«ماه عسل» با شاخصه برنامهای که میهمانان آن خاص بوده و یا اتفاقی محیرالعقول برایشان به وقع پیوسته است شناخته میشود و دربردارنده افرادی است که در گذر از پیچ و خم زندگی و مصائب آن حالا امید به زندگی و آینده روشن و پرامید دارند، اما آیا «ماه عسل» امسال نیز در ماه رمضان چنین ویژگی را داراست؟
به نمایش درآوردن رنج و بدبختی افراد و محنتی که آنها متحمل آن شدهاند که البته گاه با بیآبرویی نیز همراه میشود و به ورطه تکرار افتادن سوژههای دعوت شده به این برنامه باید تا چه زمانی ادامه پیدا کند و مگر نباید این برنامه به پشتوانه سالها توفیق نسبی خود در منظر مخاطبان به غیر از تغییر و تحولی که در دکور و ساختار آن شاهد هستیم مقداری نیز به دنبال سوژههای نو و پرداختن به گونهای از زندگی به منظور الگوسازی برای نسل جوان ایرانی باشد؟
چرا میهمانان این برنامه از میان افرادی از اجتماع گلچین میشوند که دارا بودن زندگی عادی همانند همه ما که پس از انجام کارهای روزانه با زبانی روزه، با عشق و امید در کنار خانواده بودن را دوست داریم تجربه کنیم برایشان رؤیاست؟ آیا بیننده تلویزیونی نباید در تلویزیون ملی انسانهایی به لحاظ اجتماعی کمی موفقتر از خود را نیز ببیند و از شیوه زندگی آنها الگو بگیرد؟ با این شکل و شمایلی که «ماه عسل» به پیش میرود و میهمان دعوت میکند تک تک ما به خود امیدوار شده و از جایمان تکان نمیخوریم و اغلب زیر لب زمزمه خواهیم کرد که خدا رو شکر که حداقل این گونه نیستیم.
دعوت از یک هنرپیشه نه چندان چهره زن میکند که بر روی آنتن زنده تلویزیون گریه سر میدهد که پدرم معتاد بود و در اعتیاد هم مرد و ای کاش حداقل بود و اعتیاد داشت و ما ترکش نمیکردیم؛ واقعاً از به تصویر کشیدن رنج زندگی شخصی و پرحسرت یک زن، ولو هنرپیشه چه قصد و منظوری دنبال میشود؛ در حالی که او همچنان حسرتبار به گذشته مینگرد و اندیشهای برای گذر از بحرانهای پی در پی زندگیش نداشته است.
در یک کلام «ماه عسل» امسال جز آنچه که سبب برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان خود میشود و با غم و اندوه و خون دل به سراغ سفره افطاری میرود هیچ دستاوردی برای بیننده تلویزیون ندارد و البته باید گفت که همواره استثنائاتی نیز وجود دارد، اما غالب برنامه آن هم در زمانی که مخاطبان روزهدار باید با روی گشاده و امیدوار به آمرزش و غفران الهی روزه خود را باز کنند چیزی در چنته ندارد!
«شهر باران» و «رو به راه» نیز برنامههای ویژه افطار شبکههای اول و دوم سیما هستند، برنامههایی خنثی که محتوایی تکراری را همچون سایر برنامههای ترکیبی برای خود حفظ کردهاند؛ دعوت از یک میهمان از چهرههای هنری، سیاسی و... و سؤالپیچ کردنهای بیهدف تا بلکه زمان بگذرد و البته آنتن خالی از برنامه نباشد. هر چند که ویژهبرنامه شبکه قرآن این میان یک استثناست و محتوای خوبی دارد، اما باید گفت که مخاطبان این شبکه خاص هستند و کمتر کسی است که کانال تلویزیون را برای ساعاتی طولانی روی شماره 8 نگه دارد.
زمانی که گمانهزنیها در مورد پخش سریالهای تلویزیونی ماه رمضان قوت گرفت، دو گزینه بیشتر از باقی شانس پخش داشتند، یکی «علیالبدل» از شبکه یک به کارگردانی سیروس مقدم و دیگر «برادر» به کارگردانی جواد افشار از شبکه دو که البته «برادر» امکان پخش یافت، اما «علیالبدل» جای خود را به قسمت دوم سریال «دودکش» با عنوان «پادری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی داد.
