صورت گیرد، ولی معیارهای مادی مانند نوع
لباس و ماشین ارزش میشوند و اینها همه نشان از تجملگرایی است و ارزشها
به ضد ارزش تبدیل میشود و این آسیب، اذهان عمومی را هم در بر میگیرد و
به دنبال آن استرس و پریشانی اعصاب و درگیری بیشتر میشود
و همین طور به علت عدم توانایی در کنترل رفتار خودشان میآیند، آسانترین
راه، یعنی
عصبانی شدن را در نظر میگیرند و متاسفانه والدین ایرانی همین راه را
انتخاب
میکنند.
رشیدی در ادامه گفت: از دیگر مشکلات جامعه امروزی ما، پرتوقعی است که از کودکی دیده میشود، ما
ایرانیها بسیار شبیه به هم و به خاطر دیگران زندگی میکنیم در حالیکه هر کدام
توانمندیهای متفاوتی داریم و افراد میخواهند جای دیگری باشند، هیچ کس
جسارت واقعی را ندارد که خودش باشد.
این کارشناس مسائل روانشناسی
گفت: فرهنگ تعصب در فکر برخی افراد که حاضر به شنیدن عقاید دیگر نیستند از
دیگر مشکلات جامعه است، افرادی که از شنیدن انتقاد، میترسند ؛مورد
دیگر خرافهپرستی است که از زمان قدیم بسیار رواج داشته است،
ایدهالگرایی و مقایسه، از مشکلات دیگر جامعه است، به طور مثال خریدهای غیر
ضروری به منظور خودنمایی در جامعه دیده میشود.
وی
افزود: ما نمیتوانیم در همه ابعاد اول باشیم و این باعث میشود که
اعتماد به نفس ما کاهش پیدا کند؛ ظاهرگرایی و از هم سبقت گرفتن زیاد
دیده میشود
که برخی از مردم ژستی میگیرند که با شخصیت خودشان خیلی تفاوت دارد و این
باعث میشود اعتماد به نفس در این افراد کم شود، اگر فرد خودش را باور کند
مورد
قبول مردم واقع میشود.
رشیدی در پایان گفت: در آخر به این نکته
اشاره کنیم که همه گذشته بعد از اسلام را نباید یکجا تخریب و ستایش کنیم و باید بر اساس نکات مثبت و نقاط ضعف از تکرار اشتباهات گذشته درس گرفته و از تکرار آنها بپرهیزیم.
بصیرت اسلامی
حسین مطلبی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مرکز
ملی فضای مجازی و مرکز مطالعات راهبردی دانا، در مورد چگونگی رسیدن به بصیرت اسلامی
در گفتوگو با کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، بیان کرد: برای واژه فرهنگ تعاریف متفاوتی وجود دارد
اما به نظر من یکی از زیباترین
تماثیلی که در باب فرهنگ صورت گرفته تعبیر مقام معظم رهبری است که فرمودهاند، «فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم» اما اینکه وجوه این
تمثیل چیست؛
نخستین وجه شباهت فرهنگ با هوا این است که همانطور که ما
هر لحظه ناگزیر از مواجهه و تنفس هوا هستیم، به همان شکل ناگزیر از مواجهه با
پدیدههای فرهنگی هستیم، تمام اطراف ما را پدیدههای فرهنگی فراگرفتهاند.
وی ادامه داد: دومین وجه شباهت این دو این است که همانطور که به دلیل
اینکه ما غرق در هوای پیرامون هستیم معمولا به آن فکر نمیکنیم مگر اینکه عاملی
این هوای تنفسی ما را دچار خلل کند، مثلا روزهایی که ما با پدیده
وارونگی هوا مواجه هستیم و یا ریزگردها تنفس ما را با مشکل مواجه میسازند در مورد
هوا فکر میکنیم اما یک هوای معمولی ذهن ما را به خود مشغول نمیسازد، به همین شکل
به دلیل اینکه تمامی فضای پیرامونی ما را پدیدههای فرهنگی فرا گرفتهاند ما
معمولا متوجه بعد فرهنگی پدید ها نیستیم، هر آنچه در اطراف ماست، حتما یک بعد
فرهنگی دارد.
