انتشار پژوهشی قرآنی در ریشه‌یابی اختلاف در جامعه اسلامی
کد خبر: 3522840
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۱
معرفی «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» به قلم مولف/

انتشار پژوهشی قرآنی در ریشه‌یابی اختلاف در جامعه اسلامی

گروه اندیشه: علل بروز اختلاف در جامعه اسلامی، پیامدهای شوم اختلاف و تبیین عوامل بازگشت به وفاق و اتحاد مهم‌ترین رئوس مطالب کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» است که اخیرا به قلم فرج‌الله میرعرب منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن‌(ایکنا)، کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه»اخیرا از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد. مؤلف این اثر، فرج الله میرعرب، از روحانیان حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که به مناسبت انتشار اثر خود، یادداشتی را در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است که در ادامه آن را می‌خوانید:
قرآن و چالش اختلاف در جامعه نوشته فرج الله میرعرب
پژوهش بنیادی در حوزه مطالعات قرآنی
کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» پژوهشی بنیادی در حوزه مطالعات قرآنی است که به مسئله مهم اختلاف در جامعه بشری و به‌خصوص جامعه اسلامی می‌پردازد.
مؤلف بر اساس این اندیشه و راهبرد قرآن کریم که از امتی واحد سخن گفته: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُون»، همه مؤمنان را به واردشدن در جامعه سراسر مسالمت و خاضع در برابر حق امر کرده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّه» (بقره:208)، پیوند خوردن به محوری مستحکم و دوری از تفرقه را وظیفه همه قرار داده: (آل‌عمران: 103) و پیروان خود را بهترین امت (آل‌عمران: 110) و برادر (حجرات: 10) نامیده است، برای فهم علل و عوامل بروز اختلاف در جامعه اسلامی وارد مطالعه شده و تلاش کرده ضمن کشف علل اختلاف، عوامل بازگشت به وفاق را کشف و تبیین کند تا شاید جامعه اسلامی بتواند از این همه خسارت نجات یابد.
مفسران قرآن، حقایق یادشده را مفصل شرح کرده و بر اساس همین آیات مدعی هستند که اسلام قادر است عالی‌ترین و زیباترین جامعه انسانی را بسازد که از وفاقی بسیار متعالی برخوردار باشد و امتی بر محور توحید و اندیشه الهی شکل بگیرد. همه چیز در مقام بیان بسیار عالی است، اما در عینیت جامعه آنچه مشاهده می‌شود، چیز دیگری است! نه‌تنها تفرقه، بلکه دشمنی و خون‌ریزی از سال‌های دور تا به امروز در سرزمین اسلامی حاکم بوده و هست! اسلام داعیه جهانی بودن دارد و مسلمانان هم مدعی هستند که اسلام تا پایان تاریخ می‌تواند انسان و جامعه انسانی را به عالی‌ترین شکل مدیریت کند، ولی خود مسلمانان بیش از هزار سال است دچار مشکل انسجام داخلی و فرقه‌گرایی و تعارضات تند هستند!، مشکل کجاست؟ آیا اصل ادعا نادرست است یا پیروان مقصرند؟
ممکن است گفته شود: اسلام اصلاً مکتب اجتماعی نیست که بتواند جامعه را اداره کند و وفاق و همدلی به وجود آورد و آنچه هم در قرآن و حدیث آمده به‌عنوان توصیه‌های اخلاقی است، نه ارائه یک نظام و برنامه‌ای برای مدیریت جامعه! مدیریت جامعه به عهده خود انسان است و به همین دلیل آنان که انسان‌محور و متکی به عقل بشری هستند، توانسته‌اند جوامع خود را مدیریت کنند و نه‌تنها وفاق در حوزه‌های محدود، بلکه در محدوده قاره‌ای به اتحادیه برسند و ارتباطات و تعاملات اجتماعی را چنان مدیریت و سامان‌دهی کنند که تعارضات و دشمنی‌ها به کمترین حد ممکن برسد!
