هرمنوتیک؛ مهمان ناخوانده یا حبیب خدا/ پیش‌درآمدی بر معنای متن دینی
کد خبر: 3519816
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۱
گزارشی تحلیلی از هرمنوتیک در جهان اسلام:

هرمنوتیک؛ مهمان ناخوانده یا حبیب خدا/ پیش‌درآمدی بر معنای متن دینی

گروه اندیشه: ربع قرن از طرح هرمنوتیک در فضای اندیشه دینی می‌گذرد اما باید پرسید هرمنوتیک مهمانی ناخوانده است که با فضای دینی تناسب ندارد یا حبیب خداست و با خود برکاتی را نیز به همراه آورده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، هرمنوتیک از ریشه واژه یونانی «هرمس» و به «تفهم»، «فهم»، فلسفه تفسیر، تفسیر و ... ترجمه شده است. مراد از هرمنوتیک رویکردی به علوم انسانی و متون دینی و غیر دینی است. برخی آن را با هستی و وجود نیز ارتباط داده‌اند، اما به صورت ویژه پس از انقلاب اسلامی و اوایل دهه 70 شمسی این روش در جهان اسلام و ایران به صورتی پررنگ مطرح شده است. حضور هرمنوتیک در میان اندیشمندان دینی واکنش‌های متفاوتی را بر انگیخته است که می‌توان این طیف را در حد فاصل «مهمان‌ناخوانده» دیدن یا «حبیب خدا» نامیدن طبقه‌بندی کرد.
هرمنوتیک چیست؟
هرمنوتیک از کمله یونانی «هرمینویین» به معنای «تفسیر کردن» گرفته شده است. ریشه واژه یونانی نیز به الهه یونانی «هرمس» باز می‌گردد که پیامبر خدایگاه و خدای مرزها بوده است. (1) هرمنوتیک در ادبیات عرب در نگاه به منشا و جریان‌های هرمنوتیک می‌توان دو شاخه عمده در این جریان در نظر گرفت. هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک فلسفی که این دومی خود می‌تواند به هرمنوتیک نسبی‌گرا و عین‌گرا تقسیم شود.
پس از پیشینه یونانی، «ران هاور» را اولین کسی می‌دانند که این واژه را به عنوان نوعی دانش شناسائی کرد. (2) اولین کسی که معمولا در تاریخچه هرمنوتیک از درخشش برخوردار است، اندیشمندی دینی به نام شلایرماخر آلمانی است که در جستجوی قواعد عمومی تفسیر متن بود.
شلایر ماخر معتقد است که ما چند نوع تفسیر داریم. «اولین نوع تفسیر دستوری است که در آن به قواعد و فنون ادبی پرداخته می‌شود. دومین نوع تفسیر، تفسیر فنی است که بر ویژگی‌های خاص بیانی نویسنده و گوینده متنی خاص استوار است». در این نوع تفسیر هر متن یک اثر خاص در نظر گرفته می‌شود و تلاش می‌شود جنبه اختصاصی آن گوینده و متن در نظر آید. (3)
پس از شلایرماخر، دیلتای در حوزه هرمنوتیک شاخص است. از نظر دیلتای، هرمنوتیک روش علوم انسانی یا معنوی است که در مقابل علوم تجربی قرار می‌گیرد. در اوایل قرن بیستم فلسفه‌ای به نام پوزیتیویسم به جود آمده بود که اصل را معیار تجربه حسی می‌گرفت از دید پوزیتیویسم یا تحصل گرایی، یک متن و یا مفهوم وقتی معنادار خواهد بود که قابل آزمون تجربی باشد. دیلتای در مقابل این رویکرد و در دفاع از تاریخ و دیگر علوم معنوی مطرح کرد که روش در علوم انسانی هرمنوتیکی است. مراد او از هرمنوتیک به میان آمدن فهم در گزاره‌های علوم انسانی بود. دیلتای معتقد بود، تفاوت اساسی میان علوم طبیعی و معنوی یا انسانی از آنجاست که در اولی موضوع موجودات طبیعی خارج از انسان است، اما در دومی موضوع خود انسان است که در این صورت عالم و یا دانشمند به دنبال شناختن چیزی از سنخ خود است. دیلتای با این پیش فرض که انسان موجودی تاریخی است در معیار قرار دادن تجربه حسی در علوم معنوی تشکیک کرد او معتقد بود از آن جا که هر انسان و یا موقعیت انسانی زاده موقعیت تاریخی است نمی‌توان در علوم انسانی بر معیار تجربه حسی تکیه کرد. (4) دیلتای بر آن بود که هرمنوتیک تنها تفسیر متن نیست بلکه در تفسیر همه پدیده‌های انسانی قابلیت کاربرد را دارد. دیلتای همچنین انسان را موجودی تاریخی خواند که متاثر از هگل بود و این خود میراثی برای هایدگر قرار گرفت.