مطلبی افزود: نحوه غذا خوردن، راه رفتن، لحن سخن گفتن، رنگ لباسی که میپوشیم،
امکانات گوشیهای همراه ما و خلاصه هر آنچه اطراف ماست مجموعهای را تشکیل میشود
که ما به آن فرهنگ میگوییم بعید میدانم کسی منکر این قضیه باشد لکن ما معمولا به
این مسئله توجه نداریم مگر اینکه به یک باره با آنچه مواجه شویم که فرهنگ نامطلوب
میدانیم؛ ویژگی سوم و بسیار مهم هوایی که تنفس میکنیم این است که ما معمولا به
هوایی که تنفس میکنیم عادت میکنیم.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: معمولا افرادی که از مناطق خوش آب و
هوا مهمان تهرانیها میشوند در اولین مواجههشان با هوای تهران متوجه آلودگی هوای
این شهر میشوند، دچار سردرد میشوند و از اینکه ما چطور در این هوا زندگی میکنیم
اظهار تعجب میکنند اما ما خودمان متوجه این میزان آلودگی نیستیم و به نوعی به آن
عادت کردهایم؛ این عادت کردن به معنای این نیست که ما از آسیبهای این هوا در
امان خواهیم بود؛ بیماریهای تنفسی، قلبی، انواع سرطان و ... از نتایج این عادت
کردن است! به همین شکل معمول افراد جامعه به هنجارهای مثبت و منفی فضای پیرامونی
خود عادت میکنند اما این به این معنی نیست که از آسیبهای آن هم در امان هستند؛
از هم پاشیدن خانوادهها، از بین رفتن احترامات فیمابین و از همه مهمتر از دست
دادن سعادت ابدی میتواند از نتایج این عادات فرهنگی باشد.
وی افزود: راهکار هم بسیار شبیه مواجهه با آسیبهای هوای آلوده است،
همانطور که در مقابله با هوای آلوده، کسانی سلامت میمانند که مواجهه
هوشمندانه
دارند و مثلا در روزهای آلوده از ماسکهای مخصوص استفاده میکنند و حتی سعی
میکنند کمتر در مواجهه با این هوا قرار گیرند و خلاصه منفعل نیستند،
برای در امان
ماندن از آسیبهای فرهنگی نیز باید برخورد فعالانه داشت، توضیح اینکه در
مقابل
پدیدههای فرهنگی دو نوع برخورد میتوان داشت، فعال و منفعل. رویکرد منفعل
نیز اعم
از رویکرد مرعوبانه و تسلیمانه است، رویکرد مرعوبانه در اینجا یعنی اینکه
انسان در
مقابل هر پدیده نوی فرهنگی که قرار میگیرد نسبت به آن کلا واکنش منفی
داشته باشد
و صرف نو بودن آن پدیده دست رد به آن بزند؛ عملا ما میبینیم که این نوع
نگاه در
دنیای امروز با سرعت تغییر پدیدهها امری غیر ممکن است، زمانی بود که مثلا
چند نسل
از زندگی بشر میگذشت تا ما یک تغییر کوچک در سبک زندگی بشر میدیدیم اما
امروز آن
قدر سرعت این تغییرات زیاد است که یک فرد در زندگی خود با دهها تغییر کلان
در سبک
زندگی خود مواجه میشود، مثلا شما همین چند سال اخیر را بررسی کنید به
عنوان نمونه
تنها در یک مسئله آن که بحث تلفنهای همراه باشد چندین تغییر بسیار عمده رخ
داده است.
مطلبی ادامه داد: در مقابل این رویکرد، رویکرد مواجه
تسلیمانه است که در این رویکرد فرد بیچون و چرا تسلیم پدیدههای فرهنگی میشود
که در مقابلش قرار میگیرد؛ این رویکرد را اگر چه در حوزه نظر هیچکس نمیپسندد
ولیکن در حوزه عمل، ما میبینیم تعداد کثیری به آن تن میدهند، پس به طور خلاصه
راهکار این است که مواجهه فعالانه داشته باشیم، اولا حواسمان باشد هر پدیده اطراف
ما حتما وجهی از آن جنبه فرهنگی دارد و ثانیا باید ببینیم این پدیده به لحاظ
فرهنگی کدام وجوه آن مطلوب و کدام غیر مطلوب است.