حقیقت چیست؟ چرا در جوامع اسلامی تفرقه بیداد می‌کند و وفاق برقرار نمی‌شود؟ مسلمانان چه مشکلی دارند که در تفرقه و گسست غوطه‌ورند؟! چرا وضع چنان‌شده که مکاتب اومانیستی و لیبرالیستی که بیشتر در جهان غرب رواج دارند، برای تمام جهان خط‌ونشان می‌کشند و مکاتب معتقد به ماورا را، دور از واقعیات دانسته و تنها نسخه درمان را، پذیرش تئوری خود برای اداره جامعه معرفی می‌کنند، آیا حق همین است؟ آیا اسلام نمی‌تواند جامعه را به‌گونه‌ای اداره کند که اعضای آن، دست از خون‌ریزی و نزاع بردارند و با صلح و امنیت و در فضای آرام در کنار هم زندگی کنند؟
کشف حقیقت نیازمند مطالعات دقیق است. مطالعه دانشمندان در قرآن و سنت نشان داده که تعالیم اسلام در تمام حوزه‌های زندگی فردی و اجتماعی فوق‌العاده و از تمام تعالیم بشری برتر است. اسلام نه‌تنها برای اداره جامعه بشری برنامه قوی و عالی دارد، بلکه نمونه اجرایی آن‌هم در مدینه نبوی عالی‌ترین بوده و کسی تا به امروز مانندش را ندیده، چنان‌که گوستاولوبون می‌گوید: «معجزه كبراى پيامبر اين بود كه توانست پيش از مرگ خود، قافله پراكنده عرب را گردهم آورد و از اين كاروان سرگردان و پريشان، ملت واحدى تشكيل بدهد، بدان‌سان كه همه را در برابر يك دين، خاضع، فرمانبر و مطيع يك پيشوا گرداند». (لوبون، گوستاو؛ تمدن اسلام و عرب، ص128)
از این نمونه اعترافات، از جانب نویسندگانِ با انصاف غربی کم نیست، پس باید مسئله با دقت بررسی شود که چرا پس از دوره‌ای کوتاه مسلمانان از تعالیم الهی و منش نبوی‌(ص) دست برداشتند؟! باید روشن گردد که چرا بااینکه تلاش اولیای الهی و فرستادگان خدا و جانشینان آنان دراین‌جهت بوده که جامعه را به‌سوی وفاق توحیدمحور و جامعه توحیدی هدایت کنند و عوامل تفرقه‌انداز و اختلاف‌انگیز را از بین ببرند، نتیجه مطلوب حاصل نشده و مصیبت ادامه دارد؟ مکتبی که افزون بر حکم به برادری، همه را موظف به «همکاری بر اساس نیکی و تقوا» (مائده:2) کرده و تمامی راهکارهای حفظ و تداوم برادری را بیان و تفرقه و اختلاف را جهنم می‌داند، چرا پیروانش تمکین نمی‌کنند و دست از نزاع برنمی‌دارند؟ مکتبی که رهبری‌اش به طرح نظریه و بیان دستور کلی اکتفا نکرده، بلکه به‌محض فرصت یافتن، نظام مبتنی بر برادری را اجرا و با تمام زمینه‌های تفرقه و اختلاف مبارزه می‌کند، اتهام ضعف در مدیریت جامعه به آن، ظلم است! اگر در جامعه عصر نبوی، همراهان رسول خدا‌(ص) چنان به هم رحیم بودند و مهرورزی داشتند که قرآن آن را ستایش می‌کند: (فتح:29). چه شد که دستورات اسلام متروک شد و آنچه ملاک برتری در اسلام بود، نادیده گرفته شد و ظواهر زیبای طبیعی مانند اختلاف زبان، رنگ پوست و اقلیم، سبب جدایی‌ها، همانند عصر جاهلیت، گردید. آیا راه بازگشت وجود دارد؟
در طول تاریخ، پس از رسول خدا(ص) و اهل‌بیتش(ع)، دلسوزانی برای بازگرداندن اتحاد و وفاق به مسلمانان تلاش کردند که در قرن چهارده و پانزده، با رشد افکار اجتماعی در میان رجال اندیشه و فکر، کسانی مانند: سید جمال‌الدین اسدآبادی، شیخ شلتوت، آیت‌الله‌العظمی بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی(قدس الله اسرارهم) زحمات زیادی کشیدند تا شاید مسلمانان را گرد هم آورند، اما تا رسیدن به هدف راه طولانی است و نیازمند تلاش بسیار و هرکسی به سهم خود در این مسیر مسئول است و باید هراندازه می‌تواند تلاش کند.
براساس این اعتقاد و از آنجاکه رسول خدا‌(ص) رجوع به قرآن را راه‌حل رفع مشکل اختلاف و درگیری بیان کرده، (دیلمی؛ ارشاد القلوب، ج‏1، ص79) پژوهشی انجام شد که در آن عوامل اختلاف و درگیری در جامعه مسلمانان و نیز چاره رفع فتنه تفرقه و اختلاف، از قرآن استخراج و راهکارهای وفاق، همدلی، اتحاد و به فرمایش قرآن برادری، به مسلمانان ارائه تا شاید مقدمه‌ای برای حرکتی مثبت در جهان اسلام باشد.