«برادر» دچار نوعی سردرگمی در روایت خود است؛ داستان یکی از حجرهداران باسابقه و آبرومند بازار برنجفروشان که دو پسر متفاوت از هم دارد و اطرافیان تا آنجایی که مجال داشته باشند از حسن نیت این حاجی بازاری نهایت سوءاستفاده را میکنند و... که در مجموع سوژه تکراری را دستمایه روایت داستانی خود قرار داده است.
«پادری» نیز بر همان مدار بخش نخست خود که سالها پیش در قالب سریال دودکش در ایام عید نوروز از تلویزیون پخش شده بود باقی مانده است؛ استفاده از طنز کلام و طنازی شخصیتهای خود بدون خلق فضای دراماتیک پرکشش و جذاب که بیشتر در همان حال و هوای چشم و همچشمیهای فامیل میگذرد که حداقل اگر «علی البدل» را روی آنتن شبکه یک سیما شاهد بودیم، شاید با فضای طنز و شادمانه جدیدی مواجه میشدیم و نه ساختار زوار دررفته و پر هجو سریالی که دیگر با تکهکلامهای تمام شخصیتهای آن آشنا بوده و قادر به آشناییزدایی نیستیم.
در مجموع و با شاهد مثال آوردن برخی از برنامههای تلویزیونی ویژه ماه رمضان باید گفت که رسانه ملی عملکرد موفقی در این ماه مبارک در سال 95 نداشت که البته باز شاید بتوان برای آن توجیهی آورد و ذکر این نکته که ممکن است برنامهریزی برای پُر و پیمان شدن برنامههای رسانه ملی ویژه رمضان دستخوش تغییر مدیریت سازمان صدا و سیما که مقارن با آن رخ داد، شده باشد.
اما در پایان اشاره به یک برنامه دیگر که هنوز دلیل تداوم یافتن آن مشخص نیست نیز شاید بد نباشد و آن برنامه نامآشنای «خنداونه» باشد که ویژه ماه رمضان با تدارک آیتمی تحت عنوان «خانواده باحال» میان خانواده چهرههای نوعاً فرهنگی و هنری مسابقهای ترتیب داده است؛ اگر رسانه ملی یک رسانه خصوصی بود، جای گله نبود چون چنین فرض میشد که آنچه در آن روی آنتن میرود مترادف است با نوع نگاه و هدفی که صاحبان شبکه دنبال میکنند، اما جای پرسش و بسی افسوس است که در شرایطی که تأمین برنامههای رسانه ملی با استفاده از سرمایههای مردمی و بودجه بیتالمال ممکن است، مخاطب تلویزیون ساعت طولانی بر روی صفحه تلویزیون خود شاهد جفت و چارگوش انداختنهای رامبد جوان باشد و اینکه مثلاً با چند نفر دیگر استپ هوایی بازی کند و یا هفت سنگ و... .
امیرسجاد دبیریان
تا حدودی با حرفای شما موافقم.
اینکه تلویزیون دچار تکرار شده و دیگه حرفی برای گفتن نداره
ولی این بی انصافی وقتی با توجه به حجم گسترده تهاجم فرهنگی، وقتی دست اندرکاران تلویزیون تنها برای عقب نموندن از اون ور و از همه مهمتر جذب مخاطب نسل جدید، نسلی که کلی با دهه های شصد و پنجاه و ... فرق داره
از هر لحاظی که بگیم، درسته شاید نتونه با رسانه غرب مقابله کنه اما می تونه تا حدودی با برنامه هایی چون لباهنگ خندوانه ودورهمی. شکل جدیدی به برنامه ها بده تا مخاطب جدید بپسنده. مثل گفت و گو شبانه و اخبار که کلا تغییر کرده و حتی عکس سلفی در بعضی اخبارهامون هم تنها برای به روز شدن و مورد اقبال نسل تازه قرار گرفتن دست به چنین کاری زده
مگه نمیگن باید متناسب با اون نسل پیش رفت و ایمان و متناسب با جامعه روز ترویج داد. نمیشه دیگه با چماق زد توسر افراد یا بی خلاقیت پیش رفت. شاید برنامه ها اصلا به ظاهر مذهبی نباشه اما در لایه های زیرین اون حرفهایی داره که چشم بصیرتم نمی خواد. نمیگم برنامه هامون دچار ضعف نیست اما چیکار کنیم تا دین رو به شکل و شمایل امروزی و غیر مستقیم و شکیل به جامعه ارائه داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا در مورد اون خانم بازیگر. اونقدر از هنرمندا بت ساختیم. اونقدر رسانه از مجریان و.. چهره غیرواقعی درست کرده که وقتی یکی مثل خانم صالحی می یاد تو عرصه افراد باهاش همزادپنداری می کنند. درسته طرف چهره نیست اما یه زمانی بچه های زیر اسمان شهر با اون خاطره ها داشتن. اینم یه جور کرسی امید حتی کم می تونه برای یه عده باشه که هنرمندا بت نیستن. اونا هم عضوی از جامعه ان که تنها چهره شدن. مثل خیلیا که به خاطر کارهای خوب یا بد و هزار چیز دیگه جلوی دوربین علیخانی قرار می گیرن. از حق نگذریم تو جامعه فقر و فلاکت هست. فاصله طبقاتی تو همین تهران که بیداد می کنه. پس نگیم .برنامه .بگذریم....