می‌توان هایدگر را آغازی بر «هرمنوتیک فلسفی» خواند. با او هرمنوتیک از وضعیت کلاسیک خود که ناظر بر متن بود خارج شد. هایدگر در این مساله شک کرد که روش بتواند معیار عینیت و معناداری باشد. گفته شده است که هایدگر هرمنوتیک را «به ساحت وجود شناسی، یعنی فلسفه به معنای خاص سرایت داد» هایدگر بر آن نبود که با روشی به نام هرمنوتیک که در گرایش شلایرماخری و دیلتایی به اجمال مورد اشاره شد، متن را بشناسد. هایدگر معتقد بود «ما اول باید انسان را بشناسیم». وی بر آن بود که انسان موجودی است که در جهان پرتاب شده بی‌آنکه خود انتخابی در این زمینه داشته باشد. (5)
احمد واعظی در خصوص هرمنوتیک هایدگر می‌نویسد: «فهم متن را نباید بازسازی ذهنیت صاحب اثر و نفود در دنیای فردی او دانست؛ بلکه در سایه فهم متن، ما خود در امکان وجودی جدیدی جای می‌گیرم. بر پایه الگوی هایدگر برای فهم متن، متن بیش از آن که اندیشه ها و نیات یک فرد باشد، ارتقای یک جهان یا جهان بینی به ساحت آگاهی است». (6)
گادامر، شاگرد هایدگر گامی دیگر در طرح مسائل هرمنوتیک برداشت. وی معتقد بود اگرچه هایدگر به درستی سوال اصلی را به انسان بازگرداند، اما بازنگشت تا ببیند معرفت انسانی چیست. هادوی معتقد است که این گزاره که «هرمنوتیک یعنی تاثیر پیش فرض ها در فهم بشری» برگرفته‌ای از اندیشه گادامر است. به نظر گادامر هر انسانی در یک موقعیت تاریخی پیش فرض‌هایی را از محیط تاریخی، اجتماعی خود بر می‌گیرد. در هرمنوتیک گادامر اصطلاح افق دید مطرح می‌شود که به این معناست که هر انسانی چشم‌انداز و افق دیدی خاص دارد، بنابر این معرفت ما نسبت به افق دید خواهد بود و از این رو معرفت نسبی است. هادوی هرمنوتیک گادامر را چنین خلاصه کرده است: «‌اولاً، تفاوت ديدگاه‎های انسان‎ها يك امر اجتناب‌ناپذير است؛ ثانياً، هيچ انسانی نمی‎تواند ديدگاهی را كه ديگری دارد، پيدا كند.(7)
پس از هایدگر و گادامر، پل ریکور هرمنوتیک را با معناشناسی پیوند داد وی معتقد است: «ما به هستی‌شناسی مستقل،‌ آن‌گونه که هیدگر به آن می‌اندیشد، دسترسی نداریم و همه هستی‌شناسی‌ آکنده از نمادهاست. پس برای شناخت هستی، چاره‌ای جز گذار از معناشناسی نیست». (8) از این رو ریکور هرمنوتیک را به معناشناسی فروکاست، اما این بار اسطوره‌ها و نیز مفسر در بستر اجتماعی مورد تاکید قرار گرفت. «نظریه تفسیری ریکور، ترکیبی است که دستاوردهایی متنوع از زبان‌شناسی، فلسفه زبان،‌ ساختارگرایی و هرمنوتیک را در هم می‌آمیزد». (9) ریکور تلاش می‌کند تا معنا را به درون زندگی بازگرداند. وی می‌نویسد: «آیا ضرورت ندارد که معنای تکامل درونی را که هگل آن را مفهوم می‌نامید به خود زندگی بازگردانیم؟ آیا وقتی به یک فلسفه زندگی سر و شکل می‌دهیم،‌ پنهانی خود را به تمامی امکانات یک فلسفه روح مجهز نمی‌سازیم؟ این دشواری عمده‌ای است که می‌تواند این امر را توجیه کند که چرا ما در قلمرو پدیدارشناسی به جستجوی ساختاری قابل پذیرش برآمده‌ایم.» (10)