وی افزود: برای پاسخ به این سؤال باید دید ما فرهنگ داریم
یا فرهنگها؟ پاسخ این سؤال خیلی پیچیده نیست، در دنیای امروز ما با
فرهنگهای گوناگونی
مواجه هستیم که هر کدام نگاهشان به پدیدههای مختلف متفاوت است، به
عنوان مثال پدیده حجاب را مشاهده کنید؛ در حالی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانیِ ما
این
پدیده یک عنصر مطلوب به حساب میآید که در مقابل و در فرهنگ سکولار و یا
حتی ضد
دینیِ برخی کشورها این پدیده یک تهدید در برابر فرهنگ آن ها به شمار رفته و
حتی در
کشوری مانند فرانسه برای آن جریمه در نظر گرفته میشود و در جایی مانند
ترکیه فرد
محجبه از بسیاری حقوق اجتماعی از جمله حق تحصیل محروم میشود، پس فرهنگها
با توجه
به نگرششان به مسئله خدا، جایگاه دین و بسیاری مسائل دیگر حتی ویژگیهای
احساسی
مشترک مردمان متفاوت هستند.
پژوهشگر مرکز
ملی فضای مجازی و مرکز مطالعات راهبردی دانا گفت: فرهنگ ایرانی
ویژگیهای خاص خود را دارد، مثلا شما
ببینید در این فرهنگ احترام اقوام به یکدیگر یک ویژگی اساسی است، لذا شما
میبینید اقوام گوناگونی از ترک، کرد، فارس، بلوچ و ... قرون متمادی در این
سرزمین در
کنار یکدیگر زیستهاند و ویژگیهای مشترک اینها مانع از مجادلات قابل توجه
درمیان
ایشان شده بوده است، شکی نیست که محوریترین اساس در فرهنگ مردمان این
سرزمین،
تأکید بر محور اسلام است، اصولا اگر دین را بررسی کنیم، دین آمده است تا
به
فرهنگ ما در دو بعد فردی و اجتماعی شکل دهد، این همان معنای حدیث نبوی است
که میفرماید: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». این مکارم اخلاق است که به فرهنگ
ما شکل
میدهد، برخی خرده میگیرند که چرا اسلام در تمامی ساحات زندگی بشری دخالت
میکند؟
اصولا دین اگر ادعای جامعیت دارد که در مورد اسلام چنین است باید برای
تمامی این
ساحتها برنامه داشته باشد، لذا میبینید این دین جامع، اصولی را ارائه
میکند
که زندگی بشر را از شکل کلان حکومت تا حتی آداب سر سفره نشستن و بسیاری
مسائل ریز
دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و به تعبیر خود دین به همگی شئون زندگی
انسان صبغه
الهی یعنی رنگ خدایی میدهد، این دینی بودن فرهنگ ما امتیاز فرهنگ ما بر
سایر
فرهنگها بوده است.
وی افزود: دشمن زمانی که این ویژگیهای مثبت
فرهنگی را میبیند، سعی
میکند با آنها مقابله کند، ما عادت کردهایم که زمانی که میگوییم دشمن
فورا ذهنها میرود به سمت فراروی مرزها؛ شکی نیست که فرماندهی جبهه
دشمنی فرهنگی، در
خارج از کشور است اما عوامل اجرای آن هم داخلیاند و هم خارجی، در حقیقت هر
آنکه
فرهنگ غنی ما را تهدید کند دشمن است چه در داخل و چه در خارج، دشمن زمانی
که میبیند یکی از ویژگیهای مثبت تاریخی ما، اتحاد قومیتهایمان بوده است
شروع میکند
به دسیسه کردن و مثلا جوکهای قومیتی را میان ما رواج میدهد، اما بلاشک
نوک پیکان
این دسیسهها به سوی محور نقاط قوت ما یعنی همان عامل مذهب است؛ به مجموعه
این
تهدیدات میگوییم تهاجم فرهنگی، در مقابل همانطور که گفته شد باید بیدار بود
و
برخورد فعالانه را شیوه عمل قرار داد و از دسیسههای دشمن غافل نشد که دشمن
هرگز
از ما غافل نبوده و نیست.
ریحانه آذری