تنها چیزی که می تونه مرحم زخم ها باشه.بت نکردن افراد رسانه ای و عادی جلوه دادنشون برای افراده همین
تا حدودی با حرفای شما موافقم.
اینکه تلویزیون دچار تکرار شده و دیگه حرفی برای گفتن نداره
ولی این بی انصافی وقتی با توجه به حجم گسترده تهاجم فرهنگی، وقتی دست اندرکاران تلویزیون تنها برای عقب نموندن از اون ور و از همه مهمتر جذب مخاطب نسل جدید، نسلی که کلی با دهه های شصد و پنجاه و ... فرق داره
از هر لحاظی که بگیم، درسته شاید نتونه با رسانه غرب مقابله کنه اما می تونه تا حدودی با برنامه هایی چون لباهنگ خندوانه ودورهمی. شکل جدیدی به برنامه ها بده تا مخاطب جدید بپسنده. مثل گفت و گو شبانه و اخبار که کلا تغییر کرده و حتی عکس سلفی در بعضی اخبارهامون هم تنها برای به روز شدن و مورد اقبال نسل تازه قرار گرفتن دست به چنین کاری زده
مگه نمیگن باید متناسب با اون نسل پیش رفت و ایمان و متناسب با جامعه روز ترویج داد. نمیشه دیگه با چماق زد توسر افراد یا بی خلاقیت پیش رفت. شاید برنامه ها اصلا به ظاهر مذهبی نباشه اما در لایه های زیرین اون حرفهایی داره که چشم بصیرتم نمی خواد. نمیگم برنامه هامون دچار ضعف نیست اما چیکار کنیم تا دین رو به شکل و شمایل امروزی و غیر مستقیم و شکیل به جامعه ارائه داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا در مورد اون خانم بازیگر. اونقدر از هنرمندا بت ساختیم. اونقدر رسانه از مجریان و.. چهره غیرواقعی درست کرده که وقتی یکی مثل خانم صالحی می یاد تو عرصه افراد باهاش همزادپنداری می کنند. درسته طرف چهره نیست اما یه زمانی بچه های زیر اسمان شهر با اون خاطره ها داشتن. اینم یه جور کرسی امید حتی کم می تونه برای یه عده باشه که هنرمندا بت نیستن. اونا هم عضوی از جامعه ان که تنها چهره شدن. مثل خیلیا که به خاطر کارهای خوب یا بد و هزار چیز دیگه جلوی دوربین علیخانی قرار می گیرن. از حق نگذریم تو جامعه فقر و فلاکت هست. فاصله طبقاتی تو همین تهران که بیداد می کنه. پس نگیم .برنامه .بگذریم....
تنها چیزی که می تونه مرحم زخم ها باشه.بت نکردن افراد رسانه ای و عادی جلوه دادنشون برای افراده همین
تا کی مردم غم و غصه داشته باشن؟ همون قسمت جناب خان رو هم که در نظر بگیرین کلی مردم رو میخندونه و اکثرا از این برنامه راضی هستن. حد اقلش اینه که خنده اش حلاله...