از معلمی و تربیت شاگردان قرآنی تا شهادت در شلمچه
کد خبر: 3491646
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۱

از معلمی و تربیت شاگردان قرآنی تا شهادت در شلمچه

گروه جهاد و حماسه: شهید عباس حصارکی که سه مدرسه در تهران مزین به نام وی است، معلمی عاشق بود که به شوق جهاد و شهادت مدرسه را ترک کرد تا در جبهه، آنچه را که از اخلاص و مجاهدت آموخته بود به منصه ظهور برساند.

علی‌اکبر حصارکی، برادر شهید عباس حصارکی از معلمان قرآن در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه برادرش حرفه معلمی را با عشق و علاقه برای تربیت صحیح نسل آینده انتخاب کرده بود، عنوان کرد: در زمان انقلاب فرهنگی که دانشگاه‌ها تعطیل شد، برادرم به پیشنهاد من که شاغل در آموزش و پرورش بودم، به صورت حق‌التدریس وارد حرفه معلمی شد.

حصارکی افزود: عباس مانند شهید رجایی معلمی عاشق بود و انس زیادی با کودکان و نوجوانان داشت. معتقد بود می‌توان بهترین انسان‌ها را از میان دانش‌آموزان دبستانی تربیت کرد و به جامعه تحویل داد. وی قبل از شهادت مربی تربیتی و معلم قرآن پایه راهنمایی بود و با شاگردانش رفاقت عجیبی داشت.

وی گفت: 30 سال است که از شهادت عباس می‌گذرد، ولی هنوز شاهد هستیم شاگردانش بر سر مزارش حاضر می‌شوند و از او خاطراتی را نقل می‌کنند.

حصارکی با بیان اینکه پدر و مادر شهید، چند سالی است که به دیدار دوباره فرزندنشان در سرای باقی نائل شده‌اند، توضیح داد: عباس در عملیات کربلای ۵ بیسیم‌چی تیپ بود و در آن شرایط سخت، وقتی قصد داشت برای استراحتی کوتاه به پشت جبهه بیاید، پشیمان شد و پس از نوشتن نامه خداحافظی به جهبه برگشت تا به فیض شهادت برسد و تیری که به سرش اصابت کرد وسیله این سعادت شد.

وی افزود: برادرم همیشه با وضو بود و نمازش را در پنج نوبت می‌خواند. سال ۶۳ در حالی که معلم قرآن بود به جبهه رفت و در ۲۸ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. وی دائم به پیروی از قرآن و اطاعت از ولی فقیه تاکید می‌کرد و در وصیتنامه‌اش خدا را سپاس گفته که راه شهادت را به رویش گشوده است.

وصیت‌نامه شهید

«صبر و استقامت کنید و به خاطر خداوند تمام مشکلات و سختی‌ها را تحمل کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن مومنان است. این وعده‌ای الهی است که خداوند در قرآن می‌فرماید. مطلب دیگری که می‌خواهم عرض کنم در رابطه با خانواده‌ام است. ای پدر و مادر عزیزم می‌دانم که برای شما فرزند خوب و شایسته‌ای نبودم، ولی شما نور چشمانم، مرا به بزرگواری خود حلال کنید و اگر می‌بینید که فرزندتان برای دفاع از اسلام و قرآن، عترت، شرافت و انسانیت به سرزمین توحید و به رزمگاه عاشقان الله سفر کرده و خون ناقابل خویش را به اسلام هدیه می‌کند، این بر حسب همان فرمان الهی است و مطمئن باشید که این برای شما کمال و سربلندی و افتخار است و همین خاطر شما را بس که فرزندتان جان ناقابل خویش را در راه رضای او و به خاطر او از دست دهد و بدانید اگر در این امر خطیر و آزمایش الهی صبر و استقامت کنید، پیروز هستید و در روز قیامت در برابر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسین علیه السلام و امام خمینی رو سفید هستید.»

captcha