در این پژوهش از برخی مفسران اسلامی که به مسائل اجتماعی توجه خاص داشته و مباحث اجتماعی را به‌دقت در آیات الهی دنبال کرده و توضیح داده‌اند، کمک گرفته شد. به نظر رسید چهار مفسر در این جهت ممتاز و مورد توجه مسلمانان هستند؛ یعنی علامه سید محمدحسین طباطبایی صاحب «المیزان فی تفسیر القرآن»، سید قطب شاذلی نویسنده «فی ظلال القرآن»، محمدطاهر بن عاشور صاحب «التحریر و التنویر» و علامه محمدحسین فضل‌الله نویسنده «تفسیر من وحی القرآن». هدف از انتخاب چنین روشی این بوده که با کمک مفسران صاحب‌نظر در مباحث اجتماعی و سیاسی قرآن، تحقیقی مفید در مورد برنامه اسلام برای نجات جامعه از اختلاف و ایجاد وفاق اجتماعی ارائه شود و تئوری الهی برای مدیریت جامعه مبرهن گردد. این پژوهش مسبوق به کتاب «الوحدة الاسلامیه فی تفسیر العلامة الطباطبایی» از نگارنده است که تحت اشراف و حمایت «مجمع تقریب مذاهب اسلامی»، انجام و به چاپ رسید. همچنین توفیق پژوهشی با عنوان «وفاق اجتماعی، چالش‌ها، راهکارها از منظر قرآن» در مرکز فرهنگ و معارف قرآن دست داد که امیدوارم مجموع این تلاش‌ها مفید باشند و خداوند به آن‌ها اثربخشی عطا فرماید.
لازم به ذکر است که این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و چهار فصل است. در فصل نخست به مباحث مقدماتی و کلیات همچون: معنای اختلاف، مفاهیم متضاد اختلاف، اقسام اختلاف، شناسایی اختلاف مذموم و تعریف آن، پیشینه اختلاف، وحی آسمانی و اختلاف، علت اختلاف شریعت‌ها در زمان‌های مختلف، برنامه‌ها و راهبرد شریعت اسلامی در مواجهه با مسئله اختلاف پرداخته شده است.
بررسی مهم‌ترین «علل و عوامل اختلاف» مباحث فصل دوم کتاب می‌باشد. در این فصل غریزه استخدام بدون حاکمیت عدالت، هوای نفس و رذایل اخلاقی، زیاده‌خواهی و تجاوز به حدود دیگران، جدایی از ارکان اتحاد جامعه الهی، فاسد شدن نیت‌ها و خودخواهی، انحراف در اندیشه، کوتاهی عالمان و حق‌پوشانی آنان، اشاعه شبهات دینی میان مردم، دوستی و رابطه ولایی با کافران، حاکمان مستبد و ستمگر، تفرقه‌افکنان و دشمنان توطئه‌گر؛ مانند یهود و منافقان، بدعت و رواج ربا به‌عنوان علل اختلاف برشمرده شده‌اند.
در فصل سوم «پیام‌های شوم اختلاف» مطرح شده است. دور شدن از خدا و مسیر تقوا، مخالفت با راه و روش پیامبر‌(ص)، خنثی شدن زحمات پیامبران در جلوگیری از جنگ، مخفی شدن حق، ظهور باطل و متخاصم، کشمکش، جنگ، سقوط و نابودی، ضرر عمومی و فراگیر، سست شدن بنیان قدرت و از دست رفتن عزت، اختلال نظام اجتماعی، عذاب، هلاکت و شقاوت در دنیا و آخرت مهمترین پیامدهای شوم اختلاف دانسته شده‌اند.
«رفع اختلاف و بازگشت به اتحاد» مباحث فصل پایانی این کتاب را در بر می‌گیرد. ارائه «نکاتی مهم در مورد رفع اختلاف» مانند: ضرورت توجه به وحی و نبوت در رفع اختلاف، لزوم تلاش برای درک حرمت اختلاف و تفرقه، اعتقاد به وجوب مبارزه با اختلاف اصرارکنندگان بر آن، درک تأثیر اتحاد و اختلاف در خیر و شر جامعه، درک پیوند لذت و عذاب واقعی جامعه به وفاق و اختلاف در مطلع این فصل آمده است. «عوامل رفع اختلاف و بازگشت به وفاق» آخرین بحث این کتاب است. تربیت بر اساس معارف الهی، حق‌گرایی (دوری از خودخواهی و لجبازی)، اطاعت از خاتم رسولان‌(ص) در اندیشه و عمل، اعتصام به قرآن و سنت راهکار عملیاتی شدن اطاعت از پیامبر(ص)، معاشرت و صله ارحام، رهبران دینی دانا و متواضع، فرهنگ انفاق‌(صدقه و قرض الحسنه)، امر به معروف و نهی از منکر، جنگ و جهاد اصلاحی از اهم عوامل رفع اختلاف دانسته شده‌اند.

فرج‌الله میرعرب

captcha