آخرین گرایشی که می‌توان به آن اشاره کرد هرمنوتیک عین‌گراست. این گرایش دارای دو خصوصیت است اول اینکه متن، یک معنای نهایی دارد که مراد مقصود مولف بوده است و دوم اینکه معیار فهم درست از نادرست برابری و نابرابری فهم خواننده با معنای مراد مولف است و رسالت مفسر رسیدن به درک صحیح است و اثر مستقل از خواننده و مفسر است. امیلیو بتی و اریک هرش دو تن از قائلان به هرمنوتیک عین‌گرا هستند. هرش بر آن بود که «استقلال معنایی متن سخنی ناصواب است، زیرا معنای متن امری قصدی است و بدون در نظر گرفتن قصد و آگاهی فرد نمی‌توان از معنای متن سخن گفت. هرش فهم را ساختن و تعبیر معنای لفظی متن می‌داند. از نظر وی، فهم متن با «معنا برای» ارتباط ندارد و در نتیجه تفسیر چیزی جز تبیین معنای لفظی نیست. هرش بر آن است که نقد متن هماره پس از فراغت از درک معنای لفظی صورت می‌پذیرد و معطوف به «معنا نسبت به» است، زیرا محتوای داوری بیان نسبت معنای لفظی با معیاری خارج از متن است.(11)

هرمنوتیک در جهان اسلام
مسلمانان تاریخ فربهی از زمینه تفسیر دارند، بسیاری از مفسران در جهان اسلام کوشش کرده‌اند که قرآن را در روش‌ و رویکردهای مختلف از رجوع به حدیث گرفته تا عقل و ادبیات عرب شرح دهند. واژه هرمنوتیک در زبان عربی به «تاویل» ترجمه شده است و در زبان فراسی از آن به «تفسیر»، «تاویل» و یا «علم تفسیر» یاد شده است. هرمنوتیک برای اولین بار در حدود سال 1370 شمسی و توسط نصر حامد ابوزید در کتاب «اشکالیات القرائة و آلیات التأویل» مطرح شده است. ابوزید در این زمینه می‌گوید: مسئله هرمنوتیک چه در سنت قدیم و چه در فرهنگ جدید زبان عربی، هویتی استوار دارد، لذا در برخورد با هر یک از اندیشه‌های غربی باید آگاهانه به این نکته توجه داشت که نباید تنها به واردکردن این اندیشه‌ها اکتفا کرد، بلکه در کنار آن باید در ارتباط فرهنگ با این پدیده چه از منظر تاریخی و چه معاصر همت بلندی از خود نشان داد و در نتیجه از گفت و شنودی صاحب اصالت و تکاپو با غرب برخوردار گردید.(12)
موج اول هرمنوتیک در ایران
بسیاری معتقدند که موج اول هرمنوتیک در ایران هرمنوتیک فلسفی بوده است. حجت‌الاسلام ایازی در گفت‌وگو با ایکنا این خصوص می‌گوید:‌ هرمنوتیک جریان‌های مختلفی دارد، یک جریان آن مربوط به افرادی مثل شلایرماخر است که کشیش بوده و دغدغه بدفهمی متن را داشته و به دنبال راه‌حل بوده‌اند و رویکرد دیگر که فلسفی است. در ایران اول هرمنوتیک متاخر و فلسفی وارد شد و نه هرمنوتیک شلایرماخر و بعدها هرمنوتیک شکل دیگری پیدا کرده است.
اما در خصوص هرمنوتیک ارزیابی‌های متفاوتی شده است. علیرضا قائمی‌نیا معتقد است که هرمنوتیک در ایران به صورتی ناقص متولد شده است. وی در مصاحبه‌ای با ایکنا بیان کرده است که ورود هرمنوتیک به ادبیات اندیشمندان ایرانی «بیشتر بر اساس نیاز شخصی و دغدغه‌هایی بود که مترجمان داشتند. کتاب‌هایی که نوشته شد، خیلی مغلق بودند یا ترجمه‌هایی که از برخی آثار هرمنوتیکی صورت گرفت، خیلی مفهوم نبودند و خود مترجمان به واسطه علایق شخصی به سراغ هرمنوتیک رفته بودند و همان‌طور که گفتم هرمنوتیک به صورت ناقص در ایران متولد شد». (13)
ایازی نیز در گفت‌وگو با ایکنا معتقد است که هرمنوتیک بخش‌های مختلفی دارد که شامل تامل بر روی متن و مولف، پیرامون متن و اتفاقاتی که باعث شد است تا متن صادر شود که به آن فضای متن گفته می‌شود و مفسر را شامل می‌شود و در تفسیر قرآن باید به این مسائل نظر داشت.
برخی معتقدند هرمنوتیک مهمان ناخوانده است و متناسب با فرهنگ اسلامی نبوده است، ایازی در مواجهه با چنین نظری می‌گوید: این حرف را هر کسی زده باشد درست نیست مگر شما همه چیز را از جمله در حوزه تفسیر از خودتان دارید? علم بشر مرز نمی‌شناسد آیا می‌توان سوار ماشین نشد و یا از قاشق استفاده نکرد زیرا این‌ها از خارج آمده‌اند؟ منبری‌های ما هم از میکروفونی استفاده می‌کنند که از خارج آمده است. ما داد و ستد علمی داشته‌ایم و چیزهایی را به دیگران داده و مواردی را هم اخذ کرده‌ایم و این‌طور نیست که فقط گرفته باشیم. بخشی از پزشکی و ریاضیات امروز را از تمدن اسلامی گرفته‌اند. نمی‌توانیم بگوییم چون هرمنوتیک از خارج آمده است نامطلوب است و تنها چیزهایی را که ما خودمان داشته‌ایم مطلوب است.

نگرش منفی به رویکرد هرمنوتیکی
رحیم پورازغدی معتقد است که «هرمنوتیک» دستمایه‌ای برای جریان‌های غرب‌گرا نوشته است تا باطل را لباس حقیقت بپوشانند. وی در این زمینه می‌گوید:‌ این رویكرد می‌كوشید میان «پوزیتیویسم جدید» و «فلسفه تحلیلی» قشریون انگلیسی، در حوزه شناخت شناسی با «معنویت از نوع اگزیستانسیالیستی» غرب، رابطه نامشروع برقرار كند و با استفاده از افراطی‌ترین نحله‌های هرمنوتیك اروپا، این دین جدید را به نام قرائت مدرن و انسانی از دین در بازار سیاه به كودكان عالم معرفت، گران بفروشد و باب «تفسیر به رأی» در متن دین را به نفع مذهب كنونی غرب بگشاید و در تمام این سال‌ها هرگز حاضر به گفت‌وگوی شفاف و علمی توام با رعایت اخلاق و منطق و با شفافیت آكادمیك و در حضور اهل فضل نشد و نه كتباً و نه شفاهاً تن به این شفافیت نداد و نخواهد داد و همچنان ترجیح می‌دهد به جای پاسخگویی علمی در محضر اهل نقد و علم، تنها در محافل عمومی و تریبون‌های سیاسی و ژورنالیستی در داخل و خارج كشور حاضر شود به جای نوشتن كلمه «مار»، عكس مار را بكشد. (14)
ایازی اما فکر نمی‌کند که هرمنوتیک یا نظریاتی از آن دستمایه یک جریان سیاسی باشد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا ریشه غربی داشتن هرمنوتیک منعی در اخذ آن خواهد بود، می‌گوید:‌ ما در این خصوص حدیثی داریم که پیامبر می‌گویند: اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ، یعنی علم را طلب کنید حتی اگر در چین باشد و یا می‌گوید حکمت را بگیرید حتی اگر در دستان کافران و مشرکین باشد، بنابراین فرقی نمی‌کند دانش و حکمت از کجا اخذ شده باشد. ما در علوم قرآن چیزی به نام اسباب نزول داریم که به این معناست که بدانیم این آیه به چه مناسبتی نازل شده است و در دانش هرمنوتیک این اسباب نزول وسیع‌تر گرفته شده و فضای نزول را مورد تاکید قرار داده‌اند و شرایط و حال و هوای نزول متن مورد نظر قرار می‌گیرد.
بسیاری از اندشمندان معتقد هستند که هرمنوتیک به عنوان یک روش باید متناسب با عقاید اسلامی باشد در این خصوص ایازی معتقد است که ما می‌توانیم از دانش بشری برای فهم متون دینی خودمان استفاده کنیم. همان طور که ما از عالمان اسلامی هم استفاده می‌کنیم و مانعی برای استفاده از دانش از دیگران وجود ندارد و هر جا ببینیم سازگاری بین عقایدمان و روش‌ها وجود دارد می‌توانیم از روش‌های جدید بهره‌جویی کنیم.
دیدگاه رضا داوری‌اردکانی، استاد برجسته دانشگاه تهران در خصوص هرمنوتیک نیز چندان مثبت نیست. وی با استفاده‌ای که از هرمنوتیک در تفسیر متنون شده، چندان موافق نیست. در دهه 70 هرمنوتیک نوعی رویکرد در تفسیر عصری از قرآن قلمداد می‌شد که در تلاش بود تا فهمی روزآمد از دین ارائه دهد. در این رویکرد ملاک فهم زمانه بود و فهم زمانه نیز به حقوق بشر کاهش داده می‌شد. شاید اندیشه‌های برخی از روشنفکران دینی از این رویکرد بهره می‌جست. نقد قرائت رسمی دینی و یا تقسیم احکام دین و ذاتی و عرضی از این دست است. داوری در این زمینه می‌گوید:‌ کسی که می‌گوید دین را مثلاً بر وفق مسلمات و مشهورات و علم رسمی عصر باید تفسیر کرد، سخنش فلسفی نیست که آن را به یک حوزه فلسفی منسوب کنیم. اگر دیدیم کسی می‌گوید هر گفته‌ای گویای شرایط و مقتضیات اجتماعی زمان است، بدانیم که او هم به قصد مؤلف کاری ندارد. البته او قصد را انکار نمی‌کند بلکه آن را محصول شرایط تاریخی و اجتماعی می‌داند. اگر در مورد احکام دینی هم بگوید که آن را در ابتدا به مقتضای فهم مخاطبان به زبان آورده‌اند و در هر زمان باید با فهم همگانی و علم و درک عادی سنجیده شود، مسئله فهم حقیقت متن و درک مقصود گوینده ضرورتاً به میان نمی‌آید و حتی شاید به‌صراحت گفته شود که ما به حقیقت متن کاری یا راهی نداریم و بهره ما چیزی جز صورت‌هایی از فهم متن نباشد که این صورت‌ها هم تحت تأثیر عوامل خارجی و مخصوصاً علم زمان است. چنین اقوالی را چنانکه گفته شد هرمنوتیک نباید نامید. اینها سخنان سیاسی و ایدئولوژیک است. نمی‌گویم که اهل سیاست نمی‌توانند به هرمنوتیک بپردازند یا اصحاب هرمنوتیک به سیاست کاری ندارند بلکه می‌گویم از هرمنوتیک و هیچ هرمنوتیکی مستقیماً نمی‌توان سیاست استنباط کرد و هیچ تفسیری از دین و تاریخ که تابع سیاست و ملاحظات سیاسی باشد شایسته اطلاق نام هرمنوتیک نیست.... (15)

چرا هرمنوتیک؟
اما چرا باید سراغ هرمنوتیک رفت؟ حجت‌الاسلام مرتضی جوادی در پاسخ به این پرسش به ایکنا می‌گوید: به صورت مشخص باید روشی برای تفسیر متن داشت و بر این اساس ما می‌توانیم مبانی مختلفی برای تفسیر داشته باشیم. اگر عده‌ای این طور فکر کنند که مولف‌محور هستیم، تلاش‌شان این خواهد بود که ذهن مولف در آن روزگار و شرایطی که وجود داشته است را در نظر بگیرند تا مراد متن را بدانند. اگر به این فکر کنیم که مولف یک متنی را گفته است، اما اراده مشخصی را نداشته است، در آن مقطع بنا به ضرورتی مطلبی را بیان داشته نیز ما ملاک را شرایط روزگار خودمان قرار دهیم. رویکرد کسی که متن را تفسیر می‌کند، می‌تواند عرفانی، کلامی و فلسفی باشد، بنابراین ما باید روشی برای فهم درست داشته باشیم و تبعا با مبانی مختلف متفاوت خواهد کرد.
جوادی در خصوص هرمنوتیک و جایگاه آن در تفسیر قرآن معتقد است باید خود هرمنوتیک را تفسیر کرد که حدود و ثغور آن چیست و اگر هرمنوتیک را روش فهم درست متن بدانیم آیا غایت معرفت متن است و یا مفسر از اهیمت برخوردار خواهد بود و این به تعریف ما از هرمنوتیک بستگی خواهد داشت.
قائمی‌نیا مانند داوری معتقد است که هرمنوتیک گذشته از مفهوم آن تحقق نامناسبی در فرهنگ کشورمان داشته است. به نظر او رویکرد هرمنوتیک به قرآن، فارغ از علایق سیاسی نبوده است و بیشتر جنبه و جهتی سکولار داشته و با وضعیت خاص کشور ما در ارتباط بود. باید توجه کنیم که در کشور ما نظامی دینی حاکم است و کسانی که مخالف چنین وضعیتی هستند، طبیعی است از رویکرد هرمنوتیک به قرآن استفاده کنند تا بتوانند با تقویت رویکردی سکولار به قرآن به مخالفت با وضعیت اسلامی و دینی حکومت بپردازند و طراحان اولیه هرمنوتیک در ایران نیز چنین کاری کردند.

هرمنوتیک؛ مهمان «ناخوانده» یا «حبیب خدا»
هرمنوتیک اگرچه ریشه‌ در فلسفه یونانی دارد اما در متن اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. پس از طرح این رویکرد مفسران توجه عمیق‌تری به فهم داشته‌اند و فرایند فهم را در ذیل ملاحظلات هرمنوتیکی بررسی کرده‌اند. از سوی دیگر هرمنوتیک فلسفی با نقد‌هایی که به آن وارد شده است مسلمانان را متوجه این پرسش اساسی کرده است که «متن» چیست؟
اسلام عنصر عینی و ذاتی به نام قرآن دارد و در کنار این منبع حدیث نیز منبع دیگر فهم دینی است، اما مراد از نص اعم از کتاب‌الله، حدیث و ... چه معنایی دارد؟ آیا مسلمانان باید به دنبال معنای مورد نظر الهی در متن باشند و یا این کار عملا ناممکن است؟ هرچند هرمنوتیک فلسفی نسبی‌گرا معرفی شده است اما شاخه‌ای از همین رویکرد قائل به وجود معنا در خود متن است. بدون توجه به این پرسش بسیاری از شبهات بی‌پاسخ خواهد ماند.
به نظر می‌رسد هرمنوتیک در همه شاخه‌های آن «حبیب خدا»‌ باشد که چون مهمانی برکات الهی را بر سر سفره اندیشه اسلامی وارد کرده است. پیش از ورود «هرمنوتیک» اگرچه مسلمانان سالیان سال به تفسیر پرداخته بودند اما تامل در خود تفسیر کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. هرمنوتیک به عنوان ساحتی جدید در فلسفه غربی می‌تواند موضوع اندیشه در جهان اسلام باشد.
بدون دقت در تفاوت قرآن و تاریخ آن و مقایسه با دیگر کتب آسمانی، تفاوت تاریخ تفسیر در جهان اسلامی و غرب، جایگاه سنت و حدیث در جهان اسلامی و بسیاری از مطالب دیگر، نمی‌توان هرمنوتیکی اسلامی داشت. هرمنوتیک اسلامی می‌تواند دو بخش عمده باشد. اول تامل در روش‌های تفسیر و در واقع تفسیر تفسیر قرآن و دیگر تامل نظری در خصوص متن. بی‌شک متناظر با فلسفه اسلامی، ما می‌توانیم هرمنوتیک فلسفی اسلامی نیز داشته باشیم به این معنا که اندیشمندان اسلامی به اندیشه در خصوص متن بپردازند و نسبت معنا را با متن مشخص سازند. ضرورت طرح هرمنوتیک اسلامی در رویکرد فلسفی منبعث از هرمنوتیک فلسفی است. هرمنوتیک فلسفی امروز در گرایش‌های مختلف آن متن را مورد اندیشه قرار داده است و این مسئله باعث می‌شود که مسلمانان و اندیشه اسلامی در این خصوص اعلام موضع کند.

منابع
1.    رستم‌پور‌ملکی رقیه و منیژه زارع، نگاهی به تاریخچه و رویکرد هرمنوتیک در زبان و ادبیات عربی، فصلنامه پژوهش‌های زبان و ادبیات تطبیقی، شماره 3، ص 89
2.    واعظی، احمد، کتاب نقد، درآمدی بر هرمنوتیک، شماره 23، ص 115
3.    هادوی‌تهرانی، مهدی، هرمنوتیک و قرآن، سایت http://maarefquran.org، شماره مطلب: 5168
4.    واعظی، ص 117
5.    هادوی‌تهرانی
6.    واعظی، ص 122
7.    هادوی‌تهرانی
8.    واعظی، 118
9.    همان
10.    نیچه، هیدگر، گادامر، ریکور، فوکو، اکو، درایفوس و ...، هرمنوتیک مدرن، نشر مرکز، 1377، تهران، ص 114
11.    حاجی‌اسماعیلی محمدرضا، علی بنائیات اصفهانی، بررسی عینی گرایی و نسبی گرایی در هرمنوتیک نصر حامد ابوزید و تاثیر آن بر بعضی برداشت‌های تفسیری از قرآن، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، شماره 54، ص 34
12.    رستم‌پورملکی، ص 91
13.    گفت‌وگو با خبرگزاری ایکنا با شماره خبر: 3492176
14.    سایت www.x-shobhe.com شماره مطلب: 4638
15.    داوری ادرکانی، لینک مطلب: http://farhangemrooz.com/news/6384

میثم قهوه‌چیان
